واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
انتظارات سیاسی و تبلیغات عوامفریبانه عامل ناکارآمدی بانکها/شفافیت مالی اولویت اصلی شبکه بانکی اقتصاد > اقتصاد کلان - درک نادرست از نقش و وظیفه بانک در اقتصاد، ریشه بسیاری از مشکلات و ناکارامدی های شبکه بانکی کشور است و تا این باور تصحیح نشود همواره احتمال و امکان سوءاستفاده عوام فریبانه و پوپولیستی از بانک ها وجود دارد.
مریم یعقوبی نظام و شبکه بانکی ایران طی سالهای اخیر تحت شدیدترین انتقادات و اتهامات قرار داشته است. مخرج مشترک تمامی این هجمه ها در " انتقاد و اعتراض به عدم همکاری بانک ها برای تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد" خلاصه می شود. بانکداران ایرانی نیز در تمام این مدت اگرچه به صورت جسته و گریخته از خود در برابر این اتهام دفاع کردهاند ولی بررسی دقیقتر ماجرا نشان میدهد ریشه استمرار این نوع برخورد با نظام بانکی ایران را باید در باور غلطی جستجو کرد که درلایههای مختلف اعم از دولتمردان، نمایندگان مجلس و حتی فعالان اقتصادی وجود دارد؛ باوری نادرست که بانک را بیش و پیش از آنکه بنگاهی انتفاعی بداند، مؤسسه خیریهای عامالمنفعه قلمداد می کند که باید تسهیلات ارزان و ای بسا رایگان در اختیار همگان قراردهد. اوج این باور نادرست و تبلیغ آن و از همه بدتر سیاستگذاری بر مبنای آن را در سال های فعالیت دولت های نهم و دهم شاهد بودیم. این رویه علاوه بر اینکه تمام ساختار اقتصادی ایران را دچار صدمات فراوانی کرده، ساختار مالی و شفافیت سیستمی شبکه بانکی را نیز تحت تأثیر قرار داده است تا جایی که امروز بازگشت به استانداردهای حداقلی، یکی از اولویتهای بانکهای ایران بحساب می آید آن هم در شرایطی که باید هر چه سریعتر خود را با استانداردهای روز دنیا برای اتصال به شبکه بانکی جهان هماهنگ کنند. دکتر علی دیواندری رئیس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی که سابقه مدیریت در شبکه بانکی کشور را نیز دارد در گفت و گویی با خبرگزاری خبرآنلاین، ضمن تشریح ریشه های ایجاد عدم شفافیت مالی در نظام بانکی ایران به تبیین راهکارهای خروج از این شرایط نیز پرداخته است. دیواندری درباره باور غلطی که در لایه های مختلف جامعه و نهادهای حاکمیتی نسبت به نقش و جایگاه بانک وجود دارد، گفت: "نظام بانکی ایران سالیان متمادی است غیر کارکردی عمل میکند، نه به این معنا که بانکهای ما کارشان را بد انجام میدهند یا کمکاری میکنند یا تعمدی در کار است بلکه منظور این است که به طور کلی نظام بانکی ما از منظر بیرونی چه از نگاه دولت و چه از نگاه فعالان اقتصادی و حتی نمایندگان مجلس، مسئولیتی که برعهده دارد انجام نمی دهد البته موضوع اختلافی اصلی این است که توقعی که از نظام بانکی وجود دارد اشتباه است چرا که همواره از بانک ها انتظار می رود بخش عمده ای از کم و کاستیهای سایر بخش ها را جبران کند. به عبارت دیگر انتظار این بوده و همچنان نیز هست که نظام بانکی، تسهیلات تکلیفی و ارزان قیمت بدهد، بخشی از مشکلات بخشهای صنعت و کارآفرینی را با هدف ارتقای منافع ملی فایننس کند و... به عبارت دیگر نمیتوانیم این را انکار کنیم که فشارهای فراوانی چه به لحاظ مقرراتی و دستوری و چه به لحاظ روانی روی بانکها بوده و هست که باید کمک کنند و این کمکها را ارزان قیمت هم انجام دهند". وی افزود: " انتظار بخش واقعی اقتصاد از نظام بانکی همواره این بوده است که زیر قیمتهای تمام شده، فعالیتهای صنعتی را فایننس کند تا صنعت روی پا بایستد. در همین حال اما کمتر به این واقعیت توجه شده که صنعت بانکداری هم یک صنعت است. صنعتی که قیمت تمام شده، صادرات، اکسپرت، سودآوری و... برایش مهم است و باید سرپا باشد. مثلا امروز صحبت از این میشود که سرمایه بانکها کفایت نمیکند. یکی از دلایلش این است که بانکها بهویژه بانکهای دولتی، سودآوری لازم را نداشتند که بتوانند از قبل سودهایی که دارند، به طور مرتب، افزایش سرمایه دهند و انضباط قدرتمند سرمایهای را داخل بانک رعایت کنند. این روند باعث شده بانکها به تدریج تحلیل روند. یعنی نحوه نگرش نادرست به مسئولیت های شبکه بانکی باعث شده فشار سنگینی روی بانکها باشد". دیواندری افزود: " انتظار بوده که در همه زمینهها نظام بانکی تسهیلات دهد حتی زمانی که نقدینگی کافی ندارد، نظام بانکی در شرایطی متحمل تسهیلات تکلیفی بوده که پولی وجود ندارد، ادامه این روند منجر به اضافه برداشت از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی شده و عملا افزایش مهار گسیخته نقدینگی را به دنبال داشته است". وی ادامه داد: " یکی از نمونههای بارز این موارد در اعداد و ارقام مسکن مهر اتفاق افتاده است؛ بانکی که توان کافی نداشته ناگزیر شده بیشتر از توان و فرای توان حرفهای خودش تسهیلات بدهد و تمام این تسهیلات منجر به افزایش برداشتهای بانک شده از بانک مرکزی. بانکهای دیگر هم هر کدام به فراخور گرفتار همین مشکلات شده اند که در نهایت اضافه برداشتهای بانک ها را از بانک مرکزی افزایش داده است. نمیخواهم بگویم این محدود به یک دوره خاص است. در یک دوره خاص، نمود بارزتری پیدا کرده و سطحش بالاتر رفته ولی این نگرش در سه دهه گذشته همیشه در مورد بانکها وجود داشته است". رئیس پژوهشکده پولی و بانکی در پاسخ به این پرسش که آیا مسئولان بانک مرکزی و مدیران بانکی نمی توانستند در برابر این خواسته ها مقاومت کنند، گفت: " آیا بانکها سپر دفاعی کافی داشتند برای اینکه این کارها را انجام ندهند و انجام دادند؟ این مسئله باید کالبد شکافی شود تا بفهمیم مشکل اصلی کجاست. یکی از موضوعات دیگر هم بحثهای داخلی خود بانکهاست؛ در این خصوص به دو موضوعمی توان اشاره کرد اولین مسئله مدل کسب و کار بانکهاست. واقعیت این است که مدل کسب و کار بانکی در ایران، مدلی ناکارآمد است. بانکداری دنیا در 4 دهه اخیر متحول و به طور کلی عوض شده تا جایی که روش و ساختار بانک و مدل کسب و کار بانکها اساسا تغییر پیدا کرده و انضباط بیشتری در درون پیدا کرده اند. اصول حاکمیت شرکتی را بیشتر رعایت کردند، سیاستهای احتیاطی را پیش گرفتند، استانداردهای حرفهای نظارتی بانک های مرکزی از سوی بانک ها جدی گرفته شد، ساختارها بر مبنای تفکیک گروههای مشتریان صورت گرفته تا بتوانند ریسک ها را کنترل کنند و در عین حال خدمات بهتری هم به آنها ارائه دهند و از تمرکز روی انجام تمامی فعالیتها در شعبه که مدل قدیمی بانکداری در دنیاست، کاسته شده و به تدریج به این سمت رفته اند که تولید خدمت را از خود بازاریابی و خدمات بعد از فروش و فروش خدمت، جدا کنند". وی ادامه داد: " از آنجایی که عمدتا فعالیتهای اعتباری به تمرکز نیاز دارد بنا بر این سعی شده فعالیتهای خیلی پیچیده بانکی را از محیط شعبه دور کنند و شعبه بیشتر، فروشنده خدمات و بستههای اعتباری و خدمت باشد تا اینکه خود شعبه درگیر این کار شود. با انجام این اقدامات، هزینهها بسیار کاهش پیدا کرده است چرا که با نگاهی تخصصی، تقسیم کار صورت گرفته و فعالیتهای اعتباری به نوعی بهینه شده است. به عبارت دیگر باید گفت بانک ها برای حرکت به سمت شفافیت و بهینه سازی فعالیت های خود به دنبال الگوبرداری از صنعت بوده اند. بانکهای دنیا از این الگوهای صنعتی الگو برداری کردند و مدلهای کسب و کار خود را عوض کردند. به این ترتیب هم با هزینه کمتری کار میکنند و هم سرویسهای بهتری میدهند. مثلا یکی از چسبندگیها در نظام بانکی ما در درون سیستم، این است که خیلی به منابع اهمیت میدهند؛ رشد منابع که در ترازنامه بانکی یعنی بدهی، خیلی برای آنها مهم است که به هر قیمتی حتی قیمتهای گران، تجهیز منابع انجام می دهند. این افزایش هزینههای عملیاتی بانکها را در پی داشته است در حالی که بانکداری امروز دنیا این مدل و رویکرد را کنار گذاشته است". 22339
کلید واژه ها: بانک مرکزی - سیاست پولی - پول - تقویت پول ملی -
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 - 18:21:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]