تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند عزوجل مى فرمايد: هيچ مخلوقى نيست كه به غير من پناه ببرد، مگر اين كه دستش را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813083769




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برنده سه شنبه بزرگ چه کسی خواهد بود؟/ نمره میان دوره دولت


واضح آرشیو وب فارسی:ریسک نیوز: مهم تر از همه اینکه از نظر مردم، دستگاه اجرایی با داشتن مجلسی همسو بهتر می تواند اهداف و چشم اندازی را که برای مردم در انتخابات ریاست جمهوری ترسیم کرده، تحقق بخشد. به گزارش ریسک نیوز، حسین شریعتمداری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: درباره انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که روز جمعه با حضور پرشور مردم در سراسر کشور برگزار شد و نتایج حاصل از آن، گفتنی هایی هست که شاید در نگاه اول چندان به چشم نیاید و یا در هیاهوی تبلیغاتی این روزها، پنهان بماند. یادداشت پیش روی اشاره ای گذرا به برخی از این نکات است. 1- این واقعیت میدانی - تاکید می شود میدانی- قابل تردید نیست که لیست مشترک سه گروه موسوم به اصلاحات، کارگزاران و حامیان دولت، در تهران، اکثریت آراء را به خود اختصاص داده است. 2- درباره لیست سه گروه یاد شده برای مجلس خبرگان در استان تهران گفتنی است که 8 تن از نامزدهای این لیست، با فهرست نامزدهای معرفی شده از سوی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مشترک هستند. بنابراین؛ 8نامزد مورد اشاره برای خبرگان را نمی توان نامزدهای وابسته به سه گروه یاد شده تلقی کرد، بلکه این 8 تن اصالتا نامزدهای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز هستند که سه گروه اصلاحات و کارگزاران و اعتدال از لیست جامعتین وام گرفته و در لیست خود جای داده بودند که مخالفت و اعلام بی اطلاعی اکثر آنان را در پی داشت. بنابراین اگرچه نامزدهای لیست مشترک سه گروه یادشده برای مجلس شورای اسلامی، در تهران بیشترین آراء را به خود اختصاص داده اند ولی اکثریت قاطع نامزدهای مجلس خبرگان از حوزه استان تهران، به اصولگرایان تعلق دارند و نه اصلاح طلبان. 3- جریان یاد شده در حالی خود را پیروز انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری معرفی می کند که اولا؛ اکثریت نزدیک به تمام نامزدهای مجلس خبرگان در سراسر کشور به جبهه اصولگرایان تعلق دارند و ثانیا؛ در مجلس شورای اسلامی نیز فقط حائز اکثریت در تهران هستند و در سطح کشور اکثریت نمایندگان مجلس دهم را اصولگرایان برعهده دارند، بنابراین جریان مزبور برخلاف ادعای تبلیغاتی - و البته زودگذر و بی دوام خود - برنده و پیروز انتخابات روز هفتم اسفند نیست. 4- دیروز، روزنامه های زنجیره ای و سایت های داخلی و خارجی حامی جریان مورد اشاره، در اقدامی هماهنگ صفحات اول خود را با تیترهای درشت به پیروزی این جریان در انتخابات هفتم اسفند اختصاص داده بودند و از کنار این واقعیت غیرقابل انکار عبور کرده بودند، که «ایران فقط تهران نیست» و مجلس دهم با حضور همه نمایندگان تشکیل می شود و نه فقط نمایندگان تهران. گفتنی است در انتخابات ریاست جمهوری 88 نیز عده ای از فتنه گران با استناد به رأی بیشتر در تهران، اصرار داشتند آن برتری رأی را به حساب کل کشور جا بزنند که... بگذریم! 5- طی سی و چند سال گذشته، همواره در مجلس هایی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری تشکیل شده اند، اکثریت با نمایندگان حامی دولت - صرفنظر از این یا آن دولت- بوده است. مثلا - و فقط به عنوان مثال - در مجلس ششم که بعد از انتخاب آقای خاتمی تشکیل شده بود، 220 تن از نمایندگان جبهه اصلاحات حضور داشتند و حال آن که براساس آمار موجود از نتیجه انتخابات اخیر، مجموعه نمایندگان حامی دولت و اصلاح طلب و کارگزارانی مجلس پیش روی، نه فقط اکثریت ندارند بلکه در اقلیت نیز هستند و اکثریت با نمایندگان اصولگراست که اگرچه ضددولت نیستند - و نباید هم باشند - ولی تابلوی تعریف شده حامیان دولت را هم ندارند. بنابراین به وضوح می توان نتیجه گرفت؛ انتخابات هفتم اسفند برخلاف ادعای پرسر و صدای این روزها، نشانه اقبال مردم به دولت و حامیان آن نیست و رضایت ملت از عملکرد 3 ساله دولت محترم را در پی ندارد. 6- باید توجه داشت که جریان یاد شده طی چند ماه گذشته بی آن که دستاورد قابل توجهی از برجام نظیر لغو تحریم ها، گشایش سوئیفت، برقراری روابط تجاری، سرمایه گذاری خارجی، گشایش اقتصادی، بازگشت دارایی های مسدود شده و... - که هیچکدام تحقق نیافته است - ارائه دهد، اصرار داشت از برجام با عناوینی مثل فتح الفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران! و... یاد کند و در همان حال از انتخابات هفتم اسفند با عنوان «برجام 2» یاد می کردند. ولی نتیجه انتخابات به گونه ای که شرح آن گذشت نشان داد مردم هوشیارتر از آنند که «از دست داده های نقد» را با «وعده های نسیه»! هم وزن تلقی کنند! 7- این روزها رسانه ها و برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی با استناد به توهم پیروزی مدعیان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفندماه، بر طبل توخالی «تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران»! می کوبند! و با نادیده گرفتن این واقعیت محسوس و غیرقابل انکار که اکثریت قاطع مجلس دهم نیز در اختیار اصولگرایان است، آرزوی همیشه بر باد رفته خود را به این خبر تبدیل می کنند که مدعیان اصلاحات با حضور حداکثری! در مجلس آینده، برای تغییر سیاست های جاری ایران اسلامی تلاش خواهند کرد! این توهم پراکنی در حالی است که مدعیان اصلاحات بعد از عبور از چند مرحله ناموفق قبلی و شکست های پی در پی، چاره ای جز تمکین و تسلیم در برابر اصول و مبانی نظام ندیده اند. این جریان سیاسی، در مجلس ششم که اکثریت قاطع آن را در دست داشت - 220 نماینده از 297 نماینده آن دوره مجلس- به هوس تغییر در رفتار و ساختار نظام افتاد و با تصویب لوایح مغایر با قانون اساسی که از سوی دولت وقت - دولت اصلاحات - ارائه شده بود و تصویب چند طرح مشابه، خیال خام خود را دنبال کرد و تا آنجا پیش رفت که جمع قابل توجهی از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم و تعدادی از دولتمردان وقت در اعتراض به ناکامی خود، ابتدا دست به تحصن زدند اما، نظام اسلامی با پشتوانه توده های عظیم مردمی، راسخ تر از آن بود که با این حرکت کمترین خمی به ابروی خود بیاورد. و بعد از ناکامی تحصن که از حمایت گسترده و آشکار دولت های خارجی برخوردار بود، نمایندگان مدعی اصلاحات و تعدادی از دولتمردان با اعلام استعفای خویش، اقدام به «خروج از حاکمیت» کردند که این حرکت نیز با بی اعتنایی نظام و مردم روبرو شد. این جماعت در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با مدیریت بی پرده مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل، خیانت بزرگتری را به صحنه آورده و علیه حاکمیت خروج کردند. این اقدام خائنانه نیز راه به جایی نبرد و مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاح طلبان - در ادامه با تحریم انتخابات مجلس نهم، بار دیگر وزن خود را در مقابله با نظام اسلامی آزمایش کردند و باز هم مثل گذشته، شکست خوردند و سرافکندگی دیگری را به کارنامه خود افزودند. امروزه اما، جریان یاد شده با درک این واقعیت که نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، به بستر قانون روی آورده و در انتخاباتی شرکت کرده اند که با همان ساز و کار همیشگی انجام می شود و این اعتراف صریح به ناکامی در خروج از حاکمیت، خروج علیه حاکمیت، تحریم انتخابات و... است. بنابراین برخلاف توهم پراکنی بیگانگان که با سکوت برخی از مدعیان اصلاحات نیز همراه است، بازگشت کنونی این جریان به شرکت در انتخابات حاصل تنبیه آنان از سوی ملت است و یک پیروزی بزرگ و مثال زدنی برای جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مقتدرانه آن تلقی می شود. 8- این روزها افرادی از جریان مزبور در حالی که در تبلیغات انتخاباتی خود از گشایش اقتصادی و بهبود معیشت مردم دم می زنند - بی آن که توضیح بدهند طی 3 سال گذشته چه گام مثبتی در این راه برداشته اند- در همان حال شماری از آنها - و نه همه آنان - در اظهارات «یک خط در میان» خود، سعی دارند برخی از اصول و مبانی تعریف شده نظام، نظیر استکبارستیزی، حمایت از خط مقاومت در منطقه و تکیه بر توان داخلی در اقتصاد و... را زیر سوال کشیده و از حضور خویش در مجلس با عنوان تلاش برای تغییر و جابجایی این گزاره ها یاد می کنند! که دراین باره، علاوه بر آنچه در بند قبلی آمده است باید گفت؛ 9- ساختار نظام و حمایت توده های ده ها میلیونی مردم از آن به گونه ای است که اولا؛ هیچیک از جریانات سیاسی، نمی توانند کمترین تاثیری در تغییر ساختار و یا رفتار برگرفته از اصول نظام داشته باشند و اساسا رأی مردم به نمایندگان در محدوده وظایف قانونی و تعریف شده آنها در قانون اساسی است. و باید گفت؛ در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت، و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات یاد شده دریغ نکردید. خب! به کجا رسیدید؟ 10- اگرچه سخن از پیروزی و شکست در انتخابات، سخن پسندیده ای نیست ولی به روال جاری و آنچه بر سر زبان هاست، جریان یاد شده در کلیت انتخابات هفتم اسفند شکست خورده است و ضمن آن که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان است، مجلس خبرگان نیز، اولا شرح وظایفی کاملا متفاوت با مجلس شورای اسلامی دارد و ثانیا، اکثریت نزدیک به تمامی آنها در سراسر کشور از لیست اصولگرایان برخاسته اند و عالمان وارسته و فرهیخته ای هستند که طی سال های متمادی بارها نشان داده اند، تنها دغدغه آنان دفاع از اسلام، انقلاب، رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست. بنابراین برخی از ادعاهای این روزها تنها در قالب «لاف گزاف» قابل ارزیابی است و بیرون از این حد و اندازه، کمترین وزنی ندارد. و مخصوصا یکی دو تن از کسانی که زبان به لاف های گزاف مورد اشاره گشوده اند، از این واقعیت بیشتر از دیگران باخبرند و به نظر می رسد در پی آنند که با اینگونه توهم پراکنی ها، به خیال خود، روی روحیه حزب الله و توده های وفادار اثر منفی بگذارند ولی اینگونه لاف ها به حکایت آن شخص شبیه است که از او پرسیدند نامت چیست؟ و او برای ترساندن سؤال کنندگان گفت؛ «هیبت الله»! و طرف های مقابل به کنایه پرسیده بودند «راست می گویی یا می خواهی ما را بترسانی»؟! نمره میان دوره دولت سعید ملکی در یادداشت وطن امروز نوشت: نظام های سیاسی را مبتنی بر قوانین اساسی آنها عمدتا به 2 گونه تقسیم بندی می کنند؛ یکی نظام های پارلمانی و دیگری نظام های ریاستی. این نوع تقسیم بندی قانون اساسی در عین حال که رویه نظارت قوا را در نظام های سیاسی از یکدیگر متمایز می کند، نحوه گزینش و انتخاب برگزیدگان ملت را در سطوح مختلف و سمت های متفاوت نمایندگی و ریاست جمهوری از یکدیگر تفکیک می کند. در حالی که در قوانین اساسی پارلمانی با یک انتخابات هم نمایندگان ملت و هم به نوعی دارندگان کرسی های اجرایی مشخص می شوند اما در نظام های ریاستی شاهد تعدد انتخابات هستیم. یعنی انتخابات پارلمانی و گزینش نمایندگان از انتخابات ریاست جمهوری و به قدرت رسیدن تیم اجرایی مجزاست. البته هستند کشورهایی که تلاش کرده اند بین این دو شیوه پلی بزنند و از مزایای هر دو بهره بگیرند. از جمله این کشورها فرانسه است که در آن، نظام سیاسی نیمه ریاستی محسوب می شود. نظام سیاسی ایران در عصر مشروطه، یک نظام پارلمانی بود، چرا که در آن قدرت فائقه از آن نمایندگان مجلس بود اما با تغییر ساختار سیاسی در ایران که براساس انقلاب اسلامی سال 57 ممکن شد، نظام سیاسی ایران دچار دگرگونی عمیقی شد و از این حیث به نظام های ریاستی یا نیمه ریاستی شباهت بیشتری یافت. از جمله این تفاوت ها لزوم برگزاری انتخابات مجزا برای تشکیل قوه مقننه و ریاست جمهوری است. در نظام سیاسی پارلمانی، اگر انتخابات مبتنی بر احزاب و جریان های سیاسی باشدگروه برنده تقریبا می تواند مطمئن باشد که در صورت پیروزی برای یک دوره انتخاباتی (مثلا 4 سال) در هر دو قوه مجریه و مقننه قدرت را در دست خواهد داشت.مگر مواردی که تقسیم قدرت مبتنی بر ائتلاف جریان های مختلف باشد. در نظام های سیاسی ریاستی- از جمله کشور ما- مساله کمی پیچیده تر است. با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی از یکدیگر منفک و مجزاست و انتخابات مجلس به شکل تقریبی در میانه دو انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که گروهی که در انتخابات ریاست جمهوری برنده شده بتواند قدرت را در مجلس نیز از آن خود کند. به عبارتی چک و بالانس قدرت شکلی پیچیده تر دارد و دولت ناچار است به نوعی در میانه راه خود یک بار دیگر نظر مردم را- این بار برای کاندیداهای مورد تایید خود در انتخابات مجلس- جلب کند. با همه این احوال طبق یک قاعده و عرف نانوشته مردم عمدتاً تلاش می کنند در انتخابات مجلس-و به طور ویژه اولین انتخابات مجلسی که در یک دوره ریاست جمهوری صورت می گیرد-به همان جریانی رای بدهند که قدرت را در عرصه قوه مجریه در دست دارند. این مساله به چند دلیل است؛ مهم تر از همه اینکه از نظر مردم، دستگاه اجرایی با داشتن مجلسی همسو بهتر می تواند اهداف و چشم اندازی را که برای مردم در انتخابات ریاست جمهوری ترسیم کرده، تحقق بخشد. در واقع با توجه به 2 کارویژه عمده مجلس (یعنی نظارت و اجرا)، مردم استنباط می کنند دولت به مجلسی نیاز دارد که از کارویژه های نظارتی خود بکاهد و با استفاده از راهکارهای قانونگذاری خود کابینه وقت را در رسیدن به اهداف و سیاست گذاری های صورت گرفته بهتر یاری کند. مروری بر انتخابات های متعددی که در نظام سیاسی جمهوری اسلامی انجام شده بخوبی این مساله را اثبات می کند. در حالی که در مجلس سوم اکثریت نمایندگان از احزاب چپ و به طور ویژه مجمع روحانیون مبارز بودند، در اولین دوره کابینه هاشمی رفسنجانی(مجلس چهارم) کابینه ای همسو با دولت وی(مجلسی راستگرا) به قدرت رسید. همچنین در شرایطی که در مجلس پنجم اکثریت قاطع با جریان راست بود، 2 سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76، مجلس ششم همسو با کابینه وقت تشکیل شد. این اتفاق در اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز روی داد و در انتخابات مجلس هشتم ( و حتی در انتخابات مجلس نهم) نمایندگانی اصولگرا در انتخابات مجلس به پیروزی رسیدند. حال مساله و سوال مهم این است: چرا با همه این احوال در اولین انتخاباتی که دولت تدبیر و امید برگزار کرد3 دولت روحانی نتوانست راه 3 دولت پیشین را ادامه دهد؟ این در حالی است که دولت بسیار تلاش می کرد با کشاندن اجرای برجام به ماه ها و روزهای نزدیک به انتخابات و انتشار پیاپی اخبار نتایج اجرای آن و سفرهای متعدد رئیس جمهور به خارج و متقابلاً مقامات خارجی به کشور ما، آغاز فصل پساتحریم را به رخ جامعه بکشد و از این مساله بهره برداری انتخاباتی کند. انتخابات مجلس را باید به مثابه نمره میان دوره کابینه روحانی دانست. این انتخابات به خوبی نشان می دهد اکثریت مردم ایران از تلاش های 2 سال و نیم دولت روحانی راضی نیستند. از سوی دیگر به چشم انداز یک سال و نیم باقی مانده این دولت نیز امیدی ندارند. از این رو تلاش کردند با آمدن مجلسی در مجموع اصولگرا، به جای آنکه فضا را برای تسهیل قانونگذاری در مجلس فراهم کنند، بر کارویژه دوم مجلس پافشارند و نظارت مجلس بر دولت را تشدید کنند. این به معنای آن است که دولت از برنامه هایی که ارائه داده فاصله بسیاری دارد و نتوانسته وعده های خود را عملی کند. این انتخابات را باید به مثابه زنگ خطری برای روحانی و کابینه او نیز دانست، زیرا آنگونه که از انتخابات مجلس برمی آید ممکن است دولت روحانی، نتواند دومین کابینه خود را راهی پاستور کند. شاید همانگونه که روحانی نتوانست مردم را مجاب کند به نمایندگانی که همسو با او هستند رای دهند، نتواند آنها را در کارآمدی کابینه یازدهم نیز متقاعد کند و بدین ترتیب روحانی اولین رئیس جمهور ایران باشد که تنها یک دوره بر کرسی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد. ............................................................................................ پی نوشت 1- اگرچه در عرصه عمل با دیکتاتوری شاه هیچ وقت صدایی از خانه ملت به گوش نرسید. 2- به عنوان مثال در ایتالیا دهه های قبل دولت به دلیل ائتلاف های کوتاه مدت احزاب در مجلس ساقط می شد. 3- بگذریم از آنکه مشخص نیست این دولت بتواند مجری انتخابات مجلس دیگری نیز باشد یا خیر. نقش کمپین های انتخاباتی در پیروزی اصلاحات سعید معید فر در روزنامه آرمان نوشت: ن قش آفرینی مطلوب شبکه های مجازی در انتخابات هفتم اسفند ثابت کرد این شبکه ها در دنیای مدرن کنونی می توانند در عرصه اطلاع رسانی، آن هم در شرایط سرنوشت سازی چون انتخابات تاثیر بسزایی داشته باشند چراکه کمپین های انتخاباتی در شبکه های مجازی و موبایلی مانند تلگرام و فیسبوک نقش پررنگی در آگاه سازی مردم ایفا کردند. در حالی که به ویژه در کلانشهرها از جمله تهران و سایر شهرها و استان ها شاهد تبلیغات گسترده جریان رقیب و حضور آنها به اشکال متفاوت در رسانه های دیگر بودیم اما جریان برنده عملا جریانی بود که توانست از فرصت های بسیار مهم در شبکه های موبایلی و مجازی استفاده بهینه را ببرد و در عین حال با استمرار اطلاع رسانی خویش در این حوزه توانست نتیجه انتخابات هفتم اسفند را به نفع خود رقم زند. در حقیقت شبکه های مجازی رسانه های اصلی و تعیین کننده در انتخابات و جلب مشارکت حداکثری هفتم اسفند ماه بودند. آنطور که به نظر می رسد بهره مندی از این ابزار اثرگذار در شرایطی مانند انتخابات یک گام بزرگ و نوین در عرصه جهانی محسوب می شود و نقش شبکه های مجازی در نتیجه انتخابات هفتم اسفند ماه ایران باید در جهان ثبت شود. عمر تلگرام در فضای موبایلی و مجازی ایران هنوز وارد ۲سال نشده است و در حالی که در سال۹۲ شبکه های اجتماعی مجازی مانند فیسبوک و توئیتر نقش تعیین کننده ای در پیروزی انتخابات به نفع اعتدالگراها و اصلاحات داشتند اما این بار تلگرام و سایر شبکه های موبایلی در این راستا نقش ایفا کردند. طی دو سال گذشته گروه های بسیار متعددی در تلگرام شکل گرفتند و مجموعه این تعاملات به دلیل وجود فضای مجازی و شبکه موبایلی در سطح گسترده ای پدید آمد که زمینه اطلاع رسانی وسیع و کمپین های متفاوتی را فراهم ساخت که هر یک مخاطب های جدی خود را داشت. چرا که کمپین ها در وبلاگ و فیسبوک ممکن است مخاطب جدی ای نداشته باشد اما در تلگرام مساله بسیار متفاوت است؛ زیرا تلگرام توانست مخاطبان مستمر و بسیار جدی ای را به خود جلب کند. با فرا رسیدن انتخابات این سرمایه بزرگ توانست گامی بسیار موثر و مهم در انتخابات ایران بردارد. در شرایطی که برندگان انتخابات حتی به اندازه تبلیغات کاغذی -با درنظر گرفتن امکانات و بودجه محدود- نتوانستند موفق عمل کنند و لیست و فهرست خود را در اختیار مردم قرار دهند، به ناچارهواداران و حامیان اجتماعی و سیاسی اصلاحات و اعتدالگراها لیست ها را از طریق موبایل در اختیار مردم قرار داده و آنها را برای حضور در انتخابات ترغیب نمودند. در این دوره از انتخابات افراد صرفا مخاطب پیام نبوده بلکه خود به نحوی کنشگر در این عرصه به شمار آمدند. چراکه تلگرام فرصتی را ایجاد کرد که هر فردی در هر شرایط مکانی و زمانی به یک کنشگر فعال مبدل شود. در واقع کاربران کمپین های انتخاباتی مخاطب صرف نبودند، بلکه در انتقال پیام به سایرین نیز نقش بسزایی ایفا کردند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد آنکه نمایندگان مجلس دهم در مقابل مشارکت گسترده مردم، باید خواسته های آنان را در اولویت قرار داده و در درجه نخست برخورد با فساد را جدی تر دنبال کنند. چرا که فساد منجر به ناکارآمدی کارگزاران و تصمیم گیری های غلط شده و اعتماد مردم را هدف قرار داده و به بدبینی ها دامن می زند. برای تحقق توسعه کشور و تمرکز بر اهداف ملی، بهارستان نشینان باید اخلاق مداری را در میان خود ترویج داده و در صورت مشاهده لغزش و خطایی با آن برخورد جدی انجام دهند. برای نیل به این مهم باید قوانین و مقررات اساسی برای مبارزه با فساد وجود داشته باشد و از سویی قوانین دست و پا گیر که خود منشأ فساد است مورد تعدیل قرار گیرند. مجلس دهم باید نظارتی جدی بر رفتار و عملکرد دستگاه های دیگر داشته باشد تا شرایط از وضعیت کنونی خارج شود. مبارزه جدی با فساد و حرکت در مسیر اخلاق مداری باید از همان بدو شروع مجلس دهم آغاز شود. در آن صورت قطعا برنامه های مجلس در سایر حوزه ها هچون اشتغال، تورم، آسیب ها و سایر معضلات اجتماعی هم مفید خواهد بود. بر این اساس لازم است که اعتماد عمومی را نسبت به مدیران و مسئولان کشور تقویت نماییم و یکی از مهم ترین راه های آن مبارزه با بی اخلاقی ها و تخلفات است؛ چرا که شرایط فعلی قابل قبول نیست و یکی از پیام های مردم در انتخابات تغییر این وضعیت است. چرا مردم آمدند؟ جاوید قربان اوغلی در یادداشت روزنامه شرق نوشت: ماراتن انتخابات مجلس دهم با تمام فرازوفرودش به پایان رسید و ملت بزرگ ایران حماسه ای دیگر را رقم زد. ظریفی انتخابات اخیر را به «شهرآورد» دو جریان اصلی کشور تشبیه کرده بود؛ شهرآوردی که تیم اصلاح طلبان در نبود نفرات اصلی خود با یاران ذخیره ای که اکثرا حتی یک بازی را تجربه نکرده بودند به میدان آمدند؛ اما همان طور که شهرآوردهای فوتبال غیرقابل پیش بینی است و اتفاقا این یکی از جذابیت های فوتبال است، شهرآورد انتخابات دو طیف اصلی کشور نیز از این قاعده مستثنا نشد. در این رابطه به چند نکته اشاره می کنم.  ١) «رأی تهران» ملاک و میزان هرگونه تحلیلی درباره این انتخابات و نماد «اقبال مردم» به یکی از این دو جناح در سطح کشور است. روشن است که دو جناح، برترین های خود را در ترکیب فهرست این شهر قرار می دهند که این گونه هم بود با این تفاوت که در غیاب بزرگان و چهره های شاخص اصلاح طلب تنها تیم حریف بود که اغلب بزرگان خود را در ترکیب فهرست تهران به میدان فرستاده بود. هر نتیجه ای از این شهرآورد قابل پیش بینی بود جز آنچه شد. ٢) اما چرا نتیجه این طور شد؟ نگارنده برای این نتیجه به دو دلیل سلبی و ایجابی رسیده ام و بر این باورم که هر دو حاوی درس های بزرگی از این شهرآورد است اگر قدری دقت داشته باشیم. اصولگرایان با دو اشتباه به چنین نتیجه ای تن در دادند. اولین اشتباه آنها عدم رعایت قواعد بازی مثل زدن اتهام «انگلیسی» به جناح اصلاح طلب بود. مردانگی، مرام، پهلوانی، معرفت و خصوصیات اخلاقی جهان پهلوان غلامرضا تختی که پهلوانان ایران و جهان او را الگوی اخلاقی خود می دانند، به دلیل کسب مدال های رنگارنگ و ایستادن بر فراز سکوهای مسابقات المپیک جهانی نیست. هم دوره ای های تختی و حتی آنهایی که او را ندیده اند، از پهلوانی یاد می کنند که در فینال مسابقات جهانی کشتی وقتی متوجه شد پای حریفش آسیب دیده، به پای مصدوم او حمله نکرد و از پای دیگر او زیر گرفت. ماندلا، این الگوی سیاست ورزی جهان نیز می گفت: «من در مسابقات ورزشی در شکست دادن حریفان به گونه ای عمل می کردم که آنان شرمنده نشوند». اما دومین اشتباه آنها عدم درس آموزی از انتخابات ٩٢ بود. در انتخابات دو سال قبل نیز شرط بندی آنها روی یکی از کاندیداهای سه گانه خودشان بود. اصلا باور نداشتند که ممکن است ملت انتخاب دیگری داشته باشند. ٣) درست برخلاف اصولگرایان، مربیان کارآزموده تیم مقابل همه تجربه های گذشته و حال را پیش روی خود قرار دادند. اول اینکه از خواسته های حداکثری دست شسته و با درک شرایط و استفاده از عقل جمعی به «مجلس معتدل» که از وجود عناصر افراطی خالی باشد بسنده کردند. دوم اینکه در پرتو خواست حداقلی به «ائتلاف گسترده» رسیدند.  آنها با عقلانیت این قاعده را با دل و جان پذیرفتند که سیاست، دنیای «ممکن» ها و نه «آرزو»ها است. اگر نمی توان بهترین ها را داشت باید از بدترین ها به شکل ممکن پرهیز کرد. این تحول مهمی در اندیشه و عمل اصلاح طلبی بود. باید سپاسگزار شخصیت های کلیدی تأثیر گذاری بود که دغدغه کشور را فارغ از اندیشه های حزبی دارند. تاریخ از ایشان برای این خدمت بزرگ به ایران به نیکی یاد خواهد کرد. ٤) نمی توان از انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم سخن گفت ولی از رفتاری که در بین مردم، واکنش زیادی داشت غافل شد. فارغ از نوع نگرش محافل خاص، نگاه مردم به امام خمینی، بیت او و بازماندگان این شجره طیبه گونه ای دیگر است. احراز صلاحیت نشدن آیت الله سیدحسن خمینی، که علاوه بر نوه بلافصل، نوه فکری امام نیز هستند، برای جامعه، ابهامات بسیاری ایجاد کرد. اتفاقی شبیه سال ٩٢ که در آن، آیت الله هاشمی هم با مسئله ای از این جنس مواجه شد و مردم به چهره مورد حمایت ایشان رأی دادند. خلق حماسه ای دیگر در هفت اسفند ٩٤ نیز از همان جنس است. برنده "سه شنبه بزرگ" چه کسی خواهد بود؟ علیرضارضاخواه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت: انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا این بار در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است. حضور نامزدهای عجیب با باورهای غریب شگفتی ناظران سیاسی را برانگیخته است. از یک سو شاهد ظهور پدیده ای قابل مطالعه به نام دونالد ترامپ هستیم که ابتدایی ترین معیارهای بر عهده گرفتن چنین جایگاهی را ندارد. عجیب تر آنکه همین ناهماهنگ ترین نامزد، در صدر نظرسنجی های جمهوری خواهان قرار دارد. او با وجود این که از همه پولدار تر است، از همه کمتر خرج می کند و از همه بیشتر نتیجه می گیرد. به لاتین تبارها و پاپ توهین می کند با این حال درمیان مسیحیان و مهاجران هم محبوبیت دارد. در همین جبهه در حالی که عموم ناظران سیاسی آمریکا جب بوش را جدی ترین نامزد محتمل جمهوری خواهان برای تقابل با هیلاری کلینتون می دانستند، خیلی زود از صحنه رقابت ها کنار رفت. این در حالی است که جمعی نامزد متوسط، فاقد دانش و ویژگی های پایه ای برای عهده داری چنین مسئولیتی مانند روبیو و کروز تعقیب کننده جدی ترامپ هستند. اوضاع در جناح دموکرات ها البته منطقی تر است. هیلاری که تقریبا از چند سال پیش نامزد محتمل و نهایی دموکرات ها ارزیابی می شد، حالا به شدت صدای نفس های برنی سندرز هفتاد و اندی ساله را می شنود. سندرزی که با تاکید پررنگ تر بر انگاره های سوسیالیستی روز به روز جوانان بیشتری را جلب خود می کند، ابتدا شوخی ارزیابی می شد، اما حالا تحلیل های بیشتری از جدی بودن خطر سناتور ورمانت برای وزیر خارجه سابق و بانوی اول اسبق کاخ سفید منتشر می شود. افزایش رقابت ها در آستانه سه شنبه بزرگ در آستانه برگزاری انتخابات مقدماتی درون حزبی در سه شنبه بزرگ، (Super Tuesday) حجم تبلیغات ستادهای انتخاباتی نامزدهای دو حزب به شدت افزایش یافته است. دونالد ترامپ نامزد جنجالی جمهوری خواهان که با مقاومت بزرگان حزب جمهوری خواه مواجه شده است تلاش می کند همزمان با پیشبرد کمپین تبلیغاتی خود برای کسب رای عمومی (Popular vote) به جذب نخبگان حزبی هم بپردازد. حمایت کریس کریستی و پیش از آن سارا پیلین از وی را در این چارچوب می توان تفسیر کرد. در همین حال آخرین مناظره انتخاباتی جمهوری خواهان، رقابت درون حزبی را به یک جنگ تن به تن میان مارک روبیو و دونالد ترامپ تبدیل کرده است. طرفین از طرح هیچ گونه توهین و بی احترامی شخصی فروگذار نکرده اند. از سوی دیگر هیلاری کلینتون در آخرین رقابتش با برنی سندرز توانست در کارولینای جنوبی حدود سه چهارم آرای رقابت درون حزبی را از آن خود کند. هیلاری کلینتون هشت سال پیش وقتی با باراک اوباما رقابت می کرد که آن زمان سناتور بود، با فاصله زیادی به او باخت و تقریبا همین قدر رای آورد که این بار به برنی سندرز واگذار کرد. ناظران می گویند سندرز چندان هم برای کارولینای جنوبی تلاش نکرد و در عوض در آستانه رقابت های عمده سه شنبه آینده، به ایالت های دیگر پرداخت. نامزدهای هر دو حزب برای رقابت های «سه شنبه بزرگ» (اول مارس) آماده می شوند. اما چرا سه شنبه بزرگ این قدر اهمیت دارد؟ چرا انتخابات مقدماتی در بیش از 10 ایالت به صورت همزمان برگزار می شود؟ الگوی رفتاری رای دهندگان در این ایالت ها چگونه خواهد بود؟ چرا سه شنبه بزرگ مهم است؟ واقعیت این است که در روز سه شنبه، اول مارس، 11 ایالت به صورت همزمان انتخابات مقدماتی خود را برگزار می کنند و انجمن های انتخاباتی خود را تشکیل می دهند تا بیش از 1٠٠٠ نماینده دموکرات و 6٠٠ نماینده جمهوریخواه را که به پشتیبانی از یکی از نامزدهای ریاست جمهوری متعهد شده اند انتخاب کنند. از آنجا که برای انتخاب شدن به عنوان نامزد حزب، یک دموکرات به 2٫382 نماینده و یک جمهوریخواه به 1٫237 نماینده نیاز دارد، سه شنبه بزرگ نقش مهمی در انتخاب پرچم دار هر یک از دو حزب ایفا می کند. در رابطه با چرایی برگزاری همزمان انتخابات مقدماتی و انجمن های انتخابی یازده ایالت در یک روز نیز بایستی توضیح داد که مهمترین دلیل، به حداکثر رساندن نفوذ و اهمیت ایالت هایی است که از جمعیت کم و نمایندگان محدودی برخوردارند. این ایالت ها می توانند با برگزاری رقابت های خود در یک روز واحد، تاثیر بزرگتری در گزینش رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده بر جا بگذارند. عامل دیگر این است که بسیاری از ایالات سه شنبه بزرگ علائق مشترکی در ارتباط با مسائل ملی دارند. بسیاری از آنها در جنوب واقع شده اند - تعداد این ایالات به اندازه ای است که رسانه های اجتماعی به پیروی از کنفرانس ورزشکاران جنوب شرقی در ایالات متحده، اول مارس را کنفرانس مقدماتی جنوب شرقی یا «SEC Primary» نیز نامیده اند. علاوه بر این دو مورد از سه شنبه بزرگ همچنین برای محدود تر کردن دامنه رقابت ها استفاده می شود. انتظار می رود که تعدادی از نامزدهای ناموفق در رقابت های روز سه شنبه صحنه کارزار را ترک کنند. سه شنبه بزرگ و الگوی رفتار انتخاباتی آمریکا در رابطه با الگوی رفتار انتخاباتی آمریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری دو دیدگاه به شدت متعارض وجود دارد. گروهی بر این اعتقادند که رای دهندگان احمق هستند، چرا که آنان بدون توجه به منافع واقعی خود تصمیم می گیرند. از این نقطه نظر رای دهندگان از استعداد فراوانی برای سواری دادن برخوردار هستند. این بدان علت است که آنان توجهی به مسائل جامعه خود ندارند و مشارکت به معنای تلاش برای گردآوری اطلاعات، ارزیابی موضوعات و توجه به منافع گروهی و صنفی را اعتنا نمی کنند. به همین روی به راحتی اسیر احساسات، تعصبات و کلیشه های اجتماعی می شوند. به لحاظ وقوف سیاستمداران به این واقعیت، پر واضح است که برای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات آنان سعی را بر این قرار می دهند که موضوعات کاذب را مهم قلمداد کنند و تهییج احساسات را در دستور کار خود قرار دهند. در چارچوب این دیدگاه به راحتی می توان رای دهنده را هدایت کرد و او را به سمت و سویی سوق داد که کاملا به نفع کاندیداست هرچند این احتمال فراوان وجود دارد که خلاف منافع بلند مدت و حتی کوتاه مدت رای دهنده باشد. نظریه دیگر که به همان اندازه نظریه ذکر شده از اعتبار آماری و صحت توصیفی برخوردار است، تصویر بسیار مثبتی از رای دهنده ترسیم می کند. رای دهنده یک بازیگر کنشی است و به خوبی به محیط خود در تمامی جنبه های آن وقوف دارد. رای دهنده یک انسان خردورز است. او به دنبال غوطه وری در انبوه اطلاعاتی که در مورد کاندیدا به دست می آورد و با درک جوهره موضوعات و حتی در بسیاری از موارد به جهت فقدان وقت و سرمایه لازم برای تفحص با تکیه بر نشانه ها و راه های میان بر به نتیجه گیری می پردازد. در این دیدگاه رای دهنده ضمن این که به احساسات خود اجازه مشارکتدر تعیین تصمیم قطعی و نهایی می دهد در تحلیل نهایی همیشه با توجه به درک و درایت خود است که به نتیجه گیری می پردازد. بر اساس الگوی اول بایستی انتظار داشت ترامپ و ساندرز برندگان انتخابات سه شنبه بزرگ باشند و بر اساس الگوی دوم هیلاری کلینتون و مارک روبیو؛ با این حال همان گونه که در آغاز تصریح شد انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است مسیری که می تواند جایگاه آمریکا در محیط بین الملل را تغییر دهد. نگاهی متفاوت به انتخابات هفتم اسفند عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت: حضور پرشور مردم ایران در انتخابات هفتم اسفند سال 1394، این روز را در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار کرد. مقام معظم رهبری در ماه های اخیر در بیانات متعدد با دعوت از مردم و فعالان سیاسی برای حضور در انتخابات، حتی کسانی که به نظام اسلامی نیز معتقد نبوده و دل در گرو اعتلای ایران دارند، زمینه ساز اصلی این حضور پرشور بودند و البته شورای محترم نگهبان و وزارت کشور و دیگر دستگاه های اجرایی نیز با اتخاذ تمهیدات لازم مقدمات آن را فراهم کردند. در آغاز امسال زمانی که مقام معظم رهبری شعار سال را «دولت، ملت، همدلی و همزبانی» اعلام کردند، روند مذاکرات هسته ای و انتخابات همزمان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری دو تحول مهم در سال جاری، از سوی فعالان سیاسی به عنوان دو فراز مهم در سال 94 قلمداد شد که تحقق آن می توانست تجلی بخش شعار سال باشد. اکنون که مذاکرات هسته ای به برجام رسیده و انتخابات هفتم اسفند نیز به عنوان نمادی از مردم سالاری دینی، بلوغ سیاسی مردم ایران را به رخ جهانیان کشید، تحقق ابعادی از شعار سال را می توان به ارزیابی نشست. فارغ از نتیجه قانونی انتخابات و روالی که باید برای تأیید نتایج آن از سوی شورای محترم نگهبان طی شود، انتخابات 94 واجد چند شاخصه اساسی در مقایسه با انتخابات گذشته است که اجمالاً به آن اشاره می شود. 1 ـ انتخابات اخیر به لحاظ حضور همه فعالان سیاسی در عرصه رقابت ها و شکل گیری رقابتی تنگاتنگ میان جریان های مطرح سیاسی، در زمره انتخابات منحصر به فرد تاریخ کشور بود، مضاف بر اینکه برخلاف انتخابات های گذشته لیست ها از انسجام بیشتری برخوردار بود. 2 ـ پس از انتخابات سال 1388 که مدعیان اصلاح طلبی به اتهام تقلب در انتخابات، کشور را با هزینه سنگینی مواجه ساخته و بستر نفوذ بیشتر دشمن در فرآیندهای سیاسی کشور را فراهم کرده و پس از ناکامی انتخابات بعدی را تحریم کرده بودند، اکنون با حضور در عرصه رقابت ها و معرفی نامزد برای اغلب حوزه های انتخابیه عملاً خط بطلانی بر ادعای تقلب و ادعاهای موهوم خود مبنی بر عدم سلامت انتخابات کشیدند. 3 ـ ورود مستقیم بیگانگان و ضد انقلابیون در عرصه رقابت ها و حمایت از فهرست مشترک اصلاحات و اعتدال، در عین تخریب چهره های ولایتمدار و انقلابی و بهره گیری از شبکه های ماهواره ای و مجازی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، از شاخصه های منحصر به فرد این انتخابات است که البته نمی توان تأثیر آن را در بخش هایی از کلانشهر تهران نادیده انگاشت، این امر اگر چه به لحاظ جامعه شناختی مستلزم بررسی جداگانه است ولی به طور قطع باید مدنظر تصمیم گیران کشور در مورد نتیجه این انتخابات یا حداقل برای تصویب قوانین بازدارنده برای انتخابات بعدی قرار گیرد. 4 ـ واکنش دولتمردان نسبت به این انتخابات و مطالبه رأی به اعتدال گرایان و تشکیل مجلس معتدل نیز، از نوادر این انتخابات نسبت به ادوار گذشته است، مضافاً اینکه از برخی اقدامات پوپولیستی نظیر واریز عیدی بازنشستگان در شب انتخابات نیز غفلت نشد که البته نگارنده این عمل را توهین به ساحت مردم شریف ایران به ویژه این قشر زحمتکش می داند. 5 ـ اگرچه قضاوت در مورد آرایش نهایی مجلس دهم را باید به پایان مرحله دوم انتخابات این مجلس در اوایل سال آینده موکول کرد، اما به رغم همه بسترسازی هایی که در بالا اشاره شد، شاید مجلس دهم را تنها مجلسی در سه دهه گذشته بتوان دانست که همسو با دولت شکل نگرفته و صبغه اصولگرایانه آن غلبه دارد. 6 ـ شرطی سازی نتیجه برجام با انتخابات نیز بخشی از سناریوی تبلیغی دستگاه بیگانگان بود که البته با فضاسازی برخی مسئولان و رسانه های داخلی نیز به عنوان عاملی برای جلب آرای مردم همراستا شده بود. این امر اگر چه به عنوان یک نقطه مثبت در روند اقبال مردم به انتخابات و فهرست حامیان دولت مؤثر بوده است، اما به طور طبیعی انتظارات از مسئولان را در سال های باقی مانده دولت یازدهم مضاعف می کند. 7 ـ در حالی که به اذعان همه فعالان سیاسی و حتی دولتمردان، خواسته های اصلی مردم و به ویژه در نقاط محروم، حل مشکلات معیشتی، اشتغال و مقابله با رکود است که متأسفانه در سال های اخیر به دلیل ناکارآمدی ها افزایش یافته است و این امر خود را در رأی مردم در شهرستان ها و نقاط محروم نشان داده است مردم غالباً به فهرست اصولگرایان رأی داده اند، اما در مورد کلانشهر تهران، به رغم درگیر بودن اغلب مردم با همین مشکلات، مؤلفه های دیگری را می توان در رأی، نظیر تغییرات فرهنگی و سبک زندگی مؤثر دانست که در جای خود جداگانه باید مورد بررسی قرار گیرد. 8 ـ انتخابات اخیر بار دیگر ثابت کرد که انتخابات در ایران واقعی و مظهر مردم سالاری است، لذا هر مرحله آن باید تجربه ای به ویژه برای دوستداران انقلاب اسلامی باشد تا با ارزیابی روندهای گذشته، از آن برای اصلاح حرکت های آینده بهره بگیرند. لبیک ملت به ندای رهبر سیدمسعود شهیدی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: با آنکه مردم از شرایط اقتصادی کشور رضایت نداشتند و برجام نیز با عهد شکنی های مکرر آمریکا در هاله ای از ابهام قرار گرفته وهنوز در صحنه اقتصاد اثر محسوسی از آن ظاهر نشده و به طور طبیعی باید مردمی که با انتخابات قبلی هنوز به نتایج مورد انتظار نرسیده دلسرد شده باشند ولی آنها به دعوت رهبر خود پاسخ مثبت داده و در سراسر کشور در سطحی بسیار گسترده پای صندوق های رای آمده و بار دیگر چهره زیبای مردمسالاری دینی را به نمایش گذاشتند . این روز را باید روز عید ملی ، جشن مردمی و پیروزی اسلامی و انقلابی ملت ایران دانست و به همه تبریک گفت . حضور چشمگیر و پرهیجان مردم در انتخابات ، امنیت و آرامش بی نظیرانتخابات در اقصی نقاط سرزمین بزرگی که از همه طرف در تهدید تروریست های آمریکایی داعش است ، بیشترین میزان قانونگرایی نسبت به انتخابات قبل و کمترین حجم تخلفات انتخاباتی نسبت به انتخابات قبلی را باید به همه تبریک گفت . ملت ایران تصویری بسیار متمدنانه ، بزرگوارانه و زیبا از انتخابات خود به جهان عرضه کرد و نشان داد که شایسته عزت ، اقتدار و محبوبیت جهانی است . انتخابات روز جمعه مردم ایران و بازتاب جهانی آن بسیاری از تهمت ها ، سیاه نمایی ها و لجن پراکنی های رسانه های بیگانه و شعبه های داخلی آنها را به یکباره شست و تصویر زیبای نظام اسلامی را که در غبار تهمتهای ناجوانمردانه از نظرها دور مانده بود، بار دیگر برای جهانیان آشکار و درخشان کرد . زمانی که اسلام آمریکایی در چهره داعش سیاه ، نفرت جهانیان را برانگیخته ، اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امام خمینی (ره) با بی نظیر ترین انتخابات مردمی ، آزادی خواهان و مسلمانان جهان را به این الگوی زیبا جلب نمود . برای معرفی اسلام و انقلاب اسلامی و برای گسترش الگوی جمهوری اسلامی در عصر سکولاریسم، چه تبلیغی از انتخابات ایران مؤثرتر و چه بیانی از این حماسه ملت گویاتر و بلیغ تر است ؟! کدام دموکراسی غربی می تواند ادعا کند سرمایه داران و رسانه های سرمایه داران نقش تعیین کننده در انتخابات ندارد و مردم نقش تعیین کننده دارند ؟ . همه مراقب باشیم و تجربه های تلخ گذشته را مد نظر قرار دهیم و اجازه ندهیم در مرحله پایانی این حماسه افتخار آمیز و پر شکوه که مرحله شمارش نهایی آرا و اعلان نتایج است، کسی از روی عصبانیت ، کام مردم را تلخ کند و دعوا و اختلاف پدید آورد . همه باید بپذیریم که مسابقه سیاسی و رقابت انتخاباتی تمام شده و حالا نوبت رفاقت و اتحاد برای خدمت و ساختن است . کسی که در صحنه رقابت انتخابات هیجان زده شده و نمی تواند هیجان خود را کنترل کند و همچنان به فضای رقابت انتخاباتی دامن می زند ، حقیقتا کودکی است در چهره بزرگسال که کودکانه فکر می کند و کودکانه رفتار می کند و قادر به کنترل و مدیریت خود نیست . وقتی انتخابات تمام می شود ، شخصیت ،فرهنگ و مدنیت کاندیداها و هواداران را بهتر و روشنتر از هر زمان دیگری می توان مشاهده نمود . آنها که هنگام پیروزی نه تنها مغرور نمی شوند و به رقیب شکست خورده لگد نمی زنند ، بلکه از او قدردانی کرده و دست او را می فشارند ، شخصیت والای خود را به نمایش می گذارند . آنها هم که هنگام شکست بلافاصله شکست را پذیرفته و به پیروز انتخابات تبریک گفته و با کنترل احساسات ، زمین و زمان را محکوم و مقصر نمی کنند ، شخصیت زیبائی از خود در حافظه مردم به جا خواهند گذاشت . بعضی ها این ظرفیت روحی را ندارند که پس از اتمام انتخابات پرونده آن را در قلب و ذهن خود ببندند . آنها کشمکش های طبیعی مرحله رقابت انتخاباتی را که معمولا توأم با کدورت هایی است ،نمی توانند متوقف کنند و میل دارند دعوا را تا انتخابات بعد تداوم بخشند.این ها از هر جناحی باشند ، انسان های کم جنبه و کم ظرفیتی هستند . پیروز انتخابات باید فرهنگ پیروزی را بداند و مراعات کند و شکست خورده هم باید فرهنگ شکست را بداند و مراعات کند تا تصویر ملت در چشم مردم دنیا تصویری متمدنانه و زیبا باشد . در مرحله پایان رقابت ، باید بر روی رفاقت سرمایه گذاری کرد و زمینه را برای انسجام و خدمت بیشتر به ملت فراهم کرد . تردیدی نیست که این خط کشی ها و نامگذاری های خصومت آفرین سیاسی که در بین ملت ترویج کرده و عده ای را تند رو و افراطی و عده ای را کند رو و محافظه کار نامیده اند ، همه ، ساخته دست دشمن و عوامل دشمن است . تردیدی نیست که اصولگراهای حقیقی همه اصلاح طلب و هماهنگ با رهبری اند و اصلاح طلب های حقیقی ، همه اصولگرا و متدین و در خط ولایت اند و باید به کمک یکدیگر کشور خود را در این دریای توطئه ها و حوادث ، پیش ببرند .پرونده رقابت های انتخاباتی و پرونده کدورت های انتخاباتی را باید بست و مشغول کار و خدمت شد . کارهای انجام نشده بسیاربزرگی بر زمین مانده که اگر عزمی برای انجامش باشد فرصتی برای تداوم دعوا های انتخاباتی باقی نمی گذارد . بزرگترین کار بر زمین مانده ،اقتصاد مقاومتی است که نسخه شفابخش اقتصاد ما و کشور ما و معیشت ما است ، مرحله اجرایی اقتصاد مقاومتی ، همچنان بر زمین مانده و رشد وتوسعه و رونق اقتصادی ما را به تأخیر انداخته است. همه باید اختلافات را کنار بگذارند تا ظرف چهار سال آینده ، اقتصاد مقاومتی از مرحله سخنرانی به مرحله برنامه و قانون و اجرا برسد . این شایسته ترین خدمت و درخشان ترین اقدامی است که مجلس جدید می تواند در کارنامه خود به ثبت برساند .مردم شریف و بزرگوار ایران به دعوت رهبر خود لبیک گفتند و در انتخابات حماسه آفریدند ، حالا نوبت نمایندگان منتخب مردم است که با تمرکز بر راهبرد اقتصاد مقاومتی و محقق نمودن آن حماسه بیافرینند . آنها می توانند با محقق کردن اقتصاد مقاومتی ، رکود را به رونق ، واردات را به صادرات ، مصرف را به تولید و وابستگی را به استقلال بدل کنند ، خام فروشی را به فروش محصولات نهایی ، ایجاد اشتغال برای جوانان آمریکا و اروپا را تبدیل به ایجاد اشتغال برای جوانان ایران و تکیه به قدرت های جهانی را تبدیل به تکیه بر منابع داخلی ، سرمایه داخلی ، دانشمندان داخلی و جوانان داخلی کنند تا سرنوشت ما در دست خود ما قرار گیرد و بار دیگر اسیر قدرت های استعماری نشویم . مردم خوب ما این استحقاق را دارند که رونق و شکوفایی اقتصاد خود را و چرخش چرخ تولید داخلی و کار خانه های داخلی را به چشم ببینند . اگر مجلس دهم نام خود را مجلس اقتصاد مقاومتی بگذارد و اقتصاد مقاومتی را به نتیجه برساند ، نامش در تاریخ مجالس کشور ما به بزرگی و افتخار خواهد ماند .باید در این دوره ، به هر قیمتی هست این وعده بزرگ بر زمین مانده ، محقق شود . شکی نیست این کار بزرگ نیاز به عزم ، اراده و تلاش سنگین نمایندگان دوره دهم دارد . فرهنگ اشرافیت و فساد اقتصادی ، آفت اقتصاد و آفت اقتصاد مقاومتی و آفت فرهنگ وانسانیت ما است ، فرهنگ اشرافیت ، و باندهای ثروت و قدرت ، نقطه امید دشمنان ما هستند ، مجلس باید بدون ملاحظه این و آن ، فرهنگ اشرافیت را از صحنه حکومت و نظام اسلامی بر اندازد . چه خوب است که نمایندگان محترمی که به مجلس راه می یابند دست به دست یکدیگر دهند و تا پایان دوره نمایندگی ، فراکسیون خود را در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی و مبارزه با اشرافیت وفساد اقتصادی رهبری و مدیریت کنند . دست رد بر سینه بیگانه زنند و زندگی ساده و مردمی خود را بر زندگی اشرافی ترجیح دهند . تنها در این صورت است که چهار سال بعد ، در مقابل موکلین خود ، در برابر مردم ، ورهبر مردم و خدای مردم ، سربلند و رو سفید خواهند بود. شبکه های اجتماعی، دومین پیروز انتخابات اسفند 94

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ریسک نیوز]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن