محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830482865
«پروپاگاندای سیاه» چالش دولت در یک سال آینده/ پروژه «نجات کشور» تمام نشده است/ چرا احمدینژاد باید رد صلاحیت شود؟
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه: پشت سر گذاشتن انتخابات مجلس دهم و کسب تعداد قابل توجهی از کرسیهای سبز بهارستان توسط اصلاح طلبان و اعتدال گرایان از یکسو و آغاز دوران پساتوافق هستهای از سوی دیگر، خبر از آغاز دورهای جدید در عرصه سیاسی کشور میدهد؛ دورهای که با سال پایانی اولین دوره فعالیت دولت حسن روحانی و دشواریهای احتمالی آن مصادف است.در این مقطع آنچه محل بحث و سوال است اینکه جریانات سیاسی قصد دارند استراتژی و برنامههای خود را به چه سمت و سویی تنظیم کنند و رقابت را در زمین جدید با چه مختصاتی میبینند؟گفتوگو با «دکتر سید محمدرضا خاتمی» را از این نقطه آغاز کردیم و در ادامه از وی در مورد موضوعاتی همچون وضعیت فعلی سیاسی اصلاح طلبان، رابطه و تعامل آنان با نظام و دولت، دیدگاه وی در مورد فعالیت دولت حسن روحانی، موضوع انتخاب رییس مجلس جدید و بالاخره حضور مجدد احمدینژاد در عرصه سیاست پرسیدیم.مشروح گفتوگو با نایب رییس مجس ششم و نماینده اول تهران در آن دوره که در اتاق کار وی در بیمارستان امام خمینی برگزار شد، در پی میآید:آقای دکتر خاتمی! اصلاح طلبان پروژه انتخابات مجلس دهم را در تهران با پیروزی مطلق و در شهرستانها با توجه به امکانات و محدودیتها با موفقیت نسبی پشت سر گذاشتند. اکنون این سوال پیش میآید که بعد از پیروزی در دو انتخابات متوالی که با دوره پسابرجام همزمان شده است، استراتژی اصلاح طلبان برای آینده چیست و این جریان پس از پروژههای ۹۲ و ۹۴ چه برنامههایی را در دستورکار دارد؟اولا در مورد انتخابات بگویم که ما پیروزی کامل به دست آوردیم؛ نه از این لحاظ که ما بشماریم چند کاندیدای اصلاح طلب، چند اصولگرا و چند مستقل رأی آوردهاند؛ بلکه به جهت هدف گذاری که برای مجلس کرده بودیم پیروز شدیم.هدف گذاری ما این نبود که یک مجلس اصلاح طلب مانند مجلس ششم داشته باشیم بلکه هدف ما این بود که مجلسی داشته باشیم که از آن دیگر صدای افراط و تندروی به گوش نرسد و این هدف حاصل شده است. اکثریت قاطع کسانی که در داخل مجلس رفته اند-به جز عده معدودی- از این قاعده پیروی میکنند و به همین خاطر فکر میکنم برنامه ریزی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس دهم کاملا موفق بوده است. حتی میخواهم بگویم برنامه ریزی ما منجر به این شد که اصولگرایان معتدل به مجلس راه یابند و دست اصولگرایان تندرو از مجلس کوتاه شود.اما در مورد استراتژی، استراتژی اصلاح طلبان فرق نکرده است. بعد از حوادث تلخ سال ۱۳۸۸ کشور در یک سراشیبی قرار گرفت که حاصل آن را میبینیم: ورشکستگی اقتصادی، اضمحلال اخلاقی، انزوای جهانی و مشکلات دیگری که دولت قبلی آنها را ایجاد کرد. در آن زمان صدای جنگ به گوش میرسید، مردم مشکل دارتر میشدند و کشور در معرض آسیبهای فراوانی از فقر و فساد قرار گرفته بود. استراتژی اصلاح طلبان در آن مقطع «نجات کشور» بود؛ بدون اینکه دنبال سود شخصی یا جناحی باشند و به همین جهت برنامه ریزی کردند که علی رغم تنگناها و گرفتاریهایی که برایشان پیش آورده بودند بتوانند ترمز این سقوط را بکشند و کشور را نجات دهند. اولین نتیجه این اتفاق در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ رخ داد که کشور از سقوط نجات پیدا کرد. اما این نجات کامل نیست و بعد از آن برنامه اصلاح طلبان این است که این حجم گسترده خرابیهای عظیم را چگونه میتوان جبران کرد و به این برنامه رسیدند که همه کسانی که دلسوز هستند و خواهان برطرف شدن مشکلات هستند و به وجود این مشکلات اذعان دارند دست به دست هم دهند تا کشور را با گامهای بلندتری به پیش ببرند.ما هنوز کارهای زیادی در کشور داریم؛ در اقتصاد، فرهنگ، سیاست داخلی، سیاست خارجی و… مشکلات بسیار زیاد است. همه اصلاح طلبان به این امر اذعان دارند که اگر همه قوای مملکت دست به دست هم دهند و تلاش کنند و کار کننند ما بعد از ده سال ممکن است به سال ۸۴ برسیم. یعنی اگر شروع دگرگونی را سال ۹۲ بدانیم ده سال باید تلاش کنیم تا به سال ۸۴ برسیم.پروژه اصلاح طلبان برای نجات کشور پروژه تمام شدهای نیست. هدف ما در این مجلس و همه صحنههای اجتماعی، داخل و خارج حکومت این است که همه دست به دست هم دهیم عقلای جامعه و دلسوزان را گرد هم آوریم و به دنبال برنامههایی باشیم که این خرابیها را بتواند به تدریج جبران کند.مجلس فعلی، شوراهای بعدی و ریاست جمهوری بعدی هم همین رسالت را دارد و احتمالا مجلس بعدی هم همین رسالت را خواهد داشت. بنابراین استراتژی ما ساختن کشور با اتحاد، انسجام و پرهیز و از تندوری و جلوگیری از تاخت و تاز تندروها در عرصه کشور است.آقای خاتمی! این استراتژی که که به آن اشاره کردید محصول یک شرایط «ویژه» در کشور است؛ اکنون دو سال از دولت آقای روحانی میگذرد، مجلس دهم همسوتر با این جریان خواهد بود. طرف مقابل شما هم اینگونه عنوان میکند که دولت و مجلس در دست اصلاح طلبان است و به نظر میرسد اکنون که تحریمها هم برطرف شده شروع به بالا بردن مطالبات مردم به خصوص در زمینههای اقتصادی میکنند. با این اوصاف فکر میکنید استراتژی ائتلاف با در نظر گرفتن اینکه پایگاه مردمی اصیل اصلاح طلبان هم ریزش نکند، تا چه زمانی قابل تداوم است؟ چطور میخواهید مردم را برای تداوم استراتژی نجات قانع کنید؟ببینید! دولت و مجلس، در دست ما به عنوان «اصلاح طلبان» نیست؛ بلکه این دو قوه به دست یکسری نیروی عاقل و دلسوز افتاده که لزوما اصلاح طلب نیستند تا بخواهیم بگوییم دست ما افتاده و ما باید برنامه بدهیم. خود آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور برنامههایی دارند که دنبال میکنند و در مجلس هم جمع ائتلافی برنامههایی دارند که پیگیری میکنند.