واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: کارون3 فرشته نجات یا کابوس مرگ؟!
کد خبر: ۵۸۳۷۵۸
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۷ - 25 April 2016
ناصر مولایی در ایلیار خبر نوشت:
سد کارون 3 یکی از افتخارات صنعت سدسازی و مهندسی کشور ایران اسلامی به شمار میرود که در سال 1383 با هدف تأمین بخشی از برق مورد نیاز کشور و تأمین آب لازم برای بخش کشاورزی مناطق همجوار در 30 کیلومتری شهرستان ایذه، بر روی رودخانه کارون به بهرهبرداری رسید. در آن سال اهالی وزارت نیرو با افتخار تمام در آزمونی بزرگ سربلند بیرون آمده و با شور و نشاط بسیار به تبلیغ این حماسه ملی پرداخته و مواردی از جمله تأمین 2000مگاوات انرژی برق، بزرگترین مخزن آبی کشور و ... را بیان نمودند.
این افتخار آنقدر به کام مسئولین وزارت نیرو و اهالی دولت خوش آمد که بسیاری از مسائل و مشکلاتی که این حماسه ملی میتوانست به دنبال خود داشته باشد و اهالی رسانه هم به وفور متذکر میشدند را به حاشیه برد و بسیاری از مطالبات مردمی را در سایه قرار داد. در آن روز افرادی که این ادعا را مطرح کردند که این حماسه ملی اگر وزارت نیرو به تعهداتش عمل نکند در بلند مدت میتواند برای بومیان منطقه تبدیل به یک فاجعه ملی نیز گردد کم نبودند. اما مسئولین وزارت نیرو این ادعا را نمیپذیرفتند و از این سد به عنوان فرشته نجات اهالی منطقه یاد میکردند. از آن روز تا کنون بیش از 10 سال میگذرد و بعد از این مدت اکنون به جرأت میتوان مدعی شد وزارت نیرو هنوز نتوانسته حتی به بخش کوچکی از وعدههای خود در مورد اهالی این مناطق جامه عمل بپوشاند و همین مسئله سد کارون 3 را برای اهالی منطقه تبدیل به یک فاجعه ملی نموده است که به صورت گذرا به چند نمونهی آن اشاره میشود:
- با آبگیری سد کارون 3 روستاهای بسیاری به زیر آب رفت و هزاران خانوار روستایی با از دست دادن مزارع کشاورزی خود راهی شهرهای همجوار شده و با کمترین امکانات رفاهی و معیشتی در حاشیه این شهرها سکنی گزیدند. ابتدا قرار بود وزارت نیرو کارگروهی تشکیل دهد و مسئله اشتغال و بهداشت و مسکن آنها را سازمان دهد که این امر در سایه تبلیغ این حماسه ملی به فراموشی سپرده شد. روستاهای دیگری نیز که باقی مانده بودند راههای ارتباطی خود را از دست دادند که البته قرار بود مسئولین وزارت نیرو هرچه سریعتر این مشکل را حل کنند. پس چه شده آن وعدهها...
- این پروژه عمرانی جدا از اثرات بد زیست محیطی، تخریب بسیاری از ابنیه تاریخی و تغیر در اکوسیستم مناطق همجوارش، افزایش بیکاری و گسترش حاشیه نشینی را نیز در شهرستان ایذه به دنبال داشت و اختلالی در خدماترسانی شهری نیز به وجود آورد. با توجه به این مشکلات حالا باید از مسئولین وزارت نیرو پرسید مگر یکی از اهداف احداث این پروژه انتقال آب به مناطق اطراف برای فعال کردن بخش کشاورزی نبود تا هم کمک به تولید ملی شده و هم مشکل اشتغال تا حدودی در این مناطق حل گردد تا به نوعی جبران مافات شود. پس چرا این وعده نیز تا کنون عملی نشده است.؟ اگر هدف شما از احداث این سد فقط تولید برق و موارد درآمدزا برای خود دولت بوده است بحث دیگریست که در این صورت نباید آن را یک افتخار ملی تلقی کرد و به جای کلمه ملت باید کلمه دولت را اضافه نمود. آب را میشود از کارون به استانهای مرکزی انتقال داد اما به فاصله 30 کیلومتری خود سد کارون 3 نمیشود؟ پس چه شد آن وعدهها...
- ای کاش مشکلات احداث این پروژه عمرانی تنها به موارد فوق ختم میشد. سد کارون 3 از زمان آبگیری تا کنون به دلیل عدم تعهد مسئولین زیربط تبدیل به کابوس مرگی برای ساکنان این منطقه شده است. برای ذکر تنها نمونهای از این موارد به حوادث سه سال گذشته مروری کوتاه میاندازم تا مسئولین دولت و وزارت نیرو و استانداری خوزستان کمی به حافظه تاریخی خود مراجعه کنند و از خود بپرسند واقعا پس چه شد آن وعدهها...؟ وقایع رخداده در اطراف سد کارون 3 آنقدر دلخراش است که روح هر انسان آزادهای را آزار میدهد. تابستان سال 91 خبری بسیار ناراحت کننده بر روی سایتهای خبری آمد که سه دختر بچه روستايي در شهرستان ایذه که برای جمع آوری هیزم به حاشیه درياچه سد كارون 3 رفته بودند، غرق شدند.
در اوایل تابستان 92 نیز خبر تکاندهنده دیگری ار حواشی سد کارون 3 که نماد افتخار ملی شده بود به گوش رسید و آن مرگ یک خانم معلم جوان بود که در هنگام تلاش برای تأمین آب آشامیدنی از طریق الکترو پمپ خانگی دچار برق گرفتگی شد و در برابر دیدگان دو فرزند خردسالش جان باخت. حالا شاید کسی ندانسته بپرسد خب این موارد چه ارتباطی با وزرارت نیرو دارد.؟ همانگونه که مثلا وزارت راه طبق قوانین باید در جادههای برون شهری در صورت نیاز از علائم هشدار دهنده استفاده کند حال این سوال از مسئولین وزارت نیرو مطرح میشود که آیا شما در نواحی مسکونی اطراف دریاچه سد کارون 3 از علائم هشداردهنده و حصارهای مصنوعی به اندازه کافی استفاده نمودهاید.؟ مگر قرار نبود این دریاچه فرشته نجات جوانان این منطقه شود پس چرا تبدیل به قتلگاهی برای اهالی منطقه شده است.؟
در خصوص مرگ آن خانم معلم جوان نیز باید مطرح کرد که با فرو رفتن قسمت اعظم چشمه های سنتی روستاهای مناطق همجوار در دریاچه سد کارون 3 آیا مسئولین وزارت نیرو نمیدانند که تنها راه حل اساسی تأمین آب شرب این مناطق، لوله کشی آب از دریاچه سد میباشد.؟ مرگ 12 نفر از اهالی روستای سادات حسینی در تارخ 9592 در سد کارون 3 موجب توجه مسئولان مربوطه به حل اساسی این معضل نگردید. مگر از سال 1383 قرار نبود مشکل ارتباطی مناطقی که با آبگیری آین سد جادههای ارتباطی خود به شهرستان ایذه را از دست دادند حل شود؟ پس چه شد آن وعدهها...؟
و اما روز پنجشنبه مورخ 12/1/95 باز هم رودخانه خروشان کارون که روزگاری حیات بخش زندگی اهالی منطقه بود و اکنون زندانی سدهای پی درپی گردیده است باز هم حادثه آفرید. آری غرق شدن مادری چهل ساله به همراه دختر ده ساله اش که برای شستن لباس و بردن آب به کنار دریاچه رفته بودند، نشان داد که این قطار مرگ همچنان میتازد و اگر فکری در این خصوص نشود قطعا حوادث بدتر از این نیز به وقوع میپیوند.
در پایان باید متذکر شوم ما در کشوری زندگی میکنیم که پرچمدار تشیع علوی در عصر کنونی میباشد. بیشک در عرصه سیاست چنین کشوری حکومت حضرت علی (ع) الگویی بسیار ایدهآل به شمار میرود که باید سرلوحه کار همه مسئولین نظام قرار گیرد. مگر همین امام بزرگوار هنگامی که شنید سربازانش خلخال از پای زن یهودی بیرون کشیدند آنقدر آشفته نشد که فرمود امروز اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد رواست و در صدد رفع ظلم برآمد.
واقعا اگر ما ادعا میکنیم علی (ع) الگوی ما در سیاست و دیانت و زندگیست پس چرا اینقدر نسبت به جلوگیری از چنین حوادث دلخراشی آن هم در مناطق محروم کشور بیتفاوت هستیم.؟ امیدوارم که این حادثه باعث توجه جدی مسئولین کشور با این مناطق شود تا دیگر شاهد این حوادث تکاندهنده نباشیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]