تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831614165




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

الگوی مفهومی سطوح تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر خط مشی گذاری فرهنگی - بخش دوم و پایانی خط مشی گذاری به مثابه تصمیم گیری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: الگوی مفهومی سطوح تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر خط مشی گذاری فرهنگی - بخش دوم و پایانی
خط مشی گذاری به مثابه تصمیم گیری
رابطة وثیق دین و فرهنگ به ویژه نقش جهت دهنده ای که آموزه های دینی در قبال فرهنگ دارند، ضرورت مطالعة تأثیرگذاری نظام مند این آموزه ها بر خط مشی گذاری فرهنگی را دوچندان می کند.

خبرگزاری فارس: خط مشی گذاری به مثابه تصمیم گیری



  1-2. خط مشی گذاری به مثابه تصمیم گیری در بطن هر خط مشی یک تصمیم نهفته است. به عقیدة اسمیت و لاریمر در سطح مبنایی، خط مشی عمومی مطالعة تصمیم گیری است (اسمیت و لاریمر، 1392، ص61). اگرچه خط مشی گذاری عمومی در زمینه های پرشماری از جمله پایداری و گستردگی قلمرو، پیچیدگی فرایند، دغدغة منفعت عامه و ارتباط نزدیک با سیاست، از تصمیم گیری به معنای عام آن متمایز است (قلی پور، 1389، ص105)، با دقت در تعاریف و فرایند خط مشی عمومی درمی یابیم این تفاوت ها تنها خط مشی را به گونة خاصی از تصمیمات تبدیل می کند و موجب تباین کامل این دو مقوله نمی شود. برای درک بهتر این موضوع نگاهی به مدل فرایند مرحله ای خط مشی می تواند راه گشا باشد. جدول (1) سیر تطور مدل مرحله ای فرایند خط مشی را نشان می دهد. شباهت میان مدل ها واضح است: نخست نوعی مسئله باید در کانون توجه دولت قرار گیرد؛ آن گاه خط مشی گذاران راه حل هایی برای پرداختن به مسئله تدوین می کنند. در نهایت مناسب ترین راه حل انتخاب و اجرا، و سپس میزان تحقق هدف خط مشی (راه حل ها) ارزشیابی می شود (اسمیت و لاریمر، 1392، ص40). جدول 1. سیر تطور مدل مرحله ای فرایند خط مشی گذاری پژوهشگر خط مشی چارلز جونز هارولد لاسول جیمز اندرسون گری برور و پیتر دلئون رندال ریپلی نام و سال اثر مقدمه ای بر مطالعة خط مشی، 1970 پیش گزارش علوم خط مشی، 1971 خط مشی گذاری عمومی، 1974 مبانی تحلیل خط مشی، 1983 تحلیل خط مشی در علم سیاسی، 1985     مدل مرحله ای پیشنهادی شناخت هوشمندی شناسایی مسئله و تدوین دستورکار آشنایی و ورود به مسئله تدوین دستور کار تعریف ترغیب فرموله کردن برآورد فرموله کردن و مشروعیت بخشی به اهداف و برنامه ها تجمیع تجویز اقتباس کردن انتخاب اجرای برنامه بازنمایی استناد اجرا اجرا ارزشیابی اجرا- عملکرد و اثرات فرموله کردن کاربرد ارزشیابی ارزشیابی تصمیم دربارة آینده خط مشی مشروعیت بخشی خاتمه   خاتمه   کاربرد ارزشیابی       واکنش         ارزشیابی         حل / خاتمه.           توجه به عناصر اصلی فرایند خط مشی در مدل های مختلف، تشابه آن را با تصمیم گیری آشکارتر می کند. در واقع مراحل پیشنهادی افرادی نظیر لاسول (1971) و جونز (1970) خط مشی عمومی را نوعی فرایند تصمیم گیری خطی از مراحل به هم پیوند خوردة مفهوم سازی می کند که بیشتر نگاهی عقلانیت گرا را بازمی تاباند. یک مسئله شناسایی می شود؛ واکنش های بدیل در نظر گرفته می شود؛ بهترین راه حل اختیار می شود؛ اثر راه حل ارزشیابی می شود؛ بر مبنای ارزشیابی خط مشی تداوم می یابد، بازنگری می شود یا خاتمه می یابد (اسمیت و لاریمر، 1392، ص42). شکل ذیل، چرخة خط مشی عمومی را نشان می دهد.   در یک جمع بندی کلی می توان چرخه و مراحل خط مشی عمومی را به این شرح توصیف کرد: مرحلة اول: تدوین و تنظیم خط مشی، مرحلة دوم: اجرا و به کارگیری خط مشی، مرحلة سوم: ارزیابی خط مشی (قلی پور، 1389، ص125-139). در این مقاله برای نشان دادن سطوح تأثیرگذاری آموزه های دینی بر خط مشی گذاری عمومی به طور عام، و خط مشی گذاری فرهنگی به طور خاص، از تشبیه مرحلة تدوین و تنظیم خط مشی به مراحل تصمیم گیری استفاده می کنیم. در هر تصمیم گیری همواره سه رکن حضور دارند: مسئله یا موقعیت تصمیم، راهکارهای بالقوه یا گزینه های تصمیم، و انتخاب گزینة مناسب. بدون این سه رکن تصمیم گیری معنا نخواهد داشت؛ چرا که اساساً تصمیم گیری، عبارت است از انتخاب یک گزینه از میان راه حل های یک مسئله یا مشکل (دفت، 1377، ص685). نظریه پردازان مختلف به این سه رکن با عناوین متفاوت اشاره کرد ه اند. برای مثال سایمون از این سه عنصر با عناوین فهم، طراحی و انتخاب یاد کرده است (سایمون، 1976، ص67) و مینتزبرگ و همکاران سه مرحلة تصمیم گیری را شناسایی، ایجاد و گزینش نام نهاده اند (مینتزبرگ و همکاران، 1976). شکل (2) ارکان تصمیم گیری را نشان می دهد. موقعیت تصمیم ناظر به یک مسئله یا مشکل است و همین موقعیت است که تصمیم گیری را ضروری کرده است. رکن دیگر هر تصمیم، گزینه های مختلفی است که تصمیم گیرنده پیش رو دارد. هریک از این گزینه ها می تواند یک راهکار و راه حل برای مسئلة تصمیم گیرنده و یک نوع مواجهه با موقعیت تصمیم باشد. در رویکرد عقلایی به تصمیم گیری، فرض بر آن است که امکان شناسایی همه راه حل های ممکن و امکان ارزیابی آنها برای تصمیم گیرنده فراهم است؛ پیش فرضی که با مطرح شدن عقلانیت محدود به چالش کشیده شد (سایمون، 1976، ص82). رکن سوم تصمیم گیری، انتخاب گزینة تصمیم از میان گزینه های مختلف است که معمولاً با ارزیابی گزینه ها با یک یا چند معیار ذهنی یا عینی انجام می گیرد. این معیار ها به گونه ای انتخاب می شوند که هدف (یا اهداف) تصمیم گیرنده را بیشینه کنند؛ هرچند ممکن است در بسیاری از تصمیم گیری ها هدف و معیارهای منشعب از آن به طور منقح مشخص نشده باشند. یکی از دلایلی که ما از آنها به منزلة رکنی مستقل در تصمیم گیری یاد نکردیم، همین نکته است. تصمیم گیری کنشی عامدانه و آگاهانه است، اما اهداف همیشه مصرح نیستند. در ادامه با تکیه بر این سه رکن تصمیم گیری، به معرفی و تبیین سه سطح از تأثیرگذاری آموزه های دینی در تصمیم گیری می پردازیم: 2-2. سطح نخست: ارزیابی و انتخاب اسلامی آموزه های دینی در این سطح، در ارزیابی و انتخاب گزینة تصمیم تأثیر می گذارند. این اثرگذاری می تواند به نحو سلبی یا ایجابی باشد. در صورت اول تعارض گزینه های تصمیم با آموزه های دینی بررسی می شود و در صورت دوم، تطابق آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد. بین این دو صورت اگرچه ظاهراً تفاوت اندکی است، در عمل فاصله بسیار است. اثرگذاری آموزه های دینی در این سطح همچنین می تواند پیش از انتخاب یا پس از آن باشد. آموزه های دینی می توانند به منزلة معیار یا معیارهایی در کنار دیگر معیارهای ارزیابی گزینه ها قرار گیرند و یا می توانند به عنوان معیارهای کلی تر در طول سایر معیارها قرار گرفته، لایه دیگری از ارزیابی را تشکیل دهند. آموزه های دینی را همچنین می توان برای وزن دهی دیگر معیارها به کار برد. نمودار ذیل شکل های مختلف تأثیر در سطح نخست را نشان می دهد. برای مثال رابطة بین مجلس شورای اسلامی و فقهای شورای نگهبان، شکلی از صورت اول اقسام پیش گفته یعنی تأثیر سلبی پس از انتخاب است که در آن تصمیم مجلس (مصوبة آن) به منظور احراز «عدم مغایرت با احکام اسلام ارزیابی می شود (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 96). برای این نمود یافتن آموزه های اسلامی به منزلة معیار، می توان مثال های فراوانی ذکر کرد. کمال جویی می تواند معیاری در همه تصمیم های فردی باشد که در آن فرد تصمیم گیرنده تصمیمی را بر می گزیند که او را به کمال نزدیک کند. آخرت گرایی در برابر دنیاگرایی و عاقبت اندیشی به جای عافیت طلبی مثال های دیگری از معیارهای برخاسته از آموزه های اسلامی است. برای مثال شرکتی که در زمینة تولید و نشر محصولات فرهنگی فعالیت می کند، با خودداری از نشر محصولاتی که سلامت اخلاقی جامعه را به خطر می اندازند، آموزه های دینی را به درستی در خط مشی سازمانی اش دخیل کرده است. توجه به این نکته نیز سودمند است که تشخیص نظر شرعی در چنین مواردی، گاه ساده و گاهی بسیار دشوار است. برای نمونه روشن است که طبق نظر فقها انتشار کتب ضاله حرام است و کسب وکار آلوده به آن آلوده به حرام شده است (انصاری، 1415ق، ص235)؛ اما تشخیص آثار و پیامدهای برخی محصولات فرهنگی نظیر فیلم ها و بازی های رایانه ای و نظایر آن بدین سادگی نیست و شاید بتوان گفت تشخیص موضوع در این موارد، به مراتب از تشخیص حکم دشوارتر است. 3-2. سطح دوم: راهکار اسلامی همان طور که بیان شد رکن دوم از ارکان تصمیم گیری، راهکارها و گزینه هایی است که پیش روی تصمیم گیرنده قرار دارند. در سطح نخستِ تأثیرگذاری آموزه های دینی در تصمیم گیری، این آموزه ها به صورت راهنما و رهنمودهایی برای انتخاب یکی از این گزینه ها ظاهر شد. در سطح دوم، معارف دینی خود به منزلة ارائه کنندة راهکار وارد فرایند تصمیم گیری می شوند. از آنجا که حضور آموزه های دینی در این سطح پررنگ تر است، وارد کردن آنها در این سطح نیاز به آشنایی بیشتری با معارف اسلامی دارد. همان طور که می دانیم، هم دین داری (تدین) و هم شناخت دین (تفقه) مقولاتی مشکک هستند. ضمناً یادآوری این نکته هم خالی از لطف نیست که تأثیرگذاری آموزه های دینی همواره به خواست تصمیم گیرنده و به صورت آگاهانه رخ نمی دهد، بلکه در بسیاری مواقع مانند اثرگذاری بینش های فرد بر رفتار او، امری ناخودآگاه است. نیز در نظر آوردن گزینه های مختلف می تواند متأثر از الهامات رحمانی و یا شیطانی باشد. دربارة دو نکتة اخیر می توان شواهد بسیاری را از آیات و روایات ذکر کرد. تنها برای نمونه، قرآن کریم یکی از آثار تقوا را برخورداری از قدرت تشخیص بیان می کند (انفال: 29) و به تقوا پیشگان وعدة خروج از مشکلات می دهد (طلاق: 4). برای ذکر نمونه ای از تأثیر آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری در این سطح، نخست مثالی فرهنگی را که با موضوع این مقاله ارتباط نزدیک تری دارد ذکر می کنیم. شرکت تولید و توزیع محصولات فرهنگی را که پیش تر به آن اشاره شد در نظر بگیرید. در سطح یک، مدیران این شرکت بر اساس آموزه هایی به انتخاب از میان محصولات فرهنگی موجود دست می زدند و محصول مناسب برای توزیع و نشر را انتخاب می کردند. سطح دومِ تأثیر آموزه های اسلامی بر تصمیم مدیران این شرکت را می توان به تصمیم برای تولید محصولاتی مطابق این آموزه ها و سپس توزیع و نشر آن محصول تشبیه کرد. به این ترتیب استفاده از تعالیم دینی به جای تأثیرگذاری بر فرایند ارزیابی و انتخاب گزینه ها، خود به تولید گزینه ای در کنار گزینه های دیگر انجامید. سطح دوم تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری، محدود به عرصة فرهنگ نیست، و در عرصه های دیگر نیز امکان پذیر است. نمونة در دسترس دیگر، مقایسه بین بانک داری غیرربوی و بانک داری اسلامی است؛ با این توضیح که اگر مدل ها و صورت های مختلف معاملات بانکی رایج به تعالیم اسلامی عرضه گردد تا مخالفت یا عدم مخالفت آنها با آموزه های دینی تشخیص داده و انواع ربوی آن ممنوع و سایر صورت ها مجاز شمرده شود، این بانک داری را غیرربوی می گویند و این نحوه مواجهه با آموزه های اسلامی از نوع سطح یک (انتخاب اسلامی) است؛ اما اگر برای برخی نیازهای پولی و بانکی در معاملات و مبادلات بین اشخاص حقیقی یا حقوقی بر اساس موازین شرع، عقودی تنظیم شوند و در دستور کار قرار گیرند، این بانک داری، اسلامی نامیده می شود و این نحوة مواجهه با تعالیم شرعی، نمونه ای از سطح دوم اثرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری است. 4-2. سطح سوم: شناخت مسئله سطح سوم تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری به مراتب از دو سطح پیشین عمیق تر است، و به همین نسبت تبیین آن دشوارتر خواهد بود. لذا به ناچار شیوه بیان را ساده تر می کنیم. فرض کنیم تأثیرگذاری آموزه های دینی در تصمیم گیری مانند استشاره و استفتای دینی از یک عالم اسلام شناس باشد. در سطح یک، تصمیم گیرنده گزینه ها یا تصمیم خود را با عالم اسلام شناس در میان می گذارد و او آنها را بر اساس تعالیم دینی ارزش گذاری و ارزیابی می کند. در سطح دوم، تصمیم گیرنده موقعیت تصمیم و مسئله را برای عالم اسلام شناس تشریح می کند و او با ارزیابی آن موقعیت و مسئله به ارائة راه حل و راهکار می پردازد. در سطح سوم نوبت آن است که خود موقعیت تصمیم و مسئله ای که تصمیم گیرنده با آن روبه روست ارزیابی شود. برای روشن شدن منظور، از تمثیلی ساده و گویا بهره می گیریم: دو قمارباز را تصور کنید که یک شب قصد بازی و شرط بندی داشتند، اما با خود گفتند خوب است پیش از هر کار و فعالیتی با احکام آن آشنا باشیم تا در میانة کار دچار مشکلی نشویم. با این انگیزه به سراغ امام جماعت محله که طلبه ای جوان بود رفتند و قصد خود را به او گفتند. طلبة جوان بر اساس آنچه از تعالیم اسلامی می دانست، این دو را موعظه کرد و از قبح قمار و سُحت بودن درآمد ناشی از آن و آیات و روایات این موضوع برایشان بسیار گفت. این دو، شرمنده به خانه بازگشتند، اما ساعتی طول نکشید که هوسِ بازی بر آنها چیره شد و از مواعظی که شنیده بودند صرف نظر کرده، مشغول بازی شدند. از قضا در میانة کار یک بار تاسِ بازی به صورتی نامتعادل بر لبة خود قرار گرفت؛ به گونه ای که مشخص نبود عدد سه آمده یا چهار.  از بد حادثه نتیجه این تاس ریختن، در سرنوشت بازی و برد یا باخت طرفین بسیار مؤثر بود و همین کافی بود که بین این دو نزاع بالا بگیرد. طبق سنت رایج، این دو دعوای خود را نزد پیش نماز محل، یعنی همان طلبة جوان بردند و موقعیت بازی و طرز قرار گرفتن تاس را برای او تشریح کردند. طلبه جوان در فکر فرو رفت و پس از تأمل چنین پاسخ داد: در فقه یک قاعده ای داریم که می گوید هنگامی که بین اقل و اکثر شک کردی، بنا را بر اکثر بگذار. بر اساس این قاعده باید چهار را مبنا قرار دهیم اما ... این قاعده مربوط به شکیات نماز است! پس در این مسئله به قاعدة کلی تر یعنی عمل به قدر متیقن تمسک می کنیم... البته باید دید حالت سابق یقینی وجود دارد یا نه، شاید بتوان استصحاب کرد ... پس از اینکه طلبة جوان از عهدة تنقیح موضوع و تشخیص حکم آن برنیامد، فردای آن روز این مسئله و ماجرایش را برای استاد خویش بازگو کرد و از او راهنمایی خواست. استاد که عالمی فاضل بود، به طلبة خود گفت: پاسخ همان است که در ابتدای شب به ایشان گفتی. اگر آن عالم فاضل دینی در این مسئله به بررسی پاسخ های طلبه و بیان ایرادات و اشکالات فقهی و اصولی آنها می پرداخت، نوع مواجهه او از نوع سطح یک طبقه بندی می شد. اگرچه ظاهراً این کار اشکالی ندارد و برای طلبه جنبه آموزندگی هم دارد، لزوماً راه گشا نیست. این عالم همچنین به بیان یک راه حل مانند راه حل هایی که طلبه گفته بود نیز نپرداخت و لذا نحوة مواجهة او از نوع سطح دو نیز نیست؛ بلکه وی با تنبیه اصل موقعیتی که قماربازان با آن روبه رو بودند، به جای ارائة راه حل برای مسئله، اساساً آن را منحل کرد. این همان سطح برخوردی است که ما در چارچوب پیشنهادشده در این نوشتار از آن به سطح سوم تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری تعبیر کرده ایم. از این منظر حاصل بسیاری از تلاش های سطح دومی که به دنبال استخراج راهکارهای اسلامی برای مسائل هستند، پاسخ هایی درست اند که به مسائل نادرست داده می شوند. این در حالی است که شناخت صحیح مسئله سهمی بسزا در پاسخ صحیح به آن دارد. بنابراین مهم تر از سنجش تصمیمات یا گزینه های تصمیم در ترازوی موازین دینی، اعتبارسنجی خود مسئله است. در یک جمع بندی از سه سطح بیان شده می توان گفت یک تصمیم اسلامی، تصمیمی است که هر سه رکن آن زیر چتر آموزه های اسلامی باشند؛ بدین معنا که در درجة اول، موقعیت تصمیم و خاستگاه مسئلة اسلامی باشد؛ در مرتبة بعد راهکارها و راه حل های بالقوه برخاسته از عقل و شرع باشند و هم در ارزش گذاری و انتخاب راهکار، از نظام ارزشی اسلامی پیروی کنند. 5-2. خط مشی گذاری و اسلام خط مشی گذاری دارای دو ساحت نظری و عملی است. ساحت نظری آن دربردارندة مطالعاتی دربارة خط مشی است که در مراکز دانشگاهی، در رشته های مختلف به صورت آموزش و پژوهش صورت می پذیرند. ساحت عملی خط مشی گذاری به آنچه در اقدام مدیران و سیاست مداران ظاهر می شود دلالت دارد. آنچه دربارة سطوح تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری گفته شد به سادگی به ساحت عملی خط مشی گذاری تعمیم پذیر است؛ زیرا همان گونه که پیش تر نیز اشاره شد، در بطن هر خط مشی، یک تصمیم نهفته است. البته آنچه در واقع روی می دهد، بسیار پیچیده تر از آن است که در قالب چند مرحلة خطی توصیف شود. مدل های فرایندی خط مشی گذاری همواره با این کاستی روبه رو بوده اند؛ اما ساده سازی فرایندهای پیچیده ای که در شکل گیری مسائل، مهم شدن برخی از آنها و تدوین دستور کار، ساخت، پرداخت و انتخاب گزینه ها و خط مشی ها و سپس اجرا و ارزیابی آنها روی می دهد، اگرچه موجب از دست رفتن برخی جزئیات می شود، می تواند به فهم تحلیل هایی نظیر آنچه در این نوشتار ارائه شد، کمک کند. مدل سه سطحی ارائه شده، به ساحت نظری خط مشی گذاری نیز قابل تعمیم است؛ با این توضیح که در مطالعات خط مشی با رویکرد اسلامی نباید تنها به ارزیابی سطحی مدل ها و نظریه ها بسنده کرد و نیز نباید به ارائة الگوها و نظریاتی در عرض الگوها و نظریه های رایج دلخوش بود؛ بلکه مطالعات اسلامی باید از سطح بگذرند و پا در عمق بگذارند و مسائل را واکاوی کنند. واکاوی مسائل کمک می کند آنچه شایستگی بذل توجه دارد مدنظر قرار گیرد و چه بسا بسیاری از مسائل به جای آنکه حل شوند، منحل گردند. به طور کلی دربارة مطالعات اسلامی در بسیاری از رشته های علوم انسانی دو رویکرد اصلی رواج دارد: یک رویکرد به ارزیابی و گزینش نظریات رایج و غربی بر اساس تعالیم دینی تأکید می کند و رویکرد دوم به تأسیس نظریات جدید برخاسته از محتوای معارف دینی اصرار می ورزد. این دو رویکرد به ترتیب متناظر سطح اول و دوم تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری هستند. تلاش پژوهشگران در رویکرد گزینشی، مانند تصمیم گیرنده ای است که گزینه های تصمیم خود را با ملاک قرار دادن آموزه های اسلامی ارزیابی و انتخاب می کند. پژوهشگرانی که رویکرد تأسیسی را دنبال می کنند، مانند تصمیم گیرنده ای هستند که می کوشد راهکار و راه حل مسئلة خود را از معارف اسلامی استخراج کند. در مقابل، با تبیین سطح سوم تأثیرگذاری آموزه های دینی، کوشیدیم ضرورت بررسی عمیق تر مسائل نشان دهیم. می توان گفت عمیق ترین تلاش های نظری در مطالعات اسلامی در برخی رشته های علوم انسانی در حال حاضر، صرف پاسخ گویی به مسائل انسان غربی با استفاده از نصوص اسلامی می شود؛ در صورتی که اگر داستانی را که در قسمت های قبل نقل کردیم به یاد آورید خواهید دید چقدر برخی از این تلاش ها می توانند مضحک باشند. البته پرداختن به سطح اول و دوم به خودی خود اشتباه نیست و شاید در برخی مقاطع زمانی، نیاز انقلاب اسلامی بوده است؛ اما توقف در این سطوح، اشتباهی بزرگ و جبران ناپذیر است که مانع تحقق آرمان های بلند انقلاب در ایجاد زمینه های تأسیس تمدن بزرگ اسلامی خواهد بود. بایسته است متولیان تحول علوم انسانی و دغدغه مندان این حوزه نگاه ژرف به مسائل را سرلوحة کار خود قرار دهند و مواجهة سطحی را به افراد سطحی واگذار کنند. 3. جمع بندی و دلالت های کاربردی در این مقاله پس از بازخوانی تعاریف خط مشی و فرهنگ به تعریفی از خط مشی فرهنگی دست یافتیم و نسبت بین آموزه های دینی و فرهنگ را به اجمال بررسی کردیم. به منظور نشان دادن مقولة پیچیده تأثیرگذاری آموزه های دینی بر خط مشی فرهنگی، به ساده سازی موضوع دست زدیم. به این منظور بر مرحلة تدوین خط مشی متمرکز شدیم و آن را به یک تصمیم گیری ساده تقلیل دادیم؛ سپس با توجه به ارکان ثابت در هر تصمیم گیری که عبارت اند از: موقعیت تصمیم، گزینه های تصمیم و ارزیابی و انتخاب، سه سطح مختلف از صورت های ممکن تأثیرگذاری آموزه های اسلامی بر تصمیم گیری را معرفی کردیم و در نهایت توضیح دادیم چگونه این الگوی چندسطحی قابل تعمیم به ساحت نظری و عملی خط مشی گذاری است. رابطة وثیق فرهنگ و آموزه های دینی در کشور ما ایجاب می کند به تأثیرگذاری این آموزه ها در خط مشی گذاری فرهنگی توجه بیشتری شود. متأسفانه به نظر می رسد سومین سطح و عمیق ترین سطح تأثیرگذاری آموزه های دینی بر خط مشی گذاری فرهنگی که عبارت است واکاوی و شناخت مسائل از منظر تعالیم اسلامی، کمتر توجه شده است. نهادهای فعال در خط مشی گذاری فرهنگی و در رأس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی به منزلة عالی ترین مرجع در این موضوع، می باید ضمن تقویت خرده نظام های سیاست پژوهی خود که با رویکرد دینی به مطالعه و ارائة نظر دربارة موضوعات در دستور کار این نهاد می پردازند، مسئله محوری را در آنها سرلوحة کار قرار دهند. برای نمونه نحوة تعامل و همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تخصصی حوزوی که از شوراهای زیر مجموعه شورای عالی است، می تواند با مدل سه سطحی ارائه شده تحلیل شود. زمانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبات خود را برای ارائة نظر کارشناسی دینی به شورای تخصصی حوزوی ارسال می کند، این نحوه تعامل از نوع سطح یک است. اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوعات مختلفی که در دستور کار دارد نظر شورای تخصصی حوزوی را در عرض دیگر گزینه مدنظر قرار دهد، نحوة تعامل آنها از نوع سطح دوم طبقه بندی می شود. در نهایت اگر شورای تخصصی حوزوی در تعیین دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی مشارکت کند و بر اساس نظام تعالیم دینی مسائل دارای اولویت را تعیین کند، نحوة تعامل این دو نهاد از نوع سوم، یعنی از عمیق ترین نوع خواهد بود. ایجاد یا تقویت مراکز سیاست پژوهی با رویکرد دینی و رصد فرهنگ دینی از دیگر اقداماتی است که می تواند برای دستیابی به سطوح عالی تر و ژرف تر تأثیرگذاری آموزه های دینی بر خط مشی گذاری فرهنگی راه گشا باشد. متأسفانه در کشور ما مرکزی برای رصد و گزارش آمار و اطلاعات فرهنگی به ویژه با رویکرد دینی وجود ندارد و همواره این خطر وجود دارد که تلاش نهادهای سیاست گذار و فعال در عرصة فرهنگ، صرف مسائلی شود که با توجه به واقعیات جامعه در اولویت نیستند. در پایان پیشنهاد دیگری که از نتایج این مقاله قابل ارائه است مشارکت کارشناسان دینی در همة مراحل فرایند سیاست گذاری در کشور به ویژه در سیاست گذاری کلان فرهنگی است. به طور خاص می توان به تدوین برنامه های پنج سالة توسعه که دارای فصل فرهنگی نیز هستند اشاره کرد. با توجه به مدل سه سطحی ارائه شده در مقاله، تأیید این برنامه ها توسط شورای محترم نگهبان، سطح نخست بهره گیری از تعالیم اسلامی در سیاست گذاری است. مشارکت مؤثر کارشناسان دینی و حوزویان فاضل در همة فرایندهای تدوین این برنامه ها، می تواند بهره مندی از آموزه های اسلامی را به سطح دوم و سوم ارتقا دهد.   منابع آشوری، داریوش، 1393، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، تهران، آگه. اسدی، علی، 1388، مواجهه آیات و روایات با جنبه های منفی فرهنگ پذیری، قم، مؤسسة آ. و پژوهشی امام خمینی ره. اسمیت، فلیپ، 1387، درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمة حسن پویان، تهران، پژوهشگاه. اسمیت، کوین بی و کریستوفر دابلیو لاریمر، 1392، درآمدی بر نظریه خط مشی گذاری عمومی، ترجمة حسن دانایی فرد، تهران، صفار. انصاری، شیخ مرتضی، 1415ق، المکاسب، قم، المؤتمر العالمی بمانسبه