واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
نوکیسگی، بحران جدید ایرانی ها
یک زمانی که اتفاقا خیلی هم دور نیست، صفحهای در شبکههای اجتماعی باز شد به اسم بچه پولدارها. همانهایی که میآمدند از ساعت و سوییچ و موبایلشان عکس میانداختند و میگذاشتند که دیگران میزان پولداری و ثروتمند بودنشان را بفهمند.
روزنامه شهروند: یک زمانی که اتفاقا خیلی هم دور نیست، صفحهای در شبکههای اجتماعی باز شد به اسم بچه پولدارها. همانهایی که میآمدند از ساعت و سوییچ و موبایلشان عکس میانداختند و میگذاشتند که دیگران میزان پولداری و ثروتمند بودنشان را بفهمند.
آدمهایی که به خودروهای آخرین مدلشان میبالیدند و اعتقاد داشتند هر آنچه از ثروت خدا نصیبشان کرده را باید در چشم همه مردم کنند. از همان جا بود که داد عدهای درآمد که نوکیسگی بحران تازهای است که مردم ایران به آن دچار شدند.
نوکیسگی بههمراه خودنمایی و شخصیتنمایی که خیلیها بهدنبال آن هستند و سعیمیکنند با تفاخر این مسأله را به دیگران بروزدهند. تفاخری که بذر کینه و نفرت را تولیدمیکند و فاصله طبقاتی را تبدیل به پدیدهای میکند که میتواند زیست اخلاقی را زیر سوال ببرد.
بیراه نیست با وضعیتی که امروز میبینیم نوکیسگی را نوعی بیماری بدانیم. بیماری که نهتنها به خود بلکه به دیگران هم آسیب وارد میکند. اما این بیماری واگیردار بین زنان بیشتر شایع است یا مردان؟ درواقع کدام طیف علاقه بیشتری به خودنمایی دارند؟ زهرا کلهر، روانشناس در اینباره میگوید: عموم مردم فکرمیکنند که زنان علاقه بیشتری به چشم و همچشمی دارند و دوستدارند بیشتر خودنمایی کنند. اما آنچه ما امروز میبینیم تنها مختص به زنان نیست.
مردان هم پابهپای زنان علاقهدارند که شخصیت ویژهای از خود نشاندهند. درواقع میتوان گفت که نوکیسگی و علاقه به خودنمایی در جوانان بیشتر بروز پیدا کرده اما در دختر و پسر بهصورت مساوی شایعشدهاست.
خانوادههای بسیاری با این موضوع درگیرشدهاند و باید به فکر راهحل بود. زهرا کلهر در مورد راهحل این پدیده در خانوادهها هم میگوید: نوکیسگی امروز در جامعه بحران پیچیدهای شده است، چراکه در خیلی از خانوادهها میبینیم که همه درگیر آن هستند و کسی نمیتواند دیگری را از این کار بازدارد.
مادر خانواده بهخصوص مادران جوان این نسل، خود درگیر خودنمایی هستند. پدران سعیمیکنند با بزرگنمایی درباره آنچه دارند برای خود اسمورسمی بههم بزنند. طبیعی است که فرزندان هم در چنین خانوادههایی با این موضوع عجینمیشوند.
به همین دلیل در مورد خانوادههایی که همه آنها دچار چنین موضوعی هستند، بهترین کار فرهنگسازی از طرف جامعهای است که خود باعث بروز چنین مشکلی شده است. اما باید توجه داشت که فرهنگسازی حالت شعارگونه نداشته باشد. اگر ما مدام از قناعت حرفبزنیم بدونشک حتی یک خانواده را هم نمیتوانیم از خودنمایی و نوکیسگی دورکنیم. بهترین روش در این مورد تبلیغ غیرمستقیم است.
مثلا اینکه در این یکی، دوسال اخیر فرهنگ کارهای خیرخواهانه که هنرمندان هم با آن همراه شدهاند، شدت بیشتری گرفتهاست. یکی از مزیت کارهای خیرخواهانه و فعالیت در «انجیاو» این است که افراد از نزدیک با مشکلات دیگران آشنامیشوند و ناخواسته وارد معنویتی میشوند که میتواند خیلی از زرقوبرقها را از چشم بیندازد.
من مراجعهکنندگان زیادی داشتم که برایشان داشتن فلان کیف مارک یا خرید از یک برند مخصوص دغدغه بوده اما وقتی با یکی از «انجیاو»های مربوطبه زنان سرپرست خانوار آشنا شده، این مسائل برایش بیاهمیت شده و فهمیده زندگی آنقدرها هم چیز پیچیدهای نیست و موضوعات پراهمیت دیگری هم وجود دارد.
این در مورد بچهها هم بهشدت صادق است. اگر از بچگی به فرزندمان یادبدهیم که با هر قشری دوستی کند و صرفا دوستانش را از بین بچههای پولدار انتخاب نکند، موضوعاتی مثل خودرو آخرین مدل و ساعت مارک از ذهنش میرود.
درحالحاضر هم افرادی که همه نوع دوستی، از فرزند یک آبدارچی گرفته تا فرزند یک کارخانهدار را در لیست دوستی دارند، کمتر دچار نوکیسگی و تمایل به خودنمایی میشوند. پس تربیت فرزندان و قراردادن آنها در محیطهای مختلف، از محیطهای پایین تا محیطهای بالا باید در برنامه تربیتی قرار گیرد تا فرزندان مسیر نوکیسگی را پیش نگیرند.
خرجکردن بدون آیندهنگری
محمد متوسلی، جامعهشناس معتقد است نوکیسهها کسانی هستند که تا حدودی از رفاه مالی برخوردارند اما بیشتر از سطح اقتصادی خود خرجمیکنند. درواقع افرادی که از سالیان پیشین و با یک پیشینه مشخص در رده افراد مرفه قرار میگیرند به اندازه نوکیسهها تمایل به خرجکردن و نشاندادن آنچه از آن بهعنوان کالای لوکس نام برده میشود، ندارند، درحالیکه نوکیسهها و تازهبهدورانرسیدهها همانهایی هستند که حسابشان را بدون هیچ پشتوانهای نسبتبه آینده، خالیمیکنند تا بتوانند بهترین خودرو را داشته باشند. آنچه بیش از هر چیزی نوکیسهها را متمایزمیکند، عدمآیندهنگری این افراد است.
نفرتها روزبهروز بیشتر میشود
بحران جامعه امروز ایران، بیشتر از اینکه فاصله طبقاتی زیاد باشد، همین خودنماییهایی است که روزبهروز بیشتر میشود. درواقع فاصله طبقاتی در همه جوامع وجود دارد. قرار نیست منکر این موضوع شویم و بگوییم ایران از این عیب مبراست.
اما فاصله طبقاتی که علنی نشاندادهمیشود میتواند باعث بهوجودآمدن نفرت شود. نفرت و کینهای که فقیرها از پولدارها دارند و حتی برعکس. هنوز یکسال از ماجرای تصادف پورشه زرد و مرگ دوجوان نمیگذرد. همه شما خوب به یاد دارید که الفاظ رکیک و کینه و نفرت دیگران چطور بر سر این دو جوان آوارشد. جرم آنها فقط ثروتمندبودن و داشتن پورشه زرد بود.
نوکیسگی درنهایت و با سرعتی که امروز در جامعه ما پیش میرود، فقط باعث خوشحالی عدهای از زمینخوردن آدمهای پولدار میشود و در آن طرف قضیه باعث فاصلهگرفتن عدهای دیگر از آدمهای شریفی میشود که از مال و منال دنیا بیبهره هستند.
عوضشدن ارزشها نوکیسگی را گسترش داده است
ارزشها طی این سالها عوض شده است. یک زمانی برعکس امروز داشتن خودرو مدل بالا و خانه لوکس عیبوعار بود و مردم به زندگی ساده اعتقاد بیشتری داشتند. بعد از انقلاب آنها تحتتأثیر خاندان پهلوی و زندگی اشرافی بودند و میخواستند از این فضا فاصله بگیرند. اما در این سالها اتفاقات زیادی رخ داد که مردم را دوباره به داشتن زندگی اشرفی سوق داد.
ناصر فکوهی، انسانشناس معتقد است، نوکیسگی درحال آسیبزدن ارزشهای دینی و اخلاقی کشور است و اگر با همین روند ادامه یابد، آینده سختی در انتظار نسل آتی خواهد بود. او میگوید: «از این نظر، فکر میکنم دخالت دولت با ابزارهای سختگیرانه مالیاتی و نظارتی و همچنین دخالت نیروهای انتظامی و قضائی، برای برخورد با خاطیان، باندهای فساد و شبکههای خلافکاری، امری بهشدت ضروری است.
همچنین باید با بالابردن ارزش طبقه متوسط و موقعیتهای سادگی، سادهزیستی و رفاه عمومی در جامعه، ارزشهای ثروت و بهویژه خودنمایی از راه آن را از بین برد و به مردم و به خود نشان داد اینگونه روشها در میانمدت و بلندمدت بسیار خطرناک هستند و جامعه را به باد خواهند داد.
چرا هرگز به فکر راهحل نبودهایم؟
اما چرا در مورد این پدیده تا به حال یک راهکار مناسب ارایهنشدهاست؟ برخی معتقدند این تحول در وضع اقتصادی در طول تاریخ ما امری تصادفی و استثنایی بوده است و از همه مهمتر تعداد افراد نوکیسه کم بود. وقتی تعداد در یک اتفاق کم باشد، طبعا تأثیر چندانی در وضع اجتماعی نخواهد داشت، بههمیندلیل ما در مطالعات تاریخی اصلا این دسته را بهحسابنمیآوردیم.
از اینرو پژوهشی در مورد نوکسیگی در تاریخ ایران صورتنگرفته، چون اساسا پژوهش در این مورد همچون استثنائات فراوان دیگر امری غیرضروری و غیرمرسوم است. اصولا موارد و اشخاصی در تاریخ مورد پژوهش و مطالعه قرارمیگیرند که تغییر و دگرگونی ایجاد کرده باشند.
این تغییرات در هر زمینهای مثل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میتوانست اتفاق بیفتد. در این زمینه اساسا یک جمله را میتوان گفت و آن جمله اینکه ما نوکیسگی را در تاریخ ایران یک پدیده اجتماعی نمیدانیم و مسألهای هم که پدیده اجتماعی نباشد، نیاز به بررسی، نقد آسیبشناسی و احیانا ارایه راهکار ندارد.
اما زمانی که نوکیسه بهعنوان یک پدیده نوظهور وارد میشود و طبقه و قشر اجتماعی با همین نام شکلمیگیرد، اوضاع متفاوت است، چون هماکنون تبدیل به عاملی شده که در حوزه اقتصادی تاثیرگذار است و در این شرایط بهجای شناخت معلولها ما ناگزیر به جستوجو در مورد علت هستیم. باید بررسی کنیم که چه سیاستی باعث تبدیل گروه نوکیسه به یک طبقه اجتماعی شدهاست.
باید سرچشمه را پیداکنیم و کموبیش دست به آسیبشناسی موضوع بزنیم، چون پیامدها و آسیبهایی برای اجتماع به دنبال خواهد داشت. البته کموبیش راهکارهایی از طرف روانشناسان و جامعهشناسان مطرح میشود اما مسلم آن است که تحقیقات به صورت گسترده و ریشهای نبوده است.
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]