واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: در جمهوري اسلامي «آزادي» نيست!
خيلي هم نبايد معادله را سخت کرد. اگر همه اين نامزدهاي محترم، طبق قوانين انتخاباتي نظام جمهوري اسلامي، واجد شرايط انتخاب شدن از مردم بودند، لاجرم همه آراي مأخوذه، در وهله اول يعني رأي به اصل نظام.
نویسنده : حسين قدياني
اينکه حالا چه کسي اول شده و چه کسي آخر، فرع قضيه است و تنها خلاصه ميشود در يک بازه زماني چند ساله. اکثريت مطلق يا شکننده مردم، ممکن است چهار سال به يک جناح، نه بگويند و چهار سال ديگر به جناح مقابل، اما آنچه محدود به اين دوره و آن دوره نميشود، ايستادگي ملت، پاي اصل نظام است.
اين «ايستادگي» و اين «اصل» نباشد، نه جناحي باقي ميماند و نه حتي دعواي جناحي! ديروز ملت، وظيفه خود را انجام داد و بار ديگر حماسه آفريد. امروز اما نوبت دولت است. دولت، دولت همه ملت است و بايد براي همه ملت کار کند.
گمانم دو سال و نيم برتري دادن سياست بر اقتصاد بس است. به چشم برهم زدني، سال آخر فعاليت دولت اعتدال فرا ميرسد و زودتر از آنچه فکرش را بکني به خود ميآيي و ميبيني ماه آخر فعاليت دولت اعتدال سرسيده، هفته آخر، روز آخر، ساعت آخر.
فرض است بر دولت محترم که به جبران قصور و تقصير اين دو سال و نيم از دست رفته، به معناي درست کلمه تندروي کند در صراط وسط خدمت و راه ميانه معيشت. در اين حوزه، نقد دولت با هدف تسريع مقوله خدمت، نهتنها اشکالي ندارد، بلکه واجب است، ليکن طعنههايي از اين دست که «روحاني 3 درصد بيشتر رأي نداشت و با حمايت من رئيسجمهور شد» يا «فرد مدنظر من ناطق بود که چون نيامد، مجبور شدم به روحاني بگويم بيايد» آن هم از سوي مدعيان حمايت از دولت اعتدال، واقعاً چه سودي براي دولت دارد، چه سودي براي ملت؟!
قدر مسلم من و ما منت منيت خود را بر سر اين دولت نگذاشته و نخواهيم گذاشت، چه اينکه زودتر از جماعت مدعي اصلاحات، به فرد پيروز انتخابات 92 تبريک گفتيم. ما اگر منتي هم بر سر دولت ميگذاريم، «منت ملت» است؛ «منت همه ملت». حقا که شکر حماسه ديروز حاصل نميشود الا با کار واقعي براي اين مردم. کار واقعي براي اين مردم يعني کاستن از رکود و بيکاري، يعني افزايش رشد اقتصادي والا اينکه آقاي روحاني چند درصد رأي داشتند و با حمايت که رئيسجمهور شدند، هيچ موضوعيتي براي ملت ندارد. اگر آقاي هاشمي، از دولت، سياست – آن هم به معناي سياست موسوم به بيپدر و مادر- ميخواهد، ما همان را از دولت ميخواهيم که ملت ميخواهد.
ميدانم فرض خندهداري است، اما فرض کنيد چه در مجلس و چه در خبرگان، مردم حتي به يک اصولگرا هم رأي نداده باشند! اصلاً گيرم خود اصولگرايان هم به خودشان رأي نداده باشند! ما حتي در آن صورت هم باز از مردم خواهيم نوشت و غم و غصههايشان. ما مردم را براي آن نميخواهيم که چون ديروزي بيايند و به افراد مدنظر ما رأي بدهند و بعد بروند خانهشان، تا چهار سال بعد! ما مثل داعيهداران دروغين اصلاحات نيستيم که روزي مردم را تا عرش بالا ببريم و روز ديگر مدعي شويم مردم، لشکر قابلمه به دست فلان جناح هستند! و حتي براي مرگ موش هم حاضرند چند ساعت توي صف بايستند! ما البته مثل اصحاب منيت هم نيستيم که نتيجه انتخابات را فقط به شرط رأي دادن مردم به نامزدهاي مدنظر خود قبول کنيم!
از سال 88 حدود هفت سال ميگذرد، اما مدعيان تقلب، حتي يک سند هم براي داعيه زشت خود ارائه ندادند! اولين انتخابات رياست جمهوري بعد 88، تنها يک اختلاف ناچيز، رئيسجمهور بعدي را معين کرد تا خداي خميني و خامنهاي، حتي بدين سبب هم از اين نظام الهي دفاع کند که اگر جمهوري اسلامي اهل تقلب بود، اينجا بسترش فراهمتر بود! چهار سال پيش در انتخابات همين مجلس فعلي، همه متوجه شدند که يکي از سران فتنه رفت و در فلان شهر، رأي خود را درون صندوق انداخت.
طرف اگر واقعاً قبول داشت که جمهوري اسلامي اهل دست بردن در آراي مردم است، آيا باز هم ميرفت و رأي ميداد؟! در همين انتخابات ديروز، نامزدي هم بود که در روزنامهاش بارها نظام را متهم به تقلب کرد! او نيز اگر واقعاً اين اتهام را قبول داشت، آيا باز نامزد انتخابات ميشد؟! آن هم با آن همه تبليغ؟! اصلاً همين که BBC اين رسانه روسياه ميآيد و در اوج وقاحت، از مردم ميخواهد به اين افراد رأي بدهيد و به اين افراد نه، آيا فيحدذاته بيانگر اين مهم نيست که حتي از سوي دشمنترين دشمن اين نظام مظلوم هم، انتخابات کاملا پاک و مردمي برگزار ميشود؟! اگر جز اين بود، آيا باز هم رسانههايي از اين دست حاضر ميشدند له يا عليه نامزدهاي انتخابات موضع بگيرند؟!
راستي! اگر نتيجه انتخابات در نظام مقدس جمهوري اسلامي، از قبل معلوم بود، آيا رسانههاي دشمن، باز هم حاضر ميشدند اين همه وقت، بلکه پول خود را خرج تبليغ براي فلان ليست و ضدتبليغ براي بهمان ليست کنند؟! آري! اگر خدا بخواهد، حتي پروپاگانداي دشمن هم با رفتار و گفتار خود، سندي مستند ميشود منباب سلامت انتخابات در جمهوري اسلامي! از اين حيث، جا دارد تشکر کنيم از رسانه روباه پير که ناخواسته نشان داد هرچه درباره انتخاباتهاي قبلي جمهوري اسلامي گفته، به شهادت موضع امروز خودش، فيالواقع هيچ نبوده الا دروغ!
حقا که خدا اگر بخواهد بطالين را هم مستخدم حرف حق ميکند، اما حتي اين مهم هم سبب نميشود که در امر تأييد صلاحيت نامزدهاي انتخابات، به گونهاي باز عمل کنيم که يک سوي انتخابات، دشمن قدارهبند باشد! به جد بر اين باورم جمهوري اسلامي «بهشت اپوزيسيون» است! طرف برداشته نظام را متهم به تقلب کرده، حال بيآنکه اندک عذري خواسته باشد، دو مرتبه شده نامزد همان انتخاباتي که مدعي تقلب در آن بود! واقعاً در جمهوري اسلامي «آزادي» نيست! «کيلومترها آنسوتر از آزادي» است که بايد کلي فکر کرد و عنواني برايش دست و پا کرد!
اينجا «معدن کرامت» است، تا آن حد که حتي از مخالفان هم دعوت ميشود براي حضور در انتخابات!
اينجا اما هيچ کس گوش اصحاب «جانم فداي ايران» را نميگيرد که «داعش ايران را تهديد کرده! حالا وقت جان دادن براي ايران است، در مقام عمل! بفرماييد جبهه شام!» جان دادن براي ايران در مقام عمل اما کار هر کسي نيست! جنگ با لعين داعشي، بسيجي ميخواهد! دل شير ميخواهد! سردار قاسم سليماني ميخواهد! جمهوري اسلامي هيچ وقت از مخالفان خود دعوت نخواهد کرد که براي ايران، دست از جان شيرين بشويند! عدد اين کار نيستند! اين ديگر رأي دادن نيست، بلکه از جان گذشتن است! رأي را چه آسان ميتوان داد! چه آسان! آنچه سخت است، دل بريدن از يک دختربچه سه ساله شيرينزبان است! آنچه سخت است، اين است؛ آخرين نگاه تو به مادرت! آنچه سخت است اين است که تو مادر باشي و همين ديروز عصر، خبر شهادت جگر گوشهات را آورده باشند! بيهيچ خبري از پيکرش! آهاي بسيجي جنوب شهري! که ديروز در خط مقدم نبرد با لعين داعشي، مجال اين را پيدا نکردي که در سرنوشت خود شرکت کني که رأي بدهي! من سرنوشت تو را ميدانم! يک دنيا مظلوميت و بعد هم شهادت! اي تاريخ! قلمت بشکند اگر ننويسي که اينجا بهشت اپوزيسيون است! که اينجا بسيجي بايد برود جان دهد تا حتي آنکه نظام را قبول ندارد، در اوج امنيت برود رأي دهد!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]