واضح آرشیو وب فارسی:حمایت: دکتر جواد منصوری: 1- حرکت عمومی مردم ایران در سال 1341 به رهبری مراجع دینی و روحانیون در اعتراض به سیاست های ضددینی شاه، در نوع خود پدیده ای جدید و غیرمنتظره ای بود که در زمان خود موجبات شگفتی و سردرگمی محافل داخلی و خارجی را فراهم کرد. رژیم شاه که اصلا گمان نمی کرد برای اجرای برنامه های خود با چنین جنبشی مواجه گردد، بر این عقیده بود که با تهدید و سرکوب می تواند این جریان مخالف را از سر راه خود بردارد. پس از قیام پانزده خرداد و سرکوب آن، تصور بر این بود که شعله اعتراضات در مراحل اولیه خاموش شده است اما به تدریج در لایه های زیرین جامعه ایران، سه طیف از جریانات مخالف رژیم به فعالیت پرداختند. عده ای به فعالیت های فرهنگی و فکری در جامعه روی آوردند؛ گروهی مبارزات براندازانه علیه حکومت شاه را آغاز کردند و دسته ای نیز مبارزات ضداستکباری و ضداستعماری را در دستور کار خود قرار دادند. امام خمینی(ره)، رهبر برجسته نهضت اسلامی مردم ایران اما، ایده ای نو به نام «انقلاب مردم سالار دینی» را عرضه نمودند که در بردارنده هر سه وجه بود. 2- دنیای شرق و غرب به نمایندگی از کمونیسم و سرمایه داری به هیچ عنوان تصور نمی کردند در پایان قرن بیستم، یک جریان اجتماعی و ضداستکباری دینی با هدف تاسیس حکومتی «مردم سالار و دین محور» به رهبری شخصیتی که تحت فشارهای رژیم شاه قرار داشت، قادر باشد حرکتی بی سابقه را در میان آحاد مردم شکل دهد. اما نظام طاغوت که هشتمین قدرت نظامی جهان و دارای ثروت های فراوان نفتی بود به طور جدی مورد تهدید قیام های مردمی به رهبری امام(ره) قرار گرفت و سرانجام در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و پس از به ثمر نشستن قیام مردمی ایران، اتفاقی عجیب در سطح بین المللی رخ داد. برای اولین بار در دنیا دو قدرت بزرگ جهانی در مقابل نهضت اسلامی مردم ایران متحد شدند و این امری بود که در هیچ برهه ای سابقه نداشت. غرب و شرق در نبردی پنهان و سرد تمام قدرت خود را برای غلبه بر یکدیگر به کار می گرفتند اما با ظهور انقلاب اسلامی، موجودیت و ماهیت خود را در معرض خطری تمام عیار دیده و به طور مشترک، از هر ابزاری برای مقابله با انقلاب اسلامی استفاده کردند. 3- «میشل فوکو» یکی از تئوریسین هایی که در آن زمان درباره «پایان نقش دین در جامعه و حکومت» نظریه پردازی کرده بود با شنیدن خبر قیام همه جانبه مردم ایران به منظور ایجاد حکومتی دینی و ضد استکباری، با ناباوری تصمیم گرفت که خود از نزدیک، این پدیده شگرفت را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. فوکو دوبار، از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و از ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران و گروه های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات نمود. حاصل این سفرها و مشاهده انقلاب زنده و اسلامی مردم ایران، نگارش کتابی تحت عنوان «انقلاب به نام خدا» بود. وی در این کتاب اذعان می کند انقلاب اسلامی ایران دوران جدیدی در تاریخ بشریت بنا نهاده است که مهمترین ویژگی آن «معنویت» و «دین گرایی» است و دنیا به عصر حکومت «دین سالار» و «معنوی» پا گذاشته است. اندکی پس از این اظهار نظر، دبیرکل وقت یونسکو با صدور بیانیه ای