تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820875876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هفت نکته درباره داوری جشنواره و بادیگارد


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


هفت نکته درباره داوری جشنواره و بادیگارد وبلاگ > خبر وبلاگ - هفت نکته درباره داوری جشنواره و بادیگارد

  این روزها بر سر این که چرا در جشنواره سی و چهارم به ابراهیم حاتمی کیا بابت فیلم بادیگارد توجهی نشان داده نشد و به عنوان بهترین کارگردان و فیلمنامه نویس شناخته نشد و فیلمش هم نامزد بهترین فیلم مطرح نشد، در برخی از رسانه های خبری و محافل جناحی غوغا است و از همین رو جشنواره و دبیرش و داورانش و سازمان سینمایی و وزارت ارشاد را  با بهره گیری از اصطلاحات ارزشی، هدف حمله های ایدئولوژیک قرار داده اند. این که هدف واقعی از این غوغاها تا چه حد به بیرون ماندن برخی قدرت خواهان که یکی دو سالی است از حوزه مدیریت های کلان بیرون مانده اند و حالا حاتمی کیا و فیلمش فقط بهانه هایی برای تقبیح دولتی است که به خروج ایشان از دایره قدرت انجامیده معطوف است، امری است که موضوع این یادداشت نیست. هدف از مکتوب حاضر، صرفا ذکر نکاتی چند درباره سست بودن ایرادهایی است که در این زمینه به شکل طلبکارانه طرح می شود. این که کم و کیف نتایج داوری یک محفل سینمایی ارتباط مستقیم دارد با میزان دانش و بینش و سواد و تجربه و ذائقه داوران آن،  گزاره ای بدیهی است. این که اگر به جای داوران کنونی، داورانی دیگر دست به انتخاب می زدند، احتمال این که در برخی رشته ها به نام های دیگری در فرایند اعلام نامزد و برنده رسیده می شد کم نیست. این موضوع اصلی ترین قانون در قواعد بازی یک جشنواره است. اگر جشنواره و داورهایش را قبول داریم و در آن شرکت می کنیم، یعنی تبعاتش را هم می پذیریم و اگر قبول نداریم، چرا اصولا شرکت می کنیم؟ نگارنده هم فهرست برگزیدگانش با فهرست برگزیدگان داوران در برخی موارد تفاوت فاحش دارد. اما این نباید به اعتراض و غوغامداری من نوعی در حدی که داوران را متهم به برخی مسائل اعتقادی کنم بینجامد. آقای حاتمی کیا در طول سه و دهه و نیم جشنواره فیلم فجر، همواره از عزیزکردگان بوده است. سه بار بزرگداشت، پنج نوبت کسب جایزه بهترین فیلم، دو نوبت کسب جایزه بهترین کارگردان، یک نوبت کسب بهترین فیلمنامه نویس، و جدای از این ها اغلب فیلم هایش هم معمولا سیمرغ باران بوده است: مهاجر 5 سیمرغ، آژانس شیشه ای 8 سیمرغ، چ 8 سیمرغ، به نام پدر 4 سیمرغ، به رنگ ارغوان 4 سیمرغ، روبان قرمز 3 سیمرغ و...تازه این جدا از میزان نامزدی دریافت سیمرع ها است. بس نیست؟ قاعدتا منظور این نیست که چون طرف بارها و بارها و بارها جایزه گرفته است، این بار حتی اگر جایزه حقش است به او داده نشود. منظور این است که این موضع طلبکارانه محفلی/رسانه ای که با سوزوگدازهای مظلوم نمایانه هم ابراز می شود، کمی تا قسمتی زیادی رقت بار و مضحک می نماید. همه فیلم هایی که در بخش های رقابتی جشنواره حضور می یابند از حق یکسان برای دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن و قضاوت برخوردارند. نمی توان گفت چون فلان فیلم درباره دفاع مقدس و چیزهای مقدس دیگر است و کارگردانش پیشینه های بلندبالا دارد ارجحیت به جوانی دارد که با فیلم اولش با موضوع دیگر تازه وارد جشنواره شده است. جشنواره فیلم فجر متعلق به همه سینماگرانی است که با موازین قانونی کشور فیلم می سازند؛ چه در باب جنگ چه در باب فقر و چه در باب تیرگی های جامعه و چه در باب فانتزی و سرخوشی. مهم، کیفیت فیلم است که حرف آخر را می زند؛ نه عزیزکردگی و حلواحلوا کردن های محفلی. دوستان طوری قاطعانه از کیفیت بالای فیلم بایگارد صحبت می کنند که گویی نظر خلاف آن، قرآن خدا را غلط می کند. بله...