محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845464005
بعد از 21 روز شکنجه؛ اعظم زنده است+ عکس
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
بعد از 21 روز شکنجه؛ اعظم زنده است+ عکس اعظم زنده است، اعظم بعد از 21 روز شکنجه توسط شوهرش، هنوز زنده است؛ او و دخترانش 21 روز آب و غذا نخوردند، اما هنوز زندهاند؛ هدیه و هانیه دختران پنج و هفت ساله او هنوز نفس میکشند، اما دیگر هیچوقت از صدای زنگ در خانه خوشحال نمیشوند.
به گزارش فرهنگ نیوز، منطقه خراسان، اعظم هر شب که میخواهد بخوابد تمام 21 روز شکنجه را در خاطراتش مرور میکند، مرور میکند که چگونه شوهرش توانسته او را با چاقو آزار دهد، مرور میکند که وقتی آب را به زور در دهانش میریخته چقدر دیگر میتوانسته نفس بکشد، او هر شب که میخوابد به یاد شبهایی میافتد که درون یک صندوق فلزی بدون اکسیژن و در بسته قرار میگرفته و پاهایش میسوخته به دلیل اینکه شوهرش زیر صندوق آتش روشن میکرده است.
اعظم میخواهد بخوابد، اما خیال دخترانش نمیگذارد؛ او حالا که میتواند بدون ترس از کسی به راحتی نفس بکشد، به یاد خفه شدن دخترش با دستان شوهرش میافتد، اعظم شبها صدای گریههای هدیه را به یاد میآورد و فقط گریه میکند.این روزها کمی که در سایتهای خبری میچرخیم، اخباری را در خصوص خشونتهای بسیار پیشرفته علیه زنان میبینیم؛ سمیه زنی بود در یکی از روستاهای بم که توسط شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفت و بعد از یک سال درمان، درگذشت؛ ستایش دختر شش سالهای بود که هنوز داغ نبودنش بر دل خانواده تازه باقی مانده و همین چند روز پیش بود که در ورامین توسط پسری 17 ساله مورد تعرض قرار گرفت و به شکل وحشتناکی به قتل رسید و حالا اعظم زنی است که اگر نیروی انتظامی دیرتر به دادش میرسید، او نیز مرده بود، اعظم زنده است، اما زندگیاش به تصمیم دادگاه بستگی دارد به دلیل اینکه دادگاه اعلام کرده اگر حتی وثیقه 20 میلیون تومانی برای شوهرش بیاورند، او از زندان آزاد میشود.روایت «اعظم»...اعظم یک زن 30 ساله با دیپلم انسانی، یکی از مثالهای تمام زنانی است که مورد خشونتهای وحشتناک شوهر معتادش قرار گرفته و حالا منتظر است تا ببیند دادگاه در مورد شوهر او چه تصمیمی میگیرد.
او وقتی دارد با من صحبت میکند دستانش را با روسری بلندی که دارد، میپوشاند، نمیخواهد من برشهای عمیق دستش را که شوهرش با لبه شکسته سینی فلزی به وجود آورده، ببینم، او نحیف و لاغر است و ترس عجیبی صدا و نگاه او را فراگرفته است؛ چهرهاش مات و مبهوت مانده، چشمانش خیره به روبهرو و ذهنش در دنیای دیگری سیر میکند، به سختی میتواند با ما ارتباط برقرار کند.صورت و گردنش پر است از علائم سوختگی که حالا بعد از 10 روز فاصله از شکنجه 21 روزه، هنوز نیز خوب نشدهاند؛ اعظم سه و دخترانش یک شبانهروز به علت جراحات وارده در بیمارستان بستری بودهاند؛ در توصیف اینکه چگونه حرف میزند تنها کافیست بگویم حرف که میزند، بعید است «بغض» نکند.
اعظم و شوهرش 12 سال است که با هم زندگی میکنند و در این مدت انواع خشونتها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است، اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهرش و بی پدر شدن بچههایش، شکایتهای خود را پس گرفته است.به گفته اعظم، شوهرش از ابتدای ازدواج مواد مصرف میکرده است، در اوایل تریاک و بعد از آن کریستال و شیشه.
روز دوم فروردین همین امسال بوده که پدرشوهر اعظم که با آنان زندگی میکرده است، برای سفر کوتاهی به قوچان رفته و بعد هم شوهر اعظم، زن و بچههای خود را به طبقه پایین خانه برده، پردهها را کشیده و شروع به تهدید، آزار و اذیت آنان میکند، او زنش را به میله گازی در اتاق پشتی میبندد و دست و دهانش را نیز با دستمال میبندد تا صدایی از او به گوش همسایهها نرسد.در مدت 21 روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند، پدر بچهها هم وقتی از خانه بیرون میرفته است، در را قفل میکرده تا کسی نتواند به خانه وارد یا از آن خارج شود.
به گفته خود اعظم شکنجهها و آزارهایی که توسط شوهرش دیده است بسیار وحشتناک بوده و اصلا کار یک انسان با روان سالم نبوده است، شوهرش او را داخل صندوق فلزی میانداخته و درش را قفل میکرده تا از نبود اکسیژن خفه شود.گاهی اوقات نیز زیر صندوق، اجاق گازی را روشن میکرده و پاهایش را میسوزانده، یکی دیگر از شکنجههایش این بوده که پارچهای را آتش میزده و بر روی بدن برهنه همسرش میانداخته است؛ با چاقو تمام بدن اعظم را برش میزده و بعد او را بر روی سیمان پشتبام خانه میکشیده تا حدی که لباسش پاره میشده و جراحتهای بدی برمیداشته است.
در مجموع، این 21 روز میگذرد و یک شب شوهرش مردی غریبه را به خانه میآورد، او که توهم خیانت داشته است به مرد غریبه میگوید که تو همسرم را میشناسی و با هم رابطه داشتهاید، مرد که اوضاع زن و بچهها را میبیند به بیرون رفته و به پلیس زنگ میزند؛ به هر حال بعد از پنهان شدن و فرار کردن شوهر اعظم، پلیس او را گرفته و به بازداشتگاه میبرد، اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی واگذار میشوند.اعظم وقتی دارد از تهمت شوهرش به خود، حرف میزند، انگار درد بیشتری میکشد، انگار نمیتواند با این موضوع کنار بیاید و میگوید فقط خدا شاهد است که چه اتفاقاتی افتاده، میگوید:«از ابتدای ازدواج هر زمان که به بیرون میرفت در خانه را قفل میکرد، دیگر نمیدام چه بگویم».«هانیه» و «هدیه»هانیه دختر بزرگتر اعظم تازه وارد هشت سال شده است و هدیه دختر کوچکترش پنج سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را میگذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است.
فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتکهای زیادی خورده است؛ به گفته مادرشان، این دو دختر در زمان 21 روز زندانی بودن، هیچ غذایی نخورده بودند، پس از دستگیر شدنشان توسط پلیس و مداخله اورژانس اجتماعی، به حمایت و موافقت سازمان بهزیستی خراسان رضوی، این دو دختر به یک مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست به نام«سراج رضوی توس» منتقل میشوند.علی صدری، یکی از اعضاء هیات مدیره مرکز نگهداری سراج رضوی توس است، خوشبختانه او این خانواده را از قبل میشناخته و توسط او و حمایتهای بهزیستی استان، کارهای اداری انتقال و نگهداری دختران و رسیدگی به اعظم سریعتر انجام شده است، به گفته صدری، دختران بعد از آزاد شدن از خانه به مرکز نگهداری رفته و تحت رواندرمانی قرار گرفتهاند.
او میگوید که حال دختران از نظر روحی بهتر شده، اما هنوز وقتی صدای در را میشنوند، از اینکه شاید پشت در کابوس پدر در انتظارشان باشد، میترسند، هانیه و هدیه وقتی به پارک میروند، از اینکه ممکن است پدرشان را ببینند واهمه دارند.این دو دختر قرار است مادران آینده سرزمین ما باشند، در مجموع روح دختران، به ظرافت و حساس بودن معروف است؛ زمانی که یک دختر در پنج یا هشت سالگی اینگونه صحنهها را ببیند و با این اتفاقات مواجه شود، چقدر میتواند در آینده از نظر روحی سالم باشد؟ روح این دو دختر در مدت شکنجه با ترس و وحشت عجین شده بود و وقتی ذرهای امنیت از وجود پدر حس نکردهاند، چطور میتوانند به همسر و زندگی آینده فکر کنند؟اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست، من و فرزندانم را میکُشد«اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست و ما از او نگهداری میکنیم، حتما هم من و هم فرزندانم را میکُشد، او رحم ندارد، تنها کسی است در خانواده که موجب سرافکندگی ما شده است، آنقدر مادرم را کتک زد، که او را هم کشت؛ پدرم را هم میزند و همه را تهدید به قتل میکند، اینها سخنان نسرین، خواهرشوهر اعظم است، البته «نسرین» اسم مستعار است زیرا از اینکه حتی نام کوچکش در گزارش بیاید واهمه دارد، او تنها نفری است که حاضر شده به اعظم کمک کند و از او نگهداری کند.
نسرین اظهار میکند: «پدر و مادر اعظم فوت کردهاند؛ چند روز پیش به برادر اعظم زنگ زدم و گفتم اینچنین اتفاقی برایش افتاده است، برادرش در مقابل حرفهای من نه اینکه کاری نکرد بلکه گفت فرض کنید من مردهام و بعد گوشی تلفن را قطع کرد»، نسرین علاوه بر اینکه خواهرشوهر اعظم است، دخترعمه او نیز هست.او میگوید: یک بار که اعظم برای قهر به خانه آنان آمده بود، شوهر اعظم برای آشتی کتابی را کادوپیچ کرده و فرستاده بود، اما زمانی که کتاب را بازکردیم در میانش چاقویی را به نشانه تهدید دیدیم.
نسرین معتقد است برادرش به خاطر موادی که مصرف میکند دچار توهم شده است، میگوید یک بار که با من تماس گرفته بود، اصرار داشت بگوید مردی غریبه پیش من است و با من ارتباط دارد، او در خصوص «وحشیگریهای برادرش» میگوید که شوهر اعظم بینی او را شکسته و حتی مقعد او را با چاقو پاره کرده است، با اینکه در خانه قفل بوده، از هانیه دختر بزرگش میپرسیده وقتی من نبودم، چه کسی به خانه آمده، وقتی هم که جوابی از او دریافت نمیکرده گلوی او را تا حدی فشار میداده که به خفگی و کبودی میرسیده است.نسرین ادامه میدهد: «وقتی میخواستیم اعظم را به بیمارستان ببریم، متوجه شدیم که شوهرش تمام مدارک شناسایی او را سوزانده، شوهر اعظم به دوستانش گفته است که شب آخر میخواستم هر سهشان را بکشم، در چاه بیندازم و آتش بزنم بعد هم بگویم که خودشان از خانه رفتهاند و قهر کردهاند».
نسرین هنوز نگران است از اینکه برادرش چند روز آینده از بازداشت آزاد میشود زیرا در طی روزهای گذشته یکی از دوستانش برای آزادی او وثیقهای را تهیه کرده بود، اما خوشبختانه دادگاه این وثیقه را نپذیرفته بود.به گزارش ایسنا، اعظم و دخترانش سه وکیل برای دفاع از حق خویش دارند، این وکلا در تلاشند تا پرونده را از دادگاه کیفری به جنایی منتقل کنند تا در خصوص جرم او، مجازات سنگینتری تعلق بگیرد، در غیر این صورت، شوهر اعظم با یک وثیقه 20 میلیون تومانی آزاد میشود.علاوه بر خلاء قانونی در خصوص حقوق زنان، متاسفانه برخی زنان همیشه به دلیل دلسوزیهای خود که گاه نابهجا است، موجب میشوند این خشونتها روز به روز بیشتر و خطرناکتر شوند، در بسیاری از موارد ترس و بیپناهی زنان موجب خشونت بر علیه آنان میشود؛ علاوه بر ترس از خشونتهای بعدی، ترسهای بیجا و بیآبرویی نیز بر افزایش و گسترش خشونت علیه زنان، دامن میزند.خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی نظیر مجازات سخت و عدم حمایتهای قانونی از ابراز آن خودداری میکنند، خشونت علیه زنان مرز نمیشناسد، محدود به جوامع عقبمانده نیست و در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونتهای جسمی، جنسی و کلامی واقع میشوند.زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد، در صورتی که در حال حاضر اینگونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود میدهند، این زنان، جامعه ما و آینده جامعه ما را میسازند؛ ایجاد آرامش روحی و جسمی برای آنان یقینا سلامت جامعه آینده ما را تضمین میکند.اعظم مانند تمام مادران این سرزمین، امید زندگی فرزندان خود بوده است، اما در مقابل همین فرزندان آرام آرام پرپر شده و سوخته؛ در دنیای امروز که شاید کمتر کسی حاضر شود حتی خستگی مادر خود را ببیند، دو دختر کوچک اعظم مجبور بودهاند سوختن مادرشان را نگاه کنند و دم نزنند...او مانند تمام زنان این سرزمین، زیبایی خاص خود را داشته، اما حالا به دلیل خشونتهای شوهرش باید صورت سوخته خود را تا آخر عمر به همراه داشته باشد...اعظم مانند تمام خواهران این سرزمین، برادری داشته که امیدش بوده، اما همان برادر حاضر است خود را مرده فرض کند و به کمک خواهرش نیاید؛ اعظم بیپناهتر از همیشه است و تنها امیدش به تصمیم دادگاه بستگی دارد...امیدواریم روزی برسد که هیچ اعظمی از ترس پدر بچههایش، آنها را به بهزیستی نسپارد... روزی برسد که هیچ خواهری آرزوی مرگ برادرش را نکند... روزی برسد که هیچ دختری از پدرش واهمه نداشته باشد بلکه مشتاق آمدنش به خانه باشد... روزی برسد که هیچ زنی به خاطر جنسیتش مجبور نباشد که دیگر رنگ آرامش را به فراموشی بسپارد... و امیدواریم روزی برسد که همه مردان، مامن زنان و دختران و مادران خود باشند نه موجودی برای ترسیدن...
منبع: ایسنا
95/2/4 - 07:23 - 2016-4-23 07:23:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
صفحات پیشنهادی
حال و روز خانه و خانواده «ستایش» بعد از فاجعه
حال و روز خانه و خانواده ستایش بعد از فاجعه خانواده ستایش هنوز اشک میریزند و هنوز بهتزدهاند از آنچه که شش روز پیش زندگی دو خانواده را دگرگون کرده و داستان هر روز پروبال بیشتری میگیرد به گزارش فرهنگ نیوز در «خیرآباد» شر به پا شده سرنوشت دو کودک و نوجوان دمتن زیبای علی ضیا بعد از دربی به یاد هادی نوروزی +عکس
علی ضیا با انتشار عکس زیر نوشت شماره ی پیراهن توست روی صفحه ی مانیتور خانه تو هستی رفیق سفر کرده هادی نوروزیشنبه ۲۸فروردین۱۳۹۵21 روز شکنجه زجرآور «اعظم» +عکس (16+)
21 روز شکنجه زجرآور اعظم عکس 16 اعظم زنده است اعظم پس از 21 روز شکنجه توسط شوهرش هنوز زنده است او و دخترانش 21 روز غذا نخوردند اما هنوز زندهاند هدیه و هانیه دختران 5 و 7 ساله او هنوز زندهاند اما دیگر هیچوقت از صدای زنگ خانه خوشحال نمیشوند خبرگزاری ایسنا اعظم زنده اعکس/ منزل پدری اولادی بعد از شنیدن خبر فوتش
عکس منزل پدری اولادی بعد از شنیدن خبر فوتش مهرداد اولادی بازیکن فوتبال دنیای فانی را وداع گفت و دوستدارانش را تنها گذاشت به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر عصر دیروز سه شنبه 31 فروردین با انتشار خبر فوت مهرداد اولادی مهاجم تیم فوتبال ملوان انزلی که سابقه پوشیدن پیراهن تیمبرنامه پرسپولیسی ها بعد از پیروزی مقابل استقلال+ عکس
به گزارش ایسکانیوز در یکی از دربی های حساس دهه 70 بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس به دلیل همزمان شدن عروسی همبازی شان به او وعده دادند که ابتدا استقلال را شکست می دهند و سپس در مراسم ازدواج او حاضر می شوند بهروز رهبری فرد در این باره نوشت یادش بخیر بهترین کادوی عروسی دنیا رو اونتصاویرشکنجه 21 روزه زن بی پناه/او و دخترانش 21 روز غذا نخوردند اما هنوز زندهاند
تصاویرشکنجه 21 روزه زن بی پناه او و دخترانش 21 روز غذا نخوردند اما هنوز زندهاند جامعه > آسیبها - ایسنا نوشت اعظم زنده است اعظم پس از 21 روز شکنجه توسط شوهرش هنوز زنده است او و دخترانش 21 روز غذا نخوردند اما هنوز زندهاند هدیه و هانیه دختران 5 و 7 ساله او هنوزعکس: داستان عجیب مرده هایی که زنده شدن!
عکس داستان عجیب مرده هایی که زنده شدن سربازانی که دولت افغانستان اعلام کرده بود مرده اند پس از آنکه معلوم شد زنده هستند باید بدهی تشییع جنازه خود را پرداخت کنند img style max-width 400px; max-height 400px; src data image jpeg;base64 9j 4QAYRXhpZgAASUkqAAgAAAAAAAAAAAAAسفره سبزی پلو وماهی همسر اوباما بعد از بیست روز+عکس
ميشل اوباما در اقدامي كه بيشتر رنگ و بوي سياسي و تبليغاتي دارد در كاخ سفيد با گذشت بيست روز از نوروز سفره سبزي پلو و ماهي پهن كرد رییس جمهور آمریکا که در سخنرانی نوروزی خود در کاخ سفید وعده سبزی پلو وماهی داده بود روز گذشته به قول خود عمل کرد و برای میهمانان ایرانی کاخ سفیداینعکسی که اولادی بعد از مرگ نوروزی منتشر کرد !!
مهرداد اولادی بعداز مرگ هادی نوروزی مرگ نوروزیعکسی که مهرداد اولادی بعداز مرگ هادی نوروزی در صفحه شخصی اش منتشرکردخبر ابرانیمطالب مرتبط مقبره هادی نوروزی عکسآخرین پست مهرداد اولادی در صفحه شخصی اش عکساولادي انگيزه زيادي براي گلزني به مس دارممهرداد اولادی مهاجم سابق پرسپولیس وحال و روز خانه و خانواده «ستایش» بعد از فاجعه ورامین
حال و روز خانه و خانواده ستایش بعد از فاجعه ورامین ساعتی پیش پلیس و متهم به محل وقوع جرم آمده صحنه را بازسازی کرده و رفتهاند مادر داغدیده خانه را تاب نیاورده و پیش اقوام نزدیکش رفته است شماره تلفنشان در آگهی گمشدنِ ستایش همهجا پخش شده و با خبریشدنِ حادثه تلفن مدام زن-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها