واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نفوذ فرهنگی در کشور پروژهای است که به دنبال استعمار نوین مطرح شد و به تعبیر بهتر یکی از پیامدها و شاید از نگاهی عمیقتر یکی از مشتقات آن به حساب میآید، بخصوص در یکی دو قرن اخیر که استعمار جنبه فرهنگیاش بر جنبه نظامی و کشورگشاییاش غلبه یافته و به جای تسخیر مرزها و سرزمینها و در یک کلام به جای جغرافیا، مغزها و دلها را تسخیر میکند.
غرب در دو سده اخیر در این مسیر تلاش گستردهای انجام داده، از اعزام میسیونرهای مذهبی گرفته تا ساخت فیلمهای مختلف و چاپ رمانهای خاص که در تمامی آنها آنچه هدف اصلی بوده تسخیر مغز، روح، دل و وجود شرقیان بهویژه مسلمانان بوده است. تغییرات فکری و روحی اولین گام و مهمترین پارامتری است که نفوذ فرهنگی کارایی خود را با آن محک میزند و به اصطلاح ضریب کارایی خود را میسنجد ـ چرا که تا فکر و روح و قلب ما تغییر نکند، رفتار و زندگی و سبک و متد آن تغییر نمییابدـ یکی از مهمترین مراکزی که همواره دشمن برای نفوذ فرهنگی برگزیده، آموزش عالی کشور است هم به لحاظ استراتژیک و عمق جایگاه آن و هم به لحاظ تاثیری که در ساختن و شکل دادن به افکار قشر فرهیخته و روشنفکر جامعه دارد. دانشگاه از جمله مراکزی است که همواره مورد تطمیع بیگانگان بوده و همیشه برای جذب عناصر تاثیرگذار در آن تلاش کردهاند. سادگی محض است که عدهای بر این باورند تئوری توطئه، توهمی بیش نیست. آنچه امروز مراکز آموزش عالی ما به عنوان یک تهدید جدی با آن مواجه است، وجود عناصری است که در قالب کلاس، درس، کتاب و ترجمه، فرهنگ غرب و سکولاریزم را در جان، روح و فکر جوانان ما تزریق میکنند و بعضا دانشجویانی تحویل جامعه میدهند که کاسه داغتر از آش میشوند و از خود غربیها بهتر لیبرالیسم، اومانیسم و دموکراسی را تعریف و ترسیم و تبیین میکنند و آنقدر محو فضای ایسمهای غربی میشوند که گاهی از هابر ماس، میشل فوکو، هانتینگتون و فوکویاما جلوتر رفته و مصداق بارز و نمونه عینی دایه دلسوزتر از مادر برای این نظریات میشوند. براستی چرا و چگونه سیستم آموزش عالی ما در کشور چنین فضایی را بخصوص در بستر علوم انسانی در اختیار نفوذگران و نفوذپذیران قرار میدهد. در دانشگاههای ما امروز هرچه شما بیشتر از این ایسمها تعریف و تمجید کنید، هرچه به این نظرات ببالید و افتخار کنید، هرچه با این افراد بیشتر محشور و مشهور باشید، گویا باسوادتر هستید، گویا علم و دانش یعنی همین اسامی، کتابها و مقالات ISI که به این آدمها و کتابهایشان استناد میکند. خارج از اینها هر چه شما بگویید و بخوانید و بنویسید اگر پای آن را این تئوریسینهای غربی امضا نکرده باشند مقبول نیست، اگر آنچه شما میگویی با نظرات ماکس وبر و تفکرات ویهمخوانی نداشته باشد به درد نمیخورد. این آفت و بلایی است که مانند موریانه به جان علوم انسانی ما افتاده و آن را از درون ویران میسازد. وقتی کعبه آمال یک استاد و دانشجوی ما میشود هشام جعیط یک نومعتزلی و محقق غربگرا و وقتی قبله و آرزوهای برخی استادان و دانشجویان ما میشود محمد ارکون که اندیشههایش وامدار مفاهیم و اندیشههای غربی است و صدها نمونه دیگر، باید برای نظام آموزش عالی کشور آژیر خطر را جدی به صدا درآورد؛ آژیری که معنا و مفهوم آن این است که هرچه زودتر به داد علوم انسانی در این مملکت برسید، چرا که خطر واژگونی آن در دره غربگرایی جدی است. دکتر مهدی گلجان - عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت 07:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]