در مورد مطالبات، اولا این مطالبات به حق هستند غالبا اما آنها به امکانات و موانع اگاهی دارند در ضمن مردم به آرایش قدرت سیاسی در کشور هم توجه دارند و غافل نیستند. شما قوه مجریه و مقننه را روی هم بگذارید، در آرایش قدرت حداکثر یک سوم قدرت را تشکیل میدهند و بخش عمده کشور را قوا، نیروها و نهادهای دیگر در دست دارند.ما تا زمانی که قانون به معنای واقعی کلمه در کشور بخواهد اجرا شود، همه ارکان کشور پاسخگو باشند و شفافیت در عرصه اداره کشور حاکم شود چارهای جز این نداریم که روند فعلی را ادامه دهیم. در این شرایط کسانی که مخالف جریان اصلاحات هستند و با مردمسالاری رابطه خیلی خوبی ندارند و به گونهای به قدرت نگاه میکنند که گویی ارث آنهاست و قدرت، ثروت و تبلیغات دارند ما مجبور هستیم این استراتژی ائتلاف و اجماع سازی را ادامه دهیم.اما در مورد اینکه مردم چگونه فکر میکنند، مردم ایران خیلی فهیم هستند؛ حوادث را خیلی خوب میدانند و برای هر کس و جناحی ارزش گذاری میکنند و حاضرند با صبر و فداکاری و تحمل مشکلات این راه را برای نیروهایی که به فکر سازندگی و اصلاحات هستند باز کرده و این مسیر را هموار کنند.اما یک نکتهای را میخواهم بگویم؛ این اعتماد و توجهی که مردم به جریان اصلاحات، اعتدال و عقل گرا دارند شاید آخرین فرصتهایی باشد که به نظام میدهند. اگر نگذارند این جریان کار خود را کند ممکن است مردم به اجماعی برسند که کلا توان حل مشکلات وجود ندارد؛ یعنی زیان اصلی را کشور میکند نه فقط جریان اصلاح طلبی یا اصولگرایی. ما وظیفه خود میدانیم از واقعیت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی دفاع کنیم و پای آن هم ایستادهایم. اما این بدان معنا نیست که صبر مردم پایان نداشته باشد. آن کسانی که سعی میکنند در مقابل جریان اصلاحات و برنامههای اصلاحی سنگ اندای کنند باید به این واقعیت توجه کنند که نتیجه کار آنها بیشتر از آنکه به اصلاحات ضربه بزند به کشور و خود آنها ضربه میزند.اینکه آیا تمام حاکمیت متوجه این قصه شوند یا نه، نمیدانم! و ما هنوز علائم و نشانهای دریافت نکردهایم که آنها از پیامهای روشنی که مردم در انتخابات و مناسبتهای مختلف میدهند عبرت گرفته باشند، اما شاهد شکل گرفتن یک جریان عقلانی دلسوز هم در میان آنها هستیم. شما ببنید اگر۴ سال پیش صداهای تندرو غالب بود، امروز در درون اکثریت جریان اصولگرایی زاویه ایجاد میشود و این جریانهای تند و افراطی به گوشه رانده میشوند و از دامنه نفوذ و اثرگذاری آنها کاسته میشود. امروز صدای ضد افراط گرایی درون اصولگرایان کم طنینتر از درون اصلاحات نیست.البته ما دنبال این نیستیم که کسی از اصولگرایان با صدای بلند بگوید من راهم را از تندورها جدا کردهام. اما میبینیم که در عمل این اتفاق میافتد و اتفاق مبارکی هم هست. ما در جریان برجام و انتخابات شاهد این موضوع بودیم و در آینده هم شاهد خواهیم بود که این ائتلاف عقلانیت یک ائتلاف گسترده تری خواهد شد و مجال را از تندورهایی که به فکر کارشکنی هستند ان شاء الله خواهد گرفت.البته ما فراز و نشیبهای زیادی خواهیم داشت ولی من امیدوارم به خاطر فضای کلی که در جامعه و در درون نیروهای سیاسی میبینم خیلی مشکلات قبل را تجربه نکنیم و به دنبال راه حلهایی برای آنها باشیم.ائتلافی که ذکر آن رفت در سایر کشورهای جهان هم سابقه دارد و مردم هم آن را پذیرفتهاند. اما در این میان ما یک هویت اصلاح طلبی هم داریم. تکلیف این هویت چه میشود؟ فکر نمیکنید جریان اصلاحات باید از فرصتی که پیش آمده برای غنابخشی و تبیین این اصول فکری استفاده کند تا در آینده که استراتژی ائتلاف به پایان خود رسید، به عنوان یک سرمایه به آن بازگردد؟من به نظرم نمیآید هویت اصلاح طلبی در عرصه عمومی خدشه دار شده باشد یا حتی تقلیل یافته باشد. جریان اصلاح طلبی جریانی پویا و زنده است و نسبت به شرایط مواضع اصولی خود را دارد و به دنبال راهکارهای جدید هم هست. آنچه به عنوان ماهیت و هویت اصلاح طلبی مطرح است سر جای خودش هست و روز به روز به غنای آن افزوده میشود. زیرا اصلاح طلبی یک جریان زاینده و پوینده است و درون خود نوآوری و چهرههای جدید هم دارد که میتواند بر غنای اصلاح طلبی بیفزاید. بهترین دلیل سخن من این است که حرف اول و آخر در جامعه ما را جریان اصلاح طلبی میزند. یعنی اگر این جریان، پویایی و جوشش را درون خود نداشت محال بود در عرض چند سال پس از آن هجمههای ویرانگر با کمترین امکانات بتواند بزرگترین حوادث را در تاریخ سیاسی سال اخیر در کشور رقم بزند.اما همه مردم و ما هم میدانیم که با توجه به شرایط روز تاکتیکها تغیر میکند. خیلی خوب بود در کشور شیوهای وجود داشت تا هرکس هر ایده و روشی دارد، بتواند خود را به مردم عرضه کند و سپس رأی مردم حاکم شود. اما وقتی اینگونه نیست و به خصوص با ممانعتهایی که از حضور فعالان اصلی اصلاح طلبی در عرصههای سیاسی و اجتماعی میشود نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بگوییم اگر ما نمیتوانیم بیاییم هیچ کس نباید بیاید.جریان اصلاح طلبی جریان مستمری است که تدریج و مسیر گام به گام را درون خود پذیرفته است. اگر ما به عدد صد نمیرسیم دلیل نمیشود که عدد ۵۰ را رها کنیم، اگر به عدد ۵۰ نمیرسیم دلیل ندارد ۲۰ را رها کنیم. بنابراین با توجه به شرایط روز، این جریان ممکن است تاکتیکهای مختلفی اتخاذ کند؛ زمانی در انتخابات با تمام قوا شرکت کند و زمانی از چهرههای دیگر حمایت کند.