واضح آرشیو وب فارسی:الف: قصاب خوش فكر محله شورا حسابي هواي جيب اهالي محلهاش را دارد/ ياعلي! بعد حساب ميكنيم
بخش اجتماعی الف، 27 اردیبهشت 95
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۰
چند نفري در فضاي كوچك تنها قصابي محلهشان ايستادهاند و قصاب سفيد موي محله هم مشغول آماده كرده سفارشهاي مشتريان است. مثل هميشه وقتي كيسه خريد مشتريان را دستشان ميدهد، با يك يا علي بلند بدرقهشان ميكند. چهره شاداب و هميشه خندان او همه ذهنیت ما را از قصابها به هم میریزد. حاج محمد، قصاب محله شورا سالهاست با همكاري خيّران محله نه تنها کمک به نيازمندان را در فعالیتهای روزانهاش قرار داده که خانوادههاي سطح متوسط محله را هم از قلم نينداخته و براي مشارکت آنها برنامهریزی کرده است. در اين گزارش گفتوگوی ما را که درباره حاج «محمد ابويي مهريزي» قصاب خوشرو محله شوراست بخوانيد.
از شكستن يخ حوض تا اجاره يك مغازه نقليحاج محمد از زماني كه تنها ۱۰ سال داشت، شغل قصابي را انتخاب كرد. ماجراي انتخاب اين شغل و سختيهاي آنكه به قول خودش اين روزها ديگر خبري از آن نيست از زبان او شنيدني است: «دبستان را كه در شهرستان مهريز تمام كردم براي پيدا كردن شغل به تهران آمدم. در خانه يكي از بستگانم ساكن شدم و در يكي از قصابيها كار پيدا كردم.»بين حرفهايش سري تكان ميدهد و به يخچال پر از گوشت مغازه اشاره میکند و با لبخند ادامه ميدهد: «هر روز ۴ صبح از خانه بيرون ميآمدم و قالبهاي بزرگ يخ را در يخچالهاي چوبي ميگذاشتم. آخر هنوز خبري از يخچال برقي نبود. زمستانها هم كارم شكستن يخ حوض خانه صاحب مغازه بود. آفتاب نزده قالبهاي يخ را به مغازه ميآوردم تا گوشتها از بين نرود. چند سالي شاگردي كردم تا اينكه توانستم همين مغازه را اجاره كنم.»حاج محمد با همان لبخند هميشگياش ادامه ميدهد: «اين مغازه هنوز هم اجارهاي است. همين كه دخل و خرجم بخواند و اين ميان دل كسي را شاد كنم برايم كافي است.»اهالي مشاركت ميكنند تا سفره نيازمندي خالي نماندمغازه حاج محمد هميشه شلوغ است. آنقدر كه بارها گفتوگويمان قطع ميشود. يكي از مشتريها كه از موضوع گزارش باخبر شده، كيسه خريدش را روي پيشخوان مغازه ميگذارد و ميگويد: «خدا عمرش بدهد محمد آقا یک انسان واقعی است. از آن انسانهایی كه هر محلهاي به آنها نياز دارد. ۵۰ سال است كه خانوادههاي نيازمند محله ما با حضور او آبرويشان حفظ شده است.» مشتري قديمي حاج محمد كه از مغازه بيرون ميرود، قصاب خوشروي محله شورا ميگويد: «ما كه كاري براي اين مردم نميكنيم. فكر ميكنم هرکدام از ما وظایفی برعهده دارد و هر كسي در هر شغلي بايد به فكر مردم باشد.» ميگويد: «خدا به اين مردم خير بدهد. اگر كمكي هم كردهام با مشاركت اهالي محله بوده. كاسب كه باشي بعد از مدتي مشتريهاي نيازمند را ميشناسي. آن وقت در برابر آنها مسئوليت پيدا ميكني. با وجود اينكه با خيّران و بزرگان محله صحبت كردم تا در اين كار خير مشاركت كنند اما برايم جالب بود خانوادههاي متوسط محله ما هم با همان مبالغ اندكي كه در توانشان بود دست به دست هم دادند و حالا سالهاست اول هر ماه مبالغ زيادي از سوي آنها به من ميرسد و من هم به نيابت از آنها نميگذارم نيازمندي دست خالي از مغازه بيرون برود.»
اين دفتر را براي حقوق بگيرها باز كردهامدفتر حسابي كه سالهاست روي پيشخوان مغازه حاج محمد ديده ميشود هم براي خودش ماجرايي دارد. وقتي ميخواهيم حكايت آن دفتر قديمي را برايمان تعريف كند، با لبخندي كه گوشه لبهايش شكل گرفته لاي دفتر حساب را باز كرده و ميگويد: «اين دفتر حساب را براي حقوق بگيرها باز كردهام. خيليها فقط همان سر برج كه پول دستشان ميرسد ميتوانند گوشت بخرند و معمولاً هم وسط ماه يخچالشان خالي ميشود. با همين فكر به آنها گفتم دغدغه مهمانهاي آخر برجشان را نداشته باشند، هروقت نياز به گوشت داشتند مغازه من در خدمت آنهاست.» وقتي ميپرسيم فكر ضرر و زيانت نيستي، چشمهايش را باريك ميكند و با كمي تأمل ميگويد: «ما قصابها بين خودمان يك مرامي داريم و سود را حرام ميدانيم. اگر مشتري يك سال بعد هم پول خريدش را بدهد يك ريال هم به آن اضافه نخواهم كرد. يادم هست وقتي كه نوجوان بودم و وارد اين شغل شدم، قصه جوانمرد قصاب برايم جالب بود. براي همين مثل خيلي از هم صنفيهايم وقتي ميبينم پدري از اينكه توانسته آبروي خانوادهاش را پيش مهمانهايشان حفظ كند، احساس رضايت ميكنم.»كمال عربستانيگوشتهايي كه دور ريخته شديادم هست سالها پيش از پيروزي انقلاب، وقتي كه مراجع بزرگ تقليد گوشتهاي وارداتي را به دليل اينكه ذبح اسلامي نشده بودند، تحريم كردند، آيتالله عبدالحميدي امام جماعت مسجد محلهمان هم اين موضوع را اعلام كرد. حاج محمد هم بيدرنگ هرچه از آن گوشتها در مغازه داشت بيآنكه به فكر زيانش باشد دور ريخت.رحمان عبدينژادهمه روي او حساب ميكنندميان كاسبان محله ما رسمي قديمي وجود دارد كه شب عاشورا همه اهالي و عزاداران را اطعام ميكنند. حاج محمد يكي از بانیان اجراي اين رسم است. كسي كه سالهاست با حضورش، ديگر كسي براي اجراي صحيح این مناسبت عزیز دغدغه ندارد.غلامرضا جوهريحفظ آبروي نيازمند از هر چيزي برايش مهمتر استوقتي نيازمندي وارد مغازه حاج محمد ميشود طوري با او رفتار ميكند كه هيچكدام از مشتريان از نيازش باخبر نشوند. هميشه ميگويد اگر ميخواهيم به كسي كمك كنيم، حفظ آبرويش از هر چيز ديگري بايد برايمان مهمتر باشد.سيد محمدباقر موسوياهالي به او اعتماد دارنداهالي و خيّران محله ما به حاج محمد اعتماد دارند و كمكهايشان را از طريق او به دست خانوادههای كمبضاعتي ميرسانند كه در تهيه مايحتاج زندگيشان مشكل دارند. حقيقتاً حاج محمد يكي از معتمدترين كاسبان محله ماست.با كمك اهالي محله و خيّران به نيازمندان كمك ميكند. رابط بين نيازمندان و خيّران است و براي كمك به خانوادههاي سطح متوسط محله هم برنامهريزي كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]