واضح آرشیو وب فارسی:نواندیش: دکتر موسی غنی نژاد اقتصاددان نامدار ایرانی نقش غیرقابل تردیدی در حوزه مجادلات مرتبط با اندیشه اقتصادی و پاکسازی ذهنیت های کژاندیش دارد و این مساله همواره موجب ناراحتی چپگرایان شده است. به گزارش ساعت ۲۴ ، در دهه های پس از جنگ، غنی نژاد با صریح ترین بیانات تاکید کرده است اقتصاد دولتی و اندیشه های پشت این نوع اقتصاد سم مهلک برای رشد و توسعه ایران بوده است و این صراحت علمی او موجب شده است مخالفانش او را آماج یورش های ناروا قرار دهند. درباره غنی نژاد گونه ای حرف زده می شود که او فردی ثروتمند است و طرفدار دولت و... در گفت وگوی حاضر، اما غنی نژاد توضیح می دهد که فردی عادی است و هرگز طرفدار ثروتمندان نیست و به آنها حسادت نمی کند. همیشه وقتی گفت وگوهای شما با رسانه ها و انتقادهای علمی تان به اقتصاد دولتی و اندیشه های جمع گرایان و دفاعتان از اقتصاد سرمایه داری خوانده می شود این بحث مطرح می شود که شاید با یک فرد ثروتمند مواجه هستیم که توجهی به منافع طبقه محروم جامعه ندارد. البته به نظر می رسد مخالفان اندیشه های شما در ایجاد این بحث ها نقش آفرینی کرده اند، دنیای موسی غنی نژاد چه جور دنیایی است؟ من ثروتمند نیستم و از ثروتمندان هم دفاع نمی کنم. این حرف که من از ثروتمندان دفاع می کنم از بی توجهی یا بی اخلاقی کسانی است که تصویر نادرستی از بنده در اذهان عمومی می خواهند ترسیم کنند و بگویند او به خاطر منافع خاص خود این حرف ها را می زند. من از اقتصاد بازار آزاد رقابتی دفاع می کنم که اتفاقا برقراری آن با منافع بسیاری از ثروتمندان کنونی ایران که با تکیه بر اقتصاد دولتی و رانت خواری فراهم شده در تضاد کامل است. درست برخلاف آن چیزی که مدعیان القا می کنند بزرگ ترین نگرانی من وضعیت مردمان محروم جامعه است و از شکل گیری اقتصاد رقابتی و شکوفا به این دلیل دفاع می کنم که نهایتا در جهت منافع اینها است. البته خوشحال می شوم اگر اقتصاد پررونق و شکوفا شود و چه فقیر و چه ثروتمند همه از آن بهره مند شوند. در چارچوب اقتصاد رقابتی نه تنها تضاد منافعی میان فقرا و ثروتمندان نیست بلکه کاملا همسویی منافع میان آنها وجود دارد. یکی از فضیلت های بزرگ علم اقتصاد نشان دادن این واقعیت است. تاریخ و تجربه هم نشان داده که با دامن زدن به جنگ فقیر و غنی همه متضرر می شوند و اتفاقا فقرا بیشتر از اغنیا آسیب می بینند. اگر خاطرتان باشد چند سال قبل بحثی در کشور ما راجع به حقوق افغان ها درگرفت. افغان ها را به برخی شهرها و حتی پارک ها راه نمی دادند. آن موقع نهادگراها و چپ ها کجا بودند؟ بروید بررسی کنید آیا یکی از آنها جمله ای در دفاع از حقوق افغان ها گفت؟ اینها مگر نمی گویند باید از حقوق مستضعفین و محرومین دفاع کرد؟ چرا از حقوق افغان ها دفاع نکردند؟ کسی که در آن دوران به شدت درباره این مساله در رسانه ها صحبت کرد و مطلب نوشت و از تضییع حق افغانی های ساکن ایران دفاع کرد من بودم. بروید رسانه های آن دوران را بررسی کنید و ببنید ادعایم درست است یا خیر؟ حتی نوشتم حق اتباع افغانی است که پس از ۱۰ سال اقامت قانونی در ایران به آنها تابعیت ایرانی داده شود. اما یکی از این چپ ها جمله ای در دفاع از افاغنه نگفت. استدلال شان هم این بود که افغان ها در ایران با دستمزد پایین کار می کنند و حقوق کارگران ایرانی را ضایع می کنند. این است دفاع از سوسیالیسم و طبقات محروم؟ مگر افغان با ایرانی چه تفاوتی دارد؟ کارگر افغانی مگر انسان نیست؟ معلوم است من مخالف این سوسیالیسم هستم. این سوسیالیسمی که آقایان مدعی اش هستند کوچک ترین ارزش انسانی ندارد و در تضاد با حقوق اولیه انسانی است. به همین خاطر است که من به سوسیالیسم ایرانی بی اعتماد هستم و به آن اعتقادی ندارم. زندگی ام و دارایی ام هم معمولی و روشن است و به هیچ وجه جزو گروه سرمایه داران و ثروتمندان نیستم. البته هیچ حس حسادتی هم نسبت به ثروتمندان ندارم و وجود کسانی را از راه های مشروع و در چارچوب رقابت اقتصادی و با تکیه بر هوش و ذکاوت خود ثروتمند شده اند برای جامعه بسیار مفید و حتی حیاتی می دانم و با تحسین و قدردانی به آنها نگاه می کنم. به نظر می رسد چپ گرایان ایرانی زیر چترهای گوناگون مثل نهادگرایان، ناسیونالیست های اقتصادی و سایر عناوین و به مناسبت های مختلف و درجاهای گوناگون در حال همراهی با منتقدان دولت یازدهم هستند چون تصور می کنند مشاور اقتصادی رییس جمهور طرفدار اقتصاد آزاد است و در مقابل طرفداران اقتصاد آزاد عقب نشینی می کنند. آیا این ارزیابی از نظر شما درست است؟ منتقدان اقتصاد آزاد در ایران همیشه چهره خود را عوض کرده اند. علت آن هم این است که آبروی چپ گرایی ارتدوکس و مارکسیستی دیگر از بین رفته است و آنها نمی توانند اقتصاد آزاد را از منظر چپ سنتی زیر سوال ببرند و از این رو چهره عوض کرده و تحت عناوینی چون نهادگرا و مدافع محیط ریست رقیب خود را نقد می کنند. به نظر من این کار کاملا غیراخلاقی است. آنها اگر می خواهید موضوعی را نقد کنند باید بدون نقاب زدن به چهره خود این کار را انجام دهند. البته برای من که بیش از ۳۰ سال است در این کشور در زمینه اقتصاد می نویسم این نوع رفتارها تازگی ندارد. برخوردهایی که منتقدان با اقتصاد آزاد کرده اند صادقانه و از نظر تئوریک جدی نبوده است. این برخوردها بیشتر سیاسی است تا کارشناسانه و از روی دانش. جنابعالی در میزگرد نشریه تجارت فردا با جناب بهکیش در سویى بودید و مسعود نیلی و پرویز عقیلی در سوی دیگر شما به رشد ٥ تا ٦ درصد خوش بین نبودید. آیا هنوز بر همین موضعید؟ بله. به اعتقاد من حداکثر رشدی که می توانیم در سال ۹۵ داشته باشیم به عددهای یادشده نمی رسد. مشکل اقتصادی کشور از سال ۱۳۹۲ به این سو بسیار جدی بوده است و به این زودی برطرف نمی شود. رشد اقتصادی ۳ درصدی سال ۹۳ هم مقداری فریبنده بود و دیدیم که در سال ۹۴ به کمتر از یک درصد رسید. البته به طور دقیق نمی توان در این باره پیش بینی داشت ولی من نسبت به اینکه در سال ۹۵ رشد اقتصادی بالای ۵ درصد داشته باشیم خوش بین نیستم. درباره صدور بخشنامه معاون اول درباره قیمت گذاری دستوری واکنش چندباره و نسبتا تندی داشتید. واکنش دولت در این باره چه بود؟ به نظر می رسد در این باره دولت ها منفعت سیاسی خود را بر هر چیزی ترجیح می دهند. ارزیابی شما درباره کیفیت سیاست گذاری دولت چیست؟ عکس العمل خاصی از دولت ندیدم. سازمان حمایت هم از عملکرد خود دفاع کرد و گفت این کار وظیفه ما است و در آینده هم آن را انجام خواهیم داد. ولی در خود دولت آقای دکتر آخوندی بارها در مصاحبه هایش گفته است که باید سازمان حمایت منحل شود. یعنی موضع گیری کاملا شفافی در این باره داشته است. ولی در مجموعه دولت دیدگاه های ایشان طرفدار چندانی ندارد یا حداقل اکثریت ندارد. برای همین موضع وی از سوی دیگر دولتمردان پیگیری نشد.
پنجشنبه ، ۲۳اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نواندیش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]