واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حبس شوهر در كمپ ترك اعتياد براي طلاق!
ربودن و بستري كردن شوهر در كمپ ترك اعتياد سناريويي بود كه زن جوان براي طلاق گرفتن از شوهرش آن را طراحي و اجرا كرد.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مرد ميانسالی وارد يكي از ادارههاي پليس تهران شد و از همسرش و چهار مرد جوان به اتهام آدمربايي شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: 20 سال قبل با همسرم ازدواج كردم. زندگي خوبي داشتيم و صاحب دو فرزند شديم. دختر بزرگم 19 ساله و آماده ورود به دانشگاه است. شغلم كارمندي در حراست يكي از ادارههاي دولتي است و گاهي مجبورم به عنوان شيفت شب هم كار كنم.
شاكي ادامه داد:مدتي قبل بود كه بر سر موضوعي خانوادگي با همسرم اختلاف پيدا كردم و هر روز به بهانهاي با هم مشاجره ميكرديم. خيلي تلاش كردم به زندگيمان آرامش بدهم، اما موفق نشدم و هر روز اختلاف ما بيشتر ميشد. تا جايي كه همسرم تصميم به جدايي گرفت و راهي دادگاه خانواده شد. او مدعي بود كه من به مصرف مواد اعتياد دارم. وقتي به دادگاه احضار شدم، تست اعتياد دادم و معلوم شد كه اعتياد ندارم و همسرم به دروغ اين موضوع را مطرح كرده است. به قاضي هم توضيح دادم كه قصد ندارم همسرم را طلاق دهم، بلكه ميخواهم كنار او و فرزندانم زندگي كنم، اما همسرم دست بردار نبود و اصرار به جدايي داشت. او هر بار ادعاي تازهاي مطرح ميكرد و براي طلاق راهي دادگاه خانواده ميشد. هر بار من پس از تحقيقات از سوي دادگاه تبرئه شدم. اين موضوع تا شب عيد ادامه داشت تا اينكه اول سال با هم آشتي كرديم و همگي تعطيلات عيد را به مسافرت رفتيم. وقتي از مسافرت برگشتيم از همسرم خواستم دست از لجبازي بردارد و شكايتهايش را از دادگاه پس بگيرد. به او گفتم كه زندگي ما را تلخ نكند و در كنار من و فرزندانم بماند. او قبول كرد، اما مدتي بعد دوباره سر ناسازگاري گذاشت و از من شكايت كرد، اما راهي به جايي نبرد. روز قبل از حادثه در محل كار شيفت بودم و شب را هم اضافهكار ماندم تا اينكه صبح به خانهام آمدم و خوابيدم. ساعت 10 صبح بود كه با صداي زنگ آيفون خانه از خواب بيدار شدم. همسرم گوشي آيفون را برداشت و در را باز كرد و گفت با من كار دارند. وقتي وارد بالكن داخل حياط شدم، همسرم در خانه را از پشت به روي من قفل كرد و من با سه مرد جوان قوي هيكل روبهرو شدم. آنها به طرف من حمله كردند و دست و پاي مرا با طناب بستند. من در برابر آنها مقاومت كردم و از همسرم كمك خواستم، اما او اصلاً بيرون نيامد و كمكي به من نكرد تا اينكه مردان جوان مرا به زور سوار خودروي پژويي كردند كه راننده آن آماده حركت بود. آنها سرم را به زير صندلي بردند و راننده شروع به حركت كرد. من آنها را تهديد به شكايت كردم، اما آنها توجهي نكردند و مرا كتك زدند و سرم را به زير صندلي بردند و راننده حركت كرد. آنها گفتند كه من اعتياد دارم و همسرم پول داده مرا به كمپ ببرند. ساعتي بعد مرا از خودرو پياده كردند كه فهميدم كمپ ترك اعتيادي در خارج از شهر است. دوباره به آنها اعتراض كردم و گفتم كه اشتباهي گرفتهايد و من معتاد نيستم، اما جواب من كتككاري و تهديد بود. روز بعد پزشك كمپ از من آزمايش گرفت و اعلام كرد من اعتياد ندارم. پزشك به آنها گفت كه مرا رها كنند، اما مستخدمان كمپ به حرفهاي پزشك هم توجهي نكردند. حتي چند روز بعد، پزشك دوباره براي معاينه افراد معتاد به كمپ آمد كه با ديدن من شوكه شد.
وي ادامه داد: در اين چند روز همسرم و پدرش چند بار به كمپ آمدند و از چهار مستخدم كمپ خواستند مرا تهديد كنند تا پول پيش خانه را كه به تازگي از صاحبخانه گرفته بودم و همچنين خودروي سواريام را كه پيش يكي از اقوام به امانت گذاشته بودم به همسرم بدهم، اما من قبول نكردم تا اينكه 14 روز بعد با استفاده از غفلت نگهبان كمپ موفق به فرار شدم. وي در پايان گفت: همسرم قصد داشت از من جدا شود. وقتي او را طلاق ندادم، اين نقشه را طراحي كرد تا به بهانه اينكه من معتاد هستم از من جدا شود و پول پيش خانه و خودرو را از من بگيرد. به همين دليل من از همسرم و آن چهار مرد كمپي به اتهام آدمربايي شكايت دارم.
پس از طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت. مأموران در نخستين گام از پزشك كمپ تحقيق كردند كه مشخص شد وي پس از معاينه و انجام آزمايش به صورت كتبي به مدير كمپ اعلام كرده است شاكي اعتياد ندارد و بايد از كمپ مرخص شود. پس از اين همسر شاكي صبح ديروز به دادسرا احضار شد و از سوي قاضي مورد بازجويي قرار گرفت. وي در ادعايي گفت: همسرم معتاد و زندگي من و فرزندانم را با مشكل روبهرو كرده بود. من چند بار درخواست طلاق دادم، اما او موافق جدا شدن نبود و دادگاه هم رأي به طلاق نداد. هميشه فكر ميكردم او معتاد است چون هر وقت از بيرون به خانه ميآمديم، بوي مواد در خانه پيچيده بود. روز حادثه به چهار مرد كمپي پول دادم تا شوهرم را براي ترك اعتياد به كمپ ببرند. وي در پاسخ به اين سؤال كه شوهر شما بر اساس گفتههاي پزشك كمپ معتاد نبوده، چرا او را به زور به كمپ بردهايد، گفت: من فكر كردم اعتياد دارد. اينكه معتاد نبوده بايد مسئولان كمپ جوابگو باشند. وي در پايان به اتهام معاونت در آدمربايي با قرار وثيقه 100 ميليون تومان روانه بازداشتگاه شد.
همچنين قاضي مدير روستا به كارآگاهان دستور داد تا چهار مستخدم كمپ را به اتهام مشاركت در آدمربايي بازداشت كنند. تحقيقات درباره اين حادثه از سوي پليس ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]