واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
شهرداری تهران با مجوز از چه مرجعی نیروی مسلح دارد؟/ نقدی بر درگیریهای ماموران شهرداری با دستفروشان جامعه > شهری - مهران موصلی
در روزهای گذشته خبرهای مربوط به شهرداری تهران نگرانکننده هستند. از حملهٔ گروهی، مسلح به سلاح سرد، و برنامهریزیشدهٔ شبانه به یک کارواش در منطقهٔ دوی تهران گرفته تا استعفای شهردار آن منطقه و سپس حملهٔ ماموران شهرداری به دستفروشان جلوی متروی شادمان. جا دارد که با چشم باز و دقت از خودمان بپرسیم شهرداری تهران به کجا میرود؟ متن خبری که دربارهٔ این حمله تنظیم کرده بودند نفرتانگیز و غیرانسانی بود. در متن خبر دستفروشان و طوَافان را «اراذل و اوباش» نام داده بودند و بودن تعهد از یکی از اینان مبنی بر «عدم بساطگستری» را «سابقهٔ شرارت» نام داده بودند. شهرداری تهران که هر صبح و شب در تمام معابر مثل معلم اخلاق بالای سر ما ایستاده و اخلاق و حدیث را بسیار بیش از درک و حتی نیازمان و به ضرب و زور در چشم و مغزمان فرو میکند نخوانده است که به شهادت شیعه و سنی پیامبر اسلام (ص) فرمود «الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله»؟ کارمان به جایی رسیده که در سی و هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی کسی را که باید مانند رزمندهٔ راه خدا ازش تجلیل کنیم اراذل و اوباش مینامیم؟ طوافی شرارت است؟ سالها پیش از این که شهردار محترم تهران بالمعاینه ببینند در تهران روند خرید و فروش کالا چهگونه است، چرخهای طوافی بخش قابل توجهی از خرید و فروش سنتی را به عهده داشتهاند. ناگهان چه شده که این روش پسندیدهٔ تلاش معاش شرارت شده است؟ از سد معبر نگران هستند؟ ما هم نگران هستیم. بیاییم با هم صادق باشیم. برجهایی با درآمد میلیاردی که از بزرگترین تا کوچکترین معبرهای شهر را تا چند سال میبندند و کسی کاری به کارشان ندارد بیشتر سد معبر میکنند یا طوافی که گوشهای از پیادهرو روی چرخش چند ساعتی گوجه و خیار یا انار یا سیب میفروشد تا سد جوع کند؟ این سد معبر نیست، تلاش شرافتمندانه برای سد جوع است. نگران سد معبر هستند؟ اگر روزی لازم به شهادت در دادگاهی صالح باشد، یک دوست فرهنگپیشهٔ من حاضر است این خاطرهٔ شخصی خودش را در دادگاه به عنوان شهادت ارائه بدهد: «در فلکهٔ دوم صادقیه یک وانت بزرگ شهربان در ضلع شمال شرق میدان وارد پیادهرو شده و آسوده آنجا پارک کرده بود. از خودم پرسیدم این همان سد معبر نیست که مامور نشسته در این وانت باید آن را رفع کند؟ جلو رفتم و با ترس پرسیدم: "این کار شما مشکلی ندارد؟" راننده که احتمالا بیست سالی از من کمسنتر بود، با لاتمنشانهترین لهجه و گفتار گفت: "اگه مشکلی هم داشته باشه [و اینجا مکث کرد و به شیوه ای تهدیدآمیز چشم در چشم من دوخت و بعد ادامه داد] خودمون درستش میکنیم." گفتم: "یعنی به من میگویید به تو مربوط نیست؟" گفت: "ای. یه جورایی." و متاسفم که جرات نکردم عکسی از چهرهاش و حالت تهدیدآمیزش در موقع بیان این جملات بگیرم. چون خودم را شهروند مسئول میدانم با بازرسی شهرداری تماس گرفتم. جوابی که به من دادند این بود که شما اصلا با اینها وارد بحث نشوید. اینها