واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: گروگان گرفتن پدرزن براي فرار از مهريه
وقتي تلاشهاي تازهداماد براي منصرف كردن همسرش از گرفتن مهريه ناكام ماند با تغيير چهره پدر زن خود را به گروگان گرفت، اما خيلي زود دستش رو شد و گرفتار پليس شد.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه هشتم بهمن ماه سال قبل مرد 54 سالهاي وحشتزده به اداره پليس رفت و از تازهدامادش و سه مرد ديگر به جرم آدمربايي و اخاذي شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من بنا هستم. چند روز قبل مرد ناشناسي با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت خانهاش نياز به تعميرات دارد و از من خواست براي بازديد به خانهاش در حوالي مسعوديه بروم. او مدعي بود كه شمارهام را يكي از دوستانش به او داده است. آن روز من جايي كار داشتم و قرار شد ساعت 19 امروز براي بازديد به خانهاش بروم. ساعت 19 و 5 دقيقه بود كه او دوباره تماس گرفت و گفت با خودروي پرايدش جلو در خانهام منتظرم است تا مرا به خانهاش ببرد. وقتي از خانه بيرون آمدم، مرد ناشناس همراه مرد جوان ديگري داخل خودرو بودند. من در صندلي عقب نشستم و دوست او هم كنار من نشست و راننده حركت كرد. پس از طي مسافت كوتاهي او خودرواش را كنار دو مرد ديگر كه يكي جوان و ديگري سالخورده بود نگه داشت. مرد جوان كه عينك به چشم داشت و مشكوك به نظر ميرسيد، در صندلي جلو نشست و مرد سالخورده هم طرف ديگرم نشست. همان لحظه به آنها مشكوك شدم كه راننده مسيرش را به سمت بيرون از شهر تغيير داد. وقتي اعتراض كردم، ناگهان مرد جواني كه كنارم بود سرم را به زير صندلي برد و چاقويي زير گلويم گذاشت و تهديد كرد هيچ حركتي نكنم. در حالي كه به شدت ترسيده بودم و احساس ميكردم جانم در خطر است، مرد جوان عينكي تعدادي برگه به همدستش داد و از من خواست همه را امضا كنم.
يكي از آدمرباها دامادم بود
ابتدا پاي يكي از اوراق را امضاي جعلي كردم كه يكي از آنها متوجه شد و او همان مردي بود كه عينك دودي بر چشم داشت و زماني كه گفت امضاي من جعلي است از صدايش فهميدم كه دامادم پرويز است. او با تهديد خواست تا اوراق را امضا كنم و من هم مجبور شدم 10 برگ سفته و چهار عدد مبايعهنامه را امضا كنم. آنها همچنين 500 هزار تومان پول توجيبي مرا به زور گرفتند و پس از يك ساعت و 30 دقيقه آدمربايي مرا در خيابان نباتي در جنوب تهران رها كردند. شاكي در پايان گفت: پرويز يك سال قبل دخترم را عقد كرد. او آن زمان خودش را مهندس و تحصيلكرده معرفي كرد، اما بعدا فهميديم علاوه بر اينكه ديپلم هم ندارد، اعتياد به مواد مخدر شيشه هم دارد. بعد از آن بود كه دخترم تصميم گرفت از او جدا شود به همين دليل مدتي قبل دخترم در دادگاه از او شكايت كرد و مهريهاش را به اجرا گذاشت. امروز پرويز با تغيير چهره و گريمي كه كرده بود با دوستانش مرا ربودند و به زور از من خواستند اسنادي را امضا كنم اما وقتي حرف زد، او را شناختم.
دستگيري داماد خطاكار
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي سعيد احمدبيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي ويژه جنايي براي دستگيري چهار متهم آدمربا در اختيار تيم ويژهاي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. مأموران در نخستين گام سراغ پرويز رفتند، اما دريافتند وي پس از حادثه به مكان نامعلومي گريخته است. در نهايت مأموران پليس متهم را هشتم ارديبهشت ماه در خانه يكي از بستگان نزديكش در شهرستان كرج دستگير كردند. وي پس از دستگيري ابتدا منكر جرم خود شد، اما وقتي با مدارك و دلايل روبهرو شد به آدمربايي پدرزنش با همدستي سه مرد ديگر اعتراف كرد.
چهرهام را تغيير دادم تا پدر زنم مرا نشناسد
وي گفت: مدتي پس از اينكه دختر شاكي را عقد كردم، متوجه شدم او قصد دارد از من جدا شود. خيلي تلاش كردم تا او را منصرف كنم، اما فايدهاي نداشت. من چندين بار با گل و شيريني به خانهشان رفتم تا آشتي كنم و حتي بستگانم را فرستاده، اما همسرم تصميم خودش را گرفته بود تا اينكه فهميدم به دادگاه رفته و 110 سكه خود را به اجرا گذاشته است. پس از اين تصميم گرفتم از آنها زهر چشم بگيرم و به همين دليل نقشه آدمربايي را طراحي و اجرا كردم. من به زور تعدادي سفته و مبايعهنامه از او گرفتم تا زنم را مجبور كنم مهريهاش را ببخشد. وي ادامه داد: من به يكي از دوستانم به نام صفدر كه به تازگي از زندان آزاد شده است پيشنهاد دادم اگر پدرزنم را بربايد يك ميليون تومان به او ميدهم و صفدر هم قبول كرد و قرار شد با دو نفر از دوستانش نقشه را اجرا كند. روز حادثه من با گذاشتن كلاه گيس و عينك دودي چهرهام را تغيير دادم تا شناسايي نشوم، اما وقتي حرف زدم پدر زنم مرا شناسايي كرد.
با خودروي سرقتي آدمربايي كرديم تا شناسايي نشويم
پس از اعتراف متهم، مأموران 22 ارديبهشت ماه صفدر را در ميدان آزادي شناسايي و دستگير كردند.
وي با اعتراف به آدمربايي گفت: من و پرويز بچه يك محل هستيم. ما دو نفر در پاتوق مصرف شيشه با هم آشنا شديم. سال قبل به خاطر درگيري به زندان افتادم تا اينكه چند روز قبل از حادثه، از زندان آزاد شدم. يك روز من و پرويز در حال كشيدن شيشه بوديم كه به من گفت از همسر و پدرزنش كينه به دل دارد. او گفت مقدار زيادي به آنها پول داده و الان هم همسرش مهريهاش را به اجرا گذاشته است. پرويز پيشنهاد داد اگر پدر زنش را گروگان بگيرم يك ميليون تومان به من ميدهد. از آنجايي كه من معتادم و به پول نياز داشتم، قبول كردم. او چند روز قبل از حادثه، خانه پدرزنش را در حوالي افسريه به من نشان و تلفن او را به من داد تا به بهانه تعميرات خانهام او را بربايم. پس از اين من موضوع را با يكي از دوستانم به نام ايرج در ميان گذاشتم و قرار شد او هم با گرفتن 200 هزار تومان در نقشه آدمربايي با من همكاري كند. روز حادثه ابتدا من خودروي پرايدي را از كرج سرقت كردم و بعد با ايرج جلوي خانه شاكي رفتيم و او را سوار كرديم كه در ميان راه يكي از دوستان دوران زندانيام را داخل خيابان ديدم و او را هم سوار كردم. پس از اين پرويز را سوار و نقشه آدمربايي و اخاذي را اجرا كرديم.
مأموران در ادامه ايرج را روز دوشنبه 27 ارديبهشت ماه بازداشت كردند. متهم صبح ديروز مقابل قاضي سعيد احمد بيگي به جرم خود اقرار كرد.
تحقيقات مأموران در ادامه نشان داد، متهم چهارم، روز حادثه از زندان به مرخصي آمده بود كه پس از حادثه دوباره به زندان بر ميگردد. متهم چهارم قرار است به زودي از زندان براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شود. تحقيقات از متهمان ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]