برخی معتقدند فیلم اثر خوبی است و برخی هم معتقدند فیلم خوبی نیست. فیلم به آن اندازه نرسیده است که نوعی اجماع بین صاحب نظران متخصص (تأکید می کنم صاحب نظران متخصص؛ و نه فلان بیانیه نویس جناحی و بهمان مقام دولتی و مجلسی و شهرداری و...) در خوب بودنش ایجاد کند. من هم با داوران جشنواره در این که بادیگارد فیلمی در حد نامزدی و برندگی نیست موافقم. فیلمی که بارها هارمونی ضرباهنگ و فضایش با ایده های نامربوط مخدوش می شود (مثل آن صحنه خنده دار پانسمان زخم ها توسط همسر و دختران) و یا نکته های نامتقاعدکننده دارد (مثل گول خوردن نیروهای مجرب و حرفه ای حفاظتی/امنیتی از جوانکی که تنها تخصصش درس دادن در زمینه اتم است) و یا وسط کار فیلم هندی می شود (این که دانشمند هسته ای یک دفعه فرزند شهید از آب درمی آید؛ آن هم شهیدی که از قضا همرزم قهرمان داستان بوده است از آن تصادف هایی است که فقط در فیلم هندی و فیلمفارسی و گنج قارون ها قابل رویت است. البته نمی دانیم اگر دانشمند هسته ای این فیلم فرزند شهید نبود، حاج حیدر داستان یعنی از او دیگر مراقبت نمی کرد؟) و یا نکته های عجیب و غریب مطرح می کند (خبرنگار تلویزیون برای گزارش انفجار در بلوچستان، سراغ محافظ یک شخصیت سیاسی می رود تا مصاحبه اش را پخش کند! و بعد که به دلایل کاملا بدیهی اجازه مصاحبه داده نمی شود، خبرنگار شاکی می شود که چرا نمی گذارند مردم واقعیت ها را بدانند! کجای دنیا محافظ های شخصیت های سیاسی برای دانستن مردم از واقعیت ها مصاحبه می کنند؟) یا حتی درونمایه اش با تناقض رو به رو است (فیلم به دوران شهید رجایی به عنوان یک مقطع آرمانی ارجاع می دهد؛ در حالی که آن بزرگوار را کسی به شهادت رساند که از عوامل نفوذی ضدانقلاب بود (کشمیری) و معلوم نیست چرا این آقای حیدر که اکنون در بیان شعارهای انقلابی رگ گردن کلفت می کند، آن موقع به عنوان محافظ شهید رجایی چه کار می کرد و چرا به خاطر سهل انگاری اش از کار برکنار نشد) و...برای چه باید برای کسب بهترین فیلم نامزد یا برنده شود؟ این همه گاف و انتظار بردن جایزه؟ دوستان طبق معمول، برای دفاع از فیلم محبوب خود متوسل به حمله به فیلم های رقیب می شوند. شوی امسال متعلق به تقبیح فیلم ابد و یک روز بود که با همان الفاظ کلیشه ای و ادبیات مستعمل، سیاه نما و خائن و ضد انقلاب و ...نامیده شد و بر اساس اپیدمی بیمارگون تعمیم، این بار هم محدوده داستان فیلم به کشور ایران تشبیه شد و این که فیلمساز می خواهد بگوید ایران مثل سگدانی است و باید از آن به خارج پناه برد و...راستش نگارنده چندان با این ادبیات منحط تعمیم و تشبیه و نمادگرایی افراطی که میراث چپی های دهه چهل و پنجاه است مأنوس نیست، ولی به سهولت می توان همین ادبیات را درباره بادیگارد هم به کار برد. مثلا گفت :«بادیگارد در پی القای حس نومیدی مردم از انقلاب است. این که فیلم می گوید دیگر در بین مسئولان شخص مخلص و انقلابی پیدا نمی شود، بیانگر موضع جرج سوروس و فوکویاما و بشیریه است که می گویند هر انقلابی از جمله انقلاب ایران پایانی دارد و حالا نوبت مرگ انقلاب ایران است. از طرف دیگر فیلم جوانان و نسل آینده این انقلاب را دخترانی که خودکشی می کنند و پسرانی که در پارک مواد مخدر توزیع می کنند و دنبال عیاشی با دختران نوجوان هستند نشان می دهد و می خواهد القا کند که انقلاب در پرورش نسل آینده اش ناکام مانده است و این نسل را مشتی معتاد و قاچاقچی و شهوتران و مایوس تشکیل می دهند. این که بازیگر نقش دانشمند هسته ای را همان بازیگری ایفا می کند که در فیلم های روشنفکرنمایانه امثال فرمان آرا و بنی اعتماد و کاهانی و درمیشیان نقش های مهم بر عهده داشته است، باید چنین رمزگشایی اش کرد که دانشمندان هسته ای نیز در نهایت به مسیر روشنفکرنمایی می رسند و متعلق به انقلاب نخواهند بود. در صحنه که حیدر خواب است و خرناس می کشد و دخترانش از او فیلم می گیرند، در واقع به خواب غفلت انقلابیون اشاره دارد و می خواهد بگوید که شعارهای انقلابی شان، خرناسه هایی بیش نیست و نسل آینده هم به این واقف است و دارد نمودهای انقلابی را با فیلم گرفتنش به مضحکه و مسخره می گیرد. این که دانشمند هسته ای موفق می شود ماموران حفاظتی را گول بزند و از دست شان بگریزد و سر کارشان بگذارد، حاکی از این است که نظام جمهوری اسلامی توانایی دفاع از نخبگانش را ندارد و فلج شده است. اصلا این که آدم توانمندی همچون حیدر از اداره اش اخراج می شود، یعنی این که نظام به بن بست رسیده است و...» می بینید! به راحتی می توان این ادبیات مسخره و منحط را درباره فیلم بادیگارد هم به کار برد و نتایج مصادره به مطلوب در باب سیاه نمایی و ...گرفت. داوران جشنواره همگی از چهره های موجه سینمایی این مملکت هستند. آن ها را نه از سر کوچه برداشته اند بیاورند و نه از طرف سازمان های جاسوسی ضدانقلاب مامور به ارسال و اعزام شده اند. همگی در حال فعالیت فرهنگی در این دیارند و در کارنامه شان آثار ارزشمند چه از زاویه محتوایی و چه از بعد تکنیکی فراوان یافت می شود. تأکید می کنم من هم نظرم درباره برخی رشته ها با حاصل داوری این دوستان بسیار متفاوت است، اما قرار نیست هر جا نظر متفاوت باشد فوری متوسل به نظریه های توطئه و تمهید تهمت و انگ زنی شویم. بنده فیلم های آقای اصغر فرهادی را بسیار می پسندم، اما بسیار پیش آمده است که آثار ایشان و یا خودشان در جشنواره مورد توجه قرار نگرفته اند؛ در حالی که اجماع نظر منتقدان و صاحب نظران متخصص چیز دیگر بوده است. اتفاقی افتاده است؟ باید ننه من غریبم بازی به راه می انداختیم؟ همین امسال داوران یک فیلم متعلق به حوزه دفاع مقدس (ایستاده در غبار) را بسیار مورد توجه قرار داده اند که از قضا آن را همان موسسه ای تهیه کرده است که بادیگارد را هم تولید کرده است. اگر داوران با مفاهیم ارزشی مشکلی داشتند که این فیلم را قاعدتا باید از قلم می انداختند. آن چه در جشنواره ها اهمیت دارد، توجه به اثر است و نه مولف. قرار نیست جایزه ای را به خاطر سابقه و صبغه اهدا کنند؛ مگر در بخش بزرگداشت ها و نه بخش های رقابتی. آقای حاتمی کیا از بزرگان سینمای ما است و در کارنامه تالیفی حقیر، ستایش نامه های فراوان بر فیلم های ایشان یافت می شود. اما هر فیلمساز بزرگی هم ممکن است فیلم بد یا متوسط یا فاقد شایستگی جهت دریافت جایزه بسازد و متاسفانه این اتفاق چند سالی است که پی در پی در کارنامه ایشان تکرار می شود. امسال جوانان در جشنواره خوش درخشیده اند و این دستاورد کمی نیست و خوشبختانه داوران نیز به فراست این را دریافته بودند و تسلیم نگاه های فرسوده نشده اند. حاتمی کیا مثل هر فیلمساز معتبر سابقه داری حرمت دارد، اما نفس حرمت هم حرمت دارد و نباید به بهانه اش، لشکرکشی رسانه ای/ایدئولوژیک به راه انداخت و خواهان امتیازگیری بر مبنای معیارهای غیرسینمایی شد.     



شنبه 24 بهمن 1394 - 16:54:27





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن