تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860802559




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پدیدارشناسی دین و مقایسة ویژگی‌های آن با پدیدارشناسی فلسفی - بخش دوم و پایانی ویژگی های پدیدارشناسی دین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پدیدارشناسی دین و مقایسة ویژگی‌های آن با پدیدارشناسی فلسفی - بخش دوم و پایانی
ویژگی های پدیدارشناسی دین
ممکن است تصور بر این باشد که پدیدارشناسی دین چیزی جز کاربستِ رویکرد پدیدارشناسی فلسفی در فهم دین نیست.

خبرگزاری فارس: ویژگی های پدیدارشناسی دین



  پدیدارشناسی دین در کارهای مهم ترین پدیدارشناسان دین 1. کریستِنسِن دبلیو برِد کریستِنسِن (W. Bred Kristensen) به سبب اعمال روش توصیفی در پدیدارشناسی، شاخص است. او در اصل، متخصص در ادیان مصر باستان بود. او پدیدارشناسی را از شاخه های علم دین- به طور کلی- می دانست که به روشی نظام مند، تطبیقی و توصیفی - در برابر تجویزی - به شناخت دین اقدام کرد. از ویژگی های رویکرد او، می توان به این دو نکته اشاره کرد: 1. مخالفت با نگرش های اثبات گرایانه و تکاملی نگرانه به دین؛ 2. تلفیق دانش تاریخی با همدلی و توجه به احساس دینی مؤمنان هرچند به طور نسبی
(آلن، 1375، ص 179). 2. اُتّو در این مسیر، رُدولف اُتّو (Rudolf Otto, 1869-1937) با چاپ ویرایش آلمانی کتاب مفهوم امر قدسی (در سال 1917) اثری ژرف بر جهان تحقیق گذاشت. او دو خدمت علمی و روش شناختی درخور توجه و تأکید انجام داد: نخست اِعمال نگرش تجربی در توصیف ساختار تجربة دینی؛ و دیگری، مخالفت جدی با فروکاهش افراطی در راه شناخت ذات تجربه های دینی (آلن، 1375، ص 179). اتّو با اعمال این رویکرد، ذات و جوهر همة تجربه های دینی را رؤیارویی با امر قدسی یا مینوی (نامینوس numinous) دانست؛ یعنی امری که در آن، آنِ دیگری (یعنی امر متعالی) به مثابة ظاهر می‏شود؛ به معنای رازی که انسان در برابر آن هم خوف دارد و هم رجا؛ هم دافعه دارد و هم جاذبه. این حقیقت، نه اخلاقی و نه عقلانی است و بنابراین، به مفهوم در نمی آید و تعریف نمی پذیرد. در عین حال، انسان با داشتن حس مینوی و آگاهی پیشینی نسبت به امر قدسی، می تواند آن تجربه را بیدار کند. حس روحانی طبق نظر اُتّو، بی‏نظیر است؛ هرچند ممکن است این حس مشابه‏هایی در حیطة روان‏شناسی نیز داشته باشد. همچنین این امر می‏تواند امکان دست رسی به واقعیّت را، که مقدّس تلقی می‏شود، فراهم کند. (اسمارت، دین پژوهی، 1389، ص 81) اتّو همچنین این حس را احساس مخلوقیت یعنی احسای اتکای مطلق در هنگامة حضور تجربی و مستقیم امر قدسی می خواند. انتقادهایی نیز به جنبه های روشی کار اُتّو کرده اند: یکی از این انتقادها مربوط به توجه خاص او به جنبه های غیرعقلانی برخی تجربه های عمدتاً افراطی عرفانی، و تعمیم آن به ادیان است؛ و دیگری کم توجهی به صور تاریخی و خاص پدیدارهای دینی؛ و سرانجام، پیشینی بودن طرح او و اتهام انگیزش های کلامی و مدافعه گرایانة مسیحی در پس آن (آلن، 1375، ص 180). 3. هِیلِر فردریک هِیلر(1892ـ1967 (Friedrich Heiler، که همچون اُتّو در ماربورگ آلمان مقام استادی داشت، در کار اصلی‏اش دربارة مفهوم نیایش، نشان داد که طرفدار پابرجایی برای رویکرد پدیدارشناسی و روش تطبیقی است. با وجود این، تاحدّی به سبب تلاش برای ایجاد همگرایی دینی میان مسیحیان، از طریق مفهوم اتحاد افراد متدیّن که او برای حصول آن همّت کرده بود، از مطالعة علمی دین فاصله گرفت (اسمارت، دین پژوهی، 1389، ص 82) شهرت او بیشتر به سبب تحقیقاتش دربارة نیایش، شخصیت های بزرگ دینی، وحدت کلیسای مسیحی، وحدت ادیان، و نوعی پدیدارشناسی دینی فراگیر و جامع است (آلن، 1375، ص 183). پدیدارشناسی دین هِیلر از گونة الهیات گرا است و بر ارزش اساسی همدلی با تجربه های دینی و حقیقت دینی نهفته در داده ها تأکید دارد. او معتقد است: برای همدلی همراه با احترام، پدیدارشناس باید خود از تجربة دینی حظ و بهره ای داشته باشد. به عقیدة او، پدیدارشناسی دین سیر از ظواهر بیرونی به ماهیت دین است. همچنین او می گوید: پدیدارشناس باید از پیش فرض های فلسفی رها باشد، و اگر به ناچار پیش فرضی دارد فقط پیش فرض هایی باشد که با روش استقرایی سازگار است (آلن، 1375، ص 183)؛ یعنی بتوان به نحو نقّادانه ای آن را به آزمون گذاشت. 4. وان در لیو شاید تأثیرگذارترین پدیدارشناس دینی، پس از اُتّو، محقق هلندی، گراردوس وان در لیو (1890ـ1950) باشد؛ زیرا وی در روش صراحت داشته است. بنا به گفتة اریک شارپ (Erich J. S. Sharpe) در کتاب دین تطبیقی، بین سال های 1925ـ1950، پدیدارشناسی دین تقریباً به طور کلی با نام وان در لیو و کتابش، پدیدارشناسی دین، قرین بوده است. او از فیلسوف آلمانی، ویلهم دیلتای در زمینة هرمنوتیک و مفهوم فهم و همچنین تا اندازه‏ای از انسان‏شناس فرانسوی، لوسین لویی ـ بروهل و مفهوم ذهنیت پیشامنطقی این انسان‏شناس تأثیر پذیرفته است. وی این مفهوم را دربارة فرهنگ‏های اولیه به‏کار بست تا آنها را از فرهنگ‏های متمدن متمایز سازد. اثر اصلی وان در لیو، دین در ذات و تجلّی، گونه‏شناسی وسیع و بلندهمتانه‏ای از پدیده‏های دینی است و شامل انواع قربانی، گونه‏های انسان‏های مقدّس، مقوله‏های تجربة دینی، و دیگر انواع پدیده‏های دینی می شود. با وجود این، اثر مذکور را از حیثِ تاریخی نبودن، نقد کرده‏اند. وان در لیو تا حدی به‏ علت پیش‏فرض‏های فلسفی اش، به این نظریة مناقشه برانگیز اعتقاد داشت که پدیدارشناسی چیزی دربارة گسترش تاریخی دین نمی‏داند؛ پدیدارشناسی ذات بی‏زمان پدیدارهای دینی را کشف می کند (اسمارت، دین پژوهی، 1389،82-83). وان در لیو در چند اثر، به ویژه در پدیدارشناسی دین، رهیافت پدیدارشناسی خود را به تفصیل شرح می دهد. طبق نظر او، پدیدارشناس باید به ویژگی التفاتی بودن پدیدارهای دینی ارج نهد و پدیدار را آن گونه که در روابط متقابل میان عالم و معلوم (ذهن و عین) آشکار می شود، توصیف کند. از دید او، کل ذات پدیدار در التفات، یعنی در پدیدار شدنش برای کسی ارائه می شود (آلن، 1375، ص 181). بدین سان، پدیدارشناسی وان در لیو، بسی فراتر از پدیدارشناسی توصفی پیش می رود. وان در لیو نیز به لزوم اعتنا و تکیة پدیدارشناسی به داده های تاریخی و رشته های دیگر اعتقادی راسخ داشت و تاریخ پژوهی را مقدم بر دریافت پدیدارشناسانه می دانست. او گفته است: پدیدارشناسی باید نسبت به تصحیح مداوم خود به مدد تحقیقات فقه اللغه و باستان شناسی، پذیرش داشته باشد، و اگر خود را از قید تاریخ رها کند به ناچار یا به صورت هنری ناب در می آید، یا مجموعه ای از تخیلات واهی خواهد بود (آلن، 1375، ص 182). محصول پدیدارشناسی وان در لیو در باب دین آن بود که چون مفاهیمی مانند مقدّس، تابو، و نظایر آن در نظر گرفته شود، معلوم می گردد که جوهرة همة پدیدارهای دینی قدرت است؛ قدرتی به کلی دیگر که به درون زندگی راه یافته است (همان). وان در لیو در اصل، یک متکلم مسیحی بود، اما میان ایمان و تعلیق عقلی منافاتی نمی دید. در عین حال، بر آن بود که پدیدارشناسی دین سر از مردم شناسی و کلام (الهیات) برمی آورد (همان). منتقدان با آنکه کتاب پدیدارشناسی دین او را به عنوان مجموعة فوق العاده ای از داده ها در باب دین تحسین می کنند، اما بر شیوة پدیدارشناسی وی ایرادهایی می گیرند؛ ازجمله می گویند: پدیدارشناسی او مبتنی بر پیش فرض های متعدد کلامی و مابعدالطبیعی است؛ شیوة او بسیار ذهنی و نظریه پردازانه است؛ و اینکه او از زمینه های تاریخی و فرهنگی پدیدارهای دینی غافل بوده است (همان). 4. بلیکر چنان که یاد شد، بلیکر کسی بود که سه مکتب در پدیدارشناسی دین برشناخت: 1. توصیفی؛ 2. گونه شناختی؛ 3. پدیدارشناختی به معنای اخص کلمه. از نگاه او، نوع اخیر هم دانشی مستقل است که آثار خاص خود را به بار می آورد، و هم در عین حال، روشی تحقیقی است که اصولی چون تعلیق و شهود ذات را به کار می برد. به نظر وی، پدیدارشناسی دین اصطلاحات پدیدارشناسی هوسرل را گرفته است، اما آنها را به معنای مجازی اش به کار می برد؛ زیرا - مثلاً - توجه به توصیف دقیق را با حس همدلی با پدیدارها همراه می کند. او معتقد است: پدیدارشناسی دین یک رشتة فلسفی نیست، بلکه نظام دادن به واقعیات تاریخی برای درک معنای دینی آنهاست (همان، ص 184) بلیکر فورمول معروفی نیز در باب پدیدارشناسی دارد که در آن وظیفة پدیدارشناس دین را پژوهش در سه بُعد پدیدار دینی، یعنی تئوریا (نظر یا نظریه)، لوگوس (کلمه، کلمة الله)، و اِنتِلیخیا (کمال، کمال جویی) می داند (همان، ص 144). 5. الیاده و مکتب شیکاگو رویکرد پدیدارشناسی دین را ابتدا مورّخ آلمانی ـ آمریکایی ادیان، یواخیم واخ (1955ـ1898؛ Joachim Wach) به ایالات متحده آورد. او علم دین را در دانشگاه شیکاگو بنیان نهاد. ازاین رو، پایه‏گذار مکتب شیکاگویِ نوین به‏شمار می آید، اگرچه جانشین او، میرچا الیاده روش نسبتاً متفاوتی داشت. واخ بر سه وجه از دین تأکید کرد: 1. وجه نظری (یا ذهنی؛ یعنی فکرت‏ها و تصورهای دینی)؛ 2. وجه کاربردی (یا رفتاری)؛ 3. وجه نهادی (یا اجتماعی). وی به‏سبب دل بستگی به مطالعة تجربة دینی، صرفاً به جامعه‏شناسی دین پرداخت و این کار را با کوشش برای نشان دادن این امر انجام داد که چگونه ارزش‏های دینی تمایل می‏یابند و نمادهایی را شکل می بخشند که ارزش‏ها را بیان کنند. با وجود این، واخ از فکرت علمِ دین استفاده می کرد، اما به طبیعت‏گرایی دینی متعهد نبود. به نظر او، علم دین پویایی دینی را مختل نمی‏سازد، بلکه به مفاهیم مقدس و قاهر عمق می‏بخشد (اسمارت، دین پژوهی، 1389، ص 83). میرچا الیاده، محقق رومانیایی، که پس از جنگ جهانی دوم به ایالات متحده مهاجرت کرد، تأثیرگذاریِ چشم گیری در پدیدارشناسی دین داشته است. بخشی از این تأثیرگذاری به‏سبب مطالعات ماهوی او دربارة یُگه (درون نگری هندویی) و