واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: آمریکایی ها از همه خنگ ترند!
کشورهای فقیرتر ریاضیات را به اندازه آمریکاییها مشکل میدانند، اما جوانان آن کشورها کلید شکوفایی اقتصادی را در ریاضیات میجویند. بنابراین، جوانان کشورهای ضعیفتر به جای اینکه به خود بگویند «من برای درس ریاضی ساخته نشدهام،» به این فکر میکنند که چگونه به تسلط کافی در ریاضیات برسند.
فرادید - رابرت رازنتال و لنور جکابسون در دهه 60 میلادی تحقیق مهمی را انجام دادند که با عنوان «اثر پیگمالیون» شهرت یافت. اثر پیگمالیون اما با ضریب هوشی (IQ) چه رابطهای دارد؟
به گزارش هافینگتن پست، به اثر پیگمالیون به طور کلی «انتظار دیگران از عملکرد شخصی» گفته میشود که در حقیقت یک پدیده طبیعی است. رابرت رازنتال و لنور جکابسون از مطالعات و تحقیقات علمی بسیار، این نظریه جدید را شرح دادند.
در آن پژوهش، چنین به نظر میرسید که چند دانش آموز که اتفاقا ضریب هوشی معمولی داشتند، از نظر معلمان خود از ضریب هوشی بالاتری برخوردار بودند. همچنین از آنها انتظار میرفت که نسبت به همکلاسیهای خود عملکرد بهتری داشته باشند. این گروه از دانش آموزان در تحقیق رازنتال و جکابسون «اسپورتر» اطلاق میشدند.
در پایان سال تحصیلی، نه تنها ضریب هوشی میانگین کلاس بهتر شده بود، بلکه عملکرد دانش آموزان اسپورتر نیز به طرز چشمگیری بهتر شده بود. به عبارت بهتر، کودکان بر اساس انتظارهای ما رشد میکنند.
این عبارت که «من در ریاضیات خوب نیستم» میتواند تاثیر مستقیم بر روی فرد بگذارد. کسی که در درس ریاضی عملکرد خوبی نداشته، با بیان عبارت فوق میتواند تواناییهای خودش در موفقیت در درس ریاضی را محدود کند. به عبارت دیگر، او فرصت یادگیری ریاضیات و پیشرفت در آن را از خود سلب میکند.
همین باور که «من برای درس ریاضی ساخته نشدهام» میتواند عامل تعیین کنندهای باشد؛ عاملی که حتی قدرت آن از استعداد ذاتی نیز بیشتر است.
آیا نبوغ ذاتی است؟ اگر این فرض درست باشد، هر کسی نمیتواند نابغه باشد. در غیر این صورت چه؟
دو تعریف از "هوش:"جهت گیری افزاینده و نهادگرا
پژوهشهای مرتبط با هوش دو جهت گیریِ کلی به هوش را نشان میدهد: جهت گیری افزاینده که بیان میکند هوش همگام با تلاش بیشتر رشد میکند؛ و جهت گیری نهادگرا که میگوید هر شخص با میزان معینی از هوش به دنیا میآید و هوش افراد به میزان تلاش آنها وابسته نیست.
اگر شما فکر میکنید که افراد با میزان معینی از هوش به دنیا میآیند و هوش نمیتواند اکتسابی باشد، بنابراین خودتان را از هرگونه پیشرفت تبرئه کردهاید!
کارول دوئک، روانشناس دانشگاه استنفورد، که بر روی «پیشرفت ذهنی» کار کرده، معتقد است که هوش اکتسابی است و محدود به بدو تولد نمیشود. این فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد در مقاله «تلاش اثرگذار است» که در سال 2007 در مجله این دانشگاه منتشر شد، به مسئله محدود شدن ذهن پرداخت. یک مدرس فیزیک دانشگاه نیز گفته بود که او در هند تحصیل کرده و برای یادگیری فیزیک به هیچ نوع نبوغی نیاز نیست. او میگوید: «برخی فکر میکنند که برای یادگیری فیزیک باید تا حدی نابغه بود، اما حقیقت این است که هر کسی میتواند فیزیک را یاد بگیرد.»
آمریکاییها از همه خنگترند؟
نگاه کنید که این بینش چه تاثیری بر روی جهان گذاشته است. در پرسشنامه افق انجام مهارتها که در سال 2013 توسط سازمان توسعه و هماهنگی اقتصادی انجام شد، مشخص شد که جوانان آمریکایی در بین 24 کشور پیشرفته جهان در حل مسائل اعداد و مهارتهای مشکل گشایی از رقبای خود ضعیفتر عمل کردهاند.
این آمار حتی شامل جوانان آمریکایی دارای تحصیلات دانشگاهی نیز بود. آمریکایی نسبت به رقبای خود بسیار ضعیفتر عمل کردند. کشورهای فقیرتر ریاضیات را به اندازه آمریکاییها مشکل میدانند، اما جوانان آن کشورها کلید شکوفایی اقتصادی را در ریاضیات میجویند. بنابراین، جوانان کشورهای ضعیفتر به جای اینکه به خود بگویند «من برای درس ریاضی ساخته نشدهام،» به این فکر میکنند که چگونه به تسلط کافی در ریاضیات برسند.
تمام این مباحث متقاعد کننده بوده و جای بحث ندارد، اما از طرفی هم میدانیم که هوش هنگام تولد ماهیت دارد. دست کم تجارب دست اول چنین چیزی را به ما میگویند. همه ما در کشورهای مختلف نوابغ مختلفی را دیدهایم که به شکل عجیبی سریع یاد میگیرند و دایره واژگانیشان به سرعت بسط پیدا میکند. نوابغ موسیقی، ریاضی و هنر از جمله این موارد هستند که در استعداد آنها در سنین پایین شکوفا میشود.
اثر پیگمالیون اشاره به یک پدیده روانشناسی دارد که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنشهای مستقیم نشان میدهند. برای نمونه اگر معلمی براین باور باشد که بچهای کند ذهن است، خود بچه هم باور میکند و واقعاً دیر یاد میگیرد در عین حال عکس این نیز صادق است و اگر از کسی انتظارات بالایی برود او تلاش خود را برای دستیافتن به چنین انتظاری بالاتر میبرد.
اثر پیگمالیون ابزار مهمی در اداره این نظریه است. این نظریه مدیران را آگاه میکند که عامل موفقیت کارمندان، تنها به شرایط، کیفیت و صلاحیت شخص یا به محیط کار بستگی ندارد. مدیران همیشه باید کارمندانشان را باور داشته باشند و از آنان انتظار موفقیت با بهترین نتایج داشته باشند. زیرا در چنین وضعیتی، کارمندان همیشه این باور را احساس کرده و بهترین مهارتها و تواناییهایشان را نشان خواهند داد.
اثر پیگمالیون در بحث آموزش دخیل است
نظر نابغه شطرنج و برنده جایزه نوبل چیست؟
البته چیزی که ما به ندرت به آن دقت میکنیم، سالها آموزشی است که صرف تعلیم که کودک با استعداد میشود: ژیمناستهای قهرمان المپیک، پیانیستهای مشهور، بازیکنان فوتبال و قهرمانان شطرنج. استعداد تنها یک بعد ماجرا است و بخش اعظم موفقیت آنها آموزش است.
جاش وایتزین، نابغه شطرنج، میگوید: «همیشه از واژه نابغه متنفر بودهام. به نظرم با اصول انسانی مغایرت دارد، چرا که وقتی میگوییم یک شخص نابغه است، تلاش انسانی برای تحقق موفقیتها را نادیده گرفتهایم. به نظر من مادامی که شیوه آموزش، خود فرد را فلج نکند، هر کسی میتواند به موفقیت برسد.»
«استعداد» برای آیندهای درخشان حائز اهمیت است، زیرا به کمک آن میتوان به بسیاری از فرصتهای خوب پاسخ مثبت داد. اما آیا استعدادها به تنهایی میتوانند راه خوشبختی را هموار کنند؟
روالد هافن، برنده جایزه نوبل شیمی در سال 1981 میلادی میگوید: «باید پله پله پیشرفت کرد تا چند سال بعد، آثار آن را یکجا دید. این فرآیند بسیار جالب است. موفقیت در یک لحظه و در یک واژه «یافتم» خلاصه نمیشود، بلکه باید دانش را ذره ذره به دست آورد تا بعدها آن را یکجا درو کرد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]