تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845907835




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرار شیرین به خاطر رابطه پنهانی فرهاد با زن پولدار


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



فرار شیرین به خاطر رابطه پنهانی فرهاد با زن پولدار
روز نو : زن جوان چهار شبانه‌ روز از خانه فراری شده بود. شیرین از شهرستان به مشهد آمده و در خانه یکی از دوستان قدیمی‌اش مخفی شده بود.
شوهرش فرهاد به دنبالش آمده بود، نه برای اینکه بگوید دلتنگ او شده و چرا خانه و زندگی‌ات را ترک کرده‌ای...! فرهاد می‌گفت من برای طلاق حرفی ندارم، تو باید شرطی را که گذاشته‌ایم عملی کنی.
با اعلام شکایت فرهاد ماموران کلانتری١۶ مشهد همسر او را به کلانتری هدایت کردند. شیرین به ماموران گفت: حاضرم جانم را بدهم ولی حتی یک لحظه با این مرد بی‌معرفت روبه‌رو نشوم.
او که گویا از گذشته به دنبال کسی می‌گشت تا پای درددل‌هایش بنشیند و به حرفایش گوش دهد، سفره پر‌غصه زندگی‌اش را برای ماموران باز کرد و ادامه داد: ازدواج اولم به شکست انجامید و از شوهرم طلاق گرفتم. آن زمان چوب اعتماد به عمه‌ام را خوردم. پسرش معتاد به مواد مخدر صنعتی شیشه بود. یک ‌سال نامزد بودیم. جانم را به‌ لبم رسانده بود. او با پررویی هر چه تمام می‌گفت برو برایم شیشه بخر. با پشتیبانی خانواده‌ام، طلاق گرفتم. مادرم شرایط را طوری فراهم می‌کرد که با کلاس‌های ورزشی و تفریحی بتوانم گذشته‌‌ام را فراموش کنم.
زن جوان افزود: طلاق من سر زبان فامیل افتاده بود و هرکس نسنجیده حرفی در این رابطه به من می‌زد. در وضعیت روحی بدی قرار گرفته بودم. دنبال فرصتی می‌گشتم تا ازدواج کنم. روی نصیحت‌های دلسوزانه پدرم پا گذاشتم. خاطرخواه پسر برادر همسایه ‌مان شدم. زن همسایه رابط ما بود. از برادرزاده شوهرش تعریف می‌کرد. موضوعی که باعث شد وابستگی احمقانه‌ای به این مسئله پیدا کنم، اسم من و این پسر بود...! شیرین و فرهاد.
شیرین گفت: موضوع را به مادر و پدرم اطلاع دادم اما خانواده‌ام با این ازدواج مخالف بودند. پدرم می‌گفت درست است که یک‌ بار شکست خورده‌ای اما خودت را این‌قدر خوار و ذلیل نکن. پدرم بعد طلاق از همسر اولم برای من یک خانه خریده بود. حدود هفت ماه با پدر، مادر و خواهرم درگیر بودم. از طرفی زن همسایه هم شرایط را جور می‌کرد تا هر موقع اراده کنم، فرهاد را ببینم تا اینکه با سماجت‌های من این ازدواج نحس سرگرفت.
وی ادامه داد: پدرم گفته بود در صورت سرگرفتن این ازدواج دیگر کمکی به من نخواهد کرد اما این تهدیدها فایده‌ای نداشت و من پا به خانه شوهر گذاشتم. خانه شیرین و فرهاد. فرهاد می‌گفت یکی از دوستانش به او قول داده با هم شرکتی تاسیس کنند اما یک‌سال گذشت و او بیکار بود. در این مدت با کمک‌های برادر و پدرشوهرم زندگی‌مان را اداره می‌کردیم  تا اینکه یک روز خبر آوردند پدرم فوت کرده است. با اینکه او مشکل کبد داشت اما خانواده‌ام مرا مقصر می‌دانستند. بعد از مرگ پدرم فرهاد می‌گفت کار شرکت جور نشده و از طرفی خانواده‌اش از این وضعیت خسته شده بودند. او تصمیم داشت یک دستگاه مینی‌بوس بخرد و در این میان اصرار داشت تا خانه‌ام را بفروشم. ابتدا زیر بار نمی‌رفتم اما با اصرار و وعده اینکه سند ماشین را به نام من می‌زند، تن به فروش خانه دادم. مقداری از پول فروش خانه را یک خانه نقلی خریدیم و بقیه‌اش را هم بند مینی‌بوس کردیم.
زن جوان تصریح کرد: سه سال از این ماجرا گذشت اما فرهاد نه ‌تنها با ماشین سر کار نرفت بلکه بعد از این مدت ماشین را هم فروخت و پولش را به باد داد. عذاب می‌کشیدم ولی دم نمی‌زدم. می‌ترسیدم چیزی بگویم چون جایی نداشتم بروم. تا اینکه روزی متوجه شدم این فرهاد نامرد به من خیانت می‌کند. دیگر نمی‌توانستم وضعیت را تحمل کنم. فرهاد می‌گفت این زن پولدار است و اگر اجازه بدهم با او محرم شود، وضع مالی‌مان خوب خواهد شد.  با سخت‌گیری‌های من حاضر شد  طلاقم بدهد. البته به این شرط که طلاهایم را به او بدهم و از مهریه‌ام هم بگذرم. با مادر و خواهرم تماس گرفتم و آن‌ها برای گرفتن حق و حقوقم حاضرشدند به من کمک کنند. اگر با پدر و مادرم همدل بودم و احترام آنان را زیر پا نمی‌گذاشتم، هیچ‌گاه به این بلا دچار نمی‌شدم.




تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن