تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837301270




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چند نمونه از پیشگوییهاى غیبى امام عسکرى (علیه السلام )


واضح آرشیو وب فارسی:وارث: وارث: اینک که انگیزه هاى امام در زمینه آماده سازى شیعیان براى دوران غیبت روشن گردید، چند نمونه از پیشگوییهاى غیبى امام عسکرى - علیه السلام - را از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم: 1 - «محمد بن على سمرى» که یکى از نزدیکترین و صمیمى ترین یاران امام بود، مى گوید: حضرت عسکرى - علیه السلام - طى نامه اى به من نوشت: «فتنه اى براى شما پیش خواهد آمد، آماده باشید». بعد از سه روز در میان افراد بنى هاشم اختلافى روى داد. به امام نوشتم: آیا این همان فتنه است؟ حضرت پاسخ داد: «این، آن نیست! مواظب باشید!». چند روز بعد «معتز» کشته شد! 2 - امام حدود بیست روز پیش از قتل «معتزّ» به «اسحاق بن جعفر زبیرى» نوشت: در خانه خود بمان، حادثه مهمى اتفاق خواهد افتاد! وى مى گوید: پس از آنکه «بریحه» کشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه اى که گفته بودید، رخ داد، اینک چه کار کنم؟ امام پاسخ داد: حادثه اى که گفتم، حادثه دیگرى است! طولى نکشید «معتز» کشته شد! 3 - «محمد بن حمزه سروى» مى گوید: توسط «ابو هاشم جعفرى» که از نزدیکترین یاران حضرت عسکرى - علیه السلام - بود، نامه اى به آن حضرت نوشتم و در خواست کردم دعائى در حق من بکند تا توانگر شوم. امام به خط خود جواب داد: مژده باد بر تو! خداوند به این زودى تو را بى نیاز گردانید. پسر عموى تو «یحیى بن حمزه» درگذشت و وارثى ندارد، دارایى او که صد هزار درهم است بزودى به دست تو خواهد رسید. 4 - «ابو هاشم جعفرى» مى گوید: زندانى بودم. از فشار زندان و سنگینى غل و زنجیر به حضرت شکایت کردم. امام در پاسخ نوشت: امروز نماز ظهر را در منزل خود خواهى خواند. طولى نکشید از زندان خلاص شدم و نماز را در منزل خواندم! 5 - «احمد بن محمد» مى گوید: موقعى که «مهتدى»، خلیفه عباسى، شروع به کشتار «موالى» کرد، طى نامه اى به حضرت عسکرى - علیه السلام - نوشتم: شکر خدا که خلیفه گرفتارى پیدا کرده و فرصت مزاحمت به شما را ندارد، شنیده ام شما را تهدید مى کرده و مى گفته: «باید اینها را از روى زمین بردارم». امام در پاسخ با خط خود نوشت: عمر او کوتاهتر از آن خواهد بود که این تهدیها را عملى کند. از امروز بشمار، در روز ششم با خوارى و خفت کشته خواهد شد. شش روز بعد، همان گونه که امام پیشگویى کرده بود، مهتدى به قتل رسید. 6 - «جعفر بن محمد قلانسى» مى گوید: برادرم محمد که همسرش آبستن بود، نامه اى به حضرت عسکرى - علیه السلام - نوشت و خواهش کرد که حضرت دعا کند زایمان همسرش بى خطر، و نوزاد او پسر باشد. امام در پاسخ نوشت: خداوند فرزند پسر به تو عنایت مى کند، و «محمد» و «عبد الرحمن» دو اسم خوبى هستند. آن زن پسر آنهم دو قلو زایید، یکى را محمد و دیگرى را عبدالرحمن نانم نهادند. 7 - «محمد بن عیاش» مى گوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام عسکرى - علیه السلام - با هم گفتگو مى کردیم. فردى ناصبى (دشمن اهل بیت) گفت: من نوشته اى بدون مرکّب براى او مى نویسم، اگر آن را پاسخ داد، مى پذیرم که او بر حق است. ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبى نیز بدون مرکّب روى برگه اى مطلب خود را نوشت و آن را با نامه ها به خدمت امام فرستادیم. حضرت پاسخ سؤالهاى ما را مرقوم فرمود و روى برگه مربوط به ناصبى، اسم او و اسم پدرش را نوشت!. ناصبى چون آن را دید از هوش رفت، و چون به هوش آمد، حقانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. 8 - «اسماعیل بن محمد» مى گوید: بر درِ خانه امام عسکرى - علیه السلام - نشستم. وقتى امام بیرون آمد، جلو رفتم و از فقر و نیازمندى خویش شکوه کردم و سوگند خوردم که حتى یک درهم ندارم! اما فرمود: سوگند یاد مى کنى، درصورتى که دویست دینار در خاک پنهان کرده اى؟! آنگاه افزود: این را براى آن نگفتم که به تو عطائى نکنم، و آنگاه رو به غلام خود کرد و فرمود: آنچه همراه دارى به او بده. غلام صد دینار به من داد. خداى متعال را سپاس گفتم و باز گشتم. حضرت فرمود: مى ترسم آن دویست دینار را، در وقتى که بسیار نیازمند آن هستى، از دست بدهى. من سراغ دینارها رفتم و آنها را در جاى خود یافتم. جایشان را عوض کردم و طورى پنهان ساختم که هیچ کس مطلع نشود. از این قضیه مدتى گذشت. به دینارها نیازمند شدم. سراغ آنها رفتم چیزى نیافتم و این امر بر من بسیار گران آمد. بعداً فهمیدم پسرم جاى آنها را یافته و دینارها را برداشته و برده است! در نتیجه چیزى از آنها به دست من نرسید و همان طور شد که امام فرموده بود! 9 - شخصى بنام «حلبى» مى گوید: در سامرّأ گرد آمده بودیم و منتظر خروج ابو محمد (امام عسکرى - علیه السلام -) از خانه بودیم تا او را از نزدیک ببینیم. در این هنگام نامه اى از حضرت دریافت کردیم که در آن نوشته بود: «هشدار که هیچ کس بر من سلام نکند و کسى با دست، به سوى من اشاره نکند، در غیر این صورت جانتان به خطر خواهد افتاد!» در کنار من جوانى ایستاده بود، به او گفتم: از کجایى؟ گفت: از مدینه. گفتم: اینجا چه مى کنى؟ گفت: درباره امامت «ابو محمد» - علیه السلام - اختلافى پیش آمده است، آمده ام تا او را ببینم و سخنى از او بشنوم یا نشانه اى ببینم تا دلم آرام گیرد، من از نوادگان «ابوذر غِفارى» هستم. در این هنگام امام حسن - علیه السلام - همراه خادمش بیرون آمد. وقتى که روبروى ما رسید، به جوانى که در کنار من بود، نگریست و فرمود: آیا تو غِفارى هستى؟ جوان پاسخ داد: آرى. امام فرمود: مادرت «حمدویه» چه مى کند؟ چوان پاسخ داد: خوب است. امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: آیا او را قبلاً دیده بودى؟ پاسخ داد: خیر. گفتم: آیا همین تو را کافى است؟ گفت: کمتر از این نیز کافى بود! 10 - جعفر بن محمد مى گوید: امام عسکرى - علیه السلام - در راه حرکت مى کرد و ما در رکاب او بودیم. من آرزو داشتم که داراى فرزندى شوم، در دلم گفتم: اى ابا محمد (عسکرى) آیا من صاحب فرزندى خواهم شد؟ در این هنگام امام نگاهى به من کرد و با سر اشاره کرد که: آرى. در دلم گفتم: پسر خواهد شد؟ حضرت با سر اشاره کرد که: نه! چندى بعد خدا فرزند دخترى به ما داد! 11 - على بن محمد بن زیاد مى گوید: نامه اى از طرف حضرت به من رسید که: خطرى تو را تهدید مى کند، از خانه خارج نشو. در آن روزها یک گرفتارى براى من پیش آمد که از آن وحشت کردم، نامه اى به امام نوشتم و پرسیدم که: این همان خطر است؟ امام در پاسخ نوشت: خطرى که گفتیم از این بدتر خواهد بود. طولى نکشید بخاطر «جعفر بن محمود» تحت تعقیب قرار گرفتم، و از طرف حکومت براى دستگیر کننده من صد هزار درهم جایزه اعلام گردید!


دوشنبه ، ۲۸دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: وارث]
[مشاهده در: www.vareth.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن