تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خداى عزوجل را اطاعت كند خدا را ياد كرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815668374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«خشونت مقدس» الگویی برای فهم ماهیت و آینده بحران سوریه است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نشست «روندها و جریانهای فکری در سوریه امروز»:
«خشونت مقدس» الگویی برای فهم ماهیت و آینده بحران سوریه است

نشست بحران سوریه


شناسهٔ خبر: 3034630 - یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۰
بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی

استاد دانشگاه خوارزمی گفت که درد اساسی در سوریه «خشونت مقدس» است و ریشه آن نیز در «جهل مقدس» است که چه ناسیونالیسم ها و چه بنیادگران ناآگاهی خودشان را به حساب خدا می گذارند. به گزارش خبرنگار مهر نشست «روندها و جریانهای فکری در سوریه امروز» با سخنرانی دکتر قدیر نصری پژوهشگر پژوهشکده مطالعات خاورمیانه و استاد دانشگاه خوارزمی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد. «قدیر نصری» در این نشست با طرح مبحث جدیدی تحت عنوان «خشونت مقدس» به بررسی بحران سوریه پرداخت که در ادامه از نظر می گذرد. در واقع مسئله از اینجا برای من آغاز شد که چه می شود کشور آبادی چون جمهوری عربی سوریه با ۲۴ میلیون نفر جمعیت و با وسعتی بالغ بر ۱۸۲ هزار کیلومتر مربع و درهمسایگی کشوری چون ترکیه با پتانسیل های فراوان اینگونه تبدیل به یک ویرانه می شود؛ تبدیل به یک کپسول خشم می شود.  برای من شخصا به عنوان یک خاورمیانه نشین این یک مسئله بزرگ است که کشوری با چیزی در حدود ۱۷ درصد علوی و ۱۰ درصد مسیحی و ۷۳ درصد سنی مسلمان، که تقریبا دو میلیون نفر آنان کرد بود و ترکیب خوبی داشت چگونه درعرض ۴ سال برگشت به۱۰۰ سال قبل، شما فکر می کنید آیا این ۹ میلیون نفر آواره ای که بعدها به روستا و شهر خودشان برمیگیرند آیا می توانند دوباره درانتخابات شرکت کنند و در واقع در منطقه ای که ۴ میلیون نفر از آوارگانش کودک هستند و در حدود ۱۰ سال سن دارند و تبدیل به گلوله ای تروریسم شده اند که در آینده قطعا آمریکایی ها از آنها خواهند خواست که به شئونات دموکراتیک تن بدهند امکانپذیر است که دوباره به حالت عادی برگردد.  این مسئله را چگونه باید سنجید، چگونه  باید تحلیل کرد و این که چرا این مسئله به راحتی حل نمی شود. می توان مقاله در این باب نوشت. در اصل می تواند مقاله ای باشد با نام «خشونت مقدس،  الگویی برای فهم ماهیت و آینده بحران در سوریه» یک پرسش اساسی که برای من مطرح است این است که آیا امکان دارد که چنین اتفاقی در کشوری دیگر هم تکرار شود و آیا ممکن است که دنیا یک کشور دیگر را هم مانند سوریه فراموش کند و برایش تفاوتی نداشته باشد. این خشم،  را این بحران را چگونه می توان توضیح داد؟ وقتی پیشینه ادبیات در باب بحران سوریه رابررسی می کنیم، خواهیم دید که عده ای این بحران را به «موقعیت ژئوپلتیک» ترکیه نسبت داده اند و گفته اند که به دلیل اینکه ترکیه با کشور لبنان که کشور مهمی است و با اسرائیل که بازیگر اساسی مدیترانه است و با ترکیه مرز دارد و در واقع هیچ کشوری از جمله ایران، روسیه، آمریکا و قادر به رهایی آن نیست و همین  تعدد و تعارض قدرت هاست که باعث می شود که بحران  در سوریه ادامه پیدا کند.  بحث دیگری که مطرح است این است که در واقع «تراکم مطالبات دموکراتیک» سوریه را به این روز کشانده است. بحث سومی که مطرح است این است که بحران سوریه معلول «مداخله و رقابت های قدرت های منطقه ای» است. الگوی چهارم بر مفهوم «مجاهدان مهاجر»  که حرفه آنان جنگیدن است تاکید دارد،  این مجاهدان در بوسنی جنگیدند، در کشمیر جنگیدند، در افغانستان، عراق و غیره. در واقع این افراد به دنبال یک شغل هستند و در واقع مثل مگس به دنبال بحرانی  هستند که در آنجا جمع بشوند و در واقع  گفته می شود که حتی اگر مسئله سوریه هم حل بشود، این مجاهدان به دلیل اینکه بیکارند امکان دارد که به کشورهای نظیر قفقاز، تاجیکستان و ترکمنستان و  در واقع مناطقی  که دولت شکننده ای دارد، هجرت کنند. من این چهار الگو را مطرح و بررسی کردم اما در اینجا قصد دارم  الگوی جدیدی را مطرح کنم و این الگو درواقع نامش هست «خشونت مقدس. درحقیقت تداوم و تعمیق بحران در کشوری مثل سوریه، فقط معلول ژئوپلیتیک نیست. این فرضیه به آسانی قابل ابطال است چرا که کشورهای دیگر هم به مانند سوریه موقعیت ژئوپلیتیک دارند پس چرا آنها بحرانی نمی شوند؟ مصر چرا بحرانی نشد؟  بنابراین با الگوی مصر الگوی ژئوپلیتیک ترکیه  ابطال می شود. الگوی دوم که بیان می کند تراکم مطالبات دموکراتیک دلیل اصلی بحران سوریه است نیز با درنظر گرفتن کشورهای بسیاری ازخاورمیانه که مطالبات دموکراتیک فراوان دارند (پدرهمه این کشورها هم عربستان است) و دراین کشورها بحرانی اتفاق نمی افتد ابطال می شود چرا که  مطالبات دموکرتیک نمی تواند منشا و مبدا تلاشی یک کشور باشد. الگوی دیگر که مطرح شد رقابت قدرتهای منطقه است که این هم درواقع قابل نقد است. درمورد افغانستان و لبنان هم این نقد را داریم. پدیده مجاهدان مهاجرهم پدیده دیگری است که قابل ابطال است. چرا که این مجاهدین مهاجر جایی می روند که دولت در آنجا ضعیف و شکننده باشد. در سوریه که ما دولت قویی داشتیم و هنوز بدنه ارتش  این کشور با وجود اینکه عده ای فرار کردند و ارتش آزاد و غیره و غیره برقرار است، از هم فرونپاشیده است و هنوز مقامات ارشد در ارتش حضور دارند و زردارخانه های ساخت سلاح  نیز هنوز در دست ارتش است. با این همه پدیداری و گسترش این بحران معلول فقط این عوامل نیست این عوامل مکمل و تکمیل کننده هستند.  مفهوم جدیدی تحت عنوان «خشونت مقدس»  را عنوان و بررسی می کنم. خشونت مقدس در واقع نابود کردن جسم یک فرد یا تحقیر هویت یک فرد و یا محکوم کردن فکر یک نفر است. بنابراین سه چیز موضوع خشونت است اولی بدن و جسم مانند شکنجه. دومی هویت مثل هویت شیعی، هویت مسیحی، هویت دانشگاهی و غیره، که تحقیر و تصرف می شود و سومی طرد کردن فکر یک نفر. امنیت این سطوح سه گانه را داراست. در خشم مقدس هیچکدام از این ها مشمولیت و موضوعیت ندارد. پس این خشونتی است که این سه مرتبه را دارد. اما خشونت مقدس یک مکمل کننده هم دارد و آن خشونتی است که در آن بدن، فکر و هویت به فرمان و حکم خدا و به خواست شریعت لگدمال می شود. یعنی تحت این عنوان می گویند که من مامورم و معذور! خداوند گفته که با زنان اینگونه باید رفتار شود! خداوند گفته که اینها را برده کنید و برچسب بزنید و در بازار بفروشید و بعد بگویید همه این ها به حکم خدا بوده و من مجری اوامر خداوندم! برای مثل وقتی خلبان اردنی را سوزاندند، آیه ۱۸۲ سوره «مائده» را خواندند و گفتند که طبق این آیه اگر چناچه شما را به آتش کشیدند و شما را عذاب دادند، همانگونه باید عذاب داده شوند. پس به جرم اینکه تو بمباران کردی در عوض آن ما نیز تو را می سوزانیم و وی را سوزاندند و  کسی هم از این امر ناراحت نشد و همه نیز  آن را حکم خدا دانستند و بس.  خشونت مقدس درتاریخ ما نیز وجود داشته است، ما درجایی نوشتیم در قرن ششم هجری «شیخ شهاب الدین سهروردی» از بیم فتوای تکفیر، اصفهان و قم را ترک و به حلب پناه برد، گروهی که استدلال و ذوق بی نظیر شیخ اشراق را تحمل نمی کردند و هم سخنی شیخ شهاب الدین سهروردی با ملک ظاهر (حاکم حلب و فرزند صلاح الدین ایوبی)، برایشان حسارت بار بود، نامه به صلاح الدین نوشتند و کار سهروردی را «معاندت با شرایع آسمان» نامیدند. صلاح الدین نیز که بهره ای از فکر فلسفی نداشت و حمایت فقهای حلب را برای مقابله با صلیبی ها نیاز داشت، حکم به حبس سهروردی داد و این فیلسوف کم نظیر به جرم بدعت آوری و کفرورزی به شهادت رسیدو یا «عین القضات همدانی»  و «حلاج»  که «لوئی ماسینیون»،  مصائب حلاج را به مصائب مسیح تشبیه کرده است که چه بس جنایت ها کردند علیه حلاج.  هم حلاج گفت خدایا ازمن بپذیر و هم کسایی که وی را به دار آویختند و به او سنگ میزدند همه و همه گفتند خدایا این را از ما بپذیر. خشونت مقدس بی سابقه نیست  یعنی خشونت مقدس بی سابقه نیست. در اروپا هم مثال های متعددی از این امر دیده می شود. «جردانو برونو»  که در سال ۱۶۰۰ در میدان مرکزی شهر رم به آتش کشیده شد، در آنجا هم مردم دعاگویان هیزم می آوردند تا این فرد را آتش بزنند و از شر او خلاص بشوند و به زعم خود سهمی در این امر مقدس داشته باشند و در اصل این کار را وظیفه شرعی خود می دانستند و از خدا می خواستند که از آنها بپذیرد. برانو در واقع فیلسوفی بود که عمیقا کار می کرد و می گفت که طبیعت می تواند نشانه خدا باشد و مردم در جواب انکار می کردند و می گفتند که چطور طبیعت را نشانه خدا می دانی این چه کفری است! بنابراین  گفتند سریعا او را آتش بزنید و برانو در آنجا  وقتی نادانی  مردم را دید گفت «تف بر این جهل مقدس» و بر این نادانی که مورد ستایش شخص معتقد قرار می گیرد. پس این عارضه بنابر دلایل گوناگون جامعه شناختی، فکری، سیاسی و... در منطقه ما سر برآورده و حل این مسئله راحت نیست که بتوان با چند هواپیمای روسی و یا حمله آمریکا و یا تهدید و تحریک دیگری از بین برود. این خشونت مقدس جدی است و در واقع پدیداری خشونت مقدس سوریه را به این روز کشاند و اگر این در جای دیگری پدیدار بشود به همان روز خواهد افتاد. شش ممیزه شاخص خشونت مقدس در واقع خشونت درسیاست انواع مختلف دارد اعم از «خشونت قانونی» مثل کاری که پلیس انجام می دهد مثلا زدن فرد با این تفاوت که خشونت پلیس موجه است. «خشونت کلامی» مثل دشنام دادن؛ «خشونت گفتمانی» که ما به صورت نمادین گفتمان خود را برجسته و گفتمان دیگری را طرد می کنیم، مثل نگرش سفید پوستان به سیاه پوستان که در مقولات نژادی ازاین خشونت زیاد استفاده می شود مثلا درفیلم ها می بینیم که جانی ها و جنایکاران سیاهپوست هستند یا مثلا در فیلم های وسترن جانی ها ریش دارند برای طرد مسلمانان، شیعیان و شرقی ها و غیره. مرحوم «ادوارد سعید» می گفت غربی ها نگرش خشونت بار گفتمانی دارند و معتقدند جهان به دو بخش تقسیم می شود غربی ها و دنیا. «خشونت معرفت شناختی» در واقع نوعی از خشونت است که در آن ما بدون اینکه فکر کنیم مطیع امر ارباب خود هستیم و مانند او فکر می کنیم و نمی توانیم خارج از چارچوب ارباب خود فکر دیگری داشته باشیم. «خشونت عریان» مثل شلاق زدن و چاقو زدن و ...  «خشونت ساختاری»  که فوق العاده مهم است و «لنین» و «مارکس» بسیار خوب به این قضیه پرداخته اند در مورد الیناسیون و غیره که ما اصلا خودآگاه نیستیم  یعنی نمی دانیم که خودمان چه هستیم و کجا باید برویم. اما نوع خشونتی که من میخواهم اضافه کنم «خشونت مقدس» است که در اینجا و دراین نوع خشونت، بدن رقیب، هویت رقیب و فکر رقیب را حرام و شایسته همه گونه شکنجه و تحقیر می دانیم و این نوع خشونت شش ممیزه دارد.  اولین آن که ما هم اکنون در سوریه نیز شاهد آن هستیم عبارت است از «دگر پروری و دگر سازی با چاشنی  دین و مذهب» و یا اصطلاحا «دگر سازی با هسته باور».  در گفتمان گروهای تروریستی به خصوص داعش و النصره و غیره  از واژهایی مثل مجوس، نصاری ها و کفار و ... زیاد تکرار می شود. یعنی به کسی «شهروند» گفته نمی شود و در واقع فرد را با هویت او می شناسد و هویت حرف اول را می زند. در حقیقت همه افراد به باورهایشان شناخته می شوند نه به حرفه ای که دارند. درست برعکس ناسیونالیسم های مدنی که در آن افراد به حرفه شان شناخته می شوند. در کشورهای چند پاره عقب افتاده این موضوع کاملا مطرح است، مثلا در خود لبنان این امر به وضوح دیده می شود که در ابتدا از تو می پرسند که شیعه هستی یا سنی، و این امر در لبنان  بسیار جدی و مطرح است. دومین ممیزه خشونت مقدس «سراسر بینی و همه جانبگی» در این سراسر بینی مکان معنی ندارد. کشور هیچ اهمیتی ندارد. یعنی چه درکوه های کشمیر بجنگی و چه در  نیویورک بجنگی هیچ تفاوتی ندارد. مال و مالکیت نیز معنی خود را از دست می دهد یعنی  تو باید مال خود را برای دینت احسان کنی و اموال خود را در راه دین خود  وقف کنی.  جان هم  در این نوع از خشونت هیچ ارزشی ندارد. سومین ویژگی «طرد دانایی دینی و یا معرفت دینی» و یا «مقلد پروری به جای روشن فکر پروری است» این فوق العاده مهم است.  (الیو دموا)؟ برای این ممیزه از خشونت مقدس عبارت «جهل مقدس» را به کار برد و کتابی نوشت با عنوان «وقتی دانایی از دین جدا می شود». یعنی جهل مقدس زمانی است که  دینداران از کتاب بگریزند و فکر کنند که اگر کتاب بخوانند ممکن است به دینشان خدشه بخورد. یا برعکس دانایان وقتی بخواهند به کلیسا و یا مسجد وارد بشوند بترسند که این امر به دانایی آنان  لطمه بزند. بنابراین اگر دین و دانایی شکافی به وجود بیاید جهل مقدس شکل خواهد گرفت ودر نتیجه آن آگاهی انسان ها دچار تهدید  خواهد شد. چهارمین ممیزه خشونت مقدس عبارت است از «مرگ و انتحار به مثابه آغاز زندگی دوباره و رهایی». این موضوع در کتاب «یعقوب لاکوف» که به مفهوم «خلافت مجازی» پرداخته زیاد به کار برده شده  که در آن جمله ای از «بن لادن» آورده شده است که می گوید: خداوند به ما در دو جا لطف و بزرگی داشت در یک جا ما از جسم و جانمان نمی ترسیم و این نعمتی است که خداوند به ما داده است (اروپایی ها از مردن و از دست دادن جان خود بسیارمی ترسند این ویژگی را خداوند به ما داده و به یک آلمانی و یا یک مکزیکی نداده). دومین  نکته ای که بیان می کند این است که خداوند اینترنت را آفرید تا امت خودش را با این خط به همدیگر متصل کند و فاصله امت از بین برود چرا که در واقع دولت- ملت وستفالی این امت را ازهم پاره پاره کرده بود؛ دولتی که در آن خلیفه یکی ست و بقیه هم تابع آن هستند. در واقع بیان می کند که خداوند بدین وسیله دولت جهانی را به وجود آورد که در اصل مفهوم همان خلافت مجازی است. پنجمیمن ویژگی خشونت مقدس عبارت است از «امتزاج بین سه حوزه جدا از هم سیاست، دین و علم». قاعده سیاست که بنابر سود و زیان است. قاعده دین هم بنابر حق و باطل است وعلم نیز قاعده اش صدق و کذب است. در خشونت مقدس این سه باهم امتزاج می یابند یعنی چیزی که به نفع ماست را هم به لحاظ علمی صادق می دانیم هم به لحاظ دینی گزاره حقی است و به لحاظ سیاسی هم قطعا  کاری سودمند است. مثلا در مورد  کسی که با وی دشمنی داریم مثلا «عبدالکریم سلوک» بیان می کنیم که این فرد نوشته اش  نادرست و کاذب است، خودش هم که کافر است و به لحاظ سیاسی هم برای ما مضر است. در خشونت مقدس این سه امتزاج می یابد و در واقع دراین نوع از خشونت ما فاصله ها را زیر پا می گذاریم چرا که ممکن است فردی از لحاظ سیاسی برای ما مضر باشد اما  فی الواقع حرف و عملش صدق و حق باشد. در نگرش های گروه داعش حرف و کار انسان ها براساس باورهایشان گنجانده می شوند و اصلا انتخاب دیگری وجود ندارد و انسان ها بر اساس باورهایشان تعریف می شوند. آخرین ویژگی خشونت مقدس «دین پایگی رزمندگان و اتصال کلیه تحرکات به الله است»، در واقع الله منهای پیامبر(ص)، الله منهای امام و منهای صحابه و تابعین و همه چیز با الله تعریف می شود و همه جا الله حضور دارد. اگر دقت کنید تمام انتحارها و انفجار تانک ها و اعدام های داعش نیز با شعار الله صورت می گیرد. حتی  ساخت قبر پیامبر(ص) را هم نوعی شرک می دانند و یا حتی لقب دادن زیاد از حد به پیامبر را هم شرک می دانند،  چه برسد به امامان و صحابه. در خشونت مقدس این شش مفهوم  بسیار بروز دارد. دراین بخش من ابزارهای خشونت مقدس را هم بیان می کنم  که شامل هشت مورد است. اولین ابزار اعمال خشونت مقدس که از مجله های سیزده گانه داعش با نام «دابر» استفاده کرده ام، «مثلث هجرت، زندگی و جهاد» یعنی استراتژی هجرت که بیان می کند، مسلمانان جهان و مجاهدان جهان هجرت کنید و تمامی مرزها را نادیده بگیرید. همانطور که ما می بینیم مهاجرین و مجاهدین پاسپورتهای خودشان را آتش می زنند به این معنا که مرزها برای  ما اهمیتی ندارند، و این پاسپورت در واقع باعث استعمار ما شده است. یعنی در واقع بین هجرت، زندگی و جهاد اتصالی وجود دارد که بیان می کند اگر هجرت کنید و برای مثال از وطن خود یعنی استرالیا به موصل بیایید این هجرت در واقع آغاز زندگی معتقدانه و مومنانه شماست و پس از ورود به این سرزمین جدید در آنجا جهاد هم می کنید. درواقع  این فرمول هایی است که درهمان مجله دابر به طور کامل توضیح داده شده است. مثلا شما بلیت خود را دریافت کرده و به محض ورود در فرودگاه «آتاتورک» سرویس اطلاعاتی ترکیه که از قبل این افراد تازه وارد را شناسایی کرده است در مرز سوریه وارده شده (که در واقع افرادی از گروه داعش هستند)  و این افراد را وارد ترکیه می کنند و بلافاصله حقوق و مقرری برای این افراد تعیین می شود و حقوقی معادل ۹۰۰ دلار برای هر نفر که اگر متاهل هم باشی این حقوق ۱۰۰ دلار اضافه  می شود و تمام  امکانات را در اختیار این افراد قرار می دهند.  حتی برای آنان مسکن هایی که از آواره ها و غیره مصادره کرده اند را فراهم می کنند و در واقع از همه لحاظ تامین هستند. در واقع بر خلاف القاعده که وعده اخروی می داد داعش در همین دنیا برای این افراد تمام تسهیلات را فراهم می کند و همه چیز را نقدا پرداخت می کند و در واقع یکی از وجوه خطرناک بودن داعش هم همین موضوع است. در حقیقت می توان گفت که ازاین مثلث هجرت، جهاد و زندگی القاعده فقط یک راس یعنی جهاد را در برداشت. دومین ابزار خشونت مقدس عبارت است از «سرمایه گذاری انسانی-اجتماعی» مثلا برای داعش آب رسانی و گازرسانی و غیره اهمیت ثانوی دارد و بیان می کند که ما فقط  انسان ها را  بسازیم و هم اکنون شاهد این امر هستیم. سه دانشگاه در موصل هست که ۸۰ درصد رشته ها تغییر کرده و همه به سمت رشته های الهیات، پزشکی و مهندسی گرایش پیدا کرده اند. چرا که بیان می کند که ما باید انسان ها را بسازیم، انسان هایی دیندار و مومن که هر کدام از آنها قابلیت تبدیل شدن به یک خلیفه را داشته باشند. سومین ابزار خشونت مقدس «تکفیر عام» به معنای کافر خواندن همه مخالفین سیاسی اعمم از مسیحی، علوی، شیعه و غیره. در واقع در این باور پیروان ادیان دیگر دو انتخاب بیشتر ندارند یا باید تسلیم شوند و دینشان را عوض کنند و یا باید به شیوه خجالت بار و شرم آور به زندگی ادامه دهند که معمولا در بلندمدت کسی زیر علم داعش نخواهد ماند و یا جنگ می کنند و کشته می شوند و یا اینکه مهاجرت می کنند و می روند. چهارمین ابزار «تمرکز بر خوشه های مغضوب» است که در این باره خوشه ها و گروه های جمعیتی که به حاشیه رانده شده اند از این دسته اند. به طور مثال نیروهای بعثی عراق از این دسته اند و در واقع اشتباه آمریکایی ها این بود که تقریبا ۱۲۰ هزار نفر افسر مسلح ارتش عراق را اخراج کردند و حتی برای آنان پرونده تشکیل دادند و درخواست محاکمه کردند و در حقیقت اشتباه «نوری مالی» همین بود چرا که این افرادی که آواره شدند در زمان ریاست جمهوری «صدام حسین» در عیش کامل به سر می بردند و در حدود هفتاد سال حکومت در دست سنی ها بود و این ها هم اکنون آواره شده بودند و اکنون به یکباره تمام امنیت شغلی خودشان را ازدست داده و در دست محاکمه نیز بودند. داعش از این موقعیت به خوبی استفاده کرد و بر روی این گروه سرمایه گذاری کرد و هم اکنون بدنه لجستیک و اطلاعاتی داعش را هم همین نیروهای بعثی عراق تشکیل داده اند. همچنین سنی های عرب، قبایل مغضوب در واقع به مثابه گرگ های تنهایی بودند که باید یکایک در جایی می رفتند و زوزه می کشیدند و به محض اینکه صدا به صدا می رسید  این نشانه بیعت بود. ابزار پنجم «شبکه مساجد» است. همان طورکه مطلع هستید مسجد پایگاه بسیار مهمی است و درهمین سوریه از ۹۲۰۰ مسجدی که وجود دارد، ۶۰۰۰ تای آن در اختیار سلفی هاست و تنها ۳۰۰۰ تای آن زیر نظر اوقاف اسد است. این ۶۰۰۰ مسجد پایگاهی بزرگ است برای اطلاعات گیری و نیروسازی. ابزار ششم «موقوفات شاهزاده های مسلمان»  که در واقع یک مسئله بسیار بزرگ است. چرا که شاهزادگان گوناگون در این زمینه سرمایه گذاری عظیمی کرده اند و در واقع این سرمایه گذاری را به مثابه خمس درآمد و موقوفات خود می دانند و این را برای احیای اسلام و احقاق حقوق اسلام می دانستند. اگر دقت کنید می بینید که گروه های تکفیری مثل داعش و غیره برای تامین مالی دیگری نیازی به آمریکا و کشورهای غربی ندارند و در واقع حمایت کنندگان مالی بسیار بسیار قوی دارد. ابزار هفتم «خلافت مجازی» است که همان کاربرد اینترنت برای پیشبرد اهداف است. در واقع این گروه ها وزارتخانه های گوناگون مجازی دارند. در کتابی که درمورد خلافت مجازی چاپ شده است بیان شده که این گروه داری وزارتخانه های چهارگانه از جمله «وزارت جنگ و جهاد» و «وزارت خارجه»، «وزارت اخلاق» و «وزارت مالیه» است. حتی در این شبکه مجازی به همه سولات شرعی شما در این خصوص به سرعت پاسخ داده می شود. برای مثال خانم ها مرتبا از اینان برای جهاد و مجاز بودن اجازه همسر جهت جهاد سوال می کنند که در جواب بیان می شود که اجازه لازم نیست و شما در راه  دین خدا کار می کنید و این خانم همه از همان لحظه واجب می شود که به این گروه بپیوندد و جهاد کند و در واقع این خلافت مجازی را می توان «ربودن جامعه از ورای سر دولت» دانست. ابزار هشتم «عملیات انتحاری» که راجع به آن صحبت شد. ابزار نهم «حی علی الجهاد» است چه جهاد مالی، چه جهاد جانی و جه جهاد جنسی. هر سه اینها در واقع بر مسلمان واجب است و هر کسی بیش تر جهاد کند مقدس تر است. با این حساب این خشونت مقدس با آن معنایی که اشاره شد و با ابزارهایی که برشمردیم بسیار جدی است و از اهمیت زیادی برخوردار است. اما در آخرین بخش «مقوم های خشونت  مقدس» بررسی می شوند که در آن می توان علت قدرت گرفتن این خشونت مقدس را در مناطق مختلف بررسی کرد. اولین تقویت کننده این خشونت مقدس عبارت است از «توسعه نیافتگی فقهی» یعنی مشغولیت گروه های مرجع دینی به امور معاملات و عبادات و غیره. اینها بخشی از شرع است اما در واقع بخش ابتدایی و اولیه شرع است و در اصل این فقها به مردم شهامت یاد نمی دهند و در مورد موضاعاتی عادی و کاملا ابتدایی نظیر طلاق و ازدواج و غیره به مردم آموزش می دهند. مثلا رئیس قبلی «الانبار» که به «موصل» می آید و ۴ تا زن به عنوان برده  از داعش می خرد و می برد، از دید ما یک فرد عقب افتاده است چرا که فقیه آنان به او آموزش نداده که جان انسان ها و کرامت انسان ها برای ما مهم است. در واقع او اصلا به این مسئله فکر نکرده و برایش اصلا موضوعیت پیدا نکرده است، این تفکر وی در قیاس با شیعیان بسیار متفاوت است چرا که بسیاری از فقیهان ما  برای آزادی، برای  چگونگی اعتراض و مقاومت به معنای واقعی فکر کردند. ولی متاسفانه در این مناطق به خصوص در منطقه اخوان المسلمین و رفعه، مجال ندادند به کسی که فکر بکند و در واقع برای چیزهایی و برای سوالاتی فکر می کنند که بر ضد شیعه است و در اصل  می توان گفت که در تفکر آنان به نوعی دوری از آگاهی دینی امر مطلوبی است. پس توسعه نیافتگی فقهی هرجا که باشد خشونت مقدس بیشتر خواهد بود. «هر جا به لحاظ دانایی عقب افتاده تر باشد احتیاج به فتوای مفتی بیشتر است» ولی هر کجا آگاهی بیشتر باشد جنس سوالات و مطالبات فرق خواهد کرد و «مدنیت جایگزین بدویت خواهد شد» و افراد بیشتر با هم همسویی ارزشی دارند تا همسویی ابتدایی. درد اساسی در سوریه  «خشونت مقدس» دومین عامل تقویت کننده «بحران های حل ناشده» است. بحران های حل ناشده و انباشته مسئله دیگری است. در عراق و در سوریه بحران های انبوه و متعدد روی هم انباشته شده و حل نشده است. برای مثال این سوالات همیشه در ذهن عراقی های شکل می گرفت که ما چرا به ایران حمله کردیم و بعد از آن چرا به کویت حمله کردیم و برای  چه ۱۸۲ هزار کرد را تار و مار کردیم و چرا ۴۵۰۰ روستای کردها را نابود کردیم و دلیل این هم چیست؟ اما صدام در جواب همه اینها فقط می گفت جشن بگیرید. از کویت عقب نشینی کردند جشن گرفتند از ایران عقب نشینی کردند جشن گرفتند، حمله کردند بازهم جشن دیگری گرفتند و همه و همه این ها بدون دلیل. این جشن ها و تظاهرات های بی معنی  رفته رفته باعث می شود که مردم  نسبت به شعور خودشان احساس مسئولیت بکنند. سومین مقوم «تمرکز آموزشگران دینی بر مدارس دینی به موازات باخت در میدان اقتصاد و سیاست» است. در کراچی ۴۰۰۰ حوزه علمیه وجود دارد و کودکان بی سرپرست را از کوچه پس کوچه ها ی افغانستان جمع می کنند و به پاکستان می برند و در پیشاور آموزش می دهند  و در واقع  کلاس های ویژه رزم و شرع دارند و بدین تربیت بعد از گذشت حدودا سه سال تبدیل به گلوله  آتش افروز تروریسم خواهند شد، (با توجه یه این رویکرد که طالبان در اصل محصول خود پاکستان است که تولید و به افغانستان عرضه کرده است.) چهارمین مقوم «فراموشی جهانی» به این معنا که وقتی بعضی از کشورها وقتی الهام بخش نمی شوند جهان این کشورها را فراموش می کند. بنابراین از جمله مقوم های کلیدی برای جلوگیری از قوت گرفتن خشونت مقدس در جهان این است که بازیگز ذی نقش مثبت باشد. در واقع کشور فعال و رهایی بخش زود فراموش نخواهد شد و هزینه مقابله با این کشور بالا خواهد بود. پنجمین مقوم «هویت خواهی و احراز تزلزل هویتی» است که سبب شکل گیری خشونت مقدس در جهان می گردد. بنابراین در پایان می توان گفت که درد اساسی در سوریه  «خشونت مقدس» است که ریشه آن نیز در  «جهل مقدس» است که چه ناسیونالیست ها و چه بنیاد گران نا آگاهی خودشان را به حساب خدا می گذارند و در پی آن می توان گفت که جامعه ایده آل جامعه ای است که عادلانه و متوازن باشد. یعنی در اصل دموکراتیک به معنای واقعی کلمه، جامعه ای که همه نهادهای آن به شکل واقعی و نه به صورت کلیشه ای دموکراتیک شده باشد، و راه رسیدن به آن نیز فراوان است و سه راه از آن از همه مهم تر است که عبارتند از «توسعه یافتگی فکری»، «مراوده بزرگان و رهبران و بازیگران بزرگ با هم» مثل ایران، عربستان، مصر، ترکیه و... که باید با انجام مراودات مثبت مجالی برای نقش آفرینی بازیگران خطرناک نگذارند و سومین راه حل نیز «محدود سازی قانونی گروه های رادیکال» است که در اصل دارای قوانین و شرایط مخصوص به خود است. اگر همه بانک های مرکزی کشورها با یکدیگر همکاری کنند داعش یک دلار هم نمی تواند جابجا کند.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن