محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846124723
رابطه حق حاکمیت، دموکراسی و مردمسالاری دینی - بخش اول حق تعیین حاکم در پرتو حق تعیین سرنوشت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رابطه حق حاکمیت، دموکراسی و مردمسالاری دینی - بخش اولحق تعیین حاکم در پرتو حق تعیین سرنوشت
دین اسلام به عنوان بهترین راهنما برای سعادتمندی فردی و اجتماعی بشر است. مردم، هم در عصر حضور پیشوای معصوم(ع) و هم در عصر غیبت نقش مؤثری در تشکیل حکومت دارند.
چکیده خدا انسان را برای رسیدن به کمالات والا آفریده است. راه رسیدن به آن کمالات، حرکت صحیح انسانها در مسیر حق و تکلیف است. حق تعیین سرنوشت، یکی از حقوق طبیعی انسانهاست که خدای متعال به آنها عطا کرده است. استیفای صحیح این حق در پوشش حق تعیین حاکم، یکی از مراحل مهم رشد و تکامل انسانها در جامعه بشری است. دین اسلام به عنوان بهترین راهنما برای سعادتمندی فردی و اجتماعی بشر است. مردم، هم در عصر حضور پیشوای معصوم(ع) و هم در عصر غیبت نقش مؤثری در تشکیل حکومت دارند. حق تعیین سرنوشت در عصر حضور پیشوای معصوم(ع) به مردم این حق را میدهد که آنها امر حکومت و تدبیر امور اجتماعی خویش را بهدست شخص غیر معصوم نسپارند، بلکه از روی آگاهی و با اختیار، پیشوایان معصوم را انتخاب کرده و آنان را اسوه زندگی خود قرار داده و از آنها بهطور کامل پیروی کنند. مردم بر اساس حق تعیین سرنوشت خویش در عصر غیبت، با شرکت مستقیم یا غیر مستقیم(1) در انتخابات تعیین رهبری، در صدد استیفای حق خویش برآمده و از میان کسانی که دارای شرایط عمومی رهبری در عصر غیبت هستند را انتخاب میکنند. این نوع مردمسالاری در جهان، بهترین نوع مردمسالاری است که امروزه در ادبیات سیاسی به آن مردمسالاری دینی گفته میشود. تنها نمونه عملی این نوع حکومت مردمسالار در جهان معاصر، با عنوان جمهوری اسلامی ایران بهطور بالنده به حیات خود ادامه میدهد. واژگان کلیدی مردمسالاری دینی، حق تعیین سرنوشت، هدف آفرینش انسان، پیشوای معصوم(ع) ، نقش مردم در تعیین رهبر، جمهوری اسلامی ایران مقدمه مردمسالاری یا دموکراسی در نگاه اول، واژهای پرطرفدار در میان مردم است؛ زیرا این مفهوم بهطور مستقیم بر اهمیت نظر مردم در امر حکومت دلالت دارد. حکومتهای مردمسالار، یعنی حکومتهای جمهوری، پیشینه نسبتاً طولانی در تاریخ تمدن بشر دارند. تاریخ فلسفه سیاسی از وجود این نوع حکومت در یونان باستان در چند سده قبل از میلاد مسیح(ع) خبر میدهد. امروزه بیشتر نظامهای سیاسی در کشورهای جهان، نظامی جمهوری و مردمسالارند. هویت این نظامهای مردمسالار یکسان نیست؛ هرچند اصل اولی رایج در همه آنها این است که رأی اکثریت مردم برای تعیین حاکم و شیوه حکومت او مورد توجه است. مردمسالاری در یک دستهبندی عام به مردمسالاری دینی و غیر دینی تقسیم میشود. معنای این امر آن است که هرچند شاکله نظامهای مردمسالار بر اساس رأی بیشتر مردم است، اما محتوای یک نظام مردمسالار، گاه محتوایی دینی و گاهی غیر دینی است. محتوای نظامهای سیاسی مردمسالار غیر دینی نیز یکسان نیست. این نظامهای سیاسی به مکتبهای فکری متنوع در عصر کنونی وابستهاند. برخی از آنها با مکتب اصالت آزادی، نسبتی وثیق دارند. به این نوع نظام سیاسی، «لیبرالدموکراسی» گفته میشود. برخی دیگر از آنها به لحاظ محتوا به مکتب اصالت جامعه گرایش دارند. این نوع نظامهای حکومتی مردمسالار به نام «جمهوری سوسیالیستی» شناخته میشوند. همچنین انواع دیگر نظامهای سیاسی مردمسالار غیر دینی وجود دارند که در جای خود باید به آن پرداخت. هدف از این نوشتار، اثبات عقلی (و فلسفی) این امر است که بهترین نوع مردمسالاری در یک نظام سیاسی، مردمسالاری دینی، آن هم به شیوه حکومت اسلامیِ پیشوایان معصوم: تحت عنوان «نظام سیاسی امامت» و نیز به شیوه حکومت اسلامیِ جانشینان امام معصوم(ع) در عصر غیبت با عنوان «نظام حکومتی ولایت فقیه» است. در این راستا، نخست، هدف از خلقت بشر، یعنی مقام انسان کامل تبیین میشود. دوم، راه رسیدن به آن مقام بیان میگردد. سوم، حق تعیین حاکم در پرتو حق تعیین سرنوشت به عنوان یکی از راههای رسیدن به مقام انسان کامل توضیح داده میشود. ملاک عقل برای تعیین پیشوا، چهارمین مرحله این نگارش است. پنجم، دین اسلام بهترین منبع راهنما برای سعادتمندی فردی و اجتماعی بشر و بهترین منبع علمی برای اداره جامعه معرفی شده است. ششم، نقش مردم در اجرای حکومت دینی، هم در نظام سیاسی امامت و هم در نظام حکومتی ولایت فقیه تبیین خواهد شد. در پایان، نمونهای موفق از نظام سیاسی مردمسالاری دینی در عصر حاضر معرفی میشود. مقام انسان کامل؛ هدف از خلقت بشر همه ما انسانها مخلوق خدای متعال هستیم. هدف او از خلقت انسانها فراهمکردن زمینههای رشد و تکامل همهجانبه بشر در این دنیا و رسیدن به سعادت جاویدان در سرای دیگر بوده است. به این دلیل او در سرشت همه آدمیان گرایش به نیکیها را قرار داده است. انسانها با استمداد از قوای عقلانی و علوم وحیانی که خدا بر پیامبران عرضه داشته است، میتوانند خود را به بالاترین مدارج کمال و پایدارترین درجات لذت و سعادت برسانند. آن مقام والای آدمیت که همه انسانها شایستگی آن را دارند، مقام انسان کامل نامیده میشود (مصباح یزدی، 1365، ج2، ص402؛ همو، 1387، ج2/5، ص195). بر اساس نگرش واقعبینانه اسلامی، انسان از زمانی که به دنیا میآید تا وقتی که از دنیا میرود، همواره برای رسیدن به آن مقام والا که مظهر تام کمالهای ربانی است، باید تلاش کند. این بایدِ فطری برخاسته از خوی کمالطلبی انسان است (مصباح یزدی، 1387، ج2/5، ص46) که خدای متعال در سرشت او به ودیعه گذاشته است.(2) در یک کلام، هدف از آفرینش انسان آن است که تا حد ممکن خود را به مقام انسان کامل نزدیک کند. راه رسیدن به مقام انسان کامل هر فرد انسان برای رسیدن به آن مقام والا باید مسیر حق و تکلیف را بپیماید. برخی از حقوق که خدای متعال در این مسیر به انسانها داده است، حقوق طبیعی، یعنی ذاتی و فطری هستند. به بیان دیگر، این حقوق را خدای متعال در ذات و طبیعت همه افراد بشر قرار داده است. به این دلیل، همه حقوق طبیعی، حقهایی عمومی هستند. حقوقی مثل حق حیات، حق آزادی، حق تعلیم و تربیت، حقهایی فطری و از جمله حقوق طبیعی بشر بهشمار میروند. این حقوق همزاد بشر بوده و تا آخرین لحظه زندگی در این دنیا همراه او هستند (طالبی، 1393، ص138). نکته بسیار مهم و قابل توجه آن است که بر اساس آموزههای اسلامیِ ارائهشده در دانش فلسفه حق، شایستگیها تا وقتی مصداق حق هستند که در راستای مطلوب واقعی انسان؛ یعنی در مسیر سعادت و تکامل انسان بهخدمتگرفته شوند. اگر این امکانات در طریق شقاوت بشر بهکار روند، عنوان حق را از دست میدهند (طالبی، 1392، ش75-74، ص179). برای نمونه، حق حیات، حقی طبیعی است که خدای متعال به هر انسان از آغاز خلقتش به او عطا کرده است. هدف از اعطای این حق به انسان آن است که او در مسیر تکامل خویش به سوی کمالات ربانی از آن استفاده کند و خود را به مقام انسان کامل نزدیک سازد. اگر این عطیه؛ یعنی موهبت حیات، در مسیری غیر از تکامل نفس بهکار گرفته شود تا زمانی که انسان در آن مسیر منحرف قرار دارد، بر شقاوت خود میافزاید و بهتدریج حق حیات شخص شقی حقانیت خود را از دست میدهد. گاهی ممکن است این شخص در مسیر گمراهی، عملی انجام دهد که آن عمل سبب سلب دفعی حق حیات از او شود؛ مثل آنکه فردی که مسلمان زاییده شده، با وجود علم به حقانیت دین اسلام، بهطور آگاهانه کافر شود، به چنین شخصی مرتد فطری گفته میشود. همچنین اگر کسی مسلمان بیگناهی را آگاهانه و از روی ظلم بکشد، حق حیات شخص قاتل در معرض اختیار وارثان مقتول قرار میگیرد؛ بهطوری که اگر آنها بخواهند، میتوانند با عمل قصاص، موهبت حیات را از قاتل سلب کنند.(3) کوتاه سخن آنکه، همه حقوق فطری انسان تا زمانی حق هستند که در مسیر تقرب به خدا و نزدیکشدن او به مقام والای انسان کامل بهکار گرفته شوند. انسان با استفاده و استیفای این حقوق، خود را به هدف والای خدای متعال در آفرینش انسان نزدیک میکند. حق تعیین حاکم در پرتو حق تعیین سرنوشت یکی از حقوق مورد توجه در دانش فلسفه سیاسی، حق مالکیت بر خویشتن یا به تعبیری دیگر، حق تعیین سرنوشت یا حق حاکمیتِ بر خود است. این حق یکی از لوازم حق آزادی است که خدای متعال در اختیار انسان قرار داده و به بشر امر فرموده از آن حفاظت کند. به عبارت دیگر، حق آزادی، همانند حق حیات، یکی از حقوق واجبالاستیفای آدمیان است؛ همانطور که انسان باید از حق حیات خویش مراقبت کند و آن را در معرض خسارت یا نابودی قرار ندهد، باید از حق آزادی خویش نیز بهخوبی حفاظت کند و خود را در معرض هیچ نوع بردگی انسانهای دیگر قرار ندهد. امام علی7 در اینباره میفرماید: «برده دیگران مباش؛ زیرا خدا تو را آزاد آفریده است(4). حق تعیین سرنوشت یکی از شاخههای حق مالکیت است. مراد از حق مالکیت، شایستگی جواز تصرف در شئ مملوک است؛ به صورتی که هیچکس جز مالک یا بیاذن مالک مجاز نباشد در مملوک تصرف کند. ملک در اینجا منحصر در اموال و نیز امور مادی نیست، بلکه امور معنوی؛ مانند آبرو، اعمال، ویژگیهای شخصیتی و قوای نفس را نیز شامل میشود. هر انسان، همچنانکه مالک اموال خویش است، مالک اعضاء و جوارح، آبرو، قوای نفسانی و صفات شخصیتی خود نیز هست. همه این امور متعلق حق مالکیت انسان هستند. در یک کلام، هر انسان بهطور تکوینی دارای حق مالکیت نسبت به اموال، اعضای بدن، جان (نفس و قوای آن)، ویژگیهای شخصیتی، حیثیت فردی و اجتماعی و اعمال و اختراعات خویش است. لازمه داشتن حق مالکیت آن است که انسان بر همه این امور تسلط داشته باشد و دیگران بدون اذن او حق تصرف در آن امور را نداشته باشند. دلیل عقلی وجود چنین حقی، علم حضوری هر انسان به تسلط بر نفس خویش و صفات و قوای نفس خویش و تسلط بر اعضای بدن و افعال خویش است. حاصل آنکه، مدیریت خویشتن در امور فردی و اجتماعی که به حق تعیین سرنوشت معروف شده است، از شاخههای حق مالکیت است. بر اساس این حق، همه مردم بر سرنوشت خویش مسلط هستند. حق تسلط بر سرنوشت خویشتن حقی طبیعی و از انواع حق مالکیت است که خدای متعال آن را همانند حق حیات و حق آزادی، به همه انسانها عطا فرموده و آنها را به مراقبت از این حق فراخوانده است. به تعبیر دیگر، حق حاکمیت بر خویشتن، همانند حق حیات و حق آزادی، از جمله حقوق واجبالاستیفاست. در اینجا مشکلی توجه خواننده را به خود جلب میکند. از یک سو، حق حاکمیت بر خویشتن حقی است طبیعی که انسانها باید از آن حفاظت کنند. از سوی دیگر، جامعه انسانی باید قانونمند و دارای نظم اجتماعی باشد. جامعه برای حفظ نظم و انضباط خویش نیازمند حاکم است که قوانین موضوعه را اجراء کرده و خطاکاران را از ظلمکردن به دیگران بازدارد. شخص حاکم باید بر دیگران حکومت کند و دیگران باید از او اطاعت کنند تا در زندگی خویش کامیاب شوند. مشکل تناقض این است که انسانها، از یک سو، باید از حق طبیعی حاکمیت بر خویشتن حفاظت کنند و به کسی اجازه ندهند بر آنان مسلط گردد و از سوی دیگر، برای حفظ نظم اجتماعی و جلوگیری از هرج و مرج باید حق حاکمیت خود را بر خویشتن در امور اجتماعی به حاکم واگذار کنند. این دو حکم عقلی؛ یعنی حکم عقل به وجوب حراست و عدم واگذاری حق حاکمیت بر خویشتن در امور اجتماعی به فردی دیگر و حکم عقل به لزوم واگذاری این حق به حاکم، بهطور ظاهر با هم در تعارض هستند. راه حل این تعارض ظاهری آن است که گفته شود همه انسانها قبل از آنکه مالک خود باشند، مخلوق و مملوک خالق خویش، یعنی خداوند متعال هستند. انسانها بهخودی خود حق ندارند، حتی در اعضای بدن خویشتن تصرف کنند؛ چون بدن آنها ملک خداوند است. بر این اساس، تصرف در بدن خویش (چه رسد به تصرف در امور دیگران) نیز به هیچ صورت جایز نیست، مگر آنکه مالک حقیقی آن، یعنی خداوند تعالی اجازه تصرف در آن را داده باشد. حق تسلط و حکومت هر کس بر خویشتن نیز حقی است که اولاً و بالذات حق خداست و او این حق را به انسانها تفویض فرموده است. آنها نباید این حق را در امور اجتماعی به کسی واگذار کنند، مگر آنکه خدای متعال به آنها اجازه واگذاری آن را داده باشد. به تعبیر دیگر، انسانها حق ندارند بدون اذن خدا فرد دیگری را به عنوان حاکم و فرمانروای خویش برگزینند. حاکم جامعه سرپرست اعضای جامعه در امور اجتماعی است. مسؤولیت حفاظت از جان و مال و نوامیس مردم بر عهده اوست. او وظیفه دارد در آن جامعه قوانینی را اجراء کند که خدای جهان به عنوان خالق و مالک افراد جامعه تعیین کرده است. او وظیفه دارد با اجرای صحیح قوانین اسلام ناب، مردم آن جامعه را به سوی رستگاری و مقام قرب ربانی هدایت کند. بنابراین، واگذاردن حق حکومتِ بر خویش در امور اجتماعی به شخص دیگر، تنها و تنها با اجازه خدای متعال انجامشدنی است؛ زیرا خداوند مالک حقیقی مردم است و تا او اجازه ندهد، مردم نمیتوانند این حق را به دیگری واگذار کنند. مشارکت مردم در تعیین رهبر دانستیم که حق حکومت اولاً و بالذات، حق خدای متعال است. این حق را خدا به همه مردم در تدبیر امور خویشتن عطا فرموده و آنان را به پاسداری از آن فراخوانده است. کسی حق ندارد این حق خویش را به شخص دیگری واگذار کند، مگر اینکه خدای متعال چنین اجازهای را به صاحب حق داده باشد. اکنون پرسش این است که آیا خدای متعال به انسانها اجازه داده است حق حاکمیت بر خویشتن را به دیگری واگذار کنند؟ به عبارت دیگر، آیا داشتن جامعه سیاسی و مشارکت مردم در آن جامعه از راه تعیین حاکم، امری ضروری است؟ اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ مناسب بدهیم باید ابتدا بدانیم اولاً هدف از داشتن نظام سیاسی و ثانیاً هدف نظام سیاسی در اسلام چیست. هدف از داشتن نظام سیاسی روشن است که داشتن نظام سیاسی در یک جامعه امری ضروری و بدیهی است؛ زیرا آحاد جامعه، هر یک دارای خواست و انگیزه مخصوص به خود هستند که در بسیاری موارد با خواست و انگیزه دیگر اعضای آن جامعه ناسازگار است. برای جلوگیری از برخورد ارادهها و در پی آن ایجاد هرج و مرج در آن جامعه، عقل حکم میکند که در آن جامعه نظام حقوقی ایجاد گردد تا با وضع قوانین و مقررات و پیروی از آنها امنیت و عدالت در آن جامعه تأمین شود. به تعبیر دیگر، داشتن یک نظام حقوقی در هر جامعه بشری به حکم عقل ضرورت دارد و چون اجرای نظام حقوقی در جامعه به مجری ـ حاکم ـ نیازمند است، هر جامعه برای آسایش اعضای خویش نیازمند حاکم است. حاکم با استعانت از دیگر کارگزاران، هم قوانین را در جامعه اجراء میکند و هم با خاطیان و نقضکنندگان قانون برخورد کرده، آنها را به مجازات میرساند. بنابراین، هدف از داشتن نظام سیاسی در جامعه دست کم دو چیز است: 1. تأمین امنیت با توجه به آنچه بیان شد، وجود دستگاه حاکمه قدرتمند یا به عبارت دیگر، وجود نظام سیاسی در هر جامعه از ضروریات عقلی است. اگر جوامع بشری دارای نظام حکومتی نباشند، هرج و مرج و عدم امنیت، اولین آسیب اجتماعی آن جامعه است. بنابراین، یکی از اهداف ایجاد نظام سیاسی، تأمین امنیت افراد جامعه است. امنیت، شاخههای متعددی دارد. مهمترین نوع امنیت، امنیت جانی است. تأمین امنیت جانی مردم بهطور مستقیم از راه تأمین و استیفای حق حیات افراد جامعه صورت میگیرد. بنابراین، یکی از ضروریترین وظایف نظامهای سیاسی، حفاظت از جان اعضای جامعه است. 2. اجرای عدالت گفته شد که یکی از وظایف رئیس دستگاه حاکمه در نظام سیاسی هر جامعه، اجرای صحیح قوانین و برخورد با نقضکنندگان قانون است. بر این اساس، یکی دیگر از اهداف ایجاد نظام سیاسی در هر جامعه، اجرای عدالت است. انسانها در سایه اجرای عدالت میتوانند به آرامی در کنار هم زندگی با نشاط توأم با فعالیت در عرصههای گوناگون، به منظور جلب منافع بیشتر و اجتناب از خسارتهای قطعی یا محتمل داشته باشند. عدالت به معنای دادن حق هر کسی به اوست (ارسطو، 1385، ص174؛ فارابی، 1382، ص61).(5) بنابراین، در پرتو عدالت، حقوق همه افراد تأمین میشود. از اینجا بر این نکته مهم دست مییابیم که اجرای عدالت از تأمین امنیت مهمتر است؛ زیرا دستاورد عدالت عامتر از دستاورد امنیت است. امنیت در سایه استیفای حق حیات افراد بهدست میآید، اما عدالت، همراه با استیفای همه حقوق آنها تأمین میشود. به همین دلیل، اجرای عدالت از تأمین دیگر منافع اجتماعی، مثل رفاه اقتصادی و ... نیز اهمیت بیشتری دارد. هدف نظام سیاسی اسلام یکی از اهداف تشکیل نظام سیاسی در اسلام، همانند هر نظام سیاسی مردمسالار تأمین منافع اجتماعی مردم است. برقراری امنیت و اجرای عدالت دو امری هستند که در رأس منافع اجتماعی آحاد جامعه اسلامی قرار دارند. با این همه، هیچیک از این امور، هدف نهایی در نظام سیاسی اسلام نیست. آنچه که در دیگر نظامهای سیاسی به عنوان هدف اصلی دنبال میشود، در نظام سیاسی اسلام به عنوان مقدمه رسیدن به هدف نهایی تلقی میگردد. اما هدف اصلی نظام سیاسی اسلام چیست؟ ایجاد حیات طیبه دین اسلام مجموعهای کامل از معارف، فرامین و پیشنهادهاست که خدای متعال به عنوان آفریننده جهان، از جمله انسان، آن را در دسترس بشر قرار داده است. این مجموعه دربردارنده بهترین برنامه زندگی انسان است که چنانچه به آن عمل شود، آدمی را به بالاترین درجات رشد و کمال ممکن میرساند. عملکردن به برنامه جامع اسلام موجب بهوجودآمدن فضیلتی در انسان به نام تقوا میشود. در ادبیات قرآنی، به موقعیتی که انسان در پرتو اجرای کامل این برنامه در سایه تقوا، برای خویش فراهم میکند، حیات طیبه (زندگی پاکیزه) گفته میشود.(6) آدمی با داشتن حیات طیبه میتواند به مقامی برسد که در ادبیات دینی، مقام انسان کامل یا مقام خلیفهاللهی نامیده میشود.(7) این درجه، بلندترین مقام قابل دستیابی برای یک انسان است. مقام انسان کامل نزدیک به مقام خداوندی، ـ مقام الوهیت ـ است. به شهادت قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص) در زندگی خویش به آن مقام والا رسید(8). حال که دانستیم هدف نهایی دین اسلام تربیت انسان برای رسیدن به بالاترین مقام انسانیت است و نیز دانستیم که تنها راه رسیدن به آن هدف والا رعایت تقوا در همه شؤون زندگی و در یک کلام، داشتن حیات طیبه است، باید بدانیم این هدف غایی در همه بخشهای دین اسلام مورد نظر است، هم در امور فردی، مثل اخلاق فردی و هم در روابط اجتماعی؛ مانند روابط سیاسی، اقتصادی و غیره. کوتاه سخن آنکه، رسیدن به مقام انسان کامل، اصلیترین هدف دین مبین اسلام در همه ساحتهای زندگی فردی و اجتماعی بشر است. همچنانکه این هدف، آرمان نظام اخلاقی و حقوقی اسلام است، این هدف، غایت نظام سیاسی اسلام نیز هست. بنابراین، همه حقوق و تکالیفی که خدا برای بشر قرار داده است، به منظور هدایت او به سوی حیات طیبه و رسیدن وی در این نوع حیات به مقام انسان کامل است. هر آنچه در این راستا وسیلهای برای تأمین آن هدف والا قرار گیرد، به دلیل ارزش ذاتی و اصیل آن هدف، ارزش تبعی پیدا میکند، اما اگر آن وسایل و مقدمات به سوی آن هدف مقدس جهتگیری نشوند، از نگاه اسلام دارای ارزش نخواهند بود. برای نمونه، اجرای عدالت، تأمین امنیت یا رفاه اجتماعی که امروزه از اهداف غایی نظامهای سیاسی مردمسالار بهشمار میروند، میتوانند در نظام سیاسی اسلام وسایلی برای تحقق هدف غایی باشند؛ یعنی ایجاد حیات طیبهای که در آن آحاد جامعه به سوی مقام انسان کامل در حال حرکت هستند. اگر این امور در راستای ایجاد جامعه پاکیزه قرار نگیرند، از نظر اسلام ارزشمند نخواهند بود. حال که هدف اصلی نظام سیاسی اسلام را شناختیم، باید پرسشی را که در صدر بحث مطرح کردیم، پاسخ دهیم. پرسش این بود که آیا خدای متعال به انسانها اجازه داده است حق حاکمیت بر خویشتن را به دیگری واگذار کنند؟ به عبارت دیگر، آیا از نظر اسلام، مشارکت مردم در جامعه سیاسی از راه تعیین حاکم، امری ضروری است؟ روشن است که چون اولاً هدف اسلام ایجاد حیات طیبه و فراهمکردن زمینه رشد و تکامل انسانهاست و ثانیاً داشتن جامعه پاکیزه دارای حیات طیبه، مشروط به جلوگیری از هرج و مرج در آن جامعه است و ثالثاً برای جلوگیری از هرج و مرج و حفظ نظم اجتماعی، تعیین حاکم برای همه انسانها در یک جامعه امری ضروری است. عقل حکم میکند خدای متعال که حکیم مطلق است، حتماً حق تعیین سرنوشت؛ یعنی تعیین حاکم را به مردم داده است تا کسی را به عنوان رهبر خویش انتخاب کنند. ملاک عقل برای تعیین پیشوا گفته شد هدف غایی نظام سیاسی اسلام، رسیدن انسانها به مقام انسان کامل از راه داشتن حیات طیبه در جامعهای آرمانی است. حال باید بدانیم ملاک عقل برای تعیین حاکم چیست. به بیان دیگر، آیا انسانها با استفاده از حق خدادادی تعیین سرنوشت میتوانند هر کسی را که مایلند به عنوان حاکم جامعه خویش انتخاب کنند؟ مسلماً از نظر عقل، کسی باید عنان حکومت را در جوامع بشری بهدست گیرد که بتواند جامعه را به هدف غایی خود سوق دهد؛ یعنی بتواند مردم را به سوی حیات طیبه در راستای رسیدن به مقام والای انسان کامل هدایت کند. بر این اساس، انسانها برای رسیدن به این مقصود و تشکیل جامعهای با زندگی پاکیزه که در آن محیط مساعد برای رشد و تکامل بشر فراهم باشد، آزاد نیستند به هر کس با هر شرایطی که میخواهند رأی دهند و او را به عنوان حاکم انتخاب کنند. به تعبیر دیگر، نظامهای سیاسیِ مطلقاً مردمسالار که هر فردی در آن میتواند با استفاده از رأی بیشتر مردم، حاکمیت را بهدست گیرد، از نگاه فلسفه سیاسی اسلام، امری غیر قابل قبول است؛ چه بسا، حاکم مورد تأییدِ بیشتر مردم نتواند جامعه را به سوی سعادت رهبری کند. بنابراین، ملاک اصلی عقل برای تعیین پیشوا در نظام سیاسی اسلام توانایی شخص حاکم در هدایتکردن مردم به سوی کمالات بشری است. پرسش بالا را به گونهای دیگر میتوان پرسید: آیا از نظر فلسفه سیاسی اسلام، دادههای عقلی بشر به تنهایی میتواند آحاد جامعه را به حیات طیبه و مقام والای انسان کامل هدایت کند؟ به عبارت دیگر، آیا تکیه بر عقل حسابگر و خودبنیاد در دوره جدید میتواند بشر را در چارچوب نظامهای سیاسی معاصر مردمسالار؛ مانند لیبرالیسم یا سوسیالیسم و... سعادتمند گرداند؟ پی نوشت: 1. شرکت غیر مستقیم مردم در انتخابات تعیین رهبری، صورتهای مختلفی دارد. یکی از آن صورتها این گونه است که مردم، نمایندگانی را انتخاب کنند که آنها رهبر را از میان گزینههای موجود تعیین میکنند. 2. وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» (عادیات(100): 8)؛ و هرآینه انسان شدیداً نیکی (یعنی کمالات) را دوست دارد. 3. مَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً» (اسراء(17): 33)؛ و آن کس که مظلوم کشته شده برای ولیّش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم. 4. لاتکن عبد غیرک فقد جعلک الله حراً» (نهج البلاغه، نامه31). 5. Aquinas, Thomas (1993) Commentary on Aristotle's Nichomachean Ethics, in C. I. Litzinger trans., Notre Dame: Dumb Ox Books. Aristotle (1962) The Politics, in T. A. Sinclair trans., Middlesex: Penguin Books. 6. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَایُحْیِیکُمْ...» (انفال(8): 24)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی فرا میخوانند که به شما حیات میبخشد... . و نیز در آیهای دیگر چنین میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاه طَیِّبَه...» (نحل(16): 97)؛ هر مرد یا زن با ایمان که کار نیک انجام دهد، به او زندگی پاکیزه عطا میکنیم... . 7. وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَه إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَه...» (بقره(2): 30)؛ و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان فرمود به درستی که من بر روی زمین خلیفه (نماینده) خلق کردهام... . 8. ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى» (نجم(53): 9-8)؛ (به خدا) نزدیک و نزدیکتر شد تا به اندازه دو کمان یا کمتر. در این آیه، قرب معنوی به قرب مکانی تشبیه شده است. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. نهج البلاغه. 3. ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران: طرح نو، چ2، 1385. 4. جوادی آملی، عبدالله، حق و تکلیف در اسلام، قم: اسراء، 1384. 5. طالبی، محمدحسین، «واکاوی مفهوم حق به مثابه موضوع دانش فلسفه حق»، فصلنامه روششناسی علوم انسانی، ش75-74، 1392. 6. -------------، درآمدی بر فلسفه حق، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1393. 7. فارابی، ابونصر، فصول منتزعه، ترجمه حسن ملکشاهی، تهران: سروش، 1382. 8. کلینى، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علىاکبر غفارى و محمد آخوندى، ج1، تهران : دارالکتب الإسلامیه، 1407ق. 9. مجلسى، محمدباقر، بحار الأنوار، ج36، بیروت : دار إحیاءالتراث العربی، 1403ق . 10. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج1و2، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1365. 11. ----------------، خودشناسی برای خودسازی و به سوی خودسازی (مجموعه آثار)، ج2/5، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387. 12. ----------------، نظریه حقوقی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ2، 1380. 13. مکارم شیرازی، ناصر، نفحات القرآن، ج9، قم: مدرسه الامام امیرالمؤمنین7، 1426ق. 14. ولیپور، ابراهیم، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مهربان نشر، 1389. نویسنده: محمدحسین طالبی: دانشیار فلسفه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه فصلنامه حکومت اسلامی شماره 76. ادامه دارد...
95/01/24 :: 05:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
سیاستگذاری فرهنگی در دولت دینی - بخش اول پارادایمهای مدیریت دولتی
سیاستگذاری فرهنگی در دولت دینی - بخش اولپارادایمهای مدیریت دولتی یکی از موضوعاتی که همواره در زمینه مدیریت فرهنگی و سیاستگذاری و بهطور کلی هر نوع اقدام در زمینه تغییر فرهنگ مورد بحث اساسی در محافل فرهنگی اجتماعی فقهی و حقوقی بوده بحث اختیارات و مسؤولیتهای دولت اسلامی است &nمنتخب مردم در مجلس خبرگان:با تندي و درشتگويي به حاكميت تفكر ديني نميرسيم
در همايش بزرگداشت شهيد مطهري منتخب مردم در مجلس خبرگان با تندي و درشتگويي به حاكميت تفكر ديني نميرسيم تهران-ايرنا- منتخب مردم در مجلس خبرگان رهبري از آشنايي عميق و صحيح دين حضور عالمانه و متدينانه در صحنه اداره جامعه و پاسخگويي به سوالات روز و برخورداري از اخلاق فردي وسخنگوی وزارت کشور خبر داد: مشارکت 59درصدی مردم در مرحله دوم به نسبت مرحله اول
سخنگوی وزارت کشور خبر داد مشارکت 59درصدی مردم در مرحله دوم به نسبت مرحله اول سیاست > انتخابات - میزان مشارکت مردم در مرحله دوم انتخابات مجلس دهم به نسبت همین انتخابات در مجلس نهم 3 درصد رشد داشته است به گزارش خبرآنلاین حسینعلی امیری سخنگوی وزارت کشور در گفت و گوفاضلیان تاکید کرد: آینده باغ سیب کرج را فقط مردم تعیین خواهند کرد
فاضلیان تاکید کرد آینده باغ سیب کرج را فقط مردم تعیین خواهند کرد استانها > البرز - عالیترین مقام قضایی استان البرز در واکنش به طرح و تصمیمگیری در مورد باغ سیب در شورای عالی شهرسازی کشور تاکید کرد در مورد آینده باغ سیب این مردم کرج هستند که باید تصمیم نهایی را ااولویت بهینهسازی مصرف انرژی بخش ساختمان و حملونقل است
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲ ۲۳ معاون آموزش و بهینه سازی مصرف انرژی سازمان بهرهوری انرژی ایران گفت اولویت بهینهسازی مصرف انرژی در کشور بخش ساختمان و حمل و نقل است بهگزارش ایسنا امیر دودابی نژاد با بیان این مطلب اظهار کرد بخش ساختمان حدود یکسوم و بخشهای صنعت و حمل و نقل هرمشارکت نهادهای حاکمیتی گام اول نوسازی بافت های فرسوده
مشارکت نهادهای حاکمیتی گام اول نوسازی بافت های فرسوده مدیر عامل سازمان نوسازی شهرداری تهران گفت عمومی کردن دغدغه نوسازی بافت های فرسوده و احساس همدردی و مشارکت تمام مسئولان مربوطه و نهادهای حاکمیتی در بافت های فرسوده در حال خدمت رسانی هستندکه گام اول در نوسازی محسوب می شود عبادتسلیت سیاهجامگان در رابطه درگذشت اولادی
تسلیت سیاهجامگان در رابطه درگذشت اولادی باشگاه فرهنگی ورزشی سیاهجامگان ابومسلم به مناسبت درگذشت ناباورانه مهرداد اولادی پیام تسلیتی منتشر کرد به گزارش "ورزش سه" مهاجم سابق پرسپولیس و استقلال و تیم ملی که در ملوان بندرانزلی عضویت داشت امروز در بیمارستان درگذشت برمنتخب مردم سمیرم تعیین شد
با اعلام رسمی ستاد انتخابات کشور منتخب مردم سمیرم تعیین شد شناسهٔ خبر 3612374 - شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۶ سیاست > دولت ستاد انتخابات کشور نتیجه مرحله دوم انتخابات مجلس در حوزه انتخابیه سمیرم را اعلام کرد به گزارش خبرنگار مهر ستاد انتخابات کشور با انتشار اطلاعیهای اسابا وجود انبیاء و اولیاء ما تعیینکنندهترین عامل در سرنوشت خودمان هستیم
با وجود انبیاء و اولیاء ما تعیینکنندهترین عامل در سرنوشت خودمان هستیم اگر رسول خدا ص هم بالای سر ما باشند باز هم باید به فکر خودمان و جامعۀ خودمان باشیم به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان حجت الاسلام علیرضا پناهیان در آستانۀ دور دوم انتخابات مجبرای کاهش آسیبهای اجتماعی اولویتبندی و استفاده از ظرفیتهای مردمی ضروری است
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴ ۲۷ رییس جمهوری در نشست شورای اجتماعی کشور پرهیز از موازی کاری برای کاستن از آسیبهای اجتماعی را ضروری دانست و تأکید کرد برای کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی تقسیم کار ملی تعیین دقیق اولویتها و استفاده از ظرفیتهای سازمانهای مردمنهاد ضروری است به گز-
گوناگون
پربازدیدترینها