تفصیلی اعلام می کند که با ظهور انقلاب اسلامی، جنگ علم و دین به پایان رسیده و دیگر هیچ توجیهی برای تعارض این دو باقی نمانده است. 4- اساساً پیروزی انقلاب برای نظام سلطه غیرقابل بود زیرا گسترش چنین تفکری با ساختارهای فکری و سیاسی آنان در تقابل است و لذا به طور جدی و کارشناسانه نسبت به گسترش موج اسلام «مردم سالار» و «سیاسی» واکنش نشان داده و تصمیماتی اتخاذ کردند. آنها با سر دادن شعار «شیعه کافر است»، در وهله اول سعی در مقابله با این نظام مترقی و ریشه کن کردن اسلام در مراحل بعدی نمودند. بنابراین، اساس تاسیس گروه های تکفیری مخالف با اسلام شیعی دقیقا بر همین مبنا و با همین هدف بوده است. 5- بنیانگذار جمهوری اسلامی همواره تاکید داشتند این انقلاب بر سه پایه استوار است: اسلام، مردم و رهبری ولی فقیه. مادامی که این سه عامل اصلی در کنار یکدیگر قرار دارند، بقا و قدرت نظام اسلامی نیز تضمین شده است. در طول 37 سال گذشته، اقدامات زیادی برای براندازی انقلاب صورت گرفت اما ترکیب این سه عامل، همانگونه که موجبات پیروزی انقلاب اسلامی را فراهم نمود، بقای آن را نیز تضمین کرد. نکته قابل توجه در اینجا این است که تمام توطئه های گوناگون و متنوع دشمن برای مقابله با نظام اسلامی، بر گسستن این سه عامل متمرکز شده است. دشمنان ایران با همراهی پیاده نظام داخلی خود که از ناحیه پیروزی انقلاب، متحمل لطمات سختی شده بودند دست به کار شده و نسخه جدیدی برای انقلاب پیچیدند. برخی روشنفکران داخلی با پیروی از نظام سلطه، تمام همت خود را بر جدایی اسلامیت نظام از جمهوریت آن قرار دادند و با تجویز نسخه «سکولاریسم» به عنوان عاملی تاثیرگذار و محوری تلاش کردند مسیر انقلاب را منحرف نمایند. «جدایی دین از سیاست» و قرار دادن «سکولاریسم» در مقابل «مردم سالاری دینی» از این جهت در ادبیات روشنفکران وابسته به غرب تکرار شده و می شود که آنان از ناحیه «دین محور» بودن انقلاب، احساس خطر جدی کرده و معتقدند مادامی که خمیر مایه دین، در تمام امورات نظام - از صدر تا ذیل - ممزوج باشد، نمی توان به پیشرفت مورد نظر استکبار نائل شد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها از موانع سکولاریسم گذشته است بلکه موفق شده با ارائه الگویی جهانی، ادیان دیگر را وارد صحنه سیاست نماید که نمونه آن حضور نمایندگان اقلیت ها در مجلس شورای اسلامی است به گونه ای که سازمان ملل طرحی با عنوان «نقش ادیان در حل مسائل بین المللی» را ارائه نموده است. نمونه هایی از این دست، اعتراف رسمی به قدرت دین و توانایی دین در عرصه سیاسی است. این روزها در حالی که مردم ایران سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب را جشن گرفته اند، آرمان مردم سالاری دینی بیش از هر زمان دیگری تقویت شده و شور و شوق مردم برای حضور پر شور در انتخابات از این واقعیت غیرقابل انکار حکایت دارد. نقشه های دشمن طی سال های گذشته همواره نقش بر آب شده و تلاش بی وقفه دشمنان برای ایجاد خدشه و تردید در صفوف متحد ملت ایران، یقیناً نتیجه ای جز مستحکم تر شدن ایمان و اراده آنان برای دفاع از اهداف بلند انقلاب نخواهد داشت.
دوشنبه ، ۱۲بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حمایت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]