واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: توليد مقاله براي ISI بدون توجه به نيازهاي كشور
وقتي سخن از نفوذ در دانشگاهها مطرح ميشود، ميتوان مصاديق متعددي را در سطوح مختلف براي اين مفهوم برشمرد.
نویسنده : سيده سكينه موسوي
مصاديقي كه در حوزهها و بسترهاي متفاوتي يافت شده و در مباحث متفاوتي نظير فرهنگ، سياست، منابع علمي، اساتيد دانشگاه، سبك زندگي دانشجويي، اخلاق و. . . مورد بحث واقع شود. طبعاً در اين فضا لايههاي مختلفي نيز در رابطه با نفوذ متصور است. چه بسا اتفاقاتي كه در پروژه نفوذ به تحليل درآيد اما جنبه سطحي داشته باشد و اي بسا اتفاقاتي كه هر چند كمتر ديده ميشود اما خبر از لايههاي عميق بحث نفوذ داشته باشد. به عنوان مثال، طبيعي است كه بحث تغيير ذائقه دانشجويان در فضاي فرهنگي را يكي از مصاديق اتم و اكمل نفوذ بدانيم. نفوذ در رفتار دانشجويان رفتارهايي نظير تمايل به مواد مخدر، بيميلي نسبت به درس، ميل به اردوهاي مختلط، كنسرت و مباحث رفاهطلبانه اين چنيني به وضوح مصاديقي از ورود دشمنان جمهوري اسلامي به فضاي دانشگاهي است. اما بعيد به نظر ميرسد اين نكات بهعنوان لايههاي عميق و اصلي اين پروژه عظيم محسوب شده و بيشتر به شاخه و برگ درختي ميمانند كه ريشههاي آنها جاي ديگري بايد جستوجو شود. نفوذ در شتاب علمي كشور به نظر بسياري از كارشناسان، يكي از مواردي كه در حوزه نفوذ بايد عميقاً مورد مطالعه قرار گيرد موضوع شتاب علمي كشور است. به نظر اين عده يكي از مهمترين هدفهاي دشمن در پروژه نفوذ توقف شتاب علمي و ايجاد ركود علمي در كشور است، تا اين رهگذر بتواند شتاب توسعه و پيشرفت ايران را مهار كرده و به هدف والاي خود كه توقف پيشرفت جمهوري اسلامي ايران است دست يابد. با اين تحليل شايد بتوان ركود علمي را يكي از مهمترين ثمرات شجره خبيثه نفوذ در كشور دانست. اتفاقي كه به خصوص در دو سال اخير بيشتر به چشم آمده و در سطح دانشگاههاي كشور و البته ردهبندي پايگاههاي معتبر علمي جهان قابل مشاهده است. اكنون بايد به اين نكته دقت كرد كه چه مواردي در فضاي علمي ميتوانند منجر به ركود شوند و در اين بستر مسئولان و دانشگاهيان چگونه ميتوانند در برابر اين موضوع قد علم كنند و اينكه آيا ممكن است دشمن با علم كردن مباحث و دستاويزهاي علمي، به دنبال تهي كردن از درون دانشگاههاي ما باشد؟ آيا اساساً چنين امري امكانپذير است؟ ISI مبناي پيشرفت علمي نيست رهبري معظم انقلاب در يكي از بيانات خود با اشاره به نسبتسنجي ميان دانشگاههاي كشور با برخي پايگاههاي علمي دنيا نظير ISI، بر اين نكته تأكيد ورزيدند كه ابتنا و اتكا به چنين مواردي نه تنها عامل پيشرفت كشور نيست، بلكه از اين رهگذر ما علوم توليدي خود را به رايگان در اختيار كساني قرار ميدهيم كه سالهاست به فكر نابودي نظام ما هستند. ايشان در اين رابطه فرمودهاند: «الان به ما گزارش ميدهند كه 70 درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نيازهاى كشور نيست. نميدانم چقدر اين آمار دقيق است، اما به من اينجور گزارش ميشود. اين همه شما زحمت بكشيد، مقاله علمى تهيه كنيد، از اين مقالات علمى 30 درصد ناظر به نيازهاى كشور باشد، 70 درصد نه! خب، انسان احساس خسارت ميكند. بايد صددرصد كار علمى، تلاش علمى، تهيه مقاله علمى ناظر باشد به نيازهاى شما. شما با ISI هم بر اين اساس همكارى كنيد. آنجايى كه مقاله مورد قبولIS I چيزى است كه شما ميتوانيد در كشور از آن استفاده كنيد، آن را دنبال كنيد. ما معيار اساسى در دست داريم؛ معيار ما اين است كه كشور ما صدها خلل و مشكل و خلأ دارد، ميخواهيم اينها را پر كنيم. اين هم يك نكته بسيار اساسى است. البته اين بيش از همه احتياج دارد به همان روش سيستمى كه يكى از دوستان اشاره كردند.» غفلت از نيازسنجي و راهبر در توليد علم در واقع نيازسنجي و انتخاب صحيح راهبرد در توليد علم و پژوهشهاي دانشگاه چه در ميان دانشجويان و چه در اساتيد محترم دانشگاهها، يكي از مواردي است كه در كنار همكاري با برخي پايگاههاي علمي بينالمللي، از نگاه ما مغفول مانده است. تا جايي كه خبر از عدم انطباق 70 درصدي توليدات علمي كشور با نيازهاي روز كشور ميآيد و تا جايي كه اگر مجلات معتبر علمي داخلي خود را ورق بزنيم، كمتر به مواردي بر ميخوريم كه ورود به حوزههاي جديد و مورد نياز كشور باشد. اين موضوع نه تنها در علوم رياضي و تجربي به چشم ميآيد، بلكه در فضاي علوم انساني نيز به وضوح حس ميشود. مثلاً در حوزه مباحث فقهي و حقوقي اگر بخواهيم قدري تفحص كنيم خواهيم يافت كه بسياري از پايان نامهها و مقالات توليد شده در فضاهاي نظري محض و شاخههاي جزئي اين علوم وارد شده و خبري از ابواب جديد و منطبق بر زمان اين علوم نيست. حال آن كه حوزه فقه حكومت، فقه ولايت و ولايت فقيه و. . . حوزههايي است كه هر چند به تازگي وارد علوم فقهي و حقوقي شدهاند، اما به همان ميزان هم مهم هستند و جاي كار دارند و ميبايست در آنها توليدات پژوهشهاي علمي به انجام برسد. اما اگر بخواهيم در زمينه نسبت علم و نفوذ قدري ديگر بينديشيم بايد اذعان كنيم كه شايد مهمترين محور نفوذ در دانشگاهها مسئلهاي است كه سالها با آن در چالش قرار داريم و چه بسا از آن غافل شدهايم. آن هم مسئلهاي نيست جز منابع درسي و كتب دانشگاهي. منابع غربي شالوده درسهاي دانشگاه است طبعاً شالوده دانشگاه، منابع درسي است كه در دانشگاه تدريس ميشود و تار و پود ذهني و انديشهاي دانشجو را تشكيل ميدهد. ما هر چند بعد از انقلاب فرهنگي تلاش زيادي را ديديم كه به دنبال اسلاميسازي دانشگاه بود، اما حقيقت آن است كه توفيق اين اتفاق آن چنان كه بايد و شايد نتوانست وارد منابع علمي شود و بيشتر در ظاهر امر باقي ماند. در واقع بايد گفت بزرگترين خلأ حال حاضر نظام آموزش عالي كشور همين است كه منابع علمي ما وامدارِ مطلق از نظام علمي غرب هستند و در قريب به اتفاق آنها جهانبيني مادي و ماترياليستي كاملاً به چشم ميآيد. حال آن كه جهانبيني علمي ما زمين تا آسمان با جهانبيني علمي غرب متفاوت است و ما با علم به اينكه اين جهانبيني متفاوت است در دانشگاههايمان علمِ ماترياليستي تدريس ميكنيم. دقيقاً مشابه آنچه در رابطه با اقتصاد اسلامي مطرح ميشود. اينكه در اقتصاد اسلامي جاي كار و پژوهش و توليد علمي بسيار احساس ميشود، اما ما شاهد تدريس اقتصاد نئوكينزي در دانشگاه هستيم. يعني كساني كه دارند اقتصاد غربي ميخوانند قرار است با آن شالوده ذهني متولي اقتصاد اسلامي شوند؛ امري كه قطعاً محال است. جاي خالي اساتيد اسلامي با اين اوصاف طبيعي است كه نميتوان انتظاري از اساتيد دانشگاه داشت كه اسلامي بينديشند و اسلامي علمورزي كنند. ايشان هر چند قلباً بخواهند چنين كنند طبيعي است كه به خاطر فقر علمي اين موضوع و شالوده ذهنياي كه بر اساس علوم غربي ريخته شده، اساساً توان چنين برخوردي نداشته و ناگزير به ادامه مسير علمي و اجرايي خود در ساحت علمورزي غربي و ماترياليستي هستند. بايد اذعان كرد بزرگترين راه نفوذ در دانشگاههاي كشور اسلامي ما، فقدان منابع علمياي است كه منطبق با علوم اسلامي و جهانبيني اسلامي باشد. اينگونه است كه دانشجويان ما غربي مطالعه ميكنند، غربي تربيت ميشوند و در آينده هم مسئولان، متوليان و اساتيدي ميشوند كه نگاهشان منطبق بر علمورزي غربي است. بايد گفت تا اين سلسله ناكارآمد اصلاح نشود، اسير نفوذ هستيم و نميتوانيم ادعا كنيم دانشگاهي اسلامي داريم. بايد باور داشته باشيم مسائلي نظير اصلاح منابع علمي، اساتيد دانشگاهي و ساختار آموزش عالي كشور- كه بيشتر مدرك گرا است تا علم گرا- بيش از مسائلي نظير اردوهاي مختلط و كنسرت و مواد مخدر و... خطرناك است و بايد بيش از اكنون به فكر اصلاح اين ماجرا باشيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]