شمنیسم (اکنون این آثار اصلی را در این موضوعات، مطالعات کلاسیک قلمداد می‏کنند)، و بخشی هم به‏سبب نوشته‏هایی بوده که کوشیده است داده‏هایی از گسترة فرهنگ‏های مختلف را با هم ترکیب کند. به‏دنبال این تلفیق، نظریه‏ای دربارة اسطوره و تاریخ فراهم آمد (همان، ص 84). همچنین الیاده مجلة تاریخ ادیان که دیدگاه مکتب شیکاگو را بیان می‏کرد، بنیان گذاشت. الیاده در تفاسیر روان‏شناسانه از تجارب دینی خاص (از قبیل آنچه با تمرین یُگه کسب می‏شود) و واضح‏تر از آن، در تلاش برای ارائة تفسیری عمیق از مطالب اسطوره‏ای، که او به‏طور گسترده‏ای به دسته‏بندی آنها پرداخته است، تاحدی از یونگ تأثیر پذیرفته بود. همچنین وی در جهان روشن فکری، قاطعانه بر اهمیت تاریخ ادیان تصریح داشت و ازاین رو، بر نقش مثبت و منحصر به ‏فرد آن در فراهم آوردن نوعی هرمنوتیک خلّاق (روش تفسیری منتقدانه) از فضای وجودی و دینی انسان تأکید می‏ورزید (همان). دو عنصر مهم در نظریة الیاده وجود دارد: اول اینکه تمایز بین مقدّس و نامقدّس برای تفکر دینی امری زیربنایی است و باید به طریق وجودی تفسیر شود. برای نمونه، نمادهای دین در تفسیر ادبی نامقدّس هستند؛ اما وقتی به‏مثابة نشانه‏هایی از امر مقدّس نگاه شوند، اهمیتی کیهانی می‏یابند. دوم اینکه دین باستانی باید با نگرشی متباین با نگرش تاریخی و خطی از جهان بررسی شود. دیدگاه دوم اساساً برخاسته از دین کتاب مقدّس است، و دیدگاه اول زمان را چرخشی و افسانه‏ای تلقی می‏کند و این کار را با توجه به رخدادهای زیربنایی، از قبیل خلقت، آغاز نسل بشر، و هبوط آدم، و به اعتبار زمان ازلی مقدّس (Illud tempus)، که با تکرار مناسک و بازگو کردن اساطیر به‏نمایش درمی‏آید، انجام می‏دهد. مسیحیت عناصر باستانی را دربردارد، اما ذاتاً خطی و تاریخی است. ازاین رو، هبوط از زمان بی‏زمانی جزو اعتقادات دینی مسیحیت است و سکولاریزاسیون که نمادگرایی آشکار دین را به لایه‏های زیرین ناخودآگاه می‏راند ـ هبوط دوم به‏شمار می‏آید. الیاده دربارة منظور پنهانی از این نکته چندان واضح سخن نگفت. او نه فقط به پدیدارشناسی توصیفی پرداخت و در این بافت، کارکردهای دینی زمان و مکان را بسیار راهگشا تحلیل کرد، بلکه به نوعی گمانه‏زنی مابعدطبیعی نیز مبادرت ورزید؛ مانند آنچه در ایده‏اش دربارة هبوط با مثال بیان کرد (همان). اگرچه الیاده همیشه شرحی دقیق از ارتباط بین اسطوره و مناسک ارائه نداده، اما او مدیون مناسک و اسطورة مکتب پیش‏گفته (شیکاگو) است. این مکتب در تاریخ ادیان تأثیر گذاشته و در دهة 1930 به ویژه در تفسیر اسطوره‏شناسی خاورمیانه‏ای، مهم بوده است. بر این اساس، معلوم شد انوما اِلیش، یعنی حماسة بین‏النهرینی خلقت، نباید صرفاً چند داستان باشد، بلکه بیشتر درام اسطوره‏ای است که هرسال هنگام جشن بهار اجرا و بنیان جهان به شکل مناسکی دوباره زنده می‏شود. در مجموع، به ‏نظر می‏رسد برای گسترة وسیعی از داستان‏های مقدّس این امر اهمیت دارد که فضای مناسکی آنها کشف شود. تأثیرگذارترین مطلب دربارة موضع این مکتب را باید در کتاب اسطوره و مناسک ویراستة شرق‏شناس و محقق انگلیسی کتاب مقدّس، ساموئل هوک یافت (همان). در این میان، دسته‏بندی انواع دین (مثلاً، پُلی تئیسم polytheism، هنوتئیسم henotheism و مانند او همچنان ادامه یافت تا کوشش‏ برای یافتن فهمی عمیق‏تر از پیدایش یکتاپرستی رونق پیدا کند. در این زمینه، محققان تاحدی تحت تأثیر مکتب تکامل‏گرایی سابق باقی ماندند. کتاب خدا: شکل‏گیری و توسعة یکتاپرستی در تاریخ ادیان، اثر مورّخ ایتالیایی دین، رافائل پتازونی، که بر اهمیت آسمان الوهیت ‏یافته در گسترش یکتاپرستی تأکید داشت، در این خصوص با اهمیت به‏شمار می‏آید. پتازونی با بیان اینکه نظریة سابق دربارة سرچشمة یکتاپرستی کاملاً از شواهد فراتر رفته است، از اورمونوتئیسمِ Urmonotheismus)) ویلهلم اشمیت انتقاد کرد. در بهترین حالت، این وقایع صرفاً ممکن است این نتیجه‏گیری را تأیید کند که انسان‏های اولیه به موجود آسمانی متعالی‏ اعتقاد داشتند. پتازونی به‏سبب علاقه به مسائل مربوط به روش، ناقد تفکیک قاطع بین پدیدارشناسی و تاریخ بود. او می‏پنداشت که پدیدارشناسی بدون علوم تاریخی ـ مثل تاریخ، فقه‏اللغه، و دیرینه‏شناسی نمی‏تواند حیات یابد، اما پدیدارشناسی می‏تواند به محققان در علوم تاریخی برداشتی از اهمیت امور دینی ارائه دهد. محقق سوئدی، گئو ویدنگرن، که اساساً در ادیان ایرانی متخصص بود، قاطعانه از این دیدگاه حمایت کرد. نیاز به تلفیق مطالعات تاریخی و ساختاری بحث‏هایی را در سال‏های اخیر ایجاد کرده؛ همچنین تمایزهایی بین رویکردهای تاریخی و رویکردهای جامعه‏شناختی و گفتمانی (به ویژه الهیاتی) به دین به‏وجود آورده است. این مشاجرات تقریباً نمایانگر ایده آل‏های متفاوت تحقیقی است؛ اما نشان دادن اینکه عدم توافق‏های اساسی کجاست، دشوار است. برای بسیاری از محققان نیز درک روش چندرشته‏ای برای مطالعة دین کاری دشوار است (همان، ص86ـ87). ویژگی های پدیدارشناسی دین با این توصیف هایی که درباره پدیدارشناسی و پدیدارشناسی دین صورت ارائه گردید، باید معلوم شده باشد که این رویکرد علاوه بر مؤلفه های پنج گانة پدیدارشناسی فلسفی، که پیش تر یاد شد، ویژگی های دیگری نیز دارد. این ویژگی ها عبارت است از: الف. به کارگیری روش مقایسه ای: استفاده از مقایسه در رویکرد پدیدارشناسی مورد اتفاق همگان است، تا جایی که برخی پدیدارشناسان کاربست روش مقایسه ای را برابر با پدیدارشناسی دین انگاشته اند (آلن، 1375، ص 187). ب. نظام مندسازی: طبقه بندی و انتظام بخشیدن به پدیدار دینی نیز از لوازم لاینفک رویکرد پدیدارشناسی دین دانسته شده است (همان). ج. رهیافت تجربی: مراد از تجربی بودن در اینجا، پیشینی نبودن و تکیه بر شواهد تجربی است، و این همان چیزی است که به عنوان علمی و عینی بودن از آن تعبیر می شود. اما در پدیدارشناسی دین به ارائة شواهد تجربی اکتفا نمی شود، بلکه می کوشند تا از توصیف داده های تجربی برای کشف ساختار ماهوی پدیدارهای دینی مدد جویند. د. کاربستِ رهیافت تاریخی: پدیدارشناسی دین اگرچه نگاه صرفاً تاریخی به دین را روانمی داند، اما هرگز نمی تواند از توجه به ابعاد و زمینه های تاریخی دین بی بهره بماند؛ چراکه هیچ پدیدار تاریخی نیست که بتوان آن را خارج از تاریخش فهم کرد. ه‍ . رهیافت توصیفی: مراد از توصیف در اینجا، دو چیز است: یکی سلبی، و دیگری ایجابی. در مفهوم سلبی، پدیدارشناسان دین اصرار دارند که کارشان فارغ از ارزش داوری و تجویز است (رویکرد غیرتجویزی)، و در مفهوم ایجابی، همان گونه که دربارة کم وکیف کاربست رهیافت تاریخی در پدیدارشناسی گفتیم، پدیدارشناسان اگرچه مانند دانشمندان علم تجربی خود را صرفاً مقید به توصیف پدیدارهای دینی نمی دانند، اما معتقدند: کارشان همواره با توصیف داده های دینی آغاز می شود. آنان توصیف را لازمة کار خود می دانند، و با فرارفتن از آن، به تحلیل و کشف ساختارها، گونه ها و ماهیت پدیدارهای دینی دست می یابند (همان). و. بهره مندی در عین استقلال از دیگر رویکردها و روش ها: پدیدارشناسی دین در عین حال که از داده های همة روش ها و رویکردها به دین بهره مند می شود، اما همواره از توصیف این داده ها، چشم به کشف ابعاد ماهوی و نوعی پدیدارهای دینی دارد. بنابراین، پدیدارشناسی دین خود را با دیگر رویکردها، چه به صورت فردی، و چه به وجه مجموعی، یگانه ندانسته، رشته ای مستقل می انگارد. ز. تفاهم و همدلی: پدیدارشناسان دین معتقدند: بدون رهایی از ذهنیت های از پیش شکل گرفته و بدون تقرب عاطفی و همدل شدن با پیروان ادیان، نمی توان به ماهیت پدیدارهای دینی پی برد. این موضوع با ویژگی تعلیق حکم بی ارتباط نیست. اما نباید این تفاهم و همدلی را الزاماً به معنای ایمان به آن دین، یا داشتن تجربة دینی و یا توصیف جانب دارنه انگاشت، بلکه بیشتر به معنای کنجکاوی عقلی، حسّاسیت و احترام نسبت به باورها، اعمال و احساسات دینی است. به گفتة یکی از اندیشمندان این حوزه، پدیدارشناسی، دین را از این حیث که چگونه در جایگاه اخلاص و تأمّلات دینی قرار می گیرد، پژوهش می کنند (Koestenbaum, 1967, p. 177-178). البته اینکه این همدلی چگونه با تعهد و بی طرفی علمی، که لازمة تحقیق است، سازگار می افتد، همواره از چالش هایی بوده که پدیدارشناسان با آن روبه رو بوده اند (Ibid, p. 191-192). ج. اجتناب از فرمول بندی های روش شناختی: برخلاف پدیدارشناسی فلسفی، که بزر‏گ ترین اهتمامش بر سیر به شهود ذات متمرکز شده است، به استثنای برخی از پدیدارشناسان دین، در این رویکرد از چنین فرمول بندی های روش شناختی پرهیز می کنند (Ibid, p. 192). نتیجة چنین رهیافتی این شده است که مدعیات پدیدارشناسان دین در باب نوع شناسی پدیدارهای دینی و ذات آنها، فاقد توجیه و تحلیل نیرومند بماند و بیشتر ادعایی باشد تا انتقادی (Ibid). جوهرة پدیدارشناسی دین اکنون اگر بخواهیم به پرسشی که در آغاز این جستار طرح کردیم، یعنی چیستی پدیدارشناسی دین و نسبتش با پدیدارشناسی فلسفی پاسخ گوییم، می توانیم با روشنی و اطمینان اذعان کنیم که پدیدارشناسی دین با وجود پیرایه هایی که به واسطة موضوع تحقیقش، یعنی دین، به خود گرفته، در حاق و جوهر خود، همان رویکرد پدیدارشناسی فلسفی است که این بار دربارة شناخت دین و پدیدارهای دینی اتخاذ می شود. ویژگی هایی مانند رهیافت تجربی و نیز توصیفی و یا نظام مندسازی پدیدارهای دینی و یا کاربست روش مقایسه ای در این رویکرد، آن را از ذات خود، که همانا عبور از پدیدارها به جوهر درونی است، دور نکرده ، بلکه دقیقاً در همان جهت به پیش برده است. سخن آخر پدیدارشناسی دین را باید مولود بی واسطة پدیدارشناسی فلسفی تلقی کرد. همین نسبت سبب شده است تا سیل انتقاداتی که به پدیدارشناسی فلسفی روا داشته اند بر پیکر این رویکرد در دین پژوهی وارد آید. اما نمی توان انکار کرد که پدیدارشناسی دین با وجود همة انتقادهایی که به آن روا داشته اند، هنوز یکی از مهم ترین و پرکاربردترین رویکردها در دین پژوهی است. برخی از مهم ترین وجوه دین تنها با رویکردی مشابه پدیدارشناسی قابل مطالعه است. بنابراین، خطای فاحشی است که بخواهیم رویکردی را که تنها راه برای پاسخ دادن به برخی پرسش های دین پژوهانه است (به ویژه آنچه به ذات و جوهر دین و پدیدارهای دینی مربوط می شود)، از دسترس دین پژوهان دور سازیم یا از ارزش آن صرف نظر کنیم. در عین حال، نباید از آفات و تبعات جزم و جمود بر یک رویکرد در مطالعة پدیده ای ذووجوه و ذوابعادی، مانند دین غافل شویم، بلکه کاوش هر بُعد و وجهی از دین را به رویکردی متناسب با آن وانهیم.   منابع اشمیت، ریچارد، اشمیت، سرآغاز پدیدارشناسی، ترجمه شهرام پازوکی (1375)، فرهنگ، ش 18، ص 27ـ9. آلن، داگلاس (1375)، پدیدارشناسی دین، در: دین پژوهی، ترجمة بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. پازوکى، شهرام، (1377)، جامع الاسرار سیدحیدر آملى، جامع تصوف و تشیع در: خرد جاودان، تهران، فروزان. جمادی، سیاوش (1387)، زمینه و زمانه پدیدارشناسی، تهران، ققنوس. حافظ، خواجه شمس الدین محمد (1359)، دیوان حافظ، تصحیح و توضیح پرویز ناتلخانلرى، تهران، خوارزمى. حقی، علی، درآمدی بر پدیدارشناسی هوسرل (پاییز 1378)، نامه مفید، ش 19، ص 88 ـ 59. خاتمی، محمود (1379)، جهان در اندیشه هایدگر، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر. روژه ورنو و ژان وال و دیگران (1372)، نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفه های هست بودن، ترجمة یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی. ریخته­گران، محمدرضا (1382)، مقالاتی درباره پدیدارشناسی، هنر، مدرنیته، تهران، ساقی. سخایی، مژگان، پدیدارشناسی دین 1 (1389) مشکوةالنور، ش 24 و 25، ص 108ـ79. کاپلستون، فردریک (1375)، تاریخ فلسفه (از فیشته تا نیچه)، ترجمة داریوش آشوری، تهران، علمی و فرهنگی و سروش. مک کواری، جان (1377)، فلسفه وجودی، ترجمة محمدسعید حنایی کاشانی، تهران، هرمس. موحدیان عطار، علی (1389)، مفهوم عرفان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. نوالی، محمود (1383)، مقدمه ای بر معرفی مشابهات و اختلافات پدیدارشناسی و عرفان در: عرفان، پلی میان فرهنگ ها؛ بزرگداشت آنه ماری شیمل، تهران، دانشگاه تهران. هوسرل، ادموند (1387)، تأملات دکارتی، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، طرح نو. Sharpe, Eric. J (1986), Comparative Religion, A History, Illioise, ope court. Koestenbaum, Reter (1967), “Religion in the Tradition of the phnomenology“ in, Philosophical & Cultural Perspective, J. Clayton Feaver & Wil phnomenology Horosz (eds.), New York, Van Nostrand Reinhold Company. Howarth, J. (1998), Phenomenology, Epistemic Issues in, in Routledge Encyclopedia of Philosophy, Version 1.0, London, Routledge.   علی موحدیان عطار: استادیار دانشگاه تهران. عیار پژوهشی در علوم انسانی - سال چهارم، شماره اول، پیاپی 7، انتهای متن/

http://fna.ir/KDEYKL





94/12/04 - 04:18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن