واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
عیدهای قبل از تحریم، عیدهای بعد از تحریم
خط خطی - شایان حسین نژاد:
از وقتی تحریم ها برداشته شده پدرم خیلی خوشحال است و مدام ما را بغل می کند و اشک شوق می ریزد. دیروز انقدر اشک شوقش را روی من ریخت که مادرم فکر کرد شلوارم را خیس کرده ام و یک دل سیر کتکم زد و گفت خرس گنده تو دیگر زن گرفته ای باید دست از این کارها برداری. برایش توضیح دادم تقصیر پدر است که اشک شوق ریخته. هر چقدر مادر بهش می گوید مرد حسابی چه مرگت شده، نمی گوید چه مرگش شده! ما هم بدجوری نگرانش هستیم و به همین دلیل هر شب خانه شان جمع می شویم و جوجه کباب و قرمه سبزی و کوبیده با دوغ محلی می خوریم تا از حجم نگرانی هایمان کم شود.
پدر از دست خرج های ما کلافه شده ولی آنقدر خوشحال است که نمی تواند بیرون مان کند. مادرم می گوید فکر کنم آخرین لحظات عمرش باشد که مهربان شده... زیاد اذیتش نکنید و دور برش چوب نگذارید که یک وقت به سرش نزند نصیحت تان کند وگرنه با همان چوب شما را سیاه و کبود می کنم و یک کاری دست پدرتان می دهم. خودم دیدم یک بار پدر چسبیده بود به پایه های چوبی مبل و می خواست آن را از جایش دربیاورد و نصیحت مان کند که با مقاومت اعضای خانواده مبل را از دستش نجات دادیم. فقط مجبور شدیم بعد از آن به بیمارستان منتقلش کنیم و گردنش را تا ناف گچ بگیریم! مادرم بهش گفت تو که در خانه تکانی کمک نمی کنی حداقل مبل ها را نشکن گردنت شکسته! مادرم دروغ می گوید چون گردنش را نشکستیم. فقط یک مقدار مو برداشت، له شدن نخاع هم که دیگر ربطی به شکستگی ندارد و بیشتر در دسته کوفتگی ها دسته بندی می شود.
بالاخره امروز با استفاده از ناخن کش و انبردست و سیخ داغ، تحت تدابیر شدید امنیتی مادر از زیر زبان پدر کشیدیم این همه احساسات و عواطف انسانی اش چه شده که گل کرده و چرا اشک شوق دل اش پاره شده؟
پدر گفت دیگر چی از این بهتر؟ رونق به زندگی مان برگشته. تدبیرمان جواب داده. امید به آینده مان فوران کرده. عید امسال را با سال های پیش مقایسه کنید ببینید چقدر فرق کردیم. اصلا امسال بهترین مسافرت نرفتن عمرمان می شود. فکر کنید تا پارسال با هواپیمای توولوف که هر لحظه امکان سقوطش بود نمی توانستیم سفر برویم ولی از امسال با هواپیماهای آخرین مدل ایرباس نمی توانیم سفر کنیم. با توپولوف مسافرت نکردن بهتر است یا با ایرباس سفر نکردن؟
دیدیم راست می گوید. بعدش هم گفت تا دیروز را بگو که برای سفر نوروزی به سودان و سومالی کلی باید دوندگی می کردم و ویزا نمی گرفتم؛ الان انقدر خوشبختم که کلی دوندگی می کنم و نمی توانم ویزای آمریکا را بگیرم. فکر کن دفتر حافظ منافع کل کشورها به جز کریم که مسلمان نیست بهمان ویزا ندهد خوب است یا سومالی؟ دیدیم این یکی را هم راست می گوید. دوباره گفت تا دیروز نمی توانستیم فلافلی های بین راهی مامان جون غذا بخورم و از الان با خیال راحت نمی توانیم توی مک دونالد و کی اف سی فست فود بخوریم. تصور کن به فکو فامیل بگوییم صف مک دونالد شلوغ بود و بهمان غذا نرسید بهتر است یا بگوییم فلافلی مامان چون سلف هایش ته کشیده بود و چیزی بهمان نرسید؟ این یکی را هم انصافا است می گفت. ما که تحمل این همه واقعیت را نداشتیم پایه های مبل را شکستیم و دادیم دست مادر تا کار پدر را یکسره کند. به سیاه و کبود شدن خودمان می ارزید!
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]