واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: قتل پایان پروازکبوتر
کد خبر: ۵۶۶۲۱۴
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۴ - 07 February 2016
پسر جوان که 9 سال قبل به خاطر پرواز کبوتر به پشت بام خانه عمویش، برادر بزرگ پسر کبوترباز را کشته بود، با پرداخت دیه میلیاردی توانست از قصاص رهایی یابد. این پسر دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
به گزارش فرهیختگان، مجید 32 ساله 9 سال قبل ظهر یکم بهمن 85 وقتی 23 سال داشت در دعوا با پسر کبوترباز که به پشت بام خانه عمویش در اسلامشهر رفته بود برادر او را با ضربههای چاقو کشت و گریخت. این پسر که سه سال بعد بازداشت شده بود به قتل اعتراف کرد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. او پای چوبه دار رفته بود که با پرداخت دیه یک میلیارد و صد میلیون تومانی توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. به این ترتیب او از قصاص رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «با توجه به گذشت اولیای دم از آنجا که جرم مجید منجر به اخلال در نظم عمومی جامعه شده است طبق ماده 612 قانون مجازات برایش تقاضای کیفر دارم.» سپس مجید پشت تریبون دفاع ایستاد و ابراز پشیمانی کرد و از قضات خواست در مجازاتش تخفیف قائل شوند. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و مجید را به زندان محکوم کرد.
متهم در گفتوگو با فرهیختگان:
3سال با کارت جعلی تیم ملی جودو مخفیانه زندگی کردم
چقدر درس خواندهای؟
تا پنجم ابتدایی درس خواندهام.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
علاقهای به درس خواندن نداشتم. در یک نمایشگاه اتومبیل معامله ماشین انجام میدادم.
چطور وارد دعوا شدی؟
من در خانه عمویم میهمان بودم که متوجه شدم پسر همسایه برای گرفتن کبوترش بدون اجازه به پشت بام خانه عمویم رفته است. وقتی عمویم با پسر کبوترباز درگیر شد پدر و برادرهایش مقابل خانه عمویم آمدند و دعوا شروع شد. من هم به هواخواهی از عمو و پسرعمویم وارد دعوا شدم.
چرا چاقو کشیدی؟
آنها چند نفر بودند که با چوب مقابل خانه عمویم آمدند. من هم از ترسم چاقویی را که در جیبم داشتم بیرون آوردم تا آنها را بترسانم. اما اصلا قصد قتل نداشتم.
چند ضربه چاقو به مقتول زدی؟
چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم. پسرعمویم هم درآن دعوا چاقو داشت. پزشکی قانونی جای دو بریدگی روی گردن و سینه مقتول را گزارش کرده بود.
پسرعمویت ضربهای به مقتول نزد؟
او حالا 9 سال است که فراری است و همه تقصیرها گردن من افتاده. پسرعمویم هم در این دعوا شرکت داشت و به مقتول ضربه زد.
بعد از قتل چه کار کردی؟
من از ترسم فرار کردم. سه سال مخفیانه زندگی میکردم تا اینکه دستگیر شدم.
به کجا فرار کرده بودی؟
بلافاصله بعد از قتل به خانه پدرم رفتم. لباسهایم را با مقداری پول جمع کردم و به شمال رفتم. من در مدت سه سال در چند ویلای اجارهای زندگی مخفیانه داشتم و مدام کابوس میدیدم.
با هویت جعلی زندگی میکردی که در این مدت شناسایی نشدی؟
دوستانم از یک جاعل خواستند برایم کارت شناسایی جعل کند. او هم کارت عضویت در تیم ملی جودو را برایم جعل کرد. با آن کارت در شمال ویلا اجاره میکردم.
چطور بازداشت شدی؟
بعد از سه سال فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده، به همین خاطر برای سر زدن به دوستانم به تهران آمده بودم که از طریق گوشی موبایلم ردیابی و در یک قهوه خانه بازداشت شدم.
چه مدت است در زندانی؟
6سال است که در زندانم.
چطور توانستی رضایت اولیای دم را جلب کنی؟
پدر و مادرم بارها به خانه اولیای دم رفتند و به آنها التماس کردند مرا ببخشند اما قبول نکردند. تا اینکه پای چوبه دار رفتم. وقتی طناب را دور گردنم انداختند فکر میکردم همه چیز تمام شده، اما آنها با دریافت دیه اعلام گذشت کردند.
چطور توانستی یک میلیارد و صد میلیون تومان را تهیه کنی؟
پدرم خانه و همه وسایل زندگیاش را فروخت و 300 میلیون تومان هم از دوستان و آشنایان قرض گرفت تا مبلغ دیه را پرداخت کند.
بعد از آزادی از زندان چه تصمیمی داری؟
پدرم به همه دوستان و آشنایانمان بدهکار است. میخواهم کار کنم تا قرضهایمان را بپردازم. من از گذشتهام پشیمانم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]