تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833507047




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نبود طبقه متوسط واقعی در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:الف: نبود طبقه متوسط واقعی در ایران

تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۲۶
تحلیل های طبقاتی از پرطرفدارترین و البته با سابقه ترین انواع تحلیل در علوم اجتماعی است. بسیاری را اعتقاد بر این است که پشت این تحلیل های تیپولوژیک، نوعی ساده انگاری نهفته است...ماهنامه اندیشه پویا - رضا صمیم، استادیار جامعه شناسی: تحلیل های طبقاتی از پرطرفدارترین و البته با سابقه ترین انواع تحلیل در علوم اجتماعی است. بسیاری از فلاسفه اجتماعی، جامعه شناسان، انسان شناسان و اقتصاددانان تلاش کرده اند به مدد تقسیم اجتماعات انسانی به لایه ها و قشرهای متفاوت، کار فهم کنش های پیچیده انسانی را آسان سازند و از آن طریق به پیش بینی الگوهای رفتار جمعی نائل آیند.بسیاری را اعتقاد بر این است که پشت این تحلیل های تیپولوژیک، نوعی ساده انگاری نهفته است به ویژه آن هنگام که این گونه شناسی های طبقاتی به الگوهای قابل تعمیم جهانشمولی تبدیل می شود که می توان به یاری آن، جوامع و فرهنگ های گوناگون را شناخت. البته این تردیدها و نقدها به تحلیل های طبقاتی را باید بی آن که به دام نسبی گرایی افراطی افتاد، جدی گرفت و سعی نمود از طریق نقادی هرگونه ادعای شناخت جوامع به خصوص جوامع غیر غربی از طریق تحلیل های طبقاتی رایج در علوم اجتماعی، به سوی گونه ای شناخت زمینه محور (Contextual) از کنش های جمعی در هر جامعه پیش رفت.اگر بپذیریم که هر جامعه ویژگی های خود را دارد و در شرایط تاریخی، اقتصادی و اجتماعی متفاوتی هستی می یابد، به این باور دست خواهیم یافت که نباید به سادگی تن به الگوهای تحلیلی – طبقاتی جهانشمول داد. توسل به این الگوها ما را در دام نظرورزی (Speculation) بیهوده ای گرفتار خواهد کرد که هیچ دستاوردی در شناخت واقعیت اجتماعی ندارد و ما را بیش از پیش از شناخت آنچه هستیم دور می کند. از نمونه های این نظرورزی ها به مدد تحلیل های طبقاتی جهانشمول، سخن گفتن از طبقه متوسط نیرومند و نقش تاریخی آن در ایران معاصر است.بسیاری از روشنفکران ایرانی سال هاست به شیوه ای هیجان انگیز از وجود و رشد طبقه ای سخن می گویند که قرار است وظیفه سنگین انتقال و گذار جامعه ایرانی از وضعیتی نکبت بار به شرایطی آرمانی و نوین را بر عهده گیرد. این طبقه همان طبقه متوسط است که همین وظیفه را در سایر زمینه های اجتماعی و جوامع انسانی دیگر بر عهده داشته و در انجام وظیفه مذکور در آن جوامع موفق بوده است.روشنفکران در سال های اخیر به ویژه با استناد به یافته های برخی پژوهش های جامعه شناسانه که نشان داده اند طبقه متوسط ایرانی در حال رشد و گسترش است، اطمینان یافته اند تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که سرمنشأ ایجادشان همین طبقه متوسط است رخ خواهند داد و شکل سنتی زندگی جمعی دگرگون خواهد شد. البته چندان شفاف نیست که برای این روشنفکران و آن پژوهش ها، طبقه متوسط دقیقا چیست که با این قطعیت می توان از رشد و گسترش اش سخن گفت و سبک زندگی و نقش تاریخی و سیاسی اش را به مطالعه نشست؟نبود طبقه متوسط واقعی در ایراندر بسیاری از پژوهش های جامعه شناختی که در ایران انجام شده و نتایجش از وجود و گسترش طبقه متوسط در جامعه ایران خبر داده است، طبقه متوسط مجموعه افراد انسانی در نظر می آید که از سطح خاصی از تحصیلات و میزان معینی از اموال و دارایی بهره مندند. به همین سبب همراه با توزیع متوازن تر ثروت، افزایش سطح رفاه و بالا رفتن تعداد مراکزی که می توان در آن، دوره های تحصیلی عالی را سپری نمود، طبقه متوسط نیز به وجود می آید و رشد می کند ولی آیا طبقه متوسط همین است؟همین که افرادی تحصیلات عالی را تجربه کردند و احتمالا به سبب بهره مندی از این تحصیلات در شغلی که آنها را در وضعیت اقتصادی ثابتی قرار دهد به کار گماشته شدند، به لشگریان طبقه متوسط افزوده می شوند؟ اگر این گونه باشد حداقل بیست سال است جامعه ایران با طبقه متوسط بسیار فربهی در مقایسه با طبقه بالا و پایین روبروست، پس چرا بیست سال حکومت بلامنازع طبقه متوسط در ایران، آن نتایج و پیامدها را که روشنفکران از تسلط این طبقه بر طبقات دیگر انتظار دارند به بار نیاورده است؟چرا ارزش های این طبقه چون آزادی، قانون گرایی، تساهل و ... به ارزش های همگانی در جامعه ایران تبدیل نشده است؟ به نظر می رسد با توجه به چنین سوالاتی و وجود تردیدهایی جدی می توان به این اندیشید که نکند ما در توهم وجود یک طبقه متوسط نیرومند و فربه به سر می بریم.قصد این نوشتار نگاهی عمیق تر به مفهوم طبقه متوسط در جهت ایجاد شکی سودمند در وجود فربه و نیرومند این طبقه در ایران است. از نظر نویسنده این شک، تحلیلگران طبقاتی در جامعه ایرانی را از دگماتیسمی که در آن گرفتارند رها خواهد نمود. مفهوم طبقه متوسط زمانی برای نخستین بار در میان تحلیلگران اروپایی به وجود آمد که جوامع آنها تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته بود. به نظر برای به وجود آمدن این مفهوم چند رخداد اساسی اقتصادی و اجتماعی نیاز بود.یکی از مهم ترین رخدادها، انقلاب صنعتی است که شیوه تولید را دگرگون ساخت. کارخانه ها، یعنی مراکز مکانیزه تولید، بیشتر در شهرها مستقر بودند و به همین سبب کسانی که به این مراکز و این شیوه تولید وابستگی داشتند، در شهرها مستقر شدند. از آنجا که نظام تولید مکانیزه مناسبات اجتماعی متفاوتی را سبب می شد، چهره شهرهایی که این نظام در آن مستقر شده بود با چهره شهرهای سنتی تفاوت هایی اساسی یافت. شهروندان این شهرها نیز ویژگی هایی متفاوت با شهروندان شهرهای سنتی یافتند. طبقه متوسط اصطلاحی برای توصیف شهروندان این شهرها بود.بورژواها عملا شهروندان شهرهای جدید یا همان طبقه متوسط بودند که فرهنگی متفاوت با شهروندان شهرهای سنتی یا روستانشینان داشتند. گاه میزان دارایی و حتی تحصیلات شهروندان شهرهای سنتی یا روستانشینان بیشتر از بورژواها بود ولی آن چیزی که بورژواها را به طبقه متوسط تبدیل می کرد، مناسبات نوینی بود که بر زندگی جمعی شان حاکم بود. این مناسبات نیز در نتیجه زندگی طولانی مدت در شهرهای جدید شکل می گرفت.ماکس وبر از جامعه شناسان پیشگام آلمانی به خوبی در مفهوم پردازی طبقه متوسط، به عامل تجربه مدنی به عنوان معیاری اساسی اشاره می کند. طبقه متوسط، طبقه ای است که بیش از طبقات دیگر جامعه دارای تجربه مدنی، یعنی تجربه درگیری در مناسبات شهر صنعتی است. هر چه این تجربه، متراکم تر و طولانی تر باشد، طبقه متوسط نیرومندتر و غیرشکننده تر است.طبقه متوسط به لحاظ فرهنگی و نه اقتصادی از آنجا که تجربه مدنی متراکم دارد به ارزش های فرهنگی نخبگان سنتی (Elite) نزدیک است. می توان در اینجا، تجربه مدنی متراکم را نوعی همجواری مستمر با طبقه نخبگان سنتی نیز دانست. فضای فرهنگی شهر سنتی، یعنی شهر پیش از تحولات اقتصادی – اجتماعی متاثر از مدرنیته، در مالکیت طبقه نخبگان سنتی قرار داشت. بورژواها نیز در تمام طول تاریخِ تحول و تکامل شان متاثر از این فضای مسلط فرهنگی قرار داشتند. به بیان دیگر آنها در همین فضای فرهنگی رشد یافتند و به همین سبب همواره خود را میراث دار ارزش های فرهنگی طبقه نخبگان سنتی می دانستند.به بیان دیگر در بُعد فرهنگی، رابطه ای وثیق میان استانداردها و معیارهای فرهنگی طبقه نخبگان سنتی و بورژواها در آستانه گذار از سنت به مدرنیته وجود داشته است. البته این بدان معنا نیست که طبقه متوسط صرفا از افرادی تشکیل شده که سرسپرده ارزش های فرهنگی طبقه نخبگان سنتنی اند ولی باید پذیرفت که فضای فرهنگی بر ساخته نخبگان سنتی همواره بستر خلق ارزش های جدید طبقه متوسط بوده است.ارزش های فرهنگی طبقه متوسط که عامل اساسی در هویت یابی و تاثیرگذاری تاریخی این طبقه است، شکل برکشیده ارزش های طبقه نخبگان سنتی است. تجربه تاریخی نیز نشان می دهد جوامعی (چون بریتانیا) که الیتی قدرتمند و غیرشکننده داشتند، طبقه متوسط نیرومندی نیز به وجود آورده اند. بنابراین برای بحث در باب نیرومندی و تاثیرگذاری طبقه متوسط یا حتی به شکلی بنیادی تر بحث در باب وجود یا عدم وجود طبقه متوسط در جامعه ایرانی باید به حیات فرهنگی نخبگان سنتی در جامعه ایران نظر انداخت.اگر نتوان نشان داد که حیات فرهنگی این طبقه نشانه های به وجود آوردن سنتی پایدار داشته است، نمی توان طبقه متوسطی که این روزها در تحقیقات جامعه شناسانه خود را به شکل طبقه فربه و نیرومندی نشان می دهد، واقعی دانست.با نگاهی به تاریخ اجتماعی ایران معاصر، می توان نشانه هایی از شکل گیری نوعی فرهنگ نخبگان سنتی منسجم در اواخر دوره قاجار (به طور دقیق تر در یک سوم پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار) را تشخیص داد. هر چند این فرهنگ به معیارها و استانداردهای اشرافیت سلطنتی وابسته است ولی از درون، تحول خواه است.شاید بتوان تبار حقیقی و نیرومند نوعی از طبقه متوسط در ایران را، درون این طبقه موثر جستجو کرد. پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم انقلاب مشروطه ناشی از خواست این طبقه تحول خواهِ درون نخبگان سنتی (۱) بود. تحول برخی ارزش های اقتصادی نیز به دست همین طبقه به موازات تحولات سیاسی صورت گرفت.مثال بارز یکی از افراد این طبقه، حاجی امین الضرب است که به رغم وابستگی به آرمان های فرهنگی طبقه نخبگان سنتی، سرمنشأ برخی تحولات اقتصادی در همان عصری است که ذکر آن به میان آمد.همین طبقه تحول خواه درون نخبگان سنتی که عموما از رجال قاجار هم هستند که پس از روی کار آمدن رضاخان و انقراض سلسله قاجار، منشأ تحولات فرهنگی بسیار در عصر پهلوی است. به ویژه پس از انقراض سلطنت قاجار و از دست رفتن قدرت مطلقه برای این طبقه نخبه سنتی، شرایط برای تبدیل این طبقه به طبقه متوسط در معنایی که ما از آن مراد کردیم فراهم می آید.فرصت کوتاه ۱۳۰۳ تا ۱۳۳۲، عرصه تحول و رشد این طبقه است. طبقه متوسطِ متصل به طبقه نخبه سنتی در این زمانِ کوتاه، صحنه گران بسیاری از رخدادهای تحول خواهانه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. سازمان های اداری و نهادهای تازه تاسیس حکومت پر است از افرادی که به این طبقه وابسته اند. فضای فرهنگی متاثر از ارزش های این طبقه سامان یافته است، همان گونه که اتمسفر سیاسی به ویژه در مجلس شورای ملی در کنترل این طبقه است.گسست اساسی در انتهای این زمان کوتاه رخ می دهد، آنجا که پهلوی دوم بر اساس سیاست های ضد فجری اش تصمیم می گیرد نوعی فرهنگ نخبگی جدید برسازد و به همین سبب شروع می کند به پاکسازی فضاهای فرهنگی و سیاسی از این طبقه جدید.پس از کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲، در کنار اتفاقات سیاسی رخ داده، فضای فرهنگی نیز از دست طبقه تحول خواهی که به آرمان های نخبگان سنتی قاجار وابسته بودند، خارج می شود و به نظر، امیدها برای شکل گیری یک طبقه متوسط متصل به ارزش های فرهنگی ریشه دار از دست می رود.طبقه متوسط مورد نظر حکومت پهلوی، که تلاش می شود پس پس از مرداد ۱۳۳۲ به وجود آید، طبقه ای است که بیش از آن که به ارزش های فرهنگی پایدار و مستحکم نخبگان سنتی – آن گونه که بورژواها در فرهنگ های اروپایی بودند – وابسته باشد، به آرمان های تجددطلبانه حکومت باور دارد.البته برای این طبقه متوسط، استانداردهای اقتصادی از ویژگی های فرهنگی مهم تر است. گویی این طبقه در تلاش است خود را صرفا از منظر اقتصادی به نمونه آرمانی بورژوا نزدیک کند و برایش ویژگی های فرهنگی بی اهمیت اند.ماکس وبر، جامعه شناس پیشگام آلمانی که پیش تر نیز از او در این مقاله سخن به میان آمد، در تحلیل های طبقاتی اش از طبقه نو کیسه گان سخن می گوید. فرد نو کیسه کسی است که به معیارهای اقتصادی طبقه بالا دست یافته بی آن که امکان هستی شناختیِ دستیابی به آرمان های فرهنگی این طبقه برایش میسر باشد.از نظر وبر بورژواها از آنجا که به یک تجربه مدنی و البته همجواری با آرمان های اصیل نخبگان سنتی مجهزند، در شمار نو کیسه گان قرار نمی گیرند. شرایط اقتصادی ناشی از بالا رفتن قیمت نفت در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شمسی بهترین بستر در غیاب طبقه تحول خواه پیش گفته، برای ظهور نوعی طبقه نو کیسه است که صرفا به لحاظ اقتصادی به نمونه آرمانی بورژوا نزدیکند.مصرف گرایی که تا امروز نیز از ویژگی های بارز طبقه متوسط ایرانی است، محصول این شرایط و از نشانه های همین طبقه نو کیسه به حساب می آید. بسیاری که اغلب دارای تجربه مدنی اندکی بودند در عرض چند سال به این طبقه پیوستند. این طبقه جدید را می توان نوعی طبقه متوسط به شدت شکننده و غیرقابل اطمینان دانست؛ طبقه ای که بسیاری از سیاست های توسعه اقتصادی پهلوی دوم با اتکا به آنها بنیان نهاده شد و خیلی زود به شکست انجامید.انقلاب اسلامی نیز نشان داد، این طبقه عملا آن خصوصیات فرهنگی و اثرگذاری تاریخی را که از بورژواها انتظار می رفت ندارند و در گذرگاه های حساس به جای آن که منطبق با فرهنگ متوسط حرکت کنند، در آرمان های طبقات دیگر اجتماع حل می شود.در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی نیز از آنجا که آرمان های طبقه متوسط همواره مذموم شمرده می شد، امکانی برای شکل گیری حتا به طور غیرواقعی این طبقه فراهم نبود. بعد از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شروع دوره سازندگی نیز مجددا سیاست ها میل به احیای همان طبقه متوسط غیر واقعی را نشان داد؛ طبقه متوسطی که چندان به آرمان های فرهنگی نمونه آرمانی این طبقه وابسته نیست و می تواند خود را به مدد ابزار سهل الوصولی چون بهره مندی از رفاه نسبی و کسب مدارک و مدارج تحصیلی از طبقه پایین جدا کند، بی آن که بداند وظیفه سنگین حمل و ترویج آرمان های طبقه نخبه سنتی را در غیابش بر عهده دارد.پر واضح است که این طبقه هر روز در حال رشد است ولی آیا این همان طبقه متوسطی است که قرار است فرهنگ مردم سالاری، تساهل، آزادی خواهی، نقد و پیشرفت فکری را در جامعه همگانی کند؟ مسلما طبقه متوسط واقعی طبقه ای است که چنین آرمانی را در سر می پروراند و امکان دستیابی به آن نیز برایش فراهم است.یادداشت:۱. البته فرهنگ نخبگان سنتی در ایران علی الخصوص در چهارصد سال اخیر به یکدستی و انسجام فرهنگ های سنتی اروپایی نبوده است.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن