واضح آرشیو وب فارسی:پارس فوتبال: در حق «رضای خوب» که رفتنش هم مثل بودنش بی سروصدا و مظلومانه بود، ما، همه ما که او را می شناختیم و از هنر بازیگری اش محظوظ شده بودیم، چه کار کرده بودیم؟به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ ما، همه ما، که به خوبی و عزت نفس و مناعت طبع و کرامت انسانی اش اذعان داشتیم، برای پاسداشت صفات فاضله اش، کدام قدم را از قدم برداشتیم؟ کجا به یادش بودیم و کجا، نامش را به دعوت و به همکاری بر زبان آوردیم که بیا؟! رضا احدی، مثل تمام خوبان دیگر، چون خوب بود، مظلوم هم بود! رضا احدی، مثل همه کاربلدان دیگر، چون صاحب علم بود و از دانش فوتبال بهره داشت، پس متکی به خود بود و با دودوزه بازی و دودوزه بازان و چهاردوزه بازان پرکلک میانه ای نداشت! از همان اول کارش به عنوان مربی و کارشناس ارشد فوتبال هرگاه که اسم رضا احدی می آمد، در کنارش راستی، یکرنگی، نجابت، صداقت و نیز دانش فوتبال همراه با سلیقه ای تمیز و ستوده به اذهان متبادر می شد! و شاید همین ویژگی ها، دلیل انزوای او بود که از خوش نقش ترین لژیونرهای فوتبال ما هم محسوب می شود! احدی، در بوندس لیگا، بازیکن ممتازی برای تیم «روت وایس اسن» بود! با استیل ویژه اش، او را «هولز نباین» تیم «سفید و قرمز»های شهر اسن می دانستند که در دوره طلایی فوتبال ایران، پیراهن ملی را هم به شایستگی بر تن کرد! رضا احدی خیلی زود، بعد از بازگشت از بوندس لیگا، مبشر و مبلغ فوتبال دانش محور و فوتبال علمی شد! رضا بدون آن که بخواهد، با حرف هایش و با عملکردش، مشت بی سوادها را باز و اسرارشان را هویدا می کرد! جرم بزرگ احدی همین بود! اسرار و رموز فوتبال را درست می آموخت و در تیمی مثل عقاب، از مشتی جوان، امثال پیروز قربانی، امیرحسین صادقی، فرزاد آشوبی، حسین جنگی، سعید ...، حمید ...، محمد ...، علی ... و بسیار مردان بزرگ بعدی را پرورید! پایه گذاری آکادمی استقلال با خیر و برکت بسیار! و بخش خاکستری فوتبال ما، مردانی از این جنس را پس می زند، خانه نشین می کند و راه را بر اقلیت و سیاه بازی و سیاه کاری باز می کند! سواد احدی، جرم او شد! مجید نامجومطلق که خود از مردان متفاوت فوتبال است، در رثای رضا احدی گفته است: ...آقارضا! تو بخواب که دست اندرکاران (مثلاً مدیران) استقلال هم خوابند! به استقبال این سخن باید رفت و یادآور شد: ...کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! از اساس، توقع از آقایان بیراه است و غلط است و نابجاست! احدی ها، مثل نامجومطلق ها، به لطف استعداد خداداده خود و برای پرورش این موهبت، از بد حادثه به این در و این درگاه آمده اند! آقایان - به اصطلاح مدیران- در پی حشمت و جاهند و در اندیشه دانش و علم روزآمد. نظایر احدی، نامجو، پاشازاده، بختیاری زاده و منصوریان نیستند! از تازه به دوران رسیده های فوتبال، هر انتظار و هر توقعی ولو بجا، خطاست، چرا که حکایت ناخن است و پشت! باید از خودمان بنالیم- باید از خودتان بنالید- که وقتی دست اندرکار فرصتی می شویم، همگنان و همتایان خود را زود و تند از یاد می بریم و یادی، نه از رضا احدی می کنیم و نه از مجید نامجو و نه از بقیه مردان کاردان و به دردبخور! دغل بازان که با شامورتی بازی وارد این عرصه شده اند- و می شوند- هوای هم را دارند اما تا امروز ندیده ایم - یا بسیار کم مشاهده کرده ایم- که صالحان دایره فوتبال، به نفع اعتلای وظیفه و مأموریت خویش، یاری بخواهند از آنها که دانایند ولی بی صدایند! توانایند اما خواهشگری بلد نیستند! زمان آن رسیده است که صاحبان تسلیت همدیگر را بپایند و هوای هم را داشته باشند که می دانیم حال سوخته دلان را دل سوختگان دانند! چنان غیرت بورزیم که از این پس، هیچ مربی صاحب سبک و صاحب اندیشه ای، برای تأمین معاش و گذران زندگی، به مسافرکشی و رانندگی آژانس مجبور نشود! و این را از مدیران نوکیسه و کسانی که عوضی آمده اند، نخواهیم! کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! ناخن و انگشت یکدیگر باشیم.
پنجشنبه ، ۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پارس فوتبال]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]