واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: باید از گفتمان اعتدال به عنوان جریان سوم و گرانیگاه تعاملاتی حمایت کرد
ابتکار در سرمقاله خود نوشت:
به گزارش نامهنیوز، اکنون بیش از هر زمان لازم است در خدمت به "وفاق ملی” از گفتمان اعتدال حمایت کرد. این حمایت نه به مفهوم پشتیبانی چشم بسته از دولتی است که این عنوان به او منتسب است، بلکه اعتدال به عنوان جریان سوم و گرانیگاه تعاملاتی است که جامعه ایرانی در بیش از سه دهه گذشته تجربه کرده است.
نگاهی به محیط پیرامونی _ اعم از منطقه و جامعه جهانی _ و نیز آنچه مختصات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را شامل میشود، لزوم تقویت وفاق ملی در حمایت از گفتمان اعتدال را برجسته میکند.
اکنون بیش از هر زمان لازم است در خدمت به "وفاق ملی” از گفتمان اعتدال حمایت کرد. این حمایت نه به مفهوم پشتیبانی چشم بسته از دولتی است که این عنوان به او منتسب است، بلکه اعتدال به عنوان جریان سوم و گرانیگاه تعاملاتی است که جامعه ایرانی در بیش از سه دهه گذشته تجربه کرده است. نگاهی به محیط پیرامونی _ اعم از منطقه و جامعه جهانی _ و نیز آنچه مختصات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را شامل میشود، لزوم تقویت وفاق ملی در حمایت از گفتمان اعتدال را برجسته میکند. خوشبختانه شاهد پوستاندازی جریانهای کنشگری هستیم که تا پیش از این تابعی از عملگرایی صرف و بدون تئوری منسجم در رویکردهای متبوع خود بودند. اصلاح طلبان اکنون ظرفیتی را از خود بروز میدهند که تا پیش از این ممکن بود به عافیت طلبی و یا سازشکاری از سوی بخشهای افراطی تعبیر و تفسیر شود. به همین نسبت اصولگرایان اصیل نیز تصویری معتدل و واقعگرا را در قبول تغییرات زمانه پذیرفته و خود را به نقطهای نزدیک کردهاند که تا سالهای پیش در تصور نمیگنجید. آنان با مرزگذاری میان خود و طیفهای افراطی گریز از مرکز، تلاش میکنند تحلیل واقعگرایانهای را در خدمت به درک آنچه رخ داده ارائه کنند. ترکیب نمایندگان مجلس دهم بازتابی از تغییراتی است که سبب شده تا مفاهیم اصلاح طلبی و اصولگرایی نزدیک به شرایط زمانه شوند. ممکن است در این میان گفته شود که "اعتدال” فاقد ساختار لازم برای تبدیل شدن به گفتمان غالب است. اما اگر تئوری از دل عمل بیرون آید، میتوان از زمان و تجربهها در خدمت به ساختمان سازی فرهنگ اعتدال بهره گرفت. مهم این است که رویکرد اعتدالی که در دهه گذشته از سوی کنشگران مختلف مورد شماتت و اتهام مصلحت اندیشی بود، حالا به کانونی برای نزدیکی رویکردهای متعارض به آن تبدیل شده است. به عبارت دیگر اعتدالگرایی در نقطهای ثابت در همه دهههای گذشته ایستاده است و این گرایشهای دیگر هستند که خود را به تناسب ظرفیتهایشان به آن نزدیک یا دور کردهاند.
در اینجا چند نکته حائز توجه است:
نخست اینکه شاهد تولد جریان سومی هستیم که جانمایه آن تجربه همه سالهای سپری شده است.
دوم؛ این جریان محصول الزامهایی است که تغییر شرایط و زمانه بر همگان تحمیل کرده است.
سوم؛ اعتدال تنها نقطه قوت برای برون رفت یا مدیریت وضع بحران پیشروی کشور است که هم ریشه در داخل و هم بیرون از مرزها دارد.
چهارم؛ اعتدال به عنوان تنها فرصت ممکن برای ایجاد وفاق در زمانهای محسوب میشود که کمترین اشتباه در اینباره، عین بیخردی است و بیشترین خسارت را بر کیان ملی و سرزمینی وارد خواهد کرد.
پنجم؛ کنترل نیروهای سرکش وظیفهای است همگانی برای مجاب کردن طیفهایی که همچنان به نقش بیثبات کننده خود در فضای کشور ادامه میدهند.
ششم؛ مهمترین کارویژه اعتدال، مصلحت اندیشی و تشویق اعتماد در جامعهای است که بیش از هر زمان به امید برای وفاق محتاج است.
سرعت رخدادها، فرصت گریز است. همیشه برای اعتدالگرایی هم فرصت نیست. پس باید ارزش فرصت امروز را دانست.
نگاهی به محیط پیرامونی _ اعم از منطقه و جامعه جهانی _ و نیز آنچه مختصات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را شامل میشود، لزوم تقویت وفاق ملی در حمایت از گفتمان اعتدال را برجسته میکند.
اکنون بیش از هر زمان لازم است در خدمت به "وفاق ملی” از گفتمان اعتدال حمایت کرد. این حمایت نه به مفهوم پشتیبانی چشم بسته از دولتی است که این عنوان به او منتسب است، بلکه اعتدال به عنوان جریان سوم و گرانیگاه تعاملاتی است که جامعه ایرانی در بیش از سه دهه گذشته تجربه کرده است. نگاهی به محیط پیرامونی _ اعم از منطقه و جامعه جهانی _ و نیز آنچه مختصات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را شامل میشود، لزوم تقویت وفاق ملی در حمایت از گفتمان اعتدال را برجسته میکند. خوشبختانه شاهد پوستاندازی جریانهای کنشگری هستیم که تا پیش از این تابعی از عملگرایی صرف و بدون تئوری منسجم در رویکردهای متبوع خود بودند. اصلاح طلبان اکنون ظرفیتی را از خود بروز میدهند که تا پیش از این ممکن بود به عافیت طلبی و یا سازشکاری از سوی بخشهای افراطی تعبیر و تفسیر شود. به همین نسبت اصولگرایان اصیل نیز تصویری معتدل و واقعگرا را در قبول تغییرات زمانه پذیرفته و خود را به نقطهای نزدیک کردهاند که تا سالهای پیش در تصور نمیگنجید. آنان با مرزگذاری میان خود و طیفهای افراطی گریز از مرکز، تلاش میکنند تحلیل واقعگرایانهای را در خدمت به درک آنچه رخ داده ارائه کنند. ترکیب نمایندگان مجلس دهم بازتابی از تغییراتی است که سبب شده تا مفاهیم اصلاح طلبی و اصولگرایی نزدیک به شرایط زمانه شوند. ممکن است در این میان گفته شود که "اعتدال” فاقد ساختار لازم برای تبدیل شدن به گفتمان غالب است. اما اگر تئوری از دل عمل بیرون آید، میتوان از زمان و تجربهها در خدمت به ساختمان سازی فرهنگ اعتدال بهره گرفت. مهم این است که رویکرد اعتدالی که در دهه گذشته از سوی کنشگران مختلف مورد شماتت و اتهام مصلحت اندیشی بود، حالا به کانونی برای نزدیکی رویکردهای متعارض به آن تبدیل شده است. به عبارت دیگر اعتدالگرایی در نقطهای ثابت در همه دهههای گذشته ایستاده است و این گرایشهای دیگر هستند که خود را به تناسب ظرفیتهایشان به آن نزدیک یا دور کردهاند.
در اینجا چند نکته حائز توجه است:
نخست اینکه شاهد تولد جریان سومی هستیم که جانمایه آن تجربه همه سالهای سپری شده است.
دوم؛ این جریان محصول الزامهایی است که تغییر شرایط و زمانه بر همگان تحمیل کرده است.
سوم؛ اعتدال تنها نقطه قوت برای برون رفت یا مدیریت وضع بحران پیشروی کشور است که هم ریشه در داخل و هم بیرون از مرزها دارد.
چهارم؛ اعتدال به عنوان تنها فرصت ممکن برای ایجاد وفاق در زمانهای محسوب میشود که کمترین اشتباه در اینباره، عین بیخردی است و بیشترین خسارت را بر کیان ملی و سرزمینی وارد خواهد کرد.
پنجم؛ کنترل نیروهای سرکش وظیفهای است همگانی برای مجاب کردن طیفهایی که همچنان به نقش بیثبات کننده خود در فضای کشور ادامه میدهند.
ششم؛ مهمترین کارویژه اعتدال، مصلحت اندیشی و تشویق اعتماد در جامعهای است که بیش از هر زمان به امید برای وفاق محتاج است.
سرعت رخدادها، فرصت گریز است. همیشه برای اعتدالگرایی هم فرصت نیست. پس باید ارزش فرصت امروز را دانست.
منبع: روزنامه ابتکار
۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]