تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803945561




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ترس از بی شوهری، پای دختر فوق لیسانس را به خانه رمال باز کرد/مرد رمال 3زن دیگر هم دارد


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ترس از بی شوهری، پای دختر فوق لیسانس را به خانه رمال باز کرد/مرد رمال 3زن دیگر هم دارد جامعه > خانواده - روزنامه ایران در گزارشی ، واقعه یک دادگاه را که شاکی آن زنی 31 ساله،کارمند و دارای مدرک فوق لیسانس است و تقاضای طلاق داده منتشر کرده است.

این روزنامه نوشته است: قاضی از او خواست درباره علت درخواست طلاقش توضیح دهد.«سمیرا» 31 ساله – که خود را کارمند و دارای مدرک فوق لیسانس معرفی کرد به قاضی گفت: هنوز هم نمی‌دانم چه شد که کار به اینجا کشید ولی همه‌اش برای ترس از تنهایی و مجرد ماندنم بود و نگران بودم بی‌همسر بمانم.
قبل از ازدواجم همه می‌گفتند چرا با وجود تحصیلات عالیه و توانمندی‌هایت هنوز ازدواج نکرده‌ای و مجرد مانده‌ای ولی من به حرف‌ها و حتی زخم‌زبان‌هایشان پاسخی نمی‌دادم و بی‌توجه بودم. اما هربار که در جمع خانواده و دوستان و همکاران قرار می‌گرفتم نقل مجلس‌شان تمسخر و بی‌شوهر ماندن من بود. به همین خاطر پس از مدتی خسته شده و برای فرار از حرف‌ها و کنایه‌ها با پیشنهاد یکی از دوستانم تصمیم گرفتم نزد فالگیر بروم تا شاید گره از بخت بسته‌ام باز شود.وقتی موضوع را با مادرم درمیان گذاشتم با خوشحالی زیاد گفت همراهی‌ام می‌کند. به همین خاطر با هم راهی خانه‌ای شدیم که فضای عجیبی داشت. در یکی از اتاق‌ها مرد رمالی بود که از من و مادرم خواست هر کدام جدا جدا وارد اتاق شویم. مرد رمال که البته هم‌اکنون برادر شوهرم است از من و مادرم خواست تا حرف‌هایی را که آن روز در اتاق به ما می‌زند مثل راز نگه داریم و به هیچ کس نگویم چرا که در کارمان گره بیشتری می‌افتد و خدا مصیبت را بر ما نازل می‌کند!
حرف‌هایش شوکه‌ام کرده بود و عقلم به جایی نمی‌رسید. او به من گفت: مادرم سرطان دارد و اگر ازدواج نکنم می‌میرد پس بهتر است با این کار جلوی فاجعه عظیم را بگیرم. او از طرف دیگر به مادرم گفته بود من سرطان رحم دارم و تنها با ازدواج است که می‌توانم از مرگ نجات پیدا کنم. به همین خاطر وقتی مرا از مادرم برای برادرش خواستگاری کرد بلافاصله موافقت‌ها صورت گرفت. همچنین وقتی فهمیدم برادر این مرد رمال خواستگار من است در دلم نور امیدی روشن شد و گمان کردم همه راه‌ها برای خوشبختی‌ام هموار شده و چه بهتر با مردی ازدواج کنم که در خانواده خاصی بزرگ شده‌اند. سمیرا گفت: به توصیه این مرد قرار شد کسی متوجه ازدواجم نشود، چرا که در این صورت شیطان در کارمان وارد شده و ازدواج انجام نمی‌شود. به همین دلیل بدون هیچ شناختی و تنها با حضور خانواده‌هایمان با مهریه 114 سکه به عقد برادر مرد رمال درآمدم. او که در یک شرکت بزرگ مشغول کار بود به من اطمینان داد که مرد خوبی است، حتی اختلاف سنی 20 ساله‌اش با من برایم مهم نبود. ضمن اینکه خانواده‌ام نیز از ازدواجم بسیار راضی بودند. چرا که از لحاظ نوع زندگی در ظاهر خیلی با هم شباهت داشتیم. بعد از عقدمان برادر شوهرم می‌گفت بهتر است سریع عروسی کنیم و بچه‌دار شویم تا شیطان برای همیشه از زندگی‌مان بیرون برود و با به‌دنیا آمدن فرزندمان خوبی و خوشبختی وارد زندگی‌مان شود.اما افسوس که چند ماه بعد از ازدواج و بارداری‌ام همه رؤیاهایم به یکباره رنگ باخت و فهمیدم شوهرم دیوانه است. «مسعود» شب‌ها از خواب بیدار می‌شد و چاقو تیز می‌کرد و می‌گفت از طرف خدا مأمور شده یک قربانی بدهد. از طرف دیگر رفتارهایش مرا می‌ترساند و با به دنیا آمدن فرزندم نه تنها خوشی وارد زندگی‌مان نشد بلکه اختلاف و دعواهایمان بیشتر شد و سر هر مسأله‌ای با هم درگیر بودیم. این وضعیت و اتفاقات، بشدت عصبی‌ام کرده و دیگر نمی‌توانستم به زندگی با او ادامه دهم. بنابراین مشکلمان را با خانواده‌ها درمیان گذاشتیم. همان موقع بود که از مادرم شنیدم آن روز مرد رمال به مادرم چه گفته است و همان موقع بود که فهمیدم دو برادر از اول برایمان نقشه کشیده بودند و ما هم ساده‌لوحانه فریب خورده‌ام.
زن تحصیلکرده که برآشفته بود سرش را پایین انداخت و به رئیس دادگاه گفت: البته جناب قاضی در همین دادگاه و پس از بررسی‌ها متوجه شدم من تنها زنی نبودم که فریب شوهرم را خورده‌ام. چرا که او قبل از ازدواج با من، با سه زن و دختر دیگر ازدواج کرده و سه فرزند هم از آنها دارد و بدون پرداخت هیچ حق و حقوقی از آنها جدا شده است. اما من تمام حقوق و مهریه 114 سکه طلا را می‌خواهم.قاضی دادگاه خانواده پس از شنیدن اظهارات این زن فریب خورده از او می‌خواهد چند شاهد را برای اثبات گفته‌‌هایش معرفی کند تا با تحقیق در این زمینه حکم صادر شود.


17302

کلید واژه ها: رمالی - طلاق -




سه شنبه 28 اردیبهشت 1395 - 07:00:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن