تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843608422




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زن جوان؛ با همسرم در یک پارتی مختلط آشنا شدم


واضح آرشیو وب فارسی:رویکرد: روزی برای به دست آوردن آرش خودم را به آب و آتش می زدم. هر کاری که از من می خواست انجام می دادم تا این که مورد سوء استفاده قرار گرفتم و برای ازدواج با او دست به دامان قانون شدم اما امروز با گذشت ۴ سال از آن ماجرا دوباره به قانون متوسل شدم تا بتوانم حق و حقوقاتم را از او بگیرم اما...به گزارش " رویکرد " زن ۲۳ ساله در حالی که دست پسر ۳ ساله ای را گرفته و دادخواست شکایت از همسرش را در دست داشت، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای بود و درآمدش کفاف هزینه های زندگی را نمی داد به همین خاطر مادرم با ساختن تاج عروس سعی می کرد به اقتصاد خانواده کمک کند. با این وجود آرامش زیبایی در خانواده ما حکم فرما بود. پدرم همواره مرا نصیحت می کرد تا راه درست زندگی را پیدا کنم. اما آن روزها در سنی قرار داشتم که نمی توانستم خوب و بد را از یکدیگر تشخیص بدهم.غرور جوانی، خودخواهی و زیاده خواهی هایم باعث شده بود تا در سال آخر دبیرستان با چند دختر از خانواده های پولدار دوست شوم. نمی خواستم نزد آن ها کم بیاورم دوست داشتم همرنگ آن ها باشم و کارهای خوب و بدشان را تقلید کنم این گونه بود که دیگر شرکت در پارتی های مختلط، مصرف مشروبات الکلی، بدحجابی و کشیدن سیگار برایم عادی شده بود به خاطر این که از دوستان ثروتمندم کمتر نباشم و کلاس خودم را نزد آن ها حفظ کنم، در کوچه و خیابان با لباس های تنگ و زننده تردد می کردم. نصیحت های مادرم را نیز نمی شنیدم تا این که در یک میهمانی مختلط با آرش آشنا شدم. او قیافه جذابی داشت و خیلی زیبا صحبت می کرد. شماره تلفن او را از یکی از دوستانم گرفتم اما آرش به من کم توجهی می کرد و مرا قبول نداشت. برای رسیدن به او حاضر بودم هر کاری انجام بدهم تا این که در یکی از تماس هایم مرا به خانه مجردی اش دعوت کرد. بدون تأمل پذیرفتم و او چند روز مرا در آن خانه نگه داشت و مورد سوء استفاده قرار داد. وقتی به منزل بازگشتم پدر و مادرم گم شدن مرا به پلیس گزارش کرده بودند و من مجبور شدم برای آن که با آرش ازدواج کنم همه ماجرا را بازگو کنم. بدین ترتیب آرش به اجبار در دادگاه پذیرفت تا با من ازدواج کند. این سرآغاز بدبختی هایم بود چرا که خانواده ام نمی توانستند این ننگ را تحمل کنند. پدرم چند ماه بعد از شدت غصه سکته کرد و مادرم که مرا مقصر مرگ پدرم می دانست حتی تلفنی هم با من صحبت نمی کرد. از سوی دیگر خانواده آرش هم مرا به عنوان عروس خودشان قبول نداشتند. این در حالی بود که آرش هم علاقه ای به من نداشت و زندگی ام کاملاً سرد و بی روح بود با آن که پسرم به دنیا آمده بود آرش مدام مرا کتک می زد تا او را ترک کنم او به شیشه هم معتاد شده بود و نمی توانست هزینه های زندگی را تأمین کند. چون جایی را نداشتم همه کتک ها و سختی ها را تحمل می کردم تا این که روز گذشته او مرا کتک مفصلی زد و به همراه فرزندم از خانه اش بیرون انداخت تا...


سه شنبه ، ۶بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رویکرد]
[مشاهده در: www.rooykard.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن