واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرار نجاتبخش از دست 2 مرد هوسران
راننده تاكسي و يكي از دوستانش كه متهم هستند دختر مسافري را ربوده و به او تعرض كردهاند، با هوشياري مرد مغازهداري به دام پليس افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، نيمه شب 26 اسفندماه سال گذشته، مأموران كلانتري 160 خزانه از دستگيري دو مرد شيطان صفت در خيابان ابريشم با خبر و در محل حاضر شدند و دو مرد را بازداشت كردند. كمي آن طرفتر دختر نوجواني حضور داشت كه مشخص شد اين دو مرد وي را ربوده و به او تعرض كردهاند.
يكي از رهگذران گفت: دقايقي قبل متوجه فريادهاي كمك خواهي اين دختر شدم كه مرد ميانسالي در تعقيب او بود. بلافاصله همراه چند نفر به كمك او رفتيم و اين مرد را دستگير كرديم. دختر نوجوان گفت كه اين مرد و همدستش كه براي خريد به يك مغازه رفته بودند، او را ربودهاند. البته همدستش وقتي از مغازه خارج شد با ديدن ما قصد فرار داشت كه او را هم دستگير كرديم. پس از اين مأموران پليس دو متهم را كه 44 ساله و 22 ساله هستند همراه شاكي به اداره پليس منتقل كردند.
دختر نوجوان در توضيح ماجرا گفت: چند ساعت قبل، همراه پدرم براي خريد به بازار رفته بودم، اما پدرم براي انجام كاري از من جدا شد و من تنهايي روانه خانهمان شدم. در خيابان 17 شهريور، سوار تاكسي شدم كه علاوه بر راننده، مرد جواني هم در صندلي جلو به عنوان مسافر سوار بود. پس از طي مسافت كوتاهي راننده سيگاري روشن كرد و مرد مسافر به بهانه اينكه دود سيگار اذيتش ميكند به صندلي عقب آمد. وقتي راننده شروع به حركت كرد، ناگهان مرد جوانی كه كنارم نشسته بودم، مرا تهديد كرد حركتي نكنم.
همان لحظه متوجه شدم در دام دو مرد هوسران گرفتار شدهام. پس از اين راننده به سمت بزرگراه امام علي (ع) حركت كرد. با التماس و گريه خواستم مرا رها كنند، اما فايدهاي نداشت. آنقدر گريه و التماس كردم كه حالم بد شد و راننده مجبور شد، كنار سوپر ماركتي خودرواش را نگه دارد و براي من آب معدني بخرد. در اين زمان از فرصت استفاده كردم و از خودرو پياده شدم و با داد و فرياد از مردم كمك خواستم.
صبح ديروز دو متهم براي آخرين دفاع به شعبه هفتم دادسراي جنايي منتقل شدند و از سوي قاضي احمد بيگي مورد بازجويي قرار گرفتند.
پسر جوان گفت: من فروشگاه لباس دارم و مدتي قبل مرد ميانسالی را به عنوان راننده استخدام كرده بودم. شب حادثه در راه خانه بوديم كه شاكي سوار تاكسي شد كه ناگهان وسوسه شيطاني به سراغمان آمد. وقتي به صندلي عقب رفتم، شيطان بر من غلبه كرده بود و التماسها و گريههاي دختر نوجوان را نميشنيدم. پس از اينكه او را آزار دادم، رانندهام قصد داشت به صندلي عقب بيايد كه دختر نوجوان مدعي شد حالش بد شده و تشنه است. من از خودرو پياده شدم تا براي او از سوپر ماركتي آب بخرم كه شاكي از رهگذران درخواست كمك كرده بود و ما گرفتار شديم. وي در پايان گفت: من پشيمان هستم و درخواست بخشش دارم. متهم ديگر هم با اظهار پشيماني گفت: من معتاد به شيشه بودم، اما الان ترياك مصرف ميكنم. شب حادثه حالت عادي نداشتم تا اينكه اين حادثه رخ داد. متهمان در پايان به دستور قاضي روانه زندان شدند تا پس از صدور كيفر خواست در دادگاه كيفري محاكمه شوند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]