الذکری المئویه الثانیه لمیلاد الشیخ الانصاری؛ قابل بازیابی در کتابخانه مدرسه فقاهت به آدرس http://lib.eshia.ir ایوبی، حجت الله، 1389، سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه: دولت و هنر، تهران، سمت. بارکر، کریس، 1387، مطالعات فرهنگی، نظریه و عملکرد، ترجمة مهدی فرجی و نفیسه حمیدی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی. پارسونز، واین، 1392، مبانی سیاست گذاری عمومی و تحلیل سیاست ها، ترجمة حمیدرضا ملک محمدی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی. جوادی آملی، عبدالله، 1381، شریعت در آینه معرفت، قم، اسراء. حسینی پور سی سخت، نیکنام، 1390، فرهنگ، فعالیت فرهنگی و صنایع فرهنگی، تهران، زیتون سبز. دانایی فرد، حسن، 1388، «روش شناسی تدوین خط مشی ملی کارآفرینی: چارچوب مفهومی ، توسعه کارآفرینی، سال دوم، ش 6، ص155-125. دفت، ریچارد ال، 1377، تئوری و طراحی سازمان، ترجمة علی پارسیان و محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی. روشه، گی، 1370، مقدمه ای بر جامعه شناسی عمومی: کنش اجتماعی، ترجمة هما زنجانی زاده، مشهد، دانشگاه مشهد. طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر قرآن، قم، جامعه مدرسین. فاضلی، نعمت الله و مرتضی قلیچ، 1392، نگرشی نو به سیاست فرهنگی، تهران، تیسا. قرایی مقدم، امین الله، 1374، انسان شناسی فرهنگی، تهران، ابجد. قلی پور، رحمت الله، 1389، تصمیم گیری سازمانی و خط مشی گذاری عمومی، تهران، سمت. مک گوئیگان، جیم، 1388، بازاندیشی در سیاست فرهنگی، ترجمة نعمت الله فاضلی و مرتضی قلیچ، تهران، دانشگاه امام صادق علیه السلام. Anderson, James E, 2014, Public Policy Making, Cengage Learning. Bennet, T, 1992, "Putting Policy in Cultural Studies" in L. Grossberg , C Nelson and P. Treichler (eds), Cultural Studies, London and NewYork: Routledge. Dye, Thomas, 1976, Policy Analysis: What Government Do, The university of Albama Press. Eyeston, Robert, 1971, The Threads of Public Policy: a Study in Policy Leadership, Ardent Media. Jones, C, 1970, An Introduction to the study of public policy, Wadsworth Publishing Company, California. Kroeber, A. L, Clyde Kluckhon, 1952, Culture: A Critical Review of Concepts and Definitions, Cambridge, MA peabody Museum. Lasswel, H, 1971, A pre-view of policy sciences, American Elsevier Pub. Co, New York McGuigan, J, 2004, Rethinking Cultural Policy, McGrow Hill, Berkshire. Mintzberg, H, et al, 1976, The structure of "unstructured" decision processes, Administrative science quarterly, v. 21, N. 2, p. 246-275. Simon, H, 1976, Administrative Behavior, The Free Press, New York Smith, Kevin B, Christopher W.L, 2009, The Public Policy Theory Priemer, westview press,   حسین خنیفر: دانشیار پردیس فارابی دانشگاه تهران.                                                  میثم آقداغی: دانشجوی دکترای مدیریت دولتی پردیس فارابی دانشگاه تهران. معرفت فرهنگی - سال ششم، شماره دوم، پیاپی 22، بهار 1394. انتهای متن/

http://fna.ir/EHBPGS





94/11/26 - 05:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن