واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دانشجو و استاد غیربومی دستبسته در خدمت اهداف امریکا
از دانشگاه Texas A&M امريكا تا دانشگاه Alberta در كانادا 3هزار و 500 كيلومتر فاصله است.
نویسنده : مرتضي جمشيدي
اين فاصله، طولاني به نظر ميرسد اما فاصله مصطفي چمران دانشجوي نخبه دانشگاه تگزاس با دانشجوياني كه در زمان حال در دانشگاه آلبرتا مشغول افزايش جايگاه علمي و پتنتهاي دانشگاه كانادايي هستند بسيار فراتر از اين فاصلههاي كوتاه است. روند اعزام دانشجو به كشورهاي مختلف در ميان دانشگاههاي جهان امر مرسومي به شمار ميرود. اختلاف جايگاههاي علمي در رشتههاي مختلف موجب ميشود كه براي فرا گرفتن يك تخصص به دانشگاهي مراجعه شود كه انباشت بيشتري از دانش در آن زمينه در آنجا وجود داشته باشد. در حال حاضر امريكا بالاترين ظرفيت پذيرش دانشجوي خارجي را به خود اختصاص داده است و چين نيز با بيش از 600 هزار نفر دانشجوي اعزامي، بيشترين آمار ارسال دانشجو به كشورهاي خارجي را دارد. بر اساس آمارهاي منتشر شده، 10 كشوري كه بالاترين نرخ پذيرش دانشجو از كشورهاي ديگر را دارند بر اساس جدول زير قابل دسته بندي هستند: قرار گرفتن امريكا در صدر توليد دانش و تكنولوژي وابستگي مستقيمي به دانشمندان غيربومي آن دارد. بيش از 10 دانشمند برجسته سازمان ناسا در امريكا ايراني هستند و به طور كلي بيش از 43 درصد از پژوهشگران ناسا اصالت ايراني دارند. بيش از 10 استاد برجسته ايراني در دانشگاه آلبرتاي كانادا داراي كرسي تدريس هستند. در مجموع بيش از 2 هزار استاد با درجه علمي استاد تمام در دانشگاههاي مختلف امريكايي تدريس ميكنند و در عين حال ايران بر اساس آمار شهريور ماه سال جاري 8 هزار و 600 نفر دانشجوي در حال تحصيل در امريكا دارد. ايران با 8 هزار دانشجو در امريكا در جدول 10 كشوري كه بيشترين دانشجو در اين كشور را دارند نيز قرار نميگيرد. بر اساس آماري كه پايگاه مدارس و دانشگاههاي امريكا منتشر كرده است 10 كشور اول از نظر داشتن بيشترين تعداد دانشجو در دانشگاههاي امريكا در سال تحصيلي 2013 - 2012 بر اساس جدول زير ارائه شده اند: فراواني تعداد دانشجويان اعزامي به كشورهاي خارجي نيز براي 10 كشوري كه بالاترين نرخ اعزام دانشجو را دارند از قرار ذيل است: بر اساس گزارشات منتشر شده درآمدزايي امريكا در حوزه دانش و تكنولوژي كه حاصل پذيرش دانشجويان غيربومي در دانشگاههاي خود بوده است از مرز 25ميليارد دلار گذشته است. نصرتالله ضرغام رئيس صندوق حمايت از پژوهشگران، با اشاره به تأثير جذب دانشجو در امريكا بر توسعه علمي اين كشور ميگويد: «در اين راستا امريكا بيشترين موفقيت را كسب كرده است، به گونهاي كه 70 تا 80 درصد افرادي كه در امريكا تحصيل ميكنند در امريكا ميمانند و از سوي ديگر در كشور امريكا 25 ميليارد دلار از محل جذب دانشجويان خارجي كسب درآمد ميكنند.» كشور انگليس نيز به عنوان دومين مقصد دانشجويان و نخبگان كشورهاي ديگر، نتايج علمي و اقتصادي قابل توجهي از اين سرمايهگذاري به دست آورده است. كشورهايي كه بيشترين تمايل براي اعزام دانشجو به دانشگاههاي انگليسي دارند، بر اساس گزارشي كه ديلي تلگراف منتشر كرده است عبارتند از: چين، هند، نيجريه، ايرلند، آلمان، امريكا، مالزي، فرانسه، يونان و قبرس. درآمد انگليس تنها از شهريههاي دانشجويان غيراروپايي خود در طول سال تحصيلي گذشته بيش از 7 ميليارد پوند بوده است. اين در حالي است كه ارزش حاصل از افزايش دانش در كشورهاي مقصد بسيار فراتر از آن است كه بتوان با ارقام محدود به ارزشگذاري آنها پرداخت. ارزش ريالي خروج دانشجويان و نخبگان از كشور و باقي ماندن بيش از 70 درصد از آنها تنها در دانشجويان غيربومي امريكا نشان از ضعف ساختاري آموزش در اين كشور دارد. اين واقعيت قابل كتمان نيست كه مغزهاي جوامع جهان سوم بايد براي همافزايي علم و ثروت جهان اوليها استثمار شوند. اين پديده از نگاه راهبردي و امنيتي نيز قابل ارزيابي است و در اين فضا حساسيت بيشتري پيدا ميكند. حسن عباسي كارشناس مسائل استراتژيك، در زمينه برداشت اطلاعات امريكا از قدرت علمي خود و نقش NSA ميگويد:« NSA از تمام دادههاي كاربران اينترنت در سطح جهان بك آپ ميگيرد و آنها را در حافظه اصلي نگهداري، ضبط، دستهبندي و پردازش ميكند. ارزش افزوده اين مطالب ذخيره شده 3 تريليون دلار است. اين سازمان به شركتهاي سازنده ويندوز، موتورهاي جستوجوگر و آيپدها دستور ميدهد كه برنامههاي خود را به صورت جاسوسي طراحي كنند. در اين سازمان، جهان همانند يك بدن در نظر گرفته شده است كه مغز آن در امريكا وجود دارد و تمام كشورهاي ديگر دنيا اعضاي اين بدن هستند كه از مغز دستور ميگيرند، NSA داراي 10 هزار رياضيدان است.» دانشجويان و اساتيد ايراني و غيرايراني كه در امريكا ماندهاند و توان علمي خود را به نام خدمت به جامعه علمي در اختيار سياستهاي غربي قرار ميدهند در نگاه راهبردي همانند عضلات يك بدن هستند؛ عضلاتي كه خود اجازه انديشيدن ندارند. آنها نميتوانند در تگزاس و بركلي بالاترين سطح دانش روز را بياموزند اما در زماني كه به قدرت و توانايي آنها نياز است در خط مقدم مقاومت در برابر سياستها استكباري همان دولتي كه دانش را از دانشگاههاي آن فراگرفتهاند بايستند. اگر دكتر مصطفي چمران توانست چنين الگويي را ارائه دهد پس ميتوان انتظار داشت كه نخبگان دنياي امروز نيز داراي چنين رويكردي باشند؛ رويكردي كه موجب شود به همان ميزان كه ارزش دانشآموزي براي دانشجو درك ميشود، تغيير سيستم آموزشي كشور و رفع نواقص آن نيز به يكي از اهداف اين بخش از جامعه علمي تبديل شود. تحقق اين مهم يك نتيجه دو سر برد است زيرا اين بخش از جامعه علمي ميتواند خود را از برچسب يك توليد كننده تابع خارج كرده و خود نيز به بخشي از مغز جهان تبديل شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]