محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827443954
پدر و شهيد مطهري دستور شکست حكومت نظامي را از امام گرفتند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پدر و شهيد مطهري دستور شکست حكومت نظامي را از امام گرفتند
شهيد والاقدر، آيتالله حاج شيخ مهدي شاهآبادي از پيشگامان انقلاب اسلامي و ياران مبرز رهبركبير آن بود. او كه هماره در دوران حيات خويش «شهادت»را ميجست، 36 سال قبل در چنين روزهايي به آرزوي خويش نائل و رهسپار ديار قدسيان گشت.
نویسنده : احمدرضا صدري
شهيد والاقدر، آيتالله حاج شيخ مهدي شاهآبادي از پيشگامان انقلاب اسلامي و ياران مبرز رهبركبير آن بود. او كه هماره در دوران حيات خويش «شهادت»را ميجست، 36 سال قبل در چنين روزهايي به آرزوي خويش نائل و رهسپار ديار قدسيان گشت. آنچه پيش روي داريد گفت و شنودي است كه به همين مناسبت با فرزند ارجمندش حجتالاسلام والمسلمين سعيد شاهآبادي انجام گرفته است. طبعاً به عنوان سؤال اول، بايد از مقطع آغازين مبارزات شهيد آيتالله حاج شيخ مهدي شاهآبادي آغاز كنيم. ايشان از چه دوراني و چگونه وارد جريان مبارزات شدند؟ بسماللهالرحمنالرحيم. پس از رحلت آيتاللهالعظمي بروجردي، شهيد آيتالله شاهآبادي در روستاها و شهرهاي محروم با سخنرانيهاي انقلابي خود، به روشنگري و تبليغ زعامت و رهبري حضرت امام پرداختند. در سال 1350 رژيم شاه فشار بر مبارزان را بيشتر كرد و ايشان به شكل جديتر و مستقيمتري وارد ميدان مبارزه شدند و از قم به تهران آمدند. از اين زمان بود كه زندگي ايشان با زندان و تبعيد گره خورد. حداقل پنج بار به زندان رفتند و مدتي هم در بانه كردستان تبعيد بودند. در چنين فضاي سنگيني شهيد شاهآبادي چه روشهايي را براي تبليغ انتخاب كرده بودند؟ اغلب در تبعيدها، وقتي پدر سراغ مسجد را ميگرفتند در آنجا بسته بود!به هر زحمتي كه بود، بعد از دو سه روز تلاش، در مسجد را باز ميكردند و ميديديم همه جا را خاك گرفته و كف مسجد هم پر از چاله و چوله است و يك قسمت صاف نميشد پيدا كرد كه از آن به عنوان مصلي استفاده كنيم! اوايل ايشان امام جماعت بودند و من مأموم ايشان و ديگر كسي نبود. بعد هم كه به خانه برميگشتيم، ايشان به دليل ناهموار بودن كف مسجد، نمازشان را احتياطاً اعاده ميكردند. يادم هست جوانان محل ميايستادند و ما را تماشا ميكردند، ولي هيچكدام به مسجد نميآمدند. خاطرم هست ايشان دريك مورد، به سراغ يكي از جوانهاي محل كه كشتيگير بود و در مسابقاتي هم شركت كرده بود، رفتند و به او گفتند: به مسجد بيا تا با هم برنامهريزي كنيم. بعد هم به مادر گفتند غذاي سبكي مثل كتلت بپزند و كمكم جوانان را براي برنامههايي مثل كوهپيمايي جذب كردند. همين كارها باعث شد آنها كمكم به پدر و كلاً روحانيت علاقه پيدا كنند. پدر خيلي علاقه داشتند روي جوانها كار كنند و ميگفتند: اينها سرمايههاي آينده نهضت هستند. با اين همه مشغله چگونه به تحصيل ادامه دادند؟ در آن دوران از تحصيل فراغت پيدا كرده بودند؟ بله، در سال 1350 كه براي ادامه مبارزات به تهران آمدند، سطوح عاليه حوزه، يعني دوره كامل درس خارج حضرت امام، درس خارج آيتالله گلپايگاني، درس خارج آيتالله اراكي و درس فلسفه علامه طباطبايي را گذرانده و پنج سالي بود كه در سن 35 سالگي مجتهد شده بودند. تا 40 سالگي هم كه در قم بودند، جزو اساتيد برجسته حوزه علميه قم بودند. مرحوم ابوي مبارزه عليه رژيم شاه را براي هر كاري اولويت ميدادند و همه زندگي خود را وقف سرنگوني رژيم ستمشاهي كرده بودند. نخستين بار چگونه و چرا دستگير شدند؟ پسرعمهام اصرار كرده و اعلاميهاي را از حاجآقا گرفته بود. بعد او را دستگير ميكنند و در همان لحظات اول اقرار ميكند كه اعلاميه را از داييام گرفتهام! در چه سالي؟ 4 تير سال 1352. ايشان به خاطر اين اعلاميه چهار ماه در زندان بودند و بعد از آن زندانهاي مكرر پيش آمد. در چه سالي تبعيد شدند؟ در سال 1355 به بانه. نكته جالب در مورد پدر اين بود كه ايشان هر بار كه به زندان ميرفتند و بعد آزاد ميشدند، به شكل جديتري به مبارزه ادامه ميدادند و زندان براي ايشان، انگيزه قويتري براي مبارزه را به همراه داشت. يادم هست يك بار كه هنوز دو سه روز از آزاد شدن ايشان گذشته بود، مردم محل آمدند و گفتند: ما ميخواهيم مجلس تجليلي براي شما بگيريم. پدر گفتند: من به تجليل نياز ندارم، ولي اگر قول ميدهيد كه يك تظاهرات داغ عليه شاه راه بيندازيد و شعار «مرگ بر شاه» بدهيد، ميآيم! همينطور هم شد و مردم تا ميدان اختياريه كه نزديك مسجد بود آمدند و تظاهرات كردند. پدر هم يك سخنراني داغ عليه رژيم ايراد كردند و دوباره دستگير شدند. پدر فوقالعاده شجاع بودند و حتي اگر كسي ميآمد و در گوشي از ايشان ميپرسيد: آيا اعلاميه و نوار جديدي از امام به دستشان رسيده است يا نه؟ ايشان با صداي بلند ميگفتند: «بله، هم نوار دارم و هم اعلاميه. در ماشين است. هر كس ميخواهد بيايد از من بگيرد!» با اين كار ترس مردم از مأموران رژيم را ميريختند. آخرين بار كي از زندان آزاد شدند؟ در سوم بهمن سال 1357 يعني حدود 10 روز مانده به ورود حضرت امام. پس از آزادي چه كردند؟ وارد كميته استقبال از امام شدند. قرار بود امام در روز هشتم بهمن تشريف بياورند كه بختيار فرودگاه را بست. پدر در تحصني كه علماي تهران و قم در دانشگاه تهران در اعتراض به اين كار دولت به راه انداختند، نقش بسيار جدي و تأثيرگذاري داشتند. از روحيات پدرتان در روز ورود امام بگوييد؟ شبي كه قرار بود امام تشريف بياورند، ايشان سر از پا نميشناختند. هم نگران و مضطرب بودند، هم اشتياق و شور عجيبي داشتند و مثل عاشقي بودند كه پس از سالها به ديدار معشوق خود نائل ميشدند. يادم است موقعي كه از بهشت زهرا برگشتند، پابرهنه بودند و كفشهايشان در ازدحام جمعيت گم شده بود! ايشان هيچوقت از دوران زندان و شكنجههايشان گلايه ميكردند؟ ابداً. براي خيليها زندان دوره افسردگي و دلگرفتگي است، اما همسلوليهاي پدر ميگفتند ايشان هميشه بانشاط و سرحال هستند و انگار نه انگار كه يك مجتهد پا به سن گذاشته و تحصيلكرده هستند. با جوانها ميجوشند و در همه كارها مثل سفره انداختن و جمع كردن و بقيه امور كمك ميكنند و در حالي كه دشمن تلاش ميكند روحيه زندانيها را بشكند و فضاي مغموم و سنگيني را ايجاد كند، ايشان سعي ميكردند همه را شاد نگه دارند. در مورد شكنجه هم فقط يك بار در پي اصرار من گفتند: كابل برق را به دستشان دادند و با شلاق زدن شديد مجبورشان كردند سيم را به بدنشان وصل كنند! ميگفتند: شلاق را با چنان شدتي ميزدند كه ايشان از اين سر اتاق به آن سر غلت ميخوردند! نكتهاي كه مرحوم ابوي را آزار ميداد شكنجه نبود، بلكه ميگفتند: « آن كسي كه مرا ميزد، يك جوان 18 ساله بود! و افسوس ميخوردم چطور در يك كشور شيعه يك جوان 18 ساله ميتواند يك روحاني را شكنجه بدهد و كسي هم نميتواند به او اعتراض كند.» تعريف ميكردند كه در فضاي سنگين زندان كه كسي جرئت نداشت حتي يك لطيفه تعريف كند، ايشان با جوانهاي زندان در حياط زندان گرگم به هوا بازي ميكردند! و آخر سر هم در حوض آب وسط حياط شيرجه ميرفتند. بديهي است چنين رفتاري چه عواقبي داشت، ولي ايشان ميگفتند: به حفظ روحيه جوانان زنداني ميارزيد. از فعاليتهاي ايشان پس از پيروزي انقلاب برايمان بگوييد؟ ايشان در اين دوره وقت خود را چگونه ميگذراندند؟ با پيروزي انقلاب و استقرار نظام اسلامي، پدر در واقع به آرزوي ديرين خود رسيدند. ايشان و شهيد مطهري بودند كه دستور تاريخي شکست حكومت نظامي را از امام گرفتند و اعلام كردند. پس از پيروزي انقلاب هم در كميتههاي انقلاب اسلامي، يار و ياور مرحوم آيتالله مهدوي كني و عضو شوراي مركزي كميته انقلاب اسلامي بودند. ايشان در شكلگيري سپاه و جامعه روحانيت مبارز هم نقش كليدي داشتند. البته جامعه روحانيت قبل از انقلاب شكل گرفت كه خود داستان مفصلي دارد. در نخستين انتخابات مجلس شوراي اسلامي در شكلگيري ائتلاف بزرگي كه انقلاب را از تشتت دور كرد، نقش بارزي داشتند و براي جلوگيري از ورود منافقين به مجلس تلاش بسيار كردند. همه كساني كه در آن ايام دستاندركار امور سياسي بودند، نقش ايشان را در ائتلاف بين حزب جمهوري اسلامي، جامعه روحانيت مبارز و گروههاي ذينفوذ آن برهه به خوبي به ياد دارند. بعد هم كه به عنوان نماينده در مجلس شوراي اسلامي حضور پيدا كردند، نقش بسيار فعال و سازندهاي داشتند و بسيار تأثيرگذار و خوشفكر بودند. ايشان هم مثل تمام كساني كه اخلاص ويژگي آنان است، نزد عوام چندان شناخته شده نيستند، چون هيچگاه خودشان را مطرح نميكردند، اما خواص بهخوبي شخصيت و خدمات ايشان را ميشناسند. در معرفي ايشان همين بس كه حضرت امام ايشان را مجاهد شريف و خدمتگزار مخلص و «استادزاده» لقب دادند. مسئوليتهاي خطيري چون كميته انقلاب اسلامي، رسيدگي به برخي از امور بنياد مستضعفان به نمايندگي از سوي حضرت امام در كنار مسئوليتهاي بزرگ و متعدد ديگر، بهخوبي نشانه اعتماد امام به ايشان است. با همه اين مسئوليتها حضور در مسجد و حرف زدن با مردم تا نيمههاي شب را، جزو وظايف هميشگي خود ميدانستند. ايشان سنگ صبور مردم بودند و آنها هر درددلي كه داشتند پيش ابوي ميآمدند و خوشحال ميشدند يك نماينده مجلس اينطور بيريا مينشيند و به حرفهاي آنها گوش ميدهد. براي ابوي خواب و خوراك معنا نداشت و با استراحت ميانه چنداني نداشتند. همواره اينگونه فكر ميكردند كه فرصت بسيار اندك است و كارهاي روي زمين مانده فراوانند. دو سه ساعت بيشتر نميخوابيدند و بسيار كمخوراك بودند. نيمهشبها سر زده به بيمارستانها سركشي ميكردند تا از وضع بيماران باخبر شوند و اگر مشكلي بود به مسئولان برسانند. بزرگترين دغدغه ايشان رسيدگي به مشكلات مردم بود. در سال 1359 و با شروع جنگ تحميلي چه تغييري در فعاليتهاي ايشان به وجود آمد؟ ايشان پس از شروع جنگ، از هر فرصتي براي حضور در جبههها استفاده ميكردند. در تعطيليهاي كوتاه مجلس سعي ميكردند دوستان خود در مجلس را جمع كنند و همراه با هدايايي كه از جاهاي مختلف گردآوري كرده بودند، آنها را به خطوط مقدم جبهه ببرند. خودشان هم سنگر به سنگر ميرفتند و مشكلات رزمندهها را ميشنيدند. ايشان براي دور دوم مجلس هم رأي آوردند، ولي قبل از آن به آرزوي ديرينهشان كه شهادت بود نائل آمدند. در صحبتهايتان به رابطه شهيد شاهآبادي با جوانان اشاره كرديد. در اينباره توضيح بيشتري بفرماييد. هنر بزرگ مرحوم ابوي جذب جوانان بود و در اين زمينه انصافاً كمنظير بودند. ايشان سعي ميكردند با راه انداختن برنامههاي تفريحي مثل كوهپيمايي، شنا و گردش جوانان را جذب مسجد كنند و بعد با احكام و معارف اسلامي آشنا سازند. مساجدي كه معمولاً متروكه و خالي از جمعيت بودند، هميشه با پيگيري و فعاليت ايشان پس از دو سه ماه پر از جمعيت ميشدند. مرحوم ابوي بسيار پرتحرك و بانشاط بودند و همين امر موجب حيرت و سپس جذب جوانان ميشد. ايشان در كوهپيمايي مهارت زيادي داشتند و ميتوانستند از مسيرهاي صعبالعبور بهراحتي عبور كنند و اين براي جوانها خيلي جذاب بود. به شنا خيلي علاقه داشتند و هر وقت كه فرصتي پيش ميآمد شنا ميكردند. در تهران كه بوديم، صبحهاي زود به شيرپلا ميرفتيم، نماز صبح را در آنجا ميخوانديم و به خانه برميگشتيم و صبحانه ميخورديم. ما به مدرسه ميرفتيم و ايشان هم سر كارشان ميرفتند. اين مداومت در ورزش بسيار در روحيه ايشان و ما مؤثر بود. جالب است زمستانها مسيرهاي يخزده كوهستاني را با كفشهاي كوهنوردي طي ميكرديم، ولي ايشان با نعلين يا كفش و لباس روحانيت ميآمدند و خيلي هم زودتر و سريعتر از ما حركت ميكردند! ايشان در عين حال كه وقار و متانت يك روحاني مجتهد را داشتند، در تحرك و نشاط هم نظير نداشتند. جنبوجوش و فعاليت جزء ذات ايشان بود. در منزل رفتارشان چگونه بود؟ از اين جنبه منش پدر را چگونه ديديد؟ از كمك در امور منزل هيچ ابايي نداشتند و حتي در عاديترين كارهاي منزل هم كمك ميكردند. يكي از ويژگيهاي ايشان اين بود كه نسبت به اسراف خيلي حساس بودند، به همين دليل ظرف غذاي ايشان هميشه كاملاً تميز بود و هيچ غذايي در آن باقي نميماند. موقع وضو گرفتن با حداقل آب وضو ميگرفتند و بسيار نسبت به اتلاف آب و انرژي حساس بودند. تمام حركات و رفتار ايشان واقعاً درس بود. كدام ويژگيهاي اخلاقي ايشان از نظر شما برجستهترند؟ اخلاص، بيريايي، دوري از خودنمايي، تعلق نداشتن به دنيا، نياز نداشتن به تعريف و تأييد ديگران، ايثار و فداكاري، پرهيز محض از اسراف و مصرفزدگي، استفاده بهينه از زمان و فرصت. ايشان حتي موقع رانندگي هم سعي ميكردند كاري را كه با رانندگي منافات نداشت، انجام بدهند كه فرصت را از دست ندهند. هر شب موقعي كه ميخواستند استراحت كنند، از يكي از ما ميخواستند متني را برايشان بخوانيم. اگر خودشان رانندگي نميكردند، در فاصلهاي كه در ماشين بودند، مطالعه ميكردند و اگر امكان مطالعه وجود نداشت، به يكي از ما ميگفتند: سوره فلان را بخوان يا يكي از شعرهايت را بخوان! يادم است بخش زيادي از جامعالمقدمات را موقعي كه پياده راه ميرفتيم، از ايشان ياد گرفتم. موقعي كه به سلماني يا مطب دكتر ميرفتيم، در فاصلهاي كه منتظر بوديم نوبتمان شود، عادتمان داده بودند مطالعه كنيم. بسيار باهوش بودند و ميگفتند: شش سال دبيرستان را 14 ماهه خواندم و امتحان دادم! يادم است در مدرسه حقاني رياضي درس ميدادند و ورقههاي رياضي طلبهها را به خانه ميآوردند و تصحيح ميكردند. زبان هم به طلبهها درس ميدادند و بسيار آنها را تشويق ميكردند كه حتماً زبان ياد بگيرند، آن هم در دورهاي كه اصولاً يادگيري علوم جديد توسط روحانيون، امر بسيار بعيد و عجيبي بود. هميشه به من ميگفتند:«دروس دبيرستان چيزي نيستند كه تو ميخواهي شش سال وقتت را فقط صرف آنها كني. همه را ميتواني يك ساله بخواني!»خودشان هم درس ميدادند و ميپرسيدند. براي زبان انگليسي شبها داستانهاي گاليور را برايم ميخواندند تا خوابم ببرد. يك وقتهايي هم كه ميخواستند به سفر بروند، كسي را ميفرستادند بيايد و به من درس بدهد. ميگفتند:«از فرصتهايت نهايت استفاده را ببر.» البته يك بار كسي را بهجاي خودشان فرستادند كه به من لگاريتم درس بدهد كه چيزي نفهميدم و اشكم درآمد و خيلي به من سخت گذشت تا خودشان برگشتند و به من درس دادند. از شهادت ايشان برايمان بگوييد. اين واقعه چگونه روي داد؟ شهادت آرزوي هميشگي ايشان بود. همه كساني كه پشت سرشان در مسجد نماز ميخواندند و همه اعضاي خانواده بارها اين دعا را كه: خدايا! شهادت در راه خود را نصيب من قرار بده، در قنوتها و سجدههاي ايشان شنيده بودند. سرانجام هم در شب شهادت امام موسي بن جعفر(ع) به شهادت رسيدند. انصافاً هم مرگي غير از شهادت زيبنده ايشان نبود. يك روز قبل از اينكه به جبهه بروند به من زنگ زدند. قرار بود حدود 30 نفر از بچههاي الغدير را براي كوهپيمايي ببرم و نتوانستم با ايشان بروم. و سخن آخر؟ تعبير امام راحل است: «شهادت عزت ابدي است.» و شهيد شاهآبادي را شهادت نزد همه ملت ابدي و عزيز كرد. ايشان عمري عاشقانه براي استقرار حكومت اسلامي تلاش كردند و طي پنج سالي هم كه پس از پيروزي انقلاب فرصت داشتند، از هيچ فداكاري، تلاش و ايثاري دريغ نورزيدند. بديهي است پاداش چنين مجاهد نستوهي جز شهادت نيست. اميدوارم بتوانيم راه آن شهيد بزرگوار و شهداي ارجمند انقلاب اسلامي را ادامه بدهيم و مشي آنها را داشته باشيم. با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
امام جمعه نقده: شهيد مطهري الگوي عملي و علمي معلمان است
امام جمعه نقده شهيد مطهري الگوي عملي و علمي معلمان است مهاباد- ايرنا- امام جمعه نقده گفت آيتالله شهيد مرتضي مطهري الگوي علمي و عملي براي معلمان است كه همه فرهنگيان بايد از سيره و منش آن شخصيت بزرگ سرمشق بگيرند به گزارش ايرنا حجت الاسلام محمد حيدري زاد در خطبه هاي نماز جمعه اامام جمعه پلدختر: شهيد مطهري الگو و اسطوره براي معلمان است
امام جمعه پلدختر شهيد مطهري الگو و اسطوره براي معلمان است خرم آباد- ايرنا- امام جمعه پلدختر گفت شهيد مطهري بهترين الگو و اسطوره معلمان در سطح جامعه است حجت الاسلام محمد سوري در خطبه هاي اين هفته نماز جمعه پلدختر به ويژگي هاي شهيد مطهري كه موجب نامگذاري روز شهادت وي به نام روزفرمایشات امام بهترین کلام برای معرفی شهید مطهری است / اثرات علمی آثار استاد مطهری در دانشگاه ها و بین پژوهشگرا
رییس سازمان تبلیغات استان کرمان گفت در حوزه تبلیغات دین عمدتاً مبلغینی که بلندگوهای اسلام هستند ودر روستاها و شهرهای مختلف در مناسبات خاص تبلیغ می کنند گفتار آنها عمدتاً از فرمایشات ونوشته های شهید مطهری است حجت الاسلام والمسلمین مهدی عرب پور در گفتگو با ناب نیوز با اشاره به ساخاطراتی از حضور رزمندگان دلفان در جبهه های جزیره مینو و آبادان/ وقتی که اعراب منطقه هم نمازهایشان را به امامت
جلسه خاطره گویی دفاع مقدس فرماندهان و رزمندگان شهرستان دلفان توسط برادر جانباز و ایثارگر عوضعلی خزایی در مسجد موسی بن جعفر ع با حضور جمعی از رزمندگان دفاع مقدس و اقشار مخلتف مردم برگزار شد به گزارش سلام دلفان – جلسه خاطره گویی دفاع مقدس فرماندهان و رزمندگان شهرستان دلفان توسط بروکیل علی مطهری: آمران حمله به مطهری در شیراز، سمت نظامی داشتند
وکیل علی مطهری آمران حمله به مطهری در شیراز سمت نظامی داشتند در بخش اول پرونده که برای متهمان حکم صادر شد علیرغم آرای خفیف دادگاه ما به آنها بسنده کردیم و نسبت به رای صادره اعتراض نکردیم با همه اینها وکلای متهمان این پرونده نسبت به همین رای خفیف هم اعتراض کردهاند وکیل علی مامام جمعه نکا: شهید آوینی و مرحوم سلحشور پیشقراولان فرهنگی کشور هستند
امام جمعه نکا شهید آوینی و مرحوم سلحشور پیشقراولان فرهنگی کشور هستند امام جمعه نکا گفت شهید آوینی و مرحوم سلحشور از پیشقراولان فرهنگی کشور محسوب میشدند که با هنر خود در ترویج فرهنگ اسلامی و دینی تلاش کردند و اکنون نیز باید با بزرگداشت نام و یادشان در ترویج این فرهنگ تلاش شودسندی مهم از زندگی و حکومت امام علی (ع)
چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴ ۰۶ مدیر گروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث پردیس تهران به تبیین گزارشی از سرگذشتنامه خودنوشت امام علی ع به عنوان سندی مهم از زندگی و حکومت امیرالمؤمنین ع پرداخت به گزارش ایسنا دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در روزنامه ایران نوشت درباره سرگذشتعضو ارشد حزب الله: اراده به ارث رسیده ما از امام حسین وامام خمینی، شکستنی نیست
عضو ارشد حزب الله اراده به ارث رسیده ما از امام حسین وامام خمینی شکستنی نیست یک عضو ارشد حزب الله خطاب به آمریكا و رژیم های سعودی و صهیونیستی هشدار داد كه هرگز نمی توانید اراده ما را كه از حضرت امام حسین ع و حضرت امام خمینی ره به ارث برده ایم بشكنید و ما را شكست دهید به گزابرای شکست داعش چقدر نیروی نظامی لازم است؟
برای شکست داعش چقدر نیروی نظامی لازم است تاریخ انتشار جمعه ۲۷ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۲۳ ۳۱ ژنرال بازنشسته «ری اودیرنو» که رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا هم بوده در اظهاراتی تاکید کرده که برای شکست داعش به حضور و شرکت ۵۰ هزار نیروی زمینی نیاز است رئیس پیشین ستاد مشترظرفیت ایستگاه باری راه آهن شهید مطهری خراسان رضوی افزایش می یابد
با هدف افزایش توان صادراتی ظرفیت ایستگاه باری راه آهن شهید مطهری خراسان رضوی افزایش می یابد شناسهٔ خبر 3609446 - چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵ ۱۶ استانها > خراسان رضوی مشهد- مدیرکل راه آهن خراسان رضوی از سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیارد تومانی بخش خصوصی برای ایستگاه راه آهن شهید مطه-
گوناگون
پربازدیدترینها