واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به بهانه سالروز درگذشت سیدجعفر شهیدی
خصوصیات اخلاقی سیدجعفر شهیدی از زبان معاونش/ خاطره دیدار با رهبر انقلاب
معاون پیشین لغتنامه دهخدا با بیان اینکه نام خانوادگی پدر سیدجعفر شهیدی «سجادی» بود، به ذکر خاطره دیدار با رهبر انقلاب پرداخت و گفت: رهبری از دکتر شهیدی پرسیدند که فامیلی شما به چه مناسبتی «شهیدی» است؟
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، سید جعفر شهیدی رئیس مؤسسه لغتنامه دهخدا و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام در بیست و سومین روز از دیماه ۱۳۸۶ دار فانی را وداع گفت. به همین بهانه با غلامرضا ستوده معاون دکتر شهیدی در لغتنامه دهخدا گفتوگو کردیم که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانیم.
- سی و اندی سال پیش که من در چند درس عربی شاگرد دکتر سید جعفر شهیدی بودم، روزی که در دوره فوق لیسانس باید امتحان میدادم و همزمان رییس دبیرخانه دانشکده ادبیات هم بودم. برای امتحان نزد دکتر شهیدی رفتم که مدیر گروه عربی دانشکده بود. ایشان هم مجلهای که تازه از مصر آمده بود را پیش روی من قرار داد و گفت بخوان. من شروع کردم به خواندن متون عربی. مجله عربی تازه از مصر آمده بود و اعرابگذاری هم نبود. بعد ایشان گفتند که اعراب را هم ظاهر کن! من خواندم و تقریباً یک صفحهای که تمام شد به من نگاه کردند و گفتند چرا اعراب این کلمه را مرفوع ظاهر کردی؟ من گفتم به نظر میآید مرفوع باشد چون «کل فاعل مرفوع». بعد پرسیدند که این مجله را قبلا دیده بودی؟ من عرض کردم که خیر. این خاطرهای برایم شد که به زبان عربی اعتماد پیدا کنم و اینکه اغلاطم در ترجمه عربی کم است.
- پس از آن که در رشته زبان و ادبیات فارسی دوره دکتری را به اتمام رساندم در همین اثنا یک روز دکتر شهیدی تشریف آوردند و با رییس دانشکده دکتر جلیلی صحبت کردند و خواستند که من به مؤسسه لغتنامه دهخدا برای کار تألیف بروم، دکتر جلیلی ابتدا موافق نبودند، بعد مدتی از من پرسیدند و من ابراز کردم که بی میل نیستم، ضمن اینکه به دکتر شهیدی هم ارادت خاص داشتم، این شد که از آن زمان ما در خدمت لغتنامه وفادار ماندیم. - قرار شد هفتهای سه روز مؤسسه لغتنامه بروم و سه روز هم دانشکده باشم اما بعد از آنکه کارم در لغتنامه زیاد شد و مخصوصا حرف «میم» لغتنامه هنوز کامل نشده بود و به نیروی جدید نیاز بود، سهم من هم قسمتی از این حرف شد که یادم هست کلمه «مزدک» نیز در آن بود، بنابراین دکتر شهیدی مرا به عنوان معاونشان انتخاب کردند و من شدم معاون لغتنامه دهخدا، الان که با شما صحبت میکنم تاریخ سال 1353 را به یاد میآورم که تا سی سال بعد از آن معاون مؤسسه لغتنامه دهخدا بودم. -یک بار خاطرم میآید رهبری تمایل داشتند از روند کار لغتنامه دهخدا آگاه شوند، خدمت ایشان رسیدیم، گفتیم که مجموعهای که دستور دادید حاصلش این پانزده جلد است، ایشان هم نگاهی کرده و تأیید کردند. (چون قبلا به دلیل مشکل کاغذ در دوران ریاست جمهوری آقای رفسنجانی کار با تأخیر همراه بود و بعد با دستور رهبری مشکل رفع شد) ـ مقام معظم رهبری از دکتر شهیدی پرسیدند که فامیلی شما به چه مناسبی شهیدی است و ایشان گفتند که نویسنده کتاب «پس از 50 سال» بوده و در آنجا از شهادت امام حسین (ع) گفته و به خاطر همین این فامیل را انتخاب کرده است در حالیکه فامیل پدرشان «سجادی» بود. بنده هم یک کتاب مرجع شناسی با خود برده بودم که دادم خدمت آقا و ایشان گفتند که مقالات من را خواندهاند و اما فکر میکردند من دانشجوی جوانی هستم. - میتوانم بگویم سی سال همکاری بیوقفه به علاوه چهار تا پنج سال سابقه تحصیل و شاگردیشان را در کارنامه دارم مجاورت در کار اداری با ایشان بسیار برایم خاطرهانگیز بود ارتباط ما نیز صمیمانه بود. من در طول این سی سال همکاری یکبار ایشان را از خود عصبانی نکردم، دکتر شهیدی بسیار به نماز اول وقت و نماز جماعت تاکید داشتند البته خودشان هیچ وقت نپذیرفتند که پیشنماز شوند، خیلی احتیاط میکردند و من به تأکید ایشان در لغتنامه پیشنماز بودم. -یادم میآی یک سفر با هم به هند رفتیم به همراه دکتر شیخالاسلامی، دکتر حدادعادل و یک هیأت ده - دوازده نفره. ایشان بسیار به نماز شب تأکید داشتند، کسانی که با ایشان همسفر بودند هیچ زمان از بیداریشان شب هنگام گله نکرده یا متوجه آن نشده بودند، ایشان آهسته برای نماز بیدار میشده ولی هیچ وقت هیچ جا این تقید را از دست ندادند. ایشان اغلب میخواستند لباس بخرند مرا نیز همراه میبردند و سادهترین و ارزانترین لباس را که تنها به تنشان راحت بود، انتخاب میکردند به شیک پوشی توجهای نداشتند.
94/10/23 - 11:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]