واضح آرشیو وب فارسی:وارث: وارث: جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان را می خوانید: چرا مردم منافقین را بر مومنین ترجیح می دهند؟ علی القاعده منافقین در جامعه آدم های مطلوب و مقبولی نباید باشند. باید علی القاعده منافقین را بشود شناخت. زیاد کار سختی نباید باشد. باید مومنین آدم های پر جاذبه ای باشند. مومنی مثل امیرالمومنین علیه السلام را در نظر بگیرید. سوال این بود که چرا در طول تاریخ مردم منافقین را بر مومنین ترجیح می دهند؟ در طول تاریخ نمونه های زیادی وجود دارد. بحث ما برای زمانی است که مومنین نه کار اشتباهی کرده اند و نه ناشناخته هستند. همه آن ها را می شناسند. جامعه به سمت منافق اقبال می کند، چرا این طور می شود؟ این یک مسئله بزرگ و پیچیده است. آیا علی القاعده مردم همیشه به سمت منافق می روند؟ پس درک عمومی و فطرتی کجا می رود؟ با تاریخ با سوال برخورد کنید. چه می شود که منافقین در میان مردم جا پیدا می کنند؟ جالب اینجا است که مردم اگر گول منافقین را نخورده باشند یا ندانند این ها منافق هستند باز هم آنها بر مومنین ترجیح می دهند. مردم می دانند امام حسین علیه السلام برتر از یزید است ولی باز هم به سمت یزید و معاویه می روند. یکی از مهم ترین دلایل اینکه مردم به سمت نفاق می روند این است که منافق کالایش خریدار دارد ولی مومن کالایش خریدار ندارد. مردم هم بد نیستند. علی القاعده اکثریت مردم که بد نمی شوند. ما در جلسه قبل جواب را این طور دادیم گفتیم ریشه نفاق چیست؟ سوء ظن به خدا. سوء ظن به خدا بیماری اپیدمی است. وقتی یک نفر می آید و می گوید: نمی شود همه اش روی خدا حساب کنیم مردمی که خوب هستند و نمی توانند روی خدا حساب کنند با شنیدن حرف های او می گویند: تو معقول حرف می زنی. مردمی که خودشان دچار آسیب هستند که سوء ظن به خدا دارند چه کسی را می پسندند؟ منافق نمی تواند بدی های زیاد خودش را پنهان کند. مردم این قدر که گول نمی خورند. عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه پدرش معلوم نبود. مردم می دانستند این ها چه کسانی هستند و امام حسین علیه السلام چه وجود نازنینی هستند. عبیدالله گفت: سپاه یزید دارد می آید و شما نمی توانید جلوی او بایستید. مردم دیدند که نمی توانند به خدا اعتماد کنند و عبیدالله را به امام حسین علیه السلام ترجیح دادند و امام را شهید کردند. کسی نیامد بگوید مردم به نصرت خدا اعتماد داشته باشید. خیلی از کسانی که روز عاشورا آمده بودند گریه می کردند و تیر می انداختند. می فهمیدند دارند چه غلطی می کنند. مردم در منافقین چه می بینند که به آن ها اعتماد می کنند؟ می بینند همه اش که نمی شود روی خدا حساب کرد. مردم این طور منافق را ترجیح می دهند. البته منافق همه چیز را رو نمی کند ولی مردم می فهمند که سطح این ها پایین تر از مومن است. سوره احزاب به دلیل جنگ احزاب اسمش احزاب شد. این سوره از تاریخی ترین آیات قرآن است. سوره های قرآن نام های متعددی دارند و این سوره نامش یک واقعه تاریخی است. باید اتفاق خاصی افتاده باشد که نامش انتخاب شده است. جنگ احزاب مشرکین قریش برای آخرین بار آمدند و گفتند باید قائله را تمام کنیم. هم پیمان های خودشان را دعوت کردند و گفتند: برای یک بار بیایید پای کار بایستید و کار را تمام کنید. یارانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جور کرده بودند ده هزار نفر بودند و یارانی که احزاب آورده بودند سه هزار نفر بودند. یعنی سه برابر بیشتر. از نظر تجهیزات آنها مجهز و با امکانات بودند و مومنین دنبال اسلحه می گشتند. خبر رسید که آنها این طور دارند می آیند. سلمان فارسی پیشنهاد داد که خندق بکنیم. این طرح را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پسندیدند و شروع به خندق کندن کردند. این کار شاق و دشوار بود. برای مومنین طاقت فرسا بود زیرا زمانی این کار را انجام می دادند که به ماه رمضان خورده بود. پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خودشان هم شروع به خندق کندن کردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی به جنگ با عمر بن عبدود برود. امیرالمومنین علیه السلام که جوانی بیست ساله بودند بلند شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: نمی خواهم بنی هاشم نسلشان قطع شود شما بنشین. علی بن ابیطالب علیه السلام بعد از درخواست دوباره پیامبر صلی الله علیه و آله دوباره بلند شدند و فرمود: علی جان بنشین. سه مرتبه بلند شدند و هیچ کسی بلند نشد. فرمودند: علی جان تو برو. علی بن ابیطالب علیه السلام به جنگ او رفت و او به امام عرض کرد تو جوان هستی و من نمی خواهم با تو بجنگم. علی بن ابیطالب علیه السلام او را به اسلام دعوت کرد و او عصبانی شد. جنگ را شروع کردند. علی بن ابیطالب علیه السلام او را زمین زد ولی او جان داشت و باید کار را تمام می کرد. علی بن ابیطالب علیه السلام عمر را کشتند. با این اتفاق دل احزاب خالی شد. این یک برگ برنده برای سپاه اسلام بود. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توانستند بین آنها تفرقه ایجاد کردند و پیروز شدند. احزاب متلاشی شدند و با کم ترین جنگ، سپاه اسلام پیروز شد. از آن روز به بعد سپاه اسلام پیروز شد. در واقع این جنگ فقط یک امتحان بود. در آیه 9 سوره احزاب می فرماید: « یا ایّها الّذین امنوا اذکروا نعمه الله علیکم اذ جاءتکم جنود فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا » می فرماید: مومنین یاد بیاورید نعمت خدا را که بر شما باریدن گرفت. از نتیجه مثبت و نعمت خدا داستان را شروع می کند. خود این خیلی قابل تامل است. ما اگر بخواهیم فیلم سینمایی جنگ احزاب را شروع کنیم حتما از اینجا شروع نمی کنیم. بعد برمی گردد و داستان را از قبل شروع می کند. لشگریانی را بر شما فرستادیم. جنود دوم جنود رحمانی است. ما بر آنها طوفانی فرستادیم و لشگریانی که شما نمی بینید. چرا این کار را کردیم؟ چون خدا به کارهای شما خوب نگاه می کند. شما یک کار خوب کردید و ما این کار را برای شما کردیم. « اذ جاءوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا » 1 فرمودند: لشگریانی که به سمت شما می آمدند از بالا و پایین می آمدند. چشم هایتان از حدقه داشت بیرون می آمد. قلبتان داشت به دهانتان می آمد. گمان های بد کردید که خدا چطور می تواند ما را نجات دهد. اینجا مومنین امتحان شدند و تکان سختی خوردند. کسانی که مرض داشتند گفتند: خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله ما را فریب داده اند. به مومنین می گوید شما گمان هایی کردید و به منافقین می گوید: این سوء ظن را در وجود خودشان مستحکم کردند. یک بلیه ای به نام واقع بینی است. چه می شود که یک انسان مومن خراب می شود؟ خیلی ها وقتی در نقطه آغاز خرابی هستند اصلا حس نمی کنند در نقطه خرابی هستند. واقعش این است که هنوز خراب نشده اند. آغاز خرابی از کجا است. لحظه خرابی، واقع بینی است. آغاز خرابی یک انسان آغاز واقع بینی است. به این شرط که در این واقعیت هایی که داری می بینی خدا را نبینی. جنودی آمدند به شما حمله کنند و ما هم یک جنودی را فرستادیم. منتها شما آنها را نمی دیدید. قرآن که دروغ نمی شود. "صدق الله علی العظیم" یعنی خدا راست می گوید. شهدا زنده هستند. ما باید قوی تر شویم. آغاز انحراف یک انسان از واقع بینی است که خدا را در آن حذف کرده باشد. آغاز یک انحراف و بدبختی برای یک ملت این است که وعده های خدا را واقعی نبینند. واقعیت های سطحی و منفی را فقط ببیند. واقعیت های کوچک، سطحی و بی مقدار را ببیند و واقعیت های بسیار اثرگذارتر را نبیند. /1102101304 پی نوشت: 1. آیه 10 سوره احزاب
شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]