واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ماهیت انتخابات در دموکراسی و مردمسالاری دینی
مشارکت سیاسی فعال در جامعه به عنوان یک ضرورت شرعی مورد تاکید قرار گرفته است، چرا که اولا نظام سیاسی اسلام بدون حضور ملت معنا نمییابد و ثانیا این حضور موجب حفظ و تقویت نظام اسلامی شده و آن را در برابر تهدیدات مختلف مصون می سازد.
یکی از مهمترین سطوح مشارکت سیاسی، حضور در انتخابات است. در انتخابات با مقوله ای به نام رای و رایگیری مواجهایم که خود نیازمند بررسی و تفسیر است. در نظام اندیشهای غرب در مورد ماهیت رای، دو دیدگاه اصلی را میتوان مورد توجه قرار داد. دیدگاه اول رای دادن را حق افراد میدانند و دسته دیگر آن را یک عمل اجتماعی و یک تکلیف برای افراد اجتماع میدانند. نظریه اول مبتنی بر نظریه «حاکمیت تقسیم شده» میباشد. توضیح آنکه اگر حاکمیت مردم، ماحصل جمع سهام حاکمیت هر شهروند باشد، پس صاحب سهم حاکمیت یعنی شهروند حق دارد که سازماندهی حکومت و صورت بندی اقتدار عالی سیاسی همکاری و مشارکت کند. اگر این همکاری و این مشارکت از راه انتخابات تحقق یابد پس هر شهروند حق دارد رای بدهد و هیچ مقامی نباید بتوان این حق را از او بگیرد. از سوی دیگر چون رای دادن حقی است متعلق به فرد، لذا وی مخیر است از آن استفاده کند یا خیر. نظریه دوم ناشی از اندیشه «حاکمیت ملی» است. ملت کلیتی است تقسیم ناپذیر و حاکمیت متعلق به این کلیت یعنی ملت است نه شهروندانی که جزو عوامل سازنده آن هستند. اگر قدرت انتخاب کردن به یکایک شهروندان سپرده شده باشد نه از باب این است که خود اصالتاً صاحب این حق هستند، بلکه با انجام یک عمل در گزینش کارگزاران حکومتی شرکت میجویند. شهروندان با رای دادن در واقع وظیفه اجتماعی خود را انجام میدهند. بنابراین اگر منافع جامعه ایجاب کند میتوان رای دادن را به عنوان تکلیف صرف اجتماعی الزامی سازد و امتناع از آن را ممنوع نموده و حتی مجازات نماید. در برخی از کشورهای جهان شرکت در انتخابات اجباری است که در این زمینه میتوان به کشورهایی چون انگلیس، هلند، بلژیک، استرالیا، ایتالیا، سوئیس، اتریش، یونان، ترکیه، آرژانتین، لوکزامبورگ اشاره کرد. در انگلیس مردم موظفند که در رای گیری شرکت کنند وگرنه جریمه نقدی خواهند شد، انتخابات در کشور استرالیا نیز اجباری است، به این معنا که اگر فردی واجد شرایط بدون دلیل موجه در انتخابات شرکت نکند با جریمه نقدی مواجه میشود. در ایتالیا بر روی شناسنامه کسانی که رای ندهند، مهر "رای نداده" میزنند که گاه مشکلاتی برای استخدام دولتی آنها و یا بهره برداری از مزایای دولتی ایجاد میکند. این کشورها این ایده وجوددارد که اگر منافع جامعه ایجاب کند که شهروندان باید در انتخابات شرکت کنند لازم است که شرکت کنند و در صورتی که به این الزام عمل نکنند، مجازات میشوند. بر این اساس افراد در هر صورت باید به تکلیف اجتماعی خود عمل کنند و در انتخابات شرکت کنند نه این که با استدلالهایی از قبیل این که با رأی دادن آن ها چیزی تغییر نمیکند، از شرکت در انتخابات سرباز زنند. درنتیجه به این وسیله اطمینان حاصل میشود که اکثریت مردم در تشکیل نهادهای انتخابی نقش داشتهاند. در نظام سیاسی اسلام از مشارکت سیاسی به عنوان حق و تکلیف مردم یاد شده است. طبق تعابیری که از بزرگان آمده، انتخاب کردن و رای دادن هم به عنوان یک حق برای مردم معرفی شده و هم از آن به عنوان یک تکلیف شرعی در ردیف دیگر تکالیف شرعی و شاید بالاتر از برخی از تکالیف دیگر یاد شده است. در نگاه اسلامی منشاء تمامی حقوق خداوند است و اوست که نظام حقوق و تکالیف را برای زندگی بشر تعربف کرده و از طریق فطرت و ارسال شریعت نبوی در اختیار بشریت قرار داده است. یکی از این حقوق، "حق تعیین سرنوشت" است که در نظام سیاسی اسلام به عنوان یکی از ارکان مهم شکل گیری حکومت اسلامی محوریت دارد. از آنجا که در اسلام رای و انتخاب ملت در عرصه نصب کارگزاران حکومت اسلامی اعتبار دارد، ملت حق دارند که در انتخابات حاضر شده و به نامزد مورد علاقه خود رای دهد. هیچ کس نیز در جایگاهی نیست که بتواند مانع تحقق این حق گردد. به واقع آنچه در نظامهای غربی مبتنی بر منشایی خیالی چون "قرارداد اجتماعی" شکل گرفته است، در اسلام اساس و بنیانی محکم داشته و مستظهر به آموزههای الهی است. از سوی دیگر مشارکت سیاسی فعال در جامعه که مصادق بارز آن حضور در عرصه انتخابات است، به عنوان یک ضرورت شرعی و تکلیف الهی مورد تاکید قرار گرفته است، چرا که اولا نظام سیاسی اسلام بدون حضور ملت در صحنه معنا نمییابد و ثانیا این حضور موجب حفظ و تقویت نظام اسلامی که به فرموده حضرت امام حفظ آن از اهم واجبات است، شده و آن را در برابر تهدیدات مختلف مصون می سازد. حضرت آیت الله خامنه ای به این حقیقت چنین اشاره دارند: «... هم حق و هم تکلیف مردم است که بیایند و سرنوشت کشورشان را بهدست خودشان معین کنند؛ زیرا که کشور متعلق به مردم است. مردم باید بیایند و با انتخاب صحیح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوهی مقننه معین کنند؛ مجریان خودشان را با ترتیبی که در قانون معین شده است، معین کنند. این حق مردم است و متعلق به آنهاست؛ اما تکلیف هم هست. اینطور نیست که یکی بگوید من نمیخواهم از این حقم استفاده کنم؛ نه، سرنوشت نظام بستهی به احقاق و استنقاذ این حق است؛ این تکلیف است؛ باید همه شرکت کنند.»(26/11/78) در بکارگیری تعبیر تکلیف نکته دیگری نیز نهفته است و آن اینکه عمل به تکلیف مستلزم رعایت چارچوبی است و بارعایت اصول و قواعدی معنا مییابد. لذا مکلف باید ضمن آشنایی با الزامات تکلیف مورد نظر، کار را به بهترین نحو به ثمر رساند. در نگاه تکلیف مدارانه حضور در انتخابات، فرد باید به اصول دیگری نیز توجه کندکه از آن جمله میتوان به اصل شایسته سالاری و انتخاب کاندیدای اصلح اشاره کرد. به این تعبیر رهبری: «همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهی است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهی است.»(31/2/76) به واقع با نگاه تکلیف مدارانه به انتخابات، رای و گزینش ملت با توصیهها و رهنمودهای دینی در مسیری صحیح و کم اشتباه قرار گرفته و این "حق انتخاب" با رهنمودهای الهی بارور شده و به سوی کمال و شایسته گزینی سوق مییابد. مرتضی دخیلی پایگاه بصیرت انتهای متن/
http://fna.ir/FB832M
94/11/10 - 00:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]