واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: نگاه مطهری و نائینی به مسئله «حکومت» در دوران جدید
شرق در یادداشتی آورده است:
به گزارش نامهنیوز، در دستهبندی روحانیت پیش از انقلاب اسلامی ١٣٥٧، عموماً با سه دسته کلی از گرایشهاي متفاوت در بین علمای حوزه علمیه قم مواجه هستیم. دسته اول شامل علمایی است که قائل به دخالت در سیاست نیستند و در دوران پس از ارتحال آیتالله بروجردی، با چهرههایی نظیر آیتالله خویی، آیتالله مرعشینجفی و آیتالله سید احمد خوانساری شناخته میشوند. اما یرواند آبراهامیان، به جز این دسته که در «ایران بین دو انقلاب»، آنها را «علما و روحانیون محتاط و غیرسیاسی» مینامد، دو طیف از روحانیون سیاسی را نیز از هم تفکیک میکند. در تقسیمبندی او، دسته دوم را «روحانیون مخالف و میانهرو» تشکیل میدهند که درباره حکومت وقت، نگاه سلبی دارند اما قائل به براندازی حکومت نیستند و بر اجرای دقیق اصول مشروطه اصرار دارند و پس از آنها به معرفی طیف سوم میپردازد. در تعریف آبراهامیان، سومین گروه، مخالفانی هستند که به رهبری امام خمینی (ره)، هدف خود را سرنگونی رژیم و تشکیل حکومت اسلامی اعلام کرده بودند. این گروه که رسول جعفریان هم در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی در ایران»، آنها را از دو دسته پیشین جدا کرده است، همان طیفی هستند که شهید مطهری نیز در میان آنها جا دارد. آرا و اندیشههای شهید مطهری بهعنوان یکی از برجستهترین نمادهای این طیف، درباره مسئله «حاکمیت» در اسلام، نزدیکترین موضع به رهبر این جریان حوزوی یعنی امام خمینی بود. دیدگاهی که از ابتدا نیز با دیدگاه آن قشر از روحانیت که حد اعلای خواستههایش، مشروطه بود، تفاوت داشت و در نهایت نیز نظریه حکومتی مورددفاعش با آنچه میرزاینائینی در «تنبیهالامه و تنزیهالمله» بهعنوان مهمترین سند فقهی مشروطه نگاشته بود، تفاوتهای بنیادین یافت. اما در ارائه این مدل جدید نیز از دستاوردهای اندیشه غرب در باب حکومت بهره گرفت و به همین دلیل هم، ازجمله روحانیون طیف نوگرا بود که از مبانی مشروطه دفاع کرد. شاید بتوان گفت مهمترین تفاوت این دو رویکرد که بقیه تفاوتها از آن نشئت میگیرد، نوع نگاه به حکومت در عصر غیبت است. جایی که میرزاینائینی، برای پرکردن خلأ «عصمت» حاکم، «نظارت بیرونی» بر حاکم را جایگزین معصومیت کرده است و برای این نظارت هم دو ابزار یعنی «قانون اساسی» و «مجلس» را معرفی میکند. این همان نکتهای است که استاد نائینی و حامی نجفنشین مشروطه یعنی آخوند خراسانی در تقریظی که بر کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله نوشته، اینگونه بیانش کرده: «انشاءالله تعالی به تعلیم و تعلّم و تفهیم و تفهّم آن (کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله)، مأخوذبودن اصول مشروطیت را از شریعت محقّه استفاده و حقیقت کلمه مبارکه «بموالاتکم علّمنا اللّه معالم دیننا و أصلح ما کان فسد من دنیانا » را به عینالیقین ادراك نمایند». پاسخهای نائینی به منتقدان مقدسمآب مشروطه ، شباهتهایی با پاسخ مطهری به منتقدان مدرنیته در عصر خود دارد. نائینی در فصلی از کتاب که عنوانش «استبداد دینی و آمیختن حق و باطل» است، درباره مخالفان مقدسمآب مشروطه، آزادی و مشروطهخواهی را «حرّیّت مظلومۀ مغصوبۀ ملّت از ذلّ رقّیّت جائرین» مینامد و مینویسد مخالفان مشروطه به موهومخواندن مشروطه قناعت نکردند و مشروطهخواهان را «فسقه و ملحدین» جلوه دادند. او مینویسد: «حتی بیحجاب بیرون آمدن زنان (...را) از لوازم و مقتضیات این حرّیّت مظلومۀ مغصوبه شمردند».
این نحو دفاع نائینی از مشروطه را میتوان با آنچه مطهری در «خدمات متقابل اسلام و ایران» آورده، مقایسه کرد. مطهری دراینباره میگوید: «رژیم مشروطیت را ما ابداع و ابتکار نکردیم، بلکه از دنیای خارج به کشور ما آمده است. ولی ملت ما آن را پذیرفت و در راه تحصیل آن فداکاریها کرده است. البته افراد زیادی از همین ملت با سرسختی عجیبی مقاومت کردند و مسلحانه قیام کردند و برای حفظ رژیم استبداد، خون ریختند، ولی از آن رو که در اقلیت بودند و اکثریت ملت ایران، رژیم مشروطیت را پذیرفت و در راه آن فداکاری کرد، آنان شکست خوردند و عاقبت تسلیم اراده ملت شدند. اکنون آیا ما باید رژیم مشروطه را یک رژیم ملی و خودی بدانیم یا نظر به اینکه در طول تاریخ زندگی اجتماعی و ملی ما، رژیم ما رژیم استبداد بوده و ما ابداعکننده مشروطه نبودهایم، باید بگوییم رژیم ملی ما رژیم استبدادی است و رژیم مشروطه برای ما بیگانه است؟...». اما به جز دفاع از اصل مشروطه، نگاه مشترک مطهری به دو مفهوم آزادی و عدالت، بهعنوان مفاهیمی که نائینی در فصول جداگانهای در تنبیهالامه و تنزیهالمله به آنها پرداخته و این دو را ضامن حفظ مملکت و دین دانسته است، نیز با دیدگاه فقیه واضع مشروطه، قرابت دارد. چنان که مطهری در «مبانی اقتصاد اسلامی»، دراینباره میگوید: «نه این است که آنچه دین گفت، عدل است، بلکه آنچه عدل است، دین همان را میگوید. پس باید بحث کرد که آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین؟ مقدسی اقتضا میکند که بگوییم دین مقیاس عدالت است، اما حقیقت اینطور نیست».بر این اساس میتوان گفت در موضوع نوع نگاه به ماهیت حکومت در عصر جدید و اقتباس ملزومات آن از اندیشه غرب و همچنین اهمیت دو مفهوم آزادی و عدالت در اندیشه فقهی- سیاسی این دو، میتوان مطهری را فقیهی در مسیر نائینی دانست، فقیهی که البته درباره نحوه اعمال این حاکمیت، دایره آزادی و البته حدود اختیارات حاکم، قیودی بر تجویز نائینی میافزاید که در نتیجه این قیود، حکومت اسلامی موردنظرش با حکومت مشروطه موردحمایت نائینی تفاوت دارد و شاید بتوان همین نقطه را بهعنوان دلیل جداشدن طیف نوگرای حوزه قم از مخالفان میانهروی این حوزه، پس از آیتالله بروجردی دانست.
منبع: روزنامه شرق
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]