واضح آرشیو وب فارسی:الف: قطار تندرو ترامپ
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۳۱
نتایج انتخابات مقدماتی سهشنبه بزرگ برای جمهوریخواهان قابلتصور نبود: اینکه «دونالد ترامپ»، نامزد نهایی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ شود، اگرچه هنوز ابتدای کارزار است، اما شواهد و قرائن روشن است و به نظر میرسد هیچکس جلودار قطار دونالد ترامپ نیست. در هر صورت ترامپ نمایانگر پیروزی تعصب و ظهور مجدد یک سلسله بیگانهستیزی در جریان اصلی سیاست ایالات متحده آمریکاست. هنوز مشخص نیست آیا این موضوع برای رساندن ترامپ به کاخ سفید کافی است یا نه، اما شانس به نفع او در حال حرکت است. «هیلاری کلینتون» هم احتمالا نامزد نهایی حزب دموکرات میشود؛ چهرهای سیاسی که در میان رأیدهندگان دوستداشتنی نیست و سابقهای مملو از رسوایی دارد.پدیدهای به نام ترامپپدیده ترامپ از مدتها قبل در حال بهوجودآمدن بوده است. در واقع، خشمی که به جنبش «تیپارتی» بعد از انتخاب «باراک اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا، در سال ۲۰۰۸ وارد شد، نیروی محرکه پایهای بود برای حمایت از نامزدی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا.مهم است که به یاد داشته باشیم تلاش و برنامهریزی تیپارتی برای ایجاد شکاف آشکار در حزب جمهوریخواه از همان انتخابات ۲۰۰۸ آغاز شد. مخالفت جمهوریخواهان با اوباما خاک حاصلخیزی برای ظهور اقلیتی افراطی و نژادپرست در حزب فراهم کرد و بر پایه دستور کار بیگانهستیزی و پوپولیسم به پیش رفت. در دم و دستگاه جمهوریخواهان، تا زمانی که اقلیت افراطی خشم خود را علیه دموکراتها هدایت میکرد و با رهبری ملی برای ایجاد اختلال در کار اوباما همکاری میکرد، همهچیز خوب بود و حزب هم از آنها استقبال میکرد.حزب جمهوریخواه منابع فراهم میکرد و حامیان مالی بزرگ، پشت فعالان تیپارتی قرار میگرفتند تا به طبقه کارگر ناراضیای که در بحران مالی محو شده بودند، نیرو و انگیزه دهند. شکایتهای مشروع و خشم عمومی در واشنگتن با تزریق بودجه عظیم اداره میشد و بر یک تاکتیک اختلال پایدار علیه دولت اوباما متمرکز میشد. تأمینکنندگان مالی بزرگ درصدد بودند از هرگونه اصلاحات واقعی پس از بحران مالی جلوگیری کنند و مطمئن شوند که قانونهای تصویبشده به صورت مؤثر اجرا نشوند و مکانیسمهای نظارت برداشته شوند. هسته پشتیبانی ترامپ، طبقه متوسط سفیدپوست و کارگران یقهآبی هستند که در اواسط دهه ۷۰ شاهد کاهش مداوم درآمد و ثروت خود بودند، اما در دهه گذشته مشاغل تولیدی برونسپاری شد و کوچکشدن بخش صنعتی به بیکاری آنها منجر شد.خشم آنها مشروع و ترس از آینده هم واقعی است، اما آنها درباره مقصر و چگونگی حل آن کاملا اشتباه میکنند. ترامپ با جمعیت خشمگین به نحوی بازی میکند که گویی بخشی از نمایش تلویزیونی است و به گونهای خشم را مدیریت میکند که از هرگونه سؤال جدی درباره چگونگی حل آن جلوگیری کند. ترامپ خود بخشی از صنعت برونسپاری است و به دلیل امکان پایینبردن هزینه نیروی کار، تمایل زیادی به ارسال صنایع و شغل به خارج از آمریکا داشت.پوپولیسم نژادپرستانهترامپ چین را سرزنش میکند، در حالی که هدایت دشمنی علیه آمریکایی- آفریقاییتبارها، مهاجران مکزیکی و مسلمانان راه حل هیچ چیز نیست و فقط به تعصبات دامن میزند. سیاستمداران پوپولیست قدیمی از این استراتژی سرزنش استفاده کردهاند و نتیجهاش خونریزی و ویرانی بوده و جوامعی منقسم و چندپاره.فاشیسم همیشه با قطار پوپولیست میآید، با پیام خیالی رفاه، وعده رفع مشکلات موجود، بازگشت به عظمت گذشته و قدرت در برابر دشمنان متعدد داخلی و خارجی. با این حال فاشیسم به محض رویکارآمدن، ساختن جامعه مورد نظرش را با خاموشکردن صدای انتقادی، استفاده از خشونت علیه مخالفان و سرمایهگذاری در نظامیگری برای سرکوب داخلی و ماجراجوییهای خارجی آغاز میکند. کسانی که ترامپ را روی شانههای استعاری خود نگه میدارند، باید بدانند که اگر او انتخاب شود، به محض اینکه بخواهند به دلیل خیانت او به وعدهاش اعتراض کنند، راهی واگنهای امنیتی خواهند شد. اگر ترامپ نامزد نهایی شود یا به کاخ سفید راه یابد، جمهوریخواهان در واقع محصول تلخ پوپولیسم نژادپرستانهای را برداشت میکنند که بر سر راه اوباما ریختند.منبع: شرق
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]