واضح آرشیو وب فارسی:لیزنا: به گزارش لیزنا، نقد کتاب «میرا» نوشته کریستوفر فرانک، عصر شنبه 26 آذر 1394 با حضور رقیه ندیری، منتقد و شماری از علاقه مندان برگزار شد. در این نشست رقیه ندیری به نقش راوی داستان پرداخت و اظهار داشت: راوی داستان خصوصیات زندگی انسان هایی رابیان می کند که توسط دولت اصلاح شده اند و قهرمان این کتاب شخصیتی بی نام است. وی در ادامه افزود: همه افراد جامعه ای که فرانک توصیف می کند در دست قدرت اصلاح شده اند. قدرت سعی دارد مردم را از فطرت پاکشان جدا نماید و اصلاح شدگان یک نقاب بزرگ بر چهره واقعی خود زده اند. این منتقد همچنین درباره میرا قهرمان داستان گفت: میرا دخترکی است که بارها اصلاح شده اما هر بار از زیر نقاب خوب، فطرت خویش را یافته است و قهرمان در کنار اویی که تنها انسان آگاه اطرافش است، زندگی می کند. وی با اشاره به مقوله عشق در داستان افزود: عشق در اینجا، پیوندی ناگسستنی است که همان، قوه محرکه رهایی از بند اسارت و بندگی است. ندیری سپس به خواندن قسمتی از داستان از زبان راوی اشاره کرد و بیان داشت: راوی، از به دنیا آمدنش سخن به زبان می آورد، من در دشت به دنیا آمدم. "دشت بیکران که سراسر آن با قیر پوشانده شده است و روزهایی که هوا گرم است ابری سیاه سطح آن را می پوشاند". این منتقد گفت: میرا در محیطی به دنیا می آید که احساسش به او می گوید با دیگران متفاوت است و وقتی وارد مدرسه می شود درسش از همه بهتر است و مورد سرزنش قرار می گیرد. میرا به خاطر تقاوتی که با سایرین دارد و همچنین بروز فطرتش سرکوب می شود. به عقیده وی یک نیرویی از بالا به او تذکر می دهد که یک نقاب بر روی چهره افراد این جامعه ساخته شده و به صورت خودکار کاری را می کنند که از بالا به آن ها دستور داده شده است. نیرویی که همیشه مردم را زیر نظر دارد و برنامه های خودش را به وسیله مردم پیاده کند. این نویسنده افزود: هیچ چیز در این داستان طبیعی جلوه نمی کند و همه چیز مصنوعی طراحی شده به طوری که نمی توانی از تیررس طبقه بالادست نجات پیدا کنی. وی در ادامه گفت: داستان براساس یک نظریه علوم سیاسی، مهندسی شده و مخاطب گمان می برد که در یک پادگان نظامی زندگی می کند. همانطور که هیتلر و استالین در جامعه خودشان دارای این عقیده بودند و آن را اجرا کردند. ندیری سپس به اهمیت نشانه ها در این رمان پرداخت و بیان کرد: نشانه هایی که در این کتاب از آن استفاده شده، وجود حاکمیت توتالیتر است. در این حکومت اصلا به فرد اهمیت داده نمی شود و من شخص باید شبیه شخص دیگر بشوم. رسانه ها کاملا در دست جامعه حاکم است. نشانه های حکومت توتالیتر کمی از کمونیست بالاتر است. وی در ادامه اظهار داشت: عقاید این گروه سخت تر و دارای یک ایدئولوژی رسمی و خطاپذیر است. وی سپس گفت: نشستن در تاریکی و دوست داشتن یک نفر جرم به شمار می رود. در این جامعه ارزش ها به ضد ارزش تبدیل می شوند. در این جامعه مردم هیچ قدرتی در تعیین سرنوشت خودشان ندارند. هیچ کس نمی تواند تصمیم بگیرد که چند فرزند داشته باشد و اگر مردم قدرت باروری نداشته باشند، باید بمیرند. حزب و حکومت توتالیتر همیشه از یک رهبر دستور می گیرد. این منتقد با اشاره به نقش رهبر در این کتاب افزود: البته رهبر در اینجا نامحسوس است و یک نیروی پلیس سرکوب گر وجود دارد. هیچگونه وسایل ارتباط جمعی موجود نیست و فقط کاغذ است که می بینیم حتی کاغذ را هم می گیرند و در دستان خودشان است و به صورت محدود توسط جامعه باید استفاده شود. ندیری گفت: در این جامعه جاسوس زیاد است و مردم برای اینکه به طبقه حاکم نزدیک شوند، جاسوسی همدیگر را می کنند و گزارش می دهند. در این حکومت ها نظارت دولت بر تمامی جهات اقتصادی است. دولت مشخص می کند که شغل ها چه باشند. وی در ادامه شیوه حکومترانی این حزب را همچون زندان، پادگان و قبرستان می داند و افزود: همانطور که در پادگان همه نیروهای نظامی اصلاح می شوند و آن ها را به خدمت می گیرند و در قبرستان نیز همه مردم برابرند، چون همه مرده اند. این منتقد سپس به دوره های حکومت هیتلر در آلمان و استالین در شوروی اشاره کرد و اظهار داشت: رهبران در این حکومت، خواست حکومت را بدون توجه به خواست مردم انجام می دهند. من فردی نادیده گرفته می شود. به همین خاطر یک لبخند مصنوعی روی آن ها شکل می بندد و جزئی از چهره شان می شود. کم کم این لبخند مثل خودشان می شود و روی صورتشان می ماند و جذب می شود. در این جامعه وقتی مردم را اصلاح می کنند به آن ها می فهمانند که تو دیگر حتی مالک بدن خودت هم نیستی. در اینجا، حکومت همه را یکی می داند. به عقیده ندیری در این حکومت مردم از یک رهبر خط می گیرند و این رهبر بر افکار عمومی تاثیرگذار خواهد بود. رهبر در اینجا دیکتاتور نیست بلکه شعار می دهد. شعارهایی از قبیل ما باید مساوات داشته باشیم، تنهایی جرم است. عاشق شدن جرم است. نوشتن جرم است. در واقع با شعار بر روی اذهان مردم تاثیر می گذارد. در این جامعه رهبر با این قبیل عقاید، جامعه را می سازد و مردم هم می پذیرند. ندیری کتاب را کم حجم دانست و افزود: نویسنده داستان کسی است که در خود قصه است. یعنی نویسنده می گوید من در این جامعه ای زندگی می کنم که نوشتن جرم است و باید تنها در 10 صفحه بنویسم. به همین علت در خیلی جاها به صورت گزارشی و خلاصه وار نوشته شده است. نوشته ها قطع می شود و وارد فضای دیگری می شود چون به علت زیستن در جامعه ای که نوشتن جرم است، خودش نمی تواند این نوشتن را کامل و تمام کند. به عقیده این منتقد این حکومت ها همیشه با شکست مواجه می شوند. در پایان داستان بالاخره قهرمان داستان، این زن (میرا) را پیدا می کند و یادش می افتد که زنی بوده که دوستش داشته است. این امر باعث می شود که کم کم نقابشان پاره شود و اصلاح از بین می رود. جامعه وقتی می بیند که این دو یعنی میرا و قهرمان داستان، اصلاح ناپذیرند هر دو را می کشد. زهرا آقایی، مسئول بخش کودک و نوجوان کتابخانه علامه امینی از نشست کانون ادبی گفت و بیان کرد: در پایان جلسه، کتاب «میرا» نوشته کریستوفر فرانک، توسط غلامی بهمن از نویسندگان جوان کانون ادبی خوانده شد. آقایی همچنین گفت: از نظر مربی، محتوای نوشته فاطمه غلامی بهمن شبیه کتاب «شب های روشن» داستایوفسکی است و نوشته وی باعث شد در مورد کتاب و فیلم «شب های روشن» توضیحات مفصلی از سوی رقیه ندیری داده شود و این کتاب به علاقه مندان معرفی شد.
دوشنبه ، ۲۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: لیزنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]