آدمهای بیتربیتی هستند. و بعد از آن اگر شما پیگیریای دیدید، من هم دیدم. خود بازرسی شهرداری به من اطلاع میدهد که اینها آدمهای بیتربیتی هستند. بله. میدانم. اما انگار یادشان رفته که بازرس و مسئول هستند و به محض فهمیدن این که اینها بیتربیت هستند باید از مسئولیت اجرایی و تماس با شهروندان دورشان کنند، نه این که به من شهروند تکلیف کنند با اینها وارد بحث نشوم.» این وضع شهرداری ما است. بساطگستری جرم است؟ تا جایی که خبر دارم نفس بساطگستری اگر جرم بود شهرداری با احداث بازارهای محلی شنبهبازارو دوشنبهبازار و چندشنبهبازار خود مجرم میبود. طوافی جرم است؟ هیچ قانونی دال بر جرم بودن طوافی نداریم. سد معبر جرم است؟ حبذا. این جرم اولا برای همه جرم است؛ برای برجسازان و گشت مودب شهرداری نیز جرم است. دوم این که هیچ قانونی نیست که به شهرداری اجازه بدهد گشت مسلح به سلاح سرد برای برخورد با این جرم تشکیل بدهد. هر جرمی را باید با واسطهٔ نیروی انتظامی و قوهٔ قضائیه و از طرق و شیوههای قانونی مجازات کرد. کسی حق درگیری برنامهریزی شده و مسلحانه با شهروندان را ندارد. البته اگر شهرداری تهران برای دستفروشان و طوافان هم مثل نوکیسههای برجساز حق شهروندی قائل باشد که ظاهرا نیست. نمیشود که یک شارلاتان هفت خط ماهها با کمال وقاحت در یک شوی مضحکهٔ یکنفره دادگاه محترم و قوهٔ محترم قضائیه و تمام ملت و کشوررا به ریشخند بگیرد و در برخورد با او بگوییم به هر حال طی مراحل قانونی لازم است و هر چند میدانیم میلیاردها پول نفت این مملکت را بالا کشیده باید جزئیات پرونده بررسی شود، چون با همان پولهای مسروقه برای خودش تیمی از وکیلان زبردست فراهم آورده، اما در برخورد با کسی که تمام سرمایه و زندگیش روی چرخ طوافیش است با چوب و چماق و مشت و لگد و توحش و در نقشهای چهارگانهٔ شاکی و مقنن و قاضی و مجری در آن واحد ظاهر شویم و دودمان طرف را با نابود کردن تمام سرمایهاش به باد بدهیم و بعد برویم بدهیم یک انشانویس فرسودهقلم برایمان متن موهن و زشت و تهوعآوری تنظیم کند که ما را فرشتهٔ آسمان و کوشندگان معاش را اراذل و اوباش وانمود کند. پرسشها واضح هستند:
1. چه کسی شهرداریای را که بازرسانش واضح و بیتردید مامورانش را «بیتربیت» میخوانند مسئول ادب و اخلاق شهروندان کرده که با این تبلیغات حجیم و بودجهبربادده و بیحاصل برای خودش وجههای فرهنگی بسازد؟ 2. چه کسی به شهرداری اجازهٔ تشکیل نیروی مسلح به سلاح سرد داده است؟ 3. چه کسی به شهرداری حق برخورد فیزیکی با شهروندان - ولو مخطی - و بر باد دادن سرمایهٔ آنان را داده است؟ 4. مسئول برخوردهای نابخردانه، برخوردهای تبعیضآمیز، برخوردهای ارعابکننده، برخوردهای موهن و غیرهم در این دستگاه عریض و طویل کیست و به که پاسخگو است؟ پینوشت: با این وضع، دور از ذهن نیست که یک بار مهران موصلی در ایستگاه اتوبوس ایستاده باشد و ماموران شهرداری او را بشناسند و خیلی آسان سدکنندهٔ معبر تشخیص دهند و کاری کنند که آیندگان دربارهاش بگویند فاعتبروا یا اولی الابصار. ۴۵۴۷
کلید واژه ها: شهرداری تهران -
دوشنبه 3 اسفند 1394 - 12:25:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]