تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835315284
پلیس‌بازی زن جوان راز جنایت را فاش کرد
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پلیس‌بازی زن جوان راز جنایت را فاش کرد
کد خبر: ۵۶۵۹۵۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶ - 06 February 2016
زن جوان وقتی متوجه بوی تعفن از خانه صاحبخانه‌اش شد به ماجرا شک کرد و سماجت او برای حل این معما، راز جنایتی خاموش را برملا کرد.
به گزارش همشهری، آذرماه سال گذشته زن جواني زنگ آپارتمان صاحبخانه‌اش در طبقه دوم ساختمان را زد تا علت بوي تعفني را كه از چند روز قبل فضاي ساختمان را پر كرده بود، جويا شود. او هر چه زنگ زد، كسي پاسخي نداد. زن جوان كه به ماجرا مشكوك شده بود با موبايل صاحبخانه تماس گرفت.
مرد صاحبخانه كه يك هفته‌اي مي‌شد به خانه‌اش نرفته بود ادعا كرد كه احتمالا قناري و بلبلش كه در قفس هستند از گرسنگي تلف شده‌اند اما زن مستأجر دست بردار نبود. او به صاحبخانه‌اش گفت كه اگر به خانه برنگردد و منشأ بوي تعفن را مشخص نكند، خودش قفل در را شكسته و وارد خانه مي‌شود. همين كافي بود تا مرد صاحبخانه ساعتي بعد خود را به خانه‌اش برساند اما اين پايان ماجرا نبود.
چند ساعت بعد
مرد صاحبخانه درحالي‌كه يك گوني به‌دست داشت و مي‌خواست از ساختمان خارج شود، ناگهان زن مستأجر را مقابل خود ديد. مرد گفت كه بوي تعفن به‌خاطر گربه‌اي بوده كه از بالكن وارد خانه شده و تلف شده بود و حالا گربه را درون گوني گذاشته تا به خارج از شهر منتقل كند. زن كه انگار پليس‌بازي‌اش گل كرده بود قانع نشد و از صاحبخانه‌اش خواست كه گربه را نشانش دهد. مرد كه دستپاچه شده بود قبول نكرد و اين بار مدعي شد دوستش در حياط ساختمان منتظرش است و بايد هرچه زودتر بروند تا گربه تلف شده را به خارج شهر منتقل كنند. زن اما دست بردار نبود و تا داخل حياط به‌دنبال صاحبخانه‌اش رفت و با زور گوني را از دستش رها كرد. گوني روي زمين افتاد و جسد مردي از داخل آن بيرون زد. زن وحشت زده شروع كرد به جيغ كشيدن و همزمان مرد صاحبخانه همراه دوستش فرار كردند.
شروع تحقيقات
ماجراي مرگ مرموز مردي كه جسدش داخل گوني بود به پليس مخابره شد و طولي نكشيد كه كارآگاهان در محل حادثه كه ساختماني در خيابان 17شهريور بود حاضر شدند. قرباني مردي حدودا 35ساله بود كه با دستور قاضي جسدش به پزشكي قانوني فرستاده شد تا علت مرگش فاش شود. از سويي مأموران با انجام تحقيقات مرد صاحبخانه را دستگير كردند. او در بازجويي‌هاي اوليه مدعي شد كه متوفي يكي از دوستانش بوده و وي كليد خانه‌اش را در اختيار او قرار داده بود. خودش نيز به همراه همسر و فرزندانش به خانه پدرزنش رفته بود و از علت مرگ دوستش خبر ندارد. اين مرد همچنين مدعي شد: «قرار بود پس از گذشت يك هفته دوستم به شهرستان برود و ما به خانه‌مان برگرديم تا اينكه با تماس مستأجرم به خانه رفتم و با جسد دوستم مواجه شدم. چون ترسيده بودم مي‌خواستم جسد را به بيرون از شهر ببرم كه لو رفتم.»
اعترافات تازه
در آن زمان مرد صاحبخانه با قرار وثيقه آزاد شد اما مدتي قبل پزشكي قانوني اعلام كرد كه علت مرگ قرباني ضربه‌اي بوده كه به سرش وارد شده بود. با اعلام اين نظريه، تحقيقات در اين پرونده ازسر گرفته شد و اين بار قاضي سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران دستور بازداشت مرد مظنون را صادر كرد. اين مرد 43ساله هفته قبل در بازجويي‌ها معماي جنايت خاموش را فاش كرد.
او كه ورزشكار است و چند حكم قهرماني هم دارد در جلسه تحقيق به قاضي چنين گفت: محمد (مقتول) از دوستانم بود. مدتي قبل با او در جريان يك دعوا آشنا شده بودم. آن روز فردين‌بازي درآوردم و او را از دست دو 2شرور مست كه به جانش افتاده بودند و كتكش مي‌زدند نجات دادم و دوستي‌مان همانجا شكل گرفت. پس از مدتي قرار شد يكي از آپارتمان‌هايم را به او اجاره بدهم و روز حادثه محمد به خانه‌ام آمد تا درخصوص مبلغ اجاره با هم صحبت كنيم.
آن روز محمد به من تهمت دزدي زد و گفت سيم‌كارتش را برداشته‌ام. اما من زير بار نرفتم و بر سر همين مسئله پيش‌پا افتاده و جزئي به جان يكديگر افتاديم و همديگر را كتك زديم. به حدي كه هردو بيهوش شديم. يك ساعت بعد وقتي من به‌هوش آمدم ديدم او روي زمين افتاده و همچنان بيهوش است. آن روز خانه را ترك كردم و پيش همسرم كه در منزل پدرزنم بود رفتم. چند روز بعد مستأجرم زنگ زد و گفت بوي تعفن در ساختمان پيچيده و آنجا بود كه متوجه شدم محمد فوت شده است. با صدور قرار قانوني از سوي قاضي سيفي، متهم دراختيار اداره آگاهي قرار گرفت و تحقيقات از او ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها