محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842528290
گفت و گو با مادر جوانترین فرمانده شهید گردان دفاع مقدس
واضح آرشیو وب فارسی:سیرجان خبر: پایگاه خبری تحلیلی سیرجان خبر در سال ۱۳۹۲ با مادر سردار شهید حسین نادری مصاحبه ای داشته است که بمناسبت درگذشت مادر شهید بازنشر داده شده است.به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی “سیرجان خبر” صبح یکی از روزهای پر معنویت رمضان در ایامی که مصادف با سالروز شهادت این بزرگوار است گفت و گو با خانواده بویژه مادر شهید را غنیمت می شماریم و میهمان خانه ساده اما سرشار از صفای آنان می شویم، خانه ای که هنوز زیباترین تصویر آن عکس نقاشی شده شهید حسین نادری است. از هر دری سخن می گوییم، از کودکی و بازیگوشی ها تا فرماندهی و روزهای شهادت، با ما در این گفت وگو همراه باشید: در ابتدای مصاحبه هم سخن می شویم با حاجیه خانم فاطمه دولت آبادی، او که الان ۷۵ سالگی خود را تنها باعشق فرزند شهیدش پشت سر می گذارد، اگرچه سختی های بسیار کشیده است اما همچنان صبور و امیدوار و شاکر و سپاس گذار به درگاه الهی به نقش مادری خود برای فرزندانی که گرچه بزرگ شده اند اما هنوز برایش نقش کودکان دیروزش را دارند، می پردازد. به عنوان سوال اول بیشتر از حسین برایمان بگویید. حسین فرزند سوم خانواده بود در زمان کودکی فرزندی مودب و منظم بود و سر وقت به مدرسه می رفت و می آمد. دوره ابتدایی را در دبستان سعدی و راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر گذراند و تا کلاس ۱۱ (دوم دبیرستان) در مدرسه امام (ره)درس خواند، هر چه به حسین اصرار کردیم که درست را ادامه بده می گفت: ما در جبهه درس میخوانیم همان جا امتحان می دهیم (با خنده) یک بار هم برایش خواستگاری رفتیم که قسمت نشد. ما از حسین هیچگونه ناراحتی ندیدیم خدا نخواست برای ما بماند… از خصوصیات اخلاقی و دینی آن شهید بگویید؟ از لحاظ نماز و روزه نمونه بود زمانیکه از مرخصی می آمد بعد از صرف شام و اندکی استراحت، آماده می شد برای خواندن نماز شب، که من از این موضوع اطلاعی نداشتم و بعدها این موضوع را فهمیدم. اولین بار حسین در چه تاریخی به جبهه رفت و در آن موقع چند سال داشت؟ درست در خاطرم نیست، ولی فکر کنم اواخر سال ۶۱ بود که ایشان ۱۴ سال سن داشت و در کلاس دوم دبیرستان مشغول به تحصیل بود که به جبهه رفت. یادم هست یک روز مادر شهید مکی آبادی به من گفت: شنیده ام حسین فرمانده شده است، گفتم اطلاعی ندارم به من چیزی نگفته است، آخر در آن زمان حسین به جای شهید مکی آبادی فرمانده گردان شده بود، اما بعد ها شنیدم که حاج قاسم سلیمانی به بچه های گردان وعده داده بود که قصد دارم فرمانده ای جوان و کم سن وسال برای گردان انتخاب کنم و در جواب بچه ها که از او خواسته بودند نام این فرمانده را به آنها بگوید گفته بود: همه او را می شناسید ولی نام او را فعلا نمی گویم. چه کسی خبر شهادت حسین را به شما اطلاع داد؟ از حال و هوای لحظه شنیدن خبر بگویید. موقعی که حسین به شهادت رسید برادرش قاسم به همراه خانواده اش در کرمان ساکن بودند ومعمولا آخر هر هفته به دیدار ما می آمدند، یادم هست یک بار اواسط هفته بود که به سیرجان آمدند من به همسر قاسم گفتم: چطور شده این بار وسط هفته آمدید و او در جواب به من گفت: دلمان برای شما تنگ شده بود. ولی من حس عجیبی داشتم می دانستم که اتفاقی افتاده است، آخر، همه مادران شهدا موقع شهادت فرزندشان قطعاً این حس را تجربه کرده اند و خوب می دانند که من چه می گویم. به هر حال آن شب بعد از صرف شام قاسم و همسرش رفتند که استراحت کنند بابای قاسم از من خواست که برای آنها آب خنک ببرم وقتی وارد اتاق شدم دیدم همسر قاسم چشم هایش اشک آلود است، گفتم چه شده؟ گفت: چیزی نیست سرم درد می کند. آن شب گذشت، صبح روز بعد دیدم خیابان جلوی خانه را دارند با گل تزیین می کنند و خیلی شلوغ است آقای نادری به من گفت بیرون چه خبر شده؟ گفتم نمی دانم خودت برو ببین، وقتی که رفت و خیابان را دید سریع وارد خانه شد و رو به قاسم کرد و گفت چی شده زود بگو؟ نکنه حسین… قاسم همان لحظه رو به من کرد و در حالی که بغض گلویش را گرفته بود گفت: مادر از اعماق وجودت بگو «یاحسین»، دیگر چیزی از آن لحظه در خاطرم نیست.( با گریه) از روحیات پدر شهید بگویید و اینکه او چگونه فوت کرد. حسین که رفت (شهید شد) برادرش حمید هم در اثر تصادف فوت کرد و این داغ بر غم از دست دادن حسین افزود و باعث شد همسرم به علت از دست دادن فرزندادن خود مریض شود و تشنج می گرفت آخرین باری که تشنج گرفت سکته کرد و از پیش ما رفت. ایشان ۷ سال است که به رحمت خدا رفته است. بعد از شهادت حسین آیا هیچگاه او در کنار خود حس کرده اید؟ بله چندین مرتبه حسین به خوابم آمده است و کاملاً خوشحال و سرحال بود و به من گفت: مادر نگران نباش و خودت را اینقدر اذیت نکن من اینجا جایی هستم که هر کسی آرزوی آن را دارد. در حال صحبت با مادر شهید هستیم که پسر بزرگ ایشان(قاسم) به جمع ما اضافه شد به علت کهولت سن مادر گفت و گو را با برادر این شهید بزرگوار ادامه می دهیم: قاسم نادری که ۸ سال از حسین بزرگتر است و علاوه بر برادری، همرزم و یار و همراه شهید هم بوده است، هنوز هم با ارادتی خاص از حسین شهیدش می گوید و وقتی که از او می پرسیم شما چند سال از شهید بزرگتر بودید او با ارادتی هر چه تمام تر می گوید: گرچه من به لحاظ سنی بزرگتر بودم اما اذعان می کنم که او به لحاظ عقل و شعور و معرفت از همه ما بزرگتر بود. مادر بزرگوارتان گفتند اولین کسی که خبر شهادت حسین را به خانواده داد، شما بودید، خود شما خبر شهادت ایشان را از چه کسی شنیدید؟ خوب بالطبع خبر بسیار ناگواری بود. آقای حمید شهسواری که الان در منطقه ویژه مشغول خدمت هستند خبر شهادت اخوی را یک روز عصر به بنده دادند و من هم تا روز بعد صبر کردم و همزمان با برادران سپاهی و گردان ۴۱۶ که مشغول مهیا شدن برای مراسم تشییع جنازه بودند همان زمان این خبر را به خانواده دادم. با توجه به اینکه جنابعالی همرزم شهید بودید لطفا از آخرین دیدارتان قبل از شهادت با ایشان بگویید. آخرین دیدار من با شهید اواخر اسفند سال ۶۶ در مقر گردان ۴۲۲ ضد زره بود که آن موقع بنده در آن گردان مشغول خدمت بودم و بعد از آن به سیرجان اعزام شدم و دیگر ایشان را ملاقات نکردم. به نظر شما چرا حسین با آن سن کم به این همه کمالات و فهم و آگاهی رسید؟ ایشان از همان دوران مدرسه می توان گفت یار وفادار انقلاب بود، کارهایی که در مدرسه می کرد، با محوریت ایشان انجام می شد. نیروی مدیریتی قوی در وجودش بود. همزمان با شروع جنگ نیز در جریان مسائل جنگ بود ولی شرایط سنی ایشان طوری نبود که به جبهه برود و مخصوصا اگر چنین افرادی با این سن کم اسیر دشمن می شدند خوراک تبلیغاتی بسیار خوبی برای دشمن فراهم می شد. حدودا دو سال بعد که ایشان به سن ۱۴ سالگی رسید به جبهه رفت و در آنجا از تک تیراندازی شروع کرده و در نهایت فرمانده گردان شد. استعداد خیلی زیادی در شناخت سلاح های جنگی داشت به ویژه وقتی که فرمانده گردان ۴۲۲ ضد زره بود شناخت کاملی از سلاح های سنگین و نیمه سنگین مثل موشک «تاو» و «مالیوتکا» داشت زیرا در آن زمان کمتر کسی بود که حتی این نوع سلاح ها بشناسد چه برسد به اینکه بتواند با آنها کار کند و او در دفعات متعدد موشک های مختلف از جمله چندین مورد تجربه شلیک با موشک تاو را داشت که هر گلوله از این موشک قیمت یک پیکان آن زمان بود. یادم هست یک روز ایشان به گردان ما(۴۲۲ضد زره) که قبلاً فرمانده این گردان بود آمد و از ما خواست درب کانکس مهمات را باز کنیم، به محض اینکه نگاهی به داخل کانکس انداخت رو به ما کرد و اسم چند نوع از این موشک ها را برد و به ما گفت به دلیل شرجی بودن هوا این سلاح ها باید به بخش تعمیرات برده شده و نم گیری بشوند. ولی ما خودمان با وجود اینکه مسئول نگهداری این مهمات بودیم اصلاً از این موضوع اطلاعی نداشتیم و این موضوع نشان می داد که ایشان در این موارد مطالعه زیادی داشته و کاملا به این امور مسلط است. مادر گرامیتان گفتند شهید نادری درسش را رها کرد و به جبهه رفت و در جواب مادر که از او خواسته بود بماند و درسش را ادامه بدهد گفته بود: مادر من می روم و همان جا درسم را می خوانم، با توجه به این موضوع شهید نادری توانست درسش را ادامه دهد؟ بله، ایشان همان جا درسش را می خواند و برمی گشت و در سیرجان امتحاناتش را هم می داد ، درست یادم نیست ولی فکر کنم با همین روش توانست دیپلمش را هم بگیرد. اگر خاطره ای از شهید مخصوصا در جبهه دارید بگویید. خاطرات زیادی از ایشان در ذهنم است ولی یادم هست یکروز در منطقه سد دز به دنبال من آمد و درست با همین لحن گفت: « برویم رختشویی» چفیه و چند تکه لباس همراهش بود بعد به من گفت تجربه جالبی است… نه؟؟ به نظر تو در این چندسال مادر چه تعداد ظرف و لباس شسته است؟ بعد اعداد را با هم جمع و تفریق کرد و یک عدد نجومی بدست آورد که نشان می داد چقدر به این مسائل اهمیت می دهد. خاطره ای دیگر اینکه یادم هستم اواخر شب بود فاصله بین ۲ گردان زیاد نبود(گردان ۴۲۲و گردان ۴۱۶) تصمیم گرفتم نماز صبح را در مقر گردان ۴۱۶ بخوانم در بین راه صدای گریه و ناله ای آشنا توجه مرا به خود جلب کرد بیشتر که توجه کردم … صدای حسین بود، با حالتی ضجه و زاری مشغول راز و نیاز با خالق خود بود و می گفت: «خدایا مرا ببخش» ناگهان متوجه حضور من شد و بسیار ناراحت شد دلش نمی خواست کسی او را در آن حالت ببیند. شما بعنوان برادر و همرزم شهید اگر روزی شهید را از نزدیک در بهشت ملاقت کنید چه خواسته ای از او خواهید داشت؟ (لحظه ای اشک در چشمانش حلقه می زند و با مکثی کوتاه می گوید): از او می خواهم خیلی ها راشفاعت کند این بالاترین خواسته ای است که می توانم داشته باشم. و ما هم باید با بها دادن واحترام گذاشتن به این خون ها، کارهایی انجام دهیم که موجب خشنودی شهدا که همان خشنودی خالق نیز است، باشیم، زیرا امروز خیلی از ارزش ها عوض شده است یعنی ضد ارزش ها جای آن را گرفته است آن روزها خیلی جو سالم و پاکی بود الان خیلی نا بسامانی ها و بی فرهنگی ها در جامعه می بینیم، امید است مسئولان بیشتر تلاش کنند تا بتوان گوشه ای از راه هدف و مقصدی که این شهدا داشتند را به نسل امروز بشناسانیم. وصیت نامه ای از شهید بزرگوار در دسترس است؟ در حال حاضر وصیت نامه مکتوب در دسترس نیست هر چه عکس و دست نوشته از شهید داشتیم تحویل مسئولین ذیربط دادیم که متاسفانه دیگر آنها را به ما برگشت ندادند، اما خوشبختانه اخیراً کتاب کوچکی با عنوان «فرمانده جوان» از سوی بنیاد حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمان در مورد حسین چاپ شده است. جمله کوتاهی از شهید به یاد دارم که در دست نوشته ای از ایشان به یادگار مانده بود من آن را به مناسبت سالگرد شهادتش بر روی پارچه ای نوشتم و در بالای آرامگاه ایشان نصب کردم که این چنین نوشته بود: ” هان، ای مردم دنیا آگاه باشید و از این معرکه بازار دنیا متاع خود را بردارید و بروید “ مادر گرامیتان از توجه خاص سردار حاج قاسم سلیمانی به حسین گفتند در این خصوص بیشتر برایمان بگویید. بله، درست است سردارسلیمانی هم در دوران حیات ایشان و هم بعد از شهادت آن شهید بزرگوار عنایت و توجه خاصی داشتند و ایشان کسی نیست که بدون آگاهی و اطلاع کسی را به فرماندهی منصوب کند حتی بعد از شهادت حسین نیز می گفتند: ما هنوز برای حسین خواب های دیگری می دیدیم که میسر نشد. بیشتر از لحظه شهادت حسین در جبهه ها برایمان بگویید. ؟ بعد از پذیرش قطع نامه زمانی که عراق تانک های خود را برای گرفتن اسیر به منطقه ارسال کرده بود شهید نادری و حسین ناصری؛ فرمانده وقت گردان ۴۲۲، با موتور برای گشت زنی به منطقه اعزام می شوند و به کمین عراقی ها می خورند. حسین منصوری راننده موتور سیکلتی که حسین با او بوده است می گوید: ابتدا ترکش گلوله دشمن به سینه حسین نشست و بر زمین افتاد بعد دستور می دهد به راننده موتور که این قضیه را سریعا به قرارگاه اطلاع دهد. راننده موتور مجبور می شود به تنهایی به عقب برگردد . زمانی که به محل زخمی شدن حسین برمی گردند می بینند که سرنیزه ی دشمن بعثی سینه حسین را شکافته و به فیض شهادت نائل آمده است . به عنوان اخرین سوال اگر حرفی باقی مانده است بفرمایید؟ درد و دل اکثر خانواده شهدا این است که مسئولین کاری بکنند خون شهدا کمرنگ نشود هم در کارهای اجرایی و مسئولیتی یعنی اینکه خودشان افراد مومنی به کارشان و هدفی در جریان مسئولیتشان داشته باشند خدای نکرده ذره ای پا را خارج از شرع مقدس اسلام نگذارند در حیطه اجرایی کارشان فکرشان و نیتشان این باشد که این جوانان و این عزیزان خونشان را پای این انقلاب و این نظام دادند آن ها هم پاسدار خوبی برای خون ها باشند، این تنها توقع و انتظار ماست.
دوشنبه ، ۱۰اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیرجان خبر]
[مشاهده در: www.sirjankhabar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
صفحات پیشنهادی
رییس جمهوری درگذشت پدر 4 شهید دوران دفاع مقدس را تسلیت گفت
شهیدخبر شهیدنیوز رییس جمهوری در پیامی درگذشت مرحوم حاج یدالله اکبری چهره ماندگار استانی و پدر گرانقدر شهیدان سرافراز محمدشفیع هدایت الله نورالدین و عین الله اکبری را تسلیت گفت به گزارش ایثار متن پیام حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است بسم الله الرحمن الرحوالده جوان ترین فرمانده گردان دفاع مقدس درگذشت
والده سردار شهید حسین نادری جوان ترین فرمانده گردان دفاع مقدس روز گذشته دارفانی را وداع گفت و به رحمت ایزدی پیوست به گزارش خبرنگار سرویس حماسه و دفاع سیرجان خبر والده سردار شهید حسین نادری جوان ترین فرمانده گردان دفاع مقدس روز گذشته ۹ اسفند ماه دارفانی را وداع گفت و به رحمت ایزفرمانده 8 عملیات دفاع مقدس را بشناسید؟! / شهید خرازی سردار رشید سپاه اسلام در جنگ تحمیلی+تصاویر و مداحی
عملیات های فرمانده کل قوا ثامن الائمه فتح المبین الی بیت المقدس خیبر بدر والفجر8 و کربلا4و5 صحنه های فراوانی از رشادت ها ابتکار خلاقیت و حسن فرماندهی سردار شهید حسین خرازی اسلام بود حسین خرازی سال 1336 در اصفهان متولد شد از همان آغاز کودکی باهوش و مؤگفتوگو با والدین شهید علیرضا پورعزیز قرار 30 ساله یک مادر شهید با فرزندش
گفتوگو با والدین شهید علیرضا پورعزیزقرار 30 ساله یک مادر شهید با فرزندشانگار خودش میدانست که شهید میشود قاب عکسش را به دیوار چسباند و گفت این عکس را هنگام تشییع جنازهام به تابوتم نصب کنید به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیمعاون هماهنگکننده فرمانده سپاه قدس گیلان: ساخت پارکموزه دفاع مقدس گیلان آغاز شد
معاون هماهنگکننده فرمانده سپاه قدس گیلان ساخت پارکموزه دفاع مقدس گیلان آغاز شدمعاون هماهنگکننده فرمانده سپاه قدس گیلان گفت ساخت پارک موزه دفاع مقدس گیلان در رشت آغاز شده است به گزارش خبرگزاری فارس از رشت عباس بایرامی ظهر امروز در سومین جلسه کمیته اطلاعرسانی ستاد نخستیپیکر ۶۸ شهید دفاع مقدس به کشور بازگشتند
همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا س پیکرهای مطهر ۶۸ شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس از مرز دریایی اداره بندر و دریانوردی خرمشهر به کشور بازگشت به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایرنا پیکر شهدای تازه تفحص شده روز دوشنبه سوم اسفند همزمان با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از مرز دریاییمدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس قزوین: پیکر شهید مدافع حرم در قزوین تشییع میشود
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس قزوین پیکر شهید مدافع حرم در قزوین تشییع میشودمدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین گفت مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم حجت اسدی در این استان برگزار میشود مهدی طاهرخانی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین اظهاآخرین تصاویر به جا مانده از پدر 4 شهید دفاع مقدس
یدالله اکبری یکی از 2 پدر روستای شهیدآباد بود که 4 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است وی دوم اسفندماه در اثر کهولت سن به فرزندان شهیدش پیوست به گزارش ذاکرنیوز یدالله اکبری پدر شهیدان حاج عین الله محمد شفیع هدایت الله و نورالدین اکبری بامداد یکشنبه دوم اسفند ماه 94 در سن 81 سبازگشت پیکرهای 68 شهید دفاع مقدس به کشور
2292057097205932324 دوشنبه 3 اسفند 1394 عکاس علیرضا یونسی بازگشت پیکرهای 68 شهید دفاع مقدس به کشور پیکرهای ۶۸ شهید دوران دفاع مقدس که به تازگی تفحص و شناسایی شده اند از مرز دریایی خرمشهر به آغوش میهن بازگشتندگفتوگو با مادر شهید فیضالله ذبیحنیا پسرم پادویی امام را میکرد
گفتوگو با مادر شهید فیضالله ذبیحنیاپسرم پادویی امام را میکردامام ره بر روی تخت نشسته بود و پسرم حسین پشت سر امام ایستاده بود و امام به او فرمان انجام کارها را میداد اتاق پر از میوههای متنوع و غذاهای گوناگون بود به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری تبیین و شناساندن فر-
گوناگون
پربازدیدترینها