به نظر من این تاکتیکها هم به خوبی توسط مردم فهم شده است. در همین انتخابات اخیر تهران، چهرههای خدوم و کارشناسی در لیست بودند اما برای مردم کاملا ناشناس بودند ولی مردم به دلیل اینکه فهمیدهاند ما برای گذار از این مراحل خطرناک که در آن گیر کردهایم امکان رسیدن به ایده آلها نداریم و در این مرحله اگر کاری کنیم که تندروها حذف شوند یک پیروزی و گام به پیش است با شعور و آگاهی کم نظیری به تمام لیست رای میدهند. بنابراین تاکتیکهای اصلاح طلبی برای مردم روشن شده و برای آنها جا افتاده که چارهای نداریم جز اینکه با این تاکتیکها پیش برویم. زمانی بود که ما بر سر این تاکتیکها با جامعه چالش داشتیم- در انتخابات ۸۲، ۸۴- و فهم متقابل وجود نداشت. اما امروز اصلاح طلبی یک گام به پیش رفته است؛ نه تنها هویت اصلاح طلبی دچار مشکل نشده و جا افتاده است بلکه تاکتیکهای این جریان هم به خوبی توسط مردم درک میشود و به آن پاسخ مثبت میدهند. البته دلیل این امر گسترش جریان اصلاحات و این موضوع است که اصلاح طلبی داخل احزاب و گروهها نمانده است. فایدهای که حوادث سال ۸۸ و ممنوعیت احزاب و گروهها داشت این بود که اصلاح طلبی خیلی درون جامعه گسترده شد و با این ارتباط گسترده که میان جریانهای اصلی اصلاحات با مردم ایجاد شد بسیاری از این تاکتیکها از درون خود جامعه جوشید و منعکس شد که تفکر اصلاحات آنها را پیرایش و تنقیح و به عنوان یک راهکار عمومی به جامعه عرضه کرد. بنابراین رابطهای متقابل میان مردم و جریان اصلاح طلبی وجود دارد که شاید در هیچ دوره تاریخی وجود نداشته است.پس میتوانیم بگوییم ائتلاف نانوشته میان اصلاح طلبان با اصولگرایانی چون آقایان لاریجانی و ناطق نوری به معنای ائتلاف دو جریان ریشه دار انقلاب در مقابل افراط بوده و مبانی هیچ تغییری نکرده است؟مبانی فکری و اعتقادی تغیری نکرده است. البته من معتقدم جریان اصولگرایی به لحاظ فکری روز به روز اصلاح طلبتر میشود. یعنی آن چیزهایی که ما روزی میگفتیم و برای اصولگرایان تابو بود امروز آنها پذیرفتهاند و بیان میکنند و در عمل هم عملیاتی میکنند. این یک پیروزی برای جریان اصلاح طلبی است که کلمه اصلاح طلبی میان اصولگرایان هم نفوذ کرده است. در مورد انتخابات اخیر کاملا اینگونه است؛ ببینید! ما یک ائتلاف نانوشته و هماهنگی و انسجام داریم که در مجلس آینده و حاکمیت جلوی افراط گرایی را بگیریم و این موفق بوده است.اگر به مصاحبههای من در یکسال اخیر رجوع کنید یکی از حرفهایی که همیشه گفتهام این بوده که یکی از برنامههای اصلاح طلبی این است که جریان اصولگرایی درون خودش پالایش انجام دهد و جریان اصولگرای معتدل رقیب اصلی اصلاح طلبان شود. در حقیقت با این تاکتیک بود که وقتی این جریان توسط اصلاح طلبان به رسمیت شناخته میشود و به آن میدان داده میشود تا دیده شود هدف، به انزوا کشاندن جریان افراطی است، و این اتفاق حاصل شد.در شرایط فعلی هم ما در دولت، مجلس و ارکان دیگر عنصر عقلانیت و اخلاق را باید محور کار خود قرار دهیم و بر اساس آن تصمیم گیری کرده و ائتلافهای خود را سازماندهی کنیم. بسیاری از اصولگرایان به لحاظ مسائل اقتصادی ممکن است هم نظر ما باشند. چرا که مشکلات ما آنقدر زیاد است که ممکن است هنوز به اختلافات ریز اقتصادی نرسیده باشیم یا در مسائل علمی، آموزشی یا حتی سیاست خارجی. اما ما با اصولگرایان تفاوتهای عمدهای در دو محور سیاست داخلی و امور فرهنگی-اجتماعی داریم؛ هم در مبانی فکری و هم درعمل.منظور همان مباحث ریشهای است که در دهه ۶۰ مطرح بود؟خلاصه بگویم؛ دعوای اصلی اصولگرایی و اصلاح طلبی «دموکراسی» است. ما معتقدیم دموکراسی جزو ذات انقلاب اسلامی است، باید به آن اهمیت داد و لوازم آن را پذیرفت. در حالی که برخی دوستان اصولگرا از کلمه دموکراسی و مردمسالاری استفاده میکنند اما وقتی باید به لوازم آن ملتزم باشند چنین چیزی اتفاق نمیافتد که در قالب ردصلاحیتها، استقلال قوا و دخالتهای مختلف آن را میبینیم.در مسائل اجتماعی، دخالت در حریم خصوصی، آزادیهای اجتماعی، مسائل فرهنگی، هنری و… این اختلافات را میبنییم که هرروز شاهد گرفتاریهایی در این زمینه هستیم.اینها اختلافات اصولی است و لذا مبانی فکری ما و آنها کاملا متفاوت است. اما در مسائل اقتصادی یا حتی مسائل سیاست خارجی وقتی عقل و دلسوزی وجود داشته باشد مشترکات ما زیاد است و لذا زمینه کار مشترک در مجلس آینده و دولت در این زمینهها وجود دارد تا بتوانیم از همه توان کشور (چه اصولگرایان و چه اصلاح طلبان) برای حل این مسائل استفاده کنیم.آقای خاتمی! فکر نمیکنید که خیلی فعالیتهای اصلاح طلبان سیاست محور شده است؟ چرا در عرصههای دیگر سیاسی وارد نمیشوید؟ آیا امکانش هست و وارد نمیشوید؟البته این ایرادی که شما میگویید فقط مختص اصلاح طلبان نیست. همه جناحهای سیاسی کشور این عیب و عارضه را دارند و این به یک بیماری مزمن سیاسی در داخل کشور ما بر میگردد که حزب، سازمان دهی و تشکیلات نداشتیم. این مشکل در مورد اصلاحات یک علت مضاعف هم دارد و آن این است که امکان سازمان یابی به آنها داده نمیشود. مسائل امنیتی، فشارهایی که وجود دارد و گرفتاریهایی که ایجاد میکنند امکان اینکه بتوانند بنشینند راجع به مسائل و برنامههای مختلف کار کنند را از بین میبرد.شما مثلا ببینید اصلاح طلبان وقتی در درون حکومت بودند نهادهای مدنی را تقویت کردند و گسترش دادند اما الآن میبینید که چه برخوردهایی با آنها شد. آنها را به عنوان عامل آمریکا، نفوذی و امثال آن تلقی کردند و برخوردهای این شکلی با آنها شد.اما هیچ یک از این عوامل سبب نمیشوند ما دست روی دست بگذاریم. کار را باید انجام داد. تا آنجایی که من میدانم در بخشهایی از جریان اصلاح طلبی با این دید کار شروع شده است. کار هنوز قوی نیست؛ سرعت مناسبی ندارد. ولی اینکه به آن توجه شده و دارد کار میشود اهمیت دارد. من فکر میکنم اگر این روند ادامه پیدا کند ان شاء الله در طول ۱۰ سال آینده ما احزابی خواهیم داشت که وقتی میآیند فقط شعار سیاسی نخواهند داد. یک برنامه کلی نخواهند داد که به طور مثال محیط زیست، صنعت و کشاورزی خوب است.بلکه میایند مسایل را اولویت بندی میکنند و میگویند در این دوره ۴ ساله که ما میآییم این ۵ و یا ۱۰ کار مشخص را برای شما انجام میدهیم و این هم برنامه ما است؛ دارند به این سمت حرکت میکنند. امیدواریم که فضای سیاسی و اجتماعی نیز مساعدتر شود که بتوانند از تمام توان کارشناسی خودشان استفاده کنند.خود شما از وضعیتی که در سیاست دارید چقدر راضی هستید؟من در سیاست بازنشسته شدم. کار حرفهای خودمان را میکنیم ولی تجربیاتی داریم که اگر این تجربیات به درد کسی بخورد آنها را منتقل میکنیم.فکر نمیکنید در ایران که تا سنین بالا کار سیاسی انجام میشود، بازنشستگی زود هنگامی است؟!نه ایرادی ندارد. باید یاد بگیرند که زودتر بازنشسته شوند.یعنی فقط از طریق مشورت و امثال آن میخواهید کار کنید؟هم مشورت است و هم به هر حال در جمع دوستان هستیم و تجربیاتمان را منتقل میکنیم. آدم سیاسی هستم؛ سیاست ورزی هم میکنم. اما اینکه بخواهم سیاستمدار باشم و در کارهای عملیاتی سیاسی مثلا بخواهم باشم، دوستان دیگری هستند و جور ما را میکشند.اما به نظر میرسد این بازنشستگی خود خواسته نبوده است…چرا خود خواسته هم بوده شاید. من انتخابات سال ۸۸ که انجام شد تصمیم جدیام این بود که بعد از آن خیلی فعالیت سیاسی مثل سابق نداشته باشم. اما حوادثی که آنجا اتفاق افتاد آدم میدید که مسئولیت سنگینی بر دوشش گذاشته شده است که از چیزهایی باید دفاع کند. دفاع نکردن از آنها نامردی و ناشکری تلقی میشد و لذا مجبور بودیم که باشیم.من فکر میکنم که فضا به گونهای است که از این به بعد نیروهای تازه نفستر و پا به رکاب تری هستند که با استفاده از تجربیات ما خیلی میتوانند مؤثرتر باشند. آقای دکتر خاتمی! ارتباط با حاکمیت یکی از مسائل مهم اصلاح طلبان است که از سال ۸۸ وارد فاز جدیدی شد. در انتخابات اخیر هم ردصلاحیتها کم نبود؛ لذا اصلاح طلبان با افراد متخصصتر و ناشناختهتر وارد انتخابات شدند. در واقع با صبر و انتظار خود را به شرایط تحمیل کردند…از در بیرون کردند، اما از پنجره آمدند داخل…سوالم این است که تکلیف این رابطه چه میشود؟ چرا که هرچه جلوتر آمدهایم این رابطه سختتر هم شده است؛ مثل داستان ممنوع التصویری یکسال پیش از انتخابات. احزاب و گروههای اصلاح طلب هم برای برگزاری نشستها و جلسات فراگیر معمولا با موانعی رو به رو هستند؛ مثلا همین دیروز سخنرانی آقای دکتر معین در اهواز که لغو شد. چه کار میخواهید بکنید؟من این گفته شما را اصلاح کنم که گفتید وضع خوب نشد و بدتر شد. خیر! واقعا وضع بهتر شد. الان فضای رسانه و دانشگاه ما قابل مقایسه با قبل سال ۹۲ نیست و ما بهبود زیادی را شاهد هستیم. فضای اجتماعی فضای فرهنگی خیلی بهتر شده است هرچند تا مطلوب هنوز فاصله خیلی زیاد است. دستگیریها، برخوردهای قضایی و.. خیلی فرق کرده است. بله! روی رهبری جریان اصلاحات فشار زیادتر شد؛ قابل تصور هم بود که این اتفاق بیفتد. لذا ما در مجموع از جمله سیاست داخلی پیشرفتهای خوبی داشتهایم.همین نامه آقای کروبی اگر قبل از سال ۹۲ نوشته میشد معلوم نبود چه اتفاقی میافتد. این نشان میدهد تحمل حاکمیت بیشتر شده است و امیدوارم به این نتیجه رسیده باشند که روشهای گذشته جواب نمیدهد.اما به نظر میرسد درون حاکمیت جریانی هست که فکر میکرد آمدن آقای روحانی یک حادثه بوده است و این حادثه به خاطر این بوده است که نتوانستهاند نیروهای خود را سازماندهی کنند و مثلا با چند کاندیدا آمدهاند. بنابراین طبیعی بود بعد ۹۲ تصور کنند چیزی تغییر نکرده و مردم آنگونه هستند که خودشان فکر میکنند. لذا تمام تلاششان را کردند که در انتخابات هفتم اسفند تئوری «در بر همان پاشنه میچرخد» را عملی کنند؛ ردصلاحیتهای گسترده، فشارها و… را زیاد کردند اما حادثه تکرار شد و نشان داد این امر فقط یک حادثه نبوده است بلکه روند حرکت اجتماعی و سیاسی مردم اینگونه شده است. الان همه میفهمند مذاق سیاسی جامعه ما چیست. آن کسانی که شعار میدادند اصلاح طلبی مُرد و حذف شد امروز در برابر یک واقعیت قرار گرفتهاند که یک ویدئوی کوتاه سرنوشت انتخابات را عوض میکند. این یعنی نفوذ؛ نه نفوذی که آنها میگویند بلکه نفوذ کلمه، نفوذ اجتماعی و مقبولیت و مشروعیت؛ در برابر دستگاه عرض و طویلی که همه امکانات را در اختیار داشته اما نتوانسته کاندیداهای خود را وارد مجلس کند.البته هنوز هم در بین تندروها و حتی اصولگرایان کسانی خواهند بود که بگویند ما اشتباه کردیم و اگر فلان افراد را در لیست نمیگذاشتیم یا مثلا لیست دوم و سوم وجود نداشت این اتفاقات نمیافتاد. اما این اتفاقات تکرار خواهد شد، زیرا این دو انتخابات استثناء نبود بلکه یک روند در سیاست داخلی ایران است که از سوی مردم پیگیری خواهد شد.اما تعامل با حاکمیت از پیشترها آغاز شده بود. رهبران اصلاحات دست خود را دراز کردند، در عین حال که حرف و استدلال خود را داشتند اما اعتقاد داشتند که همه باید بنشینیم و مسأله را حل کنیم.نظرتان در مورد همین نامه اخیری که به آن اشاره کردید و مقطع زمانی نگارش آن، چیست؟عدهای بودند که فکر میکردند با روشهایی که در سال ۸۸ اعمال شد میتوانند به اهداف از پیش تعیین شده برسند و قصه را آنگونه که خودشان میخواهد تمام کنند. این اتفاق نیفتاد،؛ نامهای که آقای کروبی نوشتند منهای اینکه قبول داشته باشیم یا نه؛ نشان میدهد هنوز آتشی زیر خاکستر وجود دارد که اگر با درایت و تدبیر و عقلانیت ننشینیم تا این موضوع را حل کنیم معلوم نیست کجا زبانه بکشد و چه چیزهایی را بسوزاند. روشهای خشونت بار و تبلیغات رسمی، آوردن عِدّه و عُدّه به میدان نشان داد جواب نمیدهد؛ الان وقت گفتوگوست و جریان اصلاح طلبی همیشه پیامش این بوده است. شما الان صحبتهای بزرگان اصلاحات را ببینید همه جا میگویند باید بشینیم گفتوگو کنیم تا این گرفتاریها را حل کنیم. اما قصه دو طرفه است؛ طرف مقابل هم باید پاسخ مثبت میدهد. چه زمانی پاسخ میمثبت میدهد؟ وقتی که به این نتیجه برسد که راه دیگری وجود ندارد و به نظر من دارند به تدریج به این نتیجه میرسند.نظرتان در مورد واکنشها به این نامه، از جمله تشابه سازی میان آن و ادعای حصر آیات شریعتمداری و.. در زمان امام چیست؟ دلیل این واکنشها را چه میدانید؟عدهای واقعا آنقدر نادان شدهاند که متوجه تبعات حرف زدن خودشان نیستند و برای آسیب زدن به رقیب خود حاضرند همه امهات انقلاب و ارزشها را فدا کنند. واکنش نابخردانهای که در برابر این نامه نشان داده شد از این قبیل است. شخصی بر خلاف قانون گرفتار شده است همه حرفش هم این است تکلیف من را مشخص کنید و نیازی هم به رافت و شفقت شما ندارم هر حکمی هم دادید میپذیرم. نمیدانم مظلومانهتر از این رفتار میتواند وجود داشته باشد یا نه؟! اما همانگونه که قبلا گفتم ورای واکنشهای احساسی، باید فهمیده شود که علیرغم همه فشارها، از التهاب قبل کاسته نشده است. اینجاست که باز تاکید میکنم باید نشست و دلسوزانه آنچه را در جامعه و زیر پوست شهر میگذرد فهم کرد و با دور اندیشی راه حل برای آن پیداکرد.ببینید! اصلا چرا ما و آمریکاییها بر سر برجام به توافق رسیدیم؟ دیدیم که هیچ راه دیگری وجود ندارد؛ ما دیدیم اگر بخواهیم ادامه دهیم تحریمها و گرفتاریها دردسر ساز میشود، آمریکاییها دیدند هرچه فشار میآورند آن خواستهشان که از بین بردن توان هستهای کشور است اتفاق نمیافتد و تازه توانمندتر هم میشود. پس ما به این نتیجه رسیدیم که باید کاری کنیم که هم ما به خواستهمان برسیم و هم آمریکاییها احساس کنند ضرر نکردهاند؛ در واقع باید همان برد- برد که آقای روحانی میگوید در داخل هم اتفاق بیفتد.اما بنای ما این است که از راههای مسالمت آمیز و قانونی و کارهایی که تا الان کردهایم، مثل حضور در انتخابات و جامعه، مرام اصلاح طلب و تاکتیکهای آنرا به پیش ببریم. میتوان احساس کرد درون اصولگرایان کم کم این فکر نضج میگیرد که ما باید راه دیگری برای حل مشکلات داخلیمان انتخاب کنیم و راههای کهنه و سنتی قبلی جوابگو نیست. البته این بدان معنا نیست که خیلی از بخشهایی که ممکن است قدرت اصلی را داشته باشند با این تحول موافق باشند و در برابر گشودن این راههای جدید مقاومت نکند. ما امروز میبینیم که برخی مسئولان نظامی تداوم مفهوم برجام در داخل را نفوذ، خیانت و برنامه آمریکا میدانند. اما واقعیت این است که نام آن را هرچه بگذایم در کشور نیازمند مفاهمه هستیم. سالهاست که اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدهاند، بخش عمده اصولگرایان هم به این نتیجه رسیدهاند. همه حاکمیت آن زمان که نیاز را احساس کند، دریچهها را باز کند و این راه سخت را برای گفتوگوی ملی باز کند به سرعت این مسائل و مشکلات ما حل کند.در این قضیه نقش دولت و آقای روحانی چیست؟واقعا باید از شخص آقای روحانی تقدیر کرد؛ ایشان شجاعانه روی موضعشان ایستادهاند، برای اجرای برنامهها خصوصا برنامههای سیاسی تلاشهای زیادی انجام دادهاند. اما دو مسأله وجود دارد؛ یکی اینکه قدرت دولت محدود است و دست آن در تحقق مطالبات ملی خیلی باز نیست. نکته دوم اینکه در شرایط مجلس قبلی، دولت نتوانست همکارانی را در سطح ملی و منطقهای انتخاب کنند که به برنامههای آقای روحانی اعتقاد داشته باشند و حتی اگر معتقد باشند قدرت اجرای آنها را داشته باشند، الان شرایط تغییر کرده است و دولت میتواند انسانهای عاقل و توانمند را برای مدیریتهای پایینی و میانی انتخاب کند که بتوانند مجری سیاستهای دولت باشند.با این تغییرات مفاهمهای که من میگویم لزوما در سطوح بالا نباید باشد. در سطوح پایین هم میتواند شکل بگیرد. اگر داخل یک شهرستان اصولگرایان و اصلاح طلبانی داریم که متأثر از مسائل کلان و ملی با هم چالش دارند اگر ما یک مسئول توانمند منطقهای داشته باشیم میتواند باب مفاهمه و گفتوگو را در داخل آن شهرستان و استان پیش ببرد و ما این را به عنوان یک الگوسازی از پایین به بالا داشته باشیم. تا جایی که من میدانم اصلاح طلبان در بسیاری از استانها برای گشودن باب این گفتوگوها تلاش کردهاند اما متأثر از فضای ملی و بالایی توفیق چندانی نداشتهاند. من به نظرم الان مانع عمدهای برای انتخاب مجریان توانمند داشت که مجلس قبلی بود از پیش پای او برداشته شده است.البته من خودم خیلی معتقد به تغییر فرد نیستم. ممکن است کسانی گرایش اصولگرایی داشته باشند اما استاندار یا فرماندار توانمندی باشند. همین افراد هم میتوانند اگر دولت اراده کند و فشار مجلس قبل برداشته شده باشد مجری سیاستهای دولت باشند؛ اتفاقا چه بهتر که یک اصولگرا مجری سیاستهای دولت باشد تا یک اصلاح طلب. اما این اراده باید در دولت تقویت شود که از مجریان پایینتر بخواهند ملتزم باشند و برای تحقق برنامهها تلاش کنند.با این حساب با توجه به وقت دولت تا پایان کار فکر میکنید چگونه باید عمل کند؟دولت پنج سال دیگر برای تحقق وعدهها وقت دارد. فشارها بر آقای روحانی به خاطر انتخابات سال بعد زیاد خواهد شد و نمیگذارند شیرینی موفقیتها در این انتخابات و برجام و سیاستهای خارجی را بچشند. آقای روحانی اگر میخواهد (تحقق وعدهها را شروع کند) از تابستان یا حتی همین حالا باید شروع کند که به مردم نشان دهد اگر آنها با ارادهشان یک مانع بزرگ را از سر دولت برداشتند او هم میخواهد (و باید) در این مدت یک ساله پاسخ مناسبی به آنها بدهد.در کدام عرصهها؟در همه عرصهها. مسأله اقتصاد مسأله پیچیدهای است و به نظر من کار خیلی سخت است و سنگ بنای ویرانهای که دولت روی آن نشسته است به آسانی قابل ترمیم نیست. ضعف عمده دولت در این زمینه این است که پاسخگویی زیاد با اختیارات کم داشته است. دولت باید بگوید برنامه من برای بهبود اقتصاد دولت این است و موانع من هم این است! هم موانع فعلی و هم گذشته را بگوید تا مردم روشن شوند. اما در مباحث سیاست داخلی خود آقای روحانی برنامه ریزی شده یا ناخواسته اجرای برنامهها را به بعد از برجام انداختهاند و حالا شرایط آماده است که این برنامهها هم در سطح سیاست داخلی و هم امور فرهنگی، علمی و دانشگاهها اجرایی شود.آقای دکتر! در آن سوی میدان میبینیم که مخالفین آقای روحانی هم در طی این سه سال محکمتر شدهاند. لذا دیدیم که بلافاصله بعد از اجرای برجام میخواهند از این اتفاقی که شما میگویید پیشگیری کنند. چه باید کرد؟ببینید! بخشی از این مخالفتها «دادن زدن ناشی از شکست» است. دقیقا مانند آدمی که در تاریکی راه میرود، وحشت سراپای وجودش را گرفته و فکر میکند با داد زدن میتواند ترس را از خود دور کند. لذا این کارها را نباید خیلی اعتنا کرد. در درون حاکمیت نسبت به مسائل مختلف سیاست خارجی، برجام، سیاست داخلی و… نگرانیهایی وجود دارد که به نظرم باید با تعامل سازنده و مثبت این حساسیتها را کم کرد و خیلی دنبال این نباشیم که حساسیتها را علنی و اجتماعی کنیم که مردم ناامید و نگران شوند.ما مشترکات زیادی داریم که میتوانیم بر اساس آنها و مبانی انقلاب اسلامی تنشها را کم کنیم. البته این کار سختی است و پردردسر خواهد بود اما این هنر کسانی هستند که در داخل حاکمیت هستند و خود آقای روحانی این هنر را دارد و امیدواریم که از تواناییهای خود استفاده کند که بخشی از مخالفتها درون حاکمیت را به موافقت تبدیل کند.شما در سطوح مختلف اصلاحات به آقای روحانی و دولت مشورت میدهید؟تا جایی که من اطلاع دارم به صورت مستقیم و سیستماتیک به دولت مشورت داده نمیشود. اما ارتباطاتی وجود دارد و دوستانی درون دولت حضور دارند اما بنای جریان اصلاحات بر این نبوده است که در کار دولت دخالت کنیم زیرا شرایط سخت دولت را میدانستیم و از طرف دیگر حساسیتهای موجود را میدانستیم. لذا گاهی در حد مشورت یا ارائه راهکارهایی که به ذهنمان میرسد ارتباط داریم.یعنی در واقع بیشتر سعی میکنید پایگاه اجتماعی دولت را حفظ کنید؟هم پایگاه اجتماعی دولت هم شاید تا حدودی بر عکس یعنی حساسیتهای اجتماعی و مطالبات اجتماعی را بتوانیم به دولت منتقل کنیم.در حقیقت ما یک پل هستیم که بتوانیم هم برنامهها و سیاستهای دولت و هم موانع و مشکلاتش را تا حدی در درون جامعه برای مردم توضیح دهیم و هم از طرف دیگر کمیها و کاستیهایی که وجود دارد را به دولت منتقل کنیم که دولت بداند جامعه چه برداشت و ارزیابیای دارد.هیچ کدام از جناحها در مجلس آینده اکثریت مطلق را ندارند. برای سامان دهی این مجلس با توجه به اینکه تعداد زیادی از افرادی که راه پیدا کردند ناشناخته هستند و بخش دیگری هم مستقل. این مستقلها را اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل میتوانند جذب کنند؟ برای مدیریت این فضای مجلس باید چه کار کنیم؟نگاه من به این مجلس یک مجلس سیاسی حزبی و جناحی نیست که دنبال این باشیم که چه کسی اکثریت و چه کسی اقلیت است و این جناح و آن جناح و وزن کشی و مسائل دیگری که وجود دارد. به نظرم باید ما این مجلس را یک مجلس ملی تلقی کنیم که رسالت آن هم در این راستا تبیین میشود.مثلا در حوزه مسائل اقتصادی من فکر میکنم این مجلس همراه و همکار دولت خواهد بود. اصلا کار کارشناسی اقتصادی در مجلس نمیشود. کار کارشناسی اقتصادی را دولت انجام میدهد و مجلس را توجیه میکند و مجلس هم همراه میکند. همیشه هم همین بوده است.بنای برخی نمایندگان مجلس نهم، کارشکنی بود. اما وقتی بنای مجلس، همراهی و همکاری است بنابر این دولت و مجلس آینده در مسائل اقتصادی و در مسائل سیاست خارجی راحت میتوانند کار کنند و بسیاری از مطالبات و نیازهای مردم را پاسخ دهند. فارغ از اینکه این نمایندگان جزو کدام جریان سیاسی کشور باشند.من فکر میکنم اکثریت نمایندگان مجلس این مشی را خواهند داشت؛ کمک به دولت در مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی.اما در مسأله سیاست داخلی، واقعیت سیاست داخلی این است که سنگ تراز و شاقول سیاست داخلی در مجلس نیست؛ در بخشهای دیگر حاکمیت است. مجلس میتواند آن نقش قبلی را نداشته باشد ولی لزوما به این معنا نیست که شما اگر بخواهید یک تحول عمده سیاسی انجام دهید با این وضعیت، خیلی بتوانیم این کار را کنیم.شما مثلا فرض کنید مجلس قانون احزاب را درست کند، قانون رسانهها را درست کند، آزادیها را تعریف کند، نمیتواند! چون ما جاهای دیگری هم داریم. اصلا معلوم نیست در این مسائل که حساسیتهای زیادی وجود دارد مجلس آینده خیلی توفیقی به دست بیاورد. چون ما برخی ادوار مجالس قبل را دیدیم که با آن همه توان و خوش فکری و برنامه دار بودن چطور شد.البته مجلس میتواند یک چشم بینا و ناظر خیلی قوی باشد و انحرافات را تذکر دهد و اشتباهات و اشکالات را یادآوری کند و فضای کشور را شفاف سازی کند و اینها خیلی مؤثر است. اما اینها مسائل سلبی قضیه است. وقتی در مسائل ایجابی وارد میشویم متأسفانه ساختار سیاسی کشور به گونهای است که نمایندگان مردم در این عرصه حرف اول را نمیزنند.اما من یک رسالت دیگری در سیاست داخلی برای این مجلس قائل هستم. این مجلس میتواند «مجلس گفتوگوی ملی» شود؛ یک مجلس مفاهمه شود. همان طور که شما گفتید هیچ کس اکثریت مطلق ندارد. جناحهای مختلف هستند و آدمهای عاقلی هستند. اینها میتوانند نقصی که امروز در عرصه سیاست داخلی ما وجود دارد، جبران کنند تا ارتباطی که وجود ندارد و گفتوگویی که شکل نگرفت در درون مجلس شکل بگیرد. این رسالت خیلی مهمی است که در مجلس آینده باید به آن توجه کرد.البته کسانی که به داخل مجلس رفتند هیچ وقت عقبه خودشان را فراموش نخواهند کرد. به هر حال کسانی که به نام اصلاح طلبی رفتند میدانند که چه عقبهای برای آنها کار و تلاش کرده تا بعد از ۶ سال این مجلس توانسته شکل بگیرد. این عقبه را فراموش نخواهند کرد و با آن ارتباط خواهند داشت.اما انتظاری که من میدانم جریان اصلاح طلبی دارد این انتظار است که این مجلس، مجلس گفتوگوی ملی شود.مثل کاری که آقای لاریجانی در مجلس هشتم میخواست انجام دهد و موفق نشد.شاید؛ البته بعضی کارها تبلیغاتی است. اتفاقا من میخواهم بگویم این کار نباید تبلیغاتی باشد. یعنی نباید وقتی مجلس شکل گرفت بگوید که ما سمینار میگذاریم و به همه میگوییم که بیایند صحبت کنند. این یک لابیگری بسیار کارشناسانه با آدمهای ورزیده میخواهد که این کار را انجام دهند. بسیاری از مشکلاتی که ما داریم ممکن است سوء تفاهم باشد. ما ممکن است در این گفتوگوی ملی بسیاری از اشتراکات را پیدا کنیم و بگوییم دعواهای ما سر جای خودش، بیایید روی این اشتراکات با هم همکاری و مشکل کشور را حل کنیم.من یک مثال میزنم. ما در مجلس ششم دنبال این بودیم که جریان خدمت سربازی را حل کنیم که به صورت یک ارتش حرفهای ملی پیش رود؛ همه موافق بودند اما در دعواهای سیاسی این طرح هوا شد. برای اینکه این بدبینی وجود دارد که کسی که این مسأله را میگوید پشتش میخواهد چه سوء استفادهای کند؟اگر ما این گفتوگوی ملی را ایجاد و به هم اعتماد کنیم میتوانیم در بخشهای مهمی از این مسائلی که واقعا مسائل ملی و فراجناحی و فراحزبی است به اشتراکات خودمان برسیم و برای آنها راه حل پیدا کنیم و دردی از مردم دوا کنیم؛ کنکور، سربازی و قوانین ازدواج و طلاق مسائل سیاسی نیست. ولی در دعواهای سیاسی اینها هم داخل و گم میشوند.اگر ما نمیتوانیم همه نیازهای مردم را برآورده کنیم لااقل باید بخشی از آن را برآورده کنیم که همه روی آن اتفاق نظر داریم. این مجلس میتواند مجلس گفتوگوی ملی و محل جدا کردن مسائل مشترک و قابل قبول برای همه جناحهای سیاسی و مسائل دعوایی باشد؛ در آن صورت مسائل دعوایی را مناقشه میکنیم اما مسائل مشترک را توافق و حل میکنیم.بنابر این مجلس دهم شبیه هیچ کدام از دورههای قبلی نخواهد بود. چرا که خیلیها به طور مثال گفته بودند که باید شبیه مجلس اول، دوم یا پنجم باشد.اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست. هر مجلسی ویژگی و خصوصیت خودش را داشت. شرایط زمانی، مکانی و شخصیتهایی که به داخل مجلس میروند مؤثر است. ایرادی که البته مجالس ما دارند این است که تجربیات گذشته نادیده گرفته میشود؛ همه جای دنیا میبینید که این تجربهها سنگی است که روی سنگ دیگر گذاشته شده و تمدنی ساخته میشود.در هر مجلس ما ۷۰ تا ۸۰ درصد نمایندگان عوض میشوند و چهرههای کاملا جدید و تازه کار به داخل مجلس میروند و ما متأسفانه این انباشت تجربه را در کل کشور به خصوص در عرصه سیاست ورزی در درون قوه مقننه نداریم. این ایراد است.بحث بعدی که در مورد مجلس آینده مطرح میشود رئیس و هیأت رئیسه است. یعنی امروز سعی میشود که به بهانه ریاست اختلافی بین آقایان عارف و لاریجانی به وجود بیاورند. چقدر برای شما این امر مهم است؟من بسیار علاقه مندم و خوشحال میشوم که آقای عارف رئیس شود. ایشان اصلاح طلب اصیلی است که فعالیت کرده و رأی اول تهران را آورده و لیاقت و شایستگی هم دارد. همه تلاش خودمان را هم باید بکنیم.اما تبصرهها یا ملاحظاتی هم داریم؛ اولا ما هر کاری میکنیم باید توجه کنیم که مجلس آینده نباید باعث جدایی و اختلاف بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل در مسائل اصلی که وجود دارد، شود. اگر بخواهیم این مجلس، مجلس با خاصیتی باشد باید دو گروه دست به دست هم بدهند و کار کنند و اگر از هم جدا شوند هیچ چیزی از این مجلس بیرون نخواهد آمد.دومین مسألهای که من دارم شفافیت است. یعنی کاری که ما میکنیم شفاف باشد. یعنی مردم بدانند که ما چه کار میکنیم. بگویند ما تلاش میکنیم که به طور مثال آقای عارف رئیس مجلس شود؛ یا اینکه بعد از ارزیابی متوجه میشویم که چنین کاری امکان پذیر نیست به مردم توضیح دهیم که به خاطر این شرایط و این مسائل و مشکلاتی که وجود دارد ما برای اینکه کارآیی مجلس را بالا ببریم اشکال ندارد که مثلا به آقای لاریجانی رأی میدهیم. این شفافیت خیلی مهم است.اگر این جوری باشد که مردم در جریان نباشند و فردا آقای لاریجانی رئیس مجلس شود ممکن است برای بخش قابل توجهی از رأی دهندگان سؤال پیش بیاید که آقای عارف شما کنار کشیدید، سازش کردید، چه کار کردید؟ این شفافیت نکته دومی است که باید در این میان باشد و به نظر من باید با مردم حرف زد.نکته سومی که وجود دارد این است که حربه طرف مقابل این است که اختلاف بیندازد. تا حالا سعی میکرد بین اصلاح طلبان اختلاف بیندازد. قبل از انتخابات گفتند لیست اصلاح طلبان این است و آن نیست. حالا میخواهند بین ما و دوستان دیگر اختلاف بیاندازند و بین ما دشمنی ایجاد کنند. من فکر میکنم که هم ما و هم اصولگرایان معتدل این را میدانیم که این حربه، حربه زنگ زده و کهنهای است و به آن توجهی هم نمیشود؛ فقط به درد ۴ نفر مخاطب چشم و گوش بسته خودشان میخورد که دلشان را خوش کنند که بین ما اختلاف است. بگذارید دلشان خوش باشد؛ دل ۴ نفر خوش شود برای ما هم ثواب دارد.اما من خودم معتقدم که ما باید وارد گفتوگو شویم. اگر ما میخواهیم مجلس آینده مجلس گفتوگو و گفتمان ملی شود از الآن باید وارد گفتوگو شوند. پایگاه آقای عارف و آقای لاریجانی در مجلس نزدیک است. باید با هم بنشینند و به تفاهم برسند. اگر قرار بر یارکشی باشد و این یارکشی منجر به جدایی و افتراق شود گرفتاری خود آقایان در داخل مجلس زیادتر میشود.یعنی حتی یکی از آنها رئیس مجلس شود با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی با کسی هستند که رئیس مجلس نشده ممکن است که مشکلات خاص خودش را به وجود بیاورد. از الآن باید وارد یک رایزنی، گفتوگو و تفاهم شفاف شویم که به عرض ملت هم برسد.من حساسیتم به لحاظ عاطفی هست، اما به لحاظ منطقی و عقلانی فکر نمیکنم که خیلی در شرایط فعلی ریاست و هیأت رئیسه مجلس حساسیت آنچنانی داشته باشد.شما پیش از عید گفته بودید که باید دو فراکسیون در مجلس شکل بگیرد. هنوز هم به این اعتقاد دارید؟شاید هم ۳ فراکسیون؛ به هر حال اقلیت کوچکی از نیروهای تندرو به داخل مجلس دهم نیز رفتند. بعید میدانم آنها با اصولگرایان بتوانند در یک فراکسیون بنشینند. بنابر این احتمالا یک فراکسیون امید که ان شاء الله اکثریت خواهد داشت اصلاح طلبان خواهند بود، یک فراکسیون اصولگرایان خواهند داشت، شاید اقلیت تندرو نیز سازمان دهی خاصی برای خودشان داشته باشند.البته منظور من فراکسیون سیاسی است. فراکسیون غیر سیاسی زیاد تشکیل میشود.آقای خاتمی! فکر میکنید که دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی چقدر مهم است؟اهمیت دور دوم به این لحاظ است که ممکن است این توازن نسبی که در دور اول به وجود آمده را بر هم بزند. اصلاح طلبان برنامه ریزی کردند که حداقل ۴۰ کرسی از کرسیهای دور دوم را داشته باشند با این حساب من فکر میکنم که مانعی برای ریاست آقای عارف نخواهد بود. یعنی خود به خود رأی مردم مشکل را حل خواهد کرد.پیش بینی شما از حضور مردم چیست؟در شهرهای کوچک به نظرم میرسد که مشارکت خوب باشد اما در شهرهای بزرگی مثل شیراز و تبریز نمیدانم مشارکت چطور باشد. امیدوارم با این موجی که در داخل کشور ما برای تحول طلبی و تغییر خواهی وجود دارد آنجا هم مشارکت سطح بالایی باشد و کاندیداهای اصلاح طلب بتوانند رأی بیاورند.ارزیابی شما از اتفاقی که در انتخابات اصفهان پیش آمد و عملکرد دولت چیست؟دولت که خیلی نمیتوانست کاری کند. به هر حال وارد پروسهای شدند که باید این را میپذیرفتند. ضمن اینکه به نظرم اعتراضات منطقی و حقوقی خیلی خوبی هم در این زمینه انجام دادند. خیلی اتفاق مهمی رخ نداده است. ما که شرایط خیلی سخت تری را پشت سر گذاشتهایم حالا هم در انتخابات میان دورهای بای کاری بکنیم که آقایان بدانند جز عرض خود و زحمت ما دست آوردی نداشتهاند.اما جریان مقابل روی یک سری موارد مصداقی دست میگذارد تا مردم را دچار یأس کنند.اگر آنها موفق بودند یأس مردم را زیاد کنند ما این مشارکت در انتخابات هفتم اسفند را نداشتیم.نگران این چیزها نباید بود. مردم نقش افراد و نهادها را می�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]
صفحات پیشنهادی
پورمختار: گزارشی از وجود نام محمود احمدی نژاد در اسناد پاناما ارائه نشده است/ تمام گزارشهای دولت قبل به قوه ق
پورمختار گزارشی از وجود نام محمود احمدی نژاد در اسناد پاناما ارائه نشده است تمام گزارشهای دولت قبل به قوه قضائیه ارسال شد رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس می گوید گزارشی درباره وجود نام محمود احمدی نژاد در اسناد پاناما به این کمیسیون ارائه نشده است محمدعلی پورمختار رئیس کمیسیون اصل 9سالی نبوده که به ایران نیایم/تمام دانشم را در خدمت کشورم قرار دادم
سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۴ ۴۵ پروفسور سمیعی پزشک و جراح مغز و اعصاب سرشناس ایرانی گفت اگر خدا به من این امکان را داده که در جوانی سمت استادی بگیرم و با سراسر دنیا ارتباط داشته باشم در 50 سال اخیر سالی نبوده که یک یا دو مرتبه به ایران نیامده باشم و تمام اطلاعات و دانشم را در4 چالش روحانی در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری/ آیا او اولین رئیس جمهور تک دوره ای خواهد بود؟!
4 چالش روحانی در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری آیا او اولین رئیس جمهور تک دوره ای خواهد بود تقابل روحانی و پوپولیست ها در انتخابات سال آینده تکرار ماجرای معروف نقش مار و نوشته مار خواهد بود نقاش مار امیدوار به جهالت مردم خواهد بود و نویسنده مار دلبسته سوادشان به گزارشاقتصاد مقاومتی نسخه نجات بخش اقتصاد کشور در حال و آینده است
نماینده ولی فقیه در استان البرز گفت بحث اقتصاد مقاومتی شعار نیست یک دکترین اقتصادی است که باید به طور کامل و به شکل دقیق عملیاتی شود تا نتایج آن آشکار شود و نسخه ای است که نجات اقتصاد کشور در حال و آینده به آن پیوند خورده است به گزارش ذاکرنیوز از کرج به نقل از روابط عمومی دفتررونقی که روحانی میگوید محقق نشده/ افزایش نرخ رهن و اجاره در سال 95/ دولت حداقل مسکن مهر را تکمیل کند
تراز محمدعلی ربانی گفت شواهد نشان می دهد رونقی که رئیس جمهور 2 سال پیش وعده آن را داده هنوز محقق نشده و حتی برجام نیز تاثیری بر خروج کشور از رکود نگذاشته است به گزارش پایگاه خبری تراز محمدعلی ربانی درباره وضعیت بازار مسکن در آخرین روزهای سال 94 به خبرنگار تراز گفت متاسفانهپروژه کوچکی که ۴ دولت را به خود دید؛ ۱۶ درصد پیشرفت طی ۱۶ سال
تصفیهخانه نورآباد تاریخی شد پروژه کوچکی که ۴ دولت را به خود دید ۱۶ درصد پیشرفت طی ۱۶ سال شناسهٔ خبر 3595989 - سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۹ ۱۸ استانها > لرستان نورآباد- تصفیهخانه فاضلاب نورآباد بعد از گذشت ۱۶ سال و پشت سر گذاشتن چهار دولت هنوز در نقطه پیشرفت فیزیکی ۱۶ درصدیکشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است/ آیا اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ از نفتی بودن نجات پیدا می کند؟
کشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است آیا اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ از نفتی بودن نجات پیدا می کند اقتصاد > انرژی - بلومبرگ در بررسی اقتصاد کشورهای وابسته به نفت پیش بینی خود از اقتصاد این کشورها در سال ۲۰۱۸ را منتشر کرد به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین اینفوگرافیک ز4 چالش روحانی در انتخابات سال آینده
4 چالش روحانی در انتخابات سال آینده روز نو جریان مخالف روحانی که از نیمه سال 92 قدرت قوه مجریه را از دست داده است از همان روز نخست هدف خود را تعریف کرد تبدیل حسن روحانی به اولین رئیس جمهور یک دوره ای ایران به گزارش روز نو برای آنها بسیار سخت است که چهار سال دیگر را بیرونوبخت: فعالیتهای دولت امسال سرعت بیشتری میگیرد/ امکان تأمین مالی ۲ هزار طرح نیمهتمام وجود ندارد
نوبخت فعالیتهای دولت امسال سرعت بیشتری میگیرد امکان تأمین مالی ۲ هزار طرح نیمهتمام وجود ندارد رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور گفت امکان تأمین ۴۰۰ هزار میلیارد تومان منابع برای ۲ هزار طرح نیمهتمام وجود ندارد به همین علت به مردم واگذار شده تا به بهرهبرداری برسد به گزاکشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است / آیا اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ از نفتی بودن نجات پیدا میکند؟
کشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است آیا اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ از نفتی بودن نجات پیدا میکند بلومبرگ در بررسی اقتصاد کشورهای وابسته به نفت پیشبینی خود از اقتصاد این کشورها در سال ۲۰۱۸ را منتشر کرد به گزارش نامهنیوز اینفوگرافیک زیر درباره کشورهایی است که اقتصادشان وا-
گوناگون
پربازدیدترینها