واضح آرشیو وب فارسی:قم پرس: فرادید - رابرت رازنتال و لنور جکابسون در دهه 60 میلادی تحقیق مهمی را انجام دادند که با عنوان «اثر پیگمالیون» شهرت یافت. اثر پیگمالیون اما با ضریب هوشی (IQ) چه رابطه ای دارد؟ به گزارش هافینگتن پست، به اثر پیگمالیون به طور کلی «انتظار دیگران از عملکرد شخصی» گفته می شود که در حقیقت یک پدیده طبیعی است. رابرت رازنتال و لنور جکابسون از مطالعات و تحقیقات علمی بسیار، این نظریه جدید را شرح دادند. در آن پژوهش، چنین به نظر می رسید که چند دانش آموز که اتفاقا ضریب هوشی معمولی داشتند، از نظر معلمان خود از ضریب هوشی بالاتری برخوردار بودند. همچنین از آن ها انتظار می رفت که نسبت به همکلاسی های خود عملکرد بهتری داشته باشند. این گروه از دانش آموزان در تحقیق رازنتال و جکابسون «اسپورتر» اطلاق می شدند. در پایان سال تحصیلی، نه تنها ضریب هوشی میانگین کلاس بهتر شده بود، بلکه عملکرد دانش آموزان اسپورتر نیز به طرز چشمگیری بهتر شده بود. به عبارت بهتر، کودکان بر اساس انتظارهای ما رشد می کنند. این عبارت که «من در ریاضیات خوب نیستم» می تواند تاثیر مستقیم بر روی فرد بگذارد. کسی که در درس ریاضی عملکرد خوبی نداشته، با بیان عبارت فوق می تواند توانایی های خودش در موفقیت در درس ریاضی را محدود کند. به عبارت دیگر، او فرصت یادگیری ریاضیات و پیشرفت در آن را از خود سلب می کند. همین باور که «من برای درس ریاضی ساخته نشده ام» می تواند عامل تعیین کننده ای باشد؛ عاملی که حتی قدرت آن از استعداد ذاتی نیز بیشتر است. آیا نبوغ ذاتی است؟ اگر این فرض درست باشد، هر کسی نمی تواند نابغه باشد. در غیر این صورت چه؟ دو تعریف از "هوش:"جهت گیری افزاینده و نهادگرا پژوهش های مرتبط با هوش دو جهت گیریِ کلی به هوش را نشان می دهد: جهت گیری افزاینده که بیان می کند هوش همگام با تلاش بیشتر رشد می کند؛ و جهت گیری نهادگرا که می گوید هر شخص با میزان معینی از هوش به دنیا می آید و هوش افراد به میزان تلاش آن ها وابسته نیست. اگر شما فکر می کنید که افراد با میزان معینی از هوش به دنیا می آیند و هوش نمی تواند اکتسابی باشد، بنابراین خودتان را از هرگونه پیشرفت تبرئه کرده اید! کارول دوئک، روانشناس دانشگاه استنفورد، که بر روی «پیشرفت ذهنی» کار کرده، معتقد است که هوش اکتسابی است و محدود به بدو تولد نمی شود. این فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد در مقاله «تلاش اثرگذار است» که در سال 2007 در مجله این دانشگاه منتشر شد، به مسئله محدود شدن ذهن پرداخت. یک مدرس فیزیک دانشگاه نیز گفته بود که او در هند تحصیل کرده و برای یادگیری فیزیک به هیچ نوع نبوغی نیاز نیست. او می گوید: «برخی فکر می کنند که برای یادگیری فیزیک باید تا حدی نابغه بود، اما حقیقت این است که هر کسی می تواند فیزیک را یاد بگیرد.» آمریکایی ها از همه خنگ ترند؟ نگاه کنید که این بینش چه تاثیری بر روی جهان گذاشته است. در پرسشنامه افق انجام مهارت ها که در سال 2013 توسط سازمان توسعه و هماهنگی اقتصادی انجام شد، مشخص شد که جوانان آمریکایی در بین 24 کشور پیشرفته جهان در حل مسائل اعداد و مهارت های مشکل گشایی از رقبای خود ضعیف تر عمل کرده اند. این آمار حتی شامل جوانان آمریکایی دارای تحصیلات دانشگاهی نیز بود. آمریکایی نسبت به رقبای خود بسیار ضعیف تر عمل کردند. کشورهای فقیرتر ریاضیات را به اندازه آمریکایی ها مشکل می دانند، اما جوانان آن کشورها کلید شکوفایی اقتصادی را در ریاضیات می جویند. بنابراین، جوانان کشورهای ضعیف تر به جای اینکه به خود بگویند «من برای درس ریاضی ساخته نشده ام،» به این فکر می کنند که چگونه به تسلط کافی در ریاضیات برسند. تمام این مباحث متقاعد کننده بوده و جای بحث ندارد، اما از طرفی هم می دانیم که هوش هنگام تولد ماهیت دارد. دست کم تجارب دست اول چنین چیزی را به ما می گویند. همه ما در کشورهای مختلف نوابغ مختلفی را دیده ایم که به شکل عجیبی سریع یاد می گیرند و دایره واژگانی شان به سرعت بسط پیدا می کند. نوابغ موسیقی، ریاضی و هنر از جمله این موارد هستند که در استعداد آن ها در سنین پایین شکوفا می شود. اثر پیگمالیون اشاره به یک پدیده روانشناسی دارد که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنش های مستقیم نشان می دهند. برای نمونه اگر معلمی براین باور باشد که بچه ای کند ذهن است، خود بچه هم باور می کند و واقعاً دیر یاد می گیرد در عین حال عکس این نیز صادق است و اگر از کسی انتظارات بالایی برود او تلاش خود را برای دست یافتن به چنین انتظاری بالاتر می برد. اثر پیگمالیون ابزار مهمی در اداره این نظریه است. این نظریه مدیران را آگاه می کند که عامل موفقیت کارمندان، تنها به شرایط، کیفیت و صلاحیت شخص یا به محیط کار بستگی ندارد. مدیران همیشه باید کارمندانشان را باور داشته باشند و از آنان انتظار موفقیت با بهترین نتایج داشته باشند. زیرا در چنین وضعیتی، کارمندان همیشه این باور را احساس کرده و بهترین مهارتها و تواناییهایشان را نشان خواهند داد. اثر پیگمالیون در بحث آموزش دخیل است نظر نابغه شطرنج و برنده جایزه نوبل چیست؟ البته چیزی که ما به ندرت به آن دقت می کنیم، سال ها آموزشی است که صرف تعلیم که کودک با استعداد می شود: ژیمناست های قهرمان المپیک، پیانیست های مشهور، بازیکنان فوتبال و قهرمانان شطرنج. استعداد تنها یک بعد ماجرا است و بخش اعظم موفقیت آن ها آموزش است. جاش وایتزین، نابغه شطرنج، می گوید: «همیشه از واژه نابغه متنفر بوده ام. به نظرم با اصول انسانی مغایرت دارد، چرا که وقتی می گوییم یک شخص نابغه است، تلاش انسانی برای تحقق موفقیت ها را نادیده گرفته ایم. به نظر من مادامی که شیوه آموزش، خود فرد را فلج نکند، هر کسی می تواند به موفقیت برسد.» «استعداد» برای آینده ای درخشان حائز اهمیت است، زیرا به کمک آن می توان به بسیاری از فرصت های خوب پاسخ مثبت داد. اما آیا استعدادها به تنهایی می توانند راه خوشبختی را هموار کنند؟ روالد هافن، برنده جایزه نوبل شیمی در سال 1981 میلادی می گوید: «باید پله پله پیشرفت کرد تا چند سال بعد، آثار آن را یکجا دید. این فرآیند بسیار جالب است. موفقیت در یک لحظه و در یک واژه «یافتم» خلاصه نمی شود، بلکه باید دانش را ذره ذره به دست آورد تا بعدها آن را یکجا درو کرد.»
دوشنبه ، ۱۰اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قم پرس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]