واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۸
«پاییز فصل آخر سال است» نخستین رمان «نسیم مرعشی» و برگزیده جایزه جلال آل احمد با حضور مصطفی مستور و سوسن شریعتی در مرکز فرهنگی شهر کتاب مورد بررسی قرار گرفت. به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، سوسن شریعتی با بیان این نکته که رمان «پاییز فصل آخر سال است» از سه زن که هر کدام به افقهای فرهنگی و طبقههای اقتصادی متفاوت تعلق دارند صحبت میکند، گفت: یکی از این دخترها از رشت آمده، یکی از اهواز و یکی هم اهل تهران است. یکی از مواردی که در این رمان بازتاب یافته شبیه شدن این سه نفر، بهرغم تفاوتهای خاستگاهی، به همدیگر است. این شباهت که احتمالاً به یمن تحصیلات و عناصر نوین فرهنگی پدید آمده، هر سه نفر را در موقعیت فرهنگیای قرار میدهد که به صورت کلی فرهنگ غربی نامیده میشود. هر سه زن به کانون فیلم میروند، فیلمهای مشابه میبینند، هنرمندان محبوبشان یکی است، موسیقیای که گوش میدهند یکی است و هر سه میل دارند جور دیگری باشند. همین وضعیت سبب میشود هر سه احساس کنند جهان دیروزشان کوچک است و باید به تغییر دادن جهانشان اقدام کنند. این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه در داستان با سه وعدهی اساسی روبهرو هستیم افزود: وعدههای کار، عشق و مهاجرت سه وعدهی اساسی این رمان هستند، اما هر سه شخصیت در برابر این وعدهها دچار سرخوردگی میشوند. زنهای این رمان گرفتار موقعیتهای بیبازگشت هستند و بنابراین چارهای جز انتخاب کردن ندارند؛ از طرف دیگر هیچ یک نمیتوانند به موقعیتهایی که پیشتر داشتند نیز بازگردند. شریعتی با بیان این نکته که رابطهی شخصیتهای رمان با اکنون و اینجا کاملاً مغشوش است، تلاش شخصیتها برای رسیدن به رهایی فردی را از مشخصههای هر سه زن دانست و یادآور شد: پرسوناژهای این کتاب به آنچه دارند راضی نیستند و آنچه را دارند دوست نمیدارند. اینها هر چیزی را که به دست میآورند، ارزش آن چیز برایشان از بین میرود و در نهایت به بحران در الگوی زنانگی میرسند. سرانجام شخصیتهای رمان از بس از جامعه رودست میخورند، چشمهی تخیلشان خشک میشود. همچنین مصطفی مستور با بیان اینکه شاهکلید فهم رمان «پاییز فصل آخر سال است» در یک جمله نهفته است، گفت: این جمله که هیچ چیز هیچ وقت قرار نیست درست شود، ما را با ذهنیت جاری در رمان آشنا میکند. این نویسنده یادآور شد: وقتی شخصیتهای داستان، زن هستند، باید به پسزمینهی اجتماعی توجه بیشتری کرد. امروز زنان اشتیاقهایی در عرصهی اجتماعی دارند که اغلب صورت تحقق نمیگیرد. آگاهی الزاماً به حل مشکل نمیانجامد و در این رمان نیز زنان پس از آگاه شدن مشکلاتشان بیشتر میشود. آگاهی در سطح آگاهی باقی نمیماند و نیاز به حرکت را پدید میآود؛ اگر حرکتی پدید نیاید، فردی که به آگاهی دست یافته، احساس فشار خواهد کرد. فشار عامل مهمی است که به ناپایداری منجر میشود و سرانجام گسست را پدید میآورد؛ ازهمگسیختگی نوعی نارضایتی را ایجاد میکند و همینجاست که جوهر اساسی داستان پدید میآید. مستور با توضیح این نکته که «قلب شخصیتهای این رمان متعلق به گذشته است و ذهنشان در پی آینده» خاطرنشان کرد: شخصیتهای رمان لیوانهای بلورینی هستند که همزمان آب سرد و گرم در آنها ریخته میشود. نتیجهی این کار ترکخوردن لیوان است. بخش بیرونی شخصیتهای رمان بسیار ساده است، اما بعد درونیشان، وقتی به شکل حدیث نفس بروز مییابد، نشانگر عمیق بودن نگاه آنهاست. در ابتدای نشست نیز علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، ضمن تشریح ساختار و فضای رمان گفت: زبان رمان روشن و جذاب است و شخصیتپردازیها حسابشده و دقیق. فراز و فرودهای رمان نیز به دقت نوشته شده است. مسئلهی زنان در این رمان، مسئلهی چالش و کشاکش بین سنت و مدرنیته است، در جامعهای که زنان نه مثل گذشته میتوانند تابع سنت باشند و نه مدرن شدهاند. در یک جمله میشود گفت این رمان گذر زنان از دنیای ایدهآل به دنیای واقعی را نشان میدهد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]