واضح آرشیو وب فارسی:الف: ناکامیهای داود اوغلو در سه جبهه
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۱۱
حذف داود اوغلو بدین معنی است که اردوغان با مهارت خاص خود سعی دارد مسئولیت ناکامیها، شکستها و انزواهای سیاسی امروز ترکیه را به حساب داود اوغلو بگذارد و برای عبور از بحرانهای روزافزونی که دولت با آن مواجه است، فردی کارآمد را مسئول پیگیری امور کند و راهکاری جدید را مدنظر قرار دهد.روزنامه رجمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:«احمد داود اوغلو» نخستوزیر ترکیه در یک اقدام غیرمنتظره اعلام کرد در اجلاس آتی حزب عدالت و توسعه داوطلب احراز ریاست حزب نخواهد شد. وی که پس از یک دیدار فشرده در پشت درهای بسته با رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه سخن میگفت مراتب حمایت خود از حزب حاکم را مورد تاکید قرار داد.این تصمیم داود اوغلو به منزله پایان حیات سیاسی وی در قامت نخستوزیر و رئیس حزب عدالت و توسعه است و یکبار دیگر نشان میدهد که فرد کلیدی در ساختار سیاسی ترکیه، شخص اردوغان است. حتی کناره گیری وی از قدرت به خاطر تقابل این دو با یکدیگر و نفوذ بیشتر اردوغان در حزب حاکم است که توانسته رئیس دولت را به حاشیه براند.حذف داود اوغلو بدین معنی است که اردوغان با مهارت خاص خود سعی دارد مسئولیت ناکامیها، شکستها و انزواهای سیاسی امروز ترکیه را به حساب داود اوغلو بگذارد و برای عبور از بحرانهای روزافزونی که دولت با آن مواجه است، فردی کارآمد را مسئول پیگیری امور کند و راهکاری جدید را مدنظر قرار دهد.رهبران احزاب مخالف دولت، این تغییرات را نشانه کودتای رئیسجمهور علیه دولت معرفی کردهاند و نسبت به اهداف و برنامههای اردوغان در پشت این تغییرات هشدار دادهاند. واقعیت این است که اردوغان خواستار تغییر استراتژی و ساختار حکومتی از نوع پارلمانی به نوع ریاستی است که به موجب آن اختیارات بیشتری به رئیسجمهور واگذار و تمرکز قدرت تصمیم گیریها در نهاد ریاست جمهوری به اقتدار قطعی اردوغان منجر میشود.با آنکه داود اوغلو بیشترین خوش خدمتی را در حق اردوغان و حزب حاکم انجام داده ولی اردوغان به همین اندازه هم قانع نبود و خواستار یک نخستوزیر و دولت حرف شنوتر و کاملاً مطیع بود که تمامی خواستهها و آرزوهای رئیسجمهور را عیناً و بدون کم و کاست عملیاتی کند ولی داود اوغلو درخصوص برخی تمایلات اردوغان به ویژه تمرکز قدرت در نهاد ریاست جمهوری، دیدگاه متفاوتی داشت. صرفنظر از این مسائل که در جای خود بسیار مهم و حیاتی است، دولت داود اوغلو در سه جبهه داخلی، منطقهای و بینالمللی، با شکست و ناکامی مطلق مواجه شده و علت اصلی برکناری وی را باید در ناکامیهای وی جستجو کرد.۱- اگرچه حزب حاکم با امنیتی کردن فضای ترکیه توانست با تجدید انتخابات به اکثریت شکنندهای دست یابد و قدرت ۱۳ ساله خود را حفظ کند ولی شمشیر دولتش به زودی کند و ناکارآمد شد و نتوانست امنیت جامعه به ویژه در مناطق کردنشین و حتی در آنکارا، اسلامبول و سایر کشورها را حفظ کند. تعرض حکومت به رسانهها و توسل به داغ و درفش علیه کسانی که واقعاً مخالفت جدی و موثری هم نداشتند، فریاد اعتراض نیروهای داخلی و حتی متحدان غربی ترکیه را نیز به همراه داشت. امروزه فضای داخلی ترکیه بسیار شکننده، ملتهب و به شدت امنیتی است که نشانگر یک بحران سیاسی جدی در مقیاس داخلی است.۲ – در سطح منطقه داود اوغلو با شعار همزیستی و تفاهم با همسایگانی به قدرت رسید ولی بیشترین کینهورزی و سرمایهگذاری علیه امنیت همسایگان را صورت داد و در این زمینه دچار شکست و رسوائی بزرگی شد. افشای نقش ترکیه در قاچاق نفت، اسلحه و مهمات داعش به ویژه پس از شکست داعش در تمامی جبههها بزرگترین ضربه حیثیتی برای ترکیه بود. آنکارا از همدستی با رژیمهای فاسد منطقه برای به قدرت رساندن تروریستها پس از یک پیروزی مقطعی، به شدت ناکام و سرخورده شد.۳ – جدیترین شکست و ناکامی تاثیرگذار ترکیه در تقابل سیاستهای آنکارا با آمریکا و اتحادیه اروپا شکل گرفت. در ماجرای پناهجویان، ترکیه در قامت یک باج گیر ظاهر شد که موج پناهجویان را تعمداً به سوی اروپا سرازیر کرد و پس از دریافت وعده باج ۶ میلیارد یوروئی، حاضر شد همان پناهجویان تیره بخت را بپذیرد. البته اروپا برای مهار بحران وعدههای دیگری هم به داود اوغلو داد ولی اکراه و خشم اروپا باعث شد آنکارا از این باج گیری آشکار هم بهره چندانی نبرد.علاوه بر این تضاد و تقابل ترکیه با کردها در سوریه، عراق و به ویژه در خاک ترکیه همزمان با اصرار واشنگتن برای حمایت از کردهای سوریه به یک زورآزمائی آشکار طرفین منجر شد که دقیقاً به شکست ترکیه ختم شد.علاوه بر این، ترکیه سعی داشت برای تامین اهدافش در سوریه و انتقام گرفتن از مسکو که در ناکامی طرحهای تروریستی نقش برجستهای ایفا کرده، با روسیه درگیر شود و حتی ارتشهای ناتو را با روسیه درگیر کند که البته پاسخ فوری و منفی دریافت کرد که ناتو حاضر نیست وارد یک رویاروئی عمدی با مسکو شود. اگرچه مسئولیت بخش اعظم و بلکه تمامی این خطاها و ناکامیها متوجه اردوغان است ولی وی با این مانور سیاسی توانسته داود اوغلو را قربانی کند و خود برای کسب اقتدار بیشتر وارد عمل شود. در واقع داود اوغلو قربانی سیاستهائی شد که مامور اجرای آن بود.اکنون سئوال اصلی اینست که آیا اردوغان میتواند با چنین ترفندی ترکیه را از بن بست زجر دهنده کنونی خارج کند؟پاسخ این سئوال به خاطر نامشخص بودن رویکرد دولت آینده، مبهم است. اگر قرار باشد دولت آینده نیز همچنان به رویاروئی با کردها و طیف روزافزون مخالفین داخلی ادامه دهد و فضای داخلی را همچنان امنیتی و ملتهب نگهدارد، و اگر قرار باشد ترکیه به سرمایهگذاری بدفرجام در حمایت همه جانبه از تروریستها از جمله قاچاق نفت، اسلحه و مهمات برای داعش ادامه دهد، و اگر قرار باشد ترکیه سعی کند پای ارتشهای ناتو را به بحرانهای خود ساخته در منطقه باز کند، کاملاً بعید به نظر میرسد دولت جدید، بتواند حیات سیاسی طولانیتر از داود اوغلو را تجربه کند.سقوط دولت داود اوغلو اگرچه به دلخواه و تصمیم اردوغان صورت میگیرد ولی طبیعیترین بازتاب شکست و ناکامی سیاستهای دولتش محسوب میشود که ترکیه را از منزلت یک قدرت موفق و کارآمد منطقهای به کارگزار قدرتهای فاسدی تبدیل کرد که منافع خود را از طریق لوله تفنگ تروریستها و در مرگ و نابودی مردم منطقه جستجو کرد و هنوز هم دقیقاً همان سیاست ضدانسانی، ناکارآمد و شکست خورده را ادامه میدهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]