واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: آیا تعداد زیاد کاندیداهای انتخابات؛ تأسف بار است؟
بهتر نیست وجه مثبت قضیه را ببینیم و استقبال از کاندیداتوری در انتخابات دو مجلس خبرگان و شورا را نشانه «امید» تلقی کنیم؟ امیدی که ستودنی است نه نکوهیدنی.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - اظهار تاسف برخی از مسوولان از شمار قابل توجه کاندیداهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی از چند منظر قابل تامل است:
اول این که ثبت نام شهروندانی که خود را واجد شرایط نمایندگی میدانند و درباره خبرگان، روحانیون و مجتهدان و فقیهانی که دغدغه یا انگیزه سیاسی دارند چرا باید اسباب نگرانی و شایسته سرزنش باشد؟ اگر روحانیون و فقیهان به انتخابات خبرگان بی اعتنا بودند و رقابتی درنمی گرفت به نفع نظام و کشور بود یا وضعیت فعلی؟ اتفاقا باید سپاس گزار غالب آنان باشند که به این فراخوان پاسخ مثبت دادهاند نه این که بر آنان خرده بگیرند!
دوم: جنس نگرانی های ابراز شده از جانب برخی چهره های سیاسی با نقدی که متوجه ثبت نام چهره های غیر سیاسی است متفاوت است.
به عبارت دیگر فلان صاحب منصب محترم انتقاد نمیکند که چرا چهره های غیر سیاسی ثبت نام کرده اند که اتفاقا مشکلشان با کسانی است که اگر صلاحیت آنان تایید شود به احتمال زیاد رای میآورند و نمیپسندندشان و اگر تایید نشوند واکنش منفی افکار عمومی را در پی دارد ولو اعتراضی شکل نگیرد.
سوم: انتقاد این دسته از افراد با جنس نقدهایی که به کاندیداتوری افرادی که در صنف خود نیز چندان شاخص نیستند بسیار متفاوت است.
مثلا از جنس نقدی که همکار ما احسان محمدی هم در نقدی نوشته است: «چرا از هر کس – در هر جایگاه و سطح سواد و موقعیت اجتماعی- می پرسید، نه نمی گوید و حس می کند که می تواند نماینده مجلس شود؟ آیا در کشورهای دیگر هم این اندازه توهم «خود نماینده پنداری» وجود دارد؟ یا معلم و هنرمند و ورزشکار و کاسب حد و اندازه توان جسمی و روحی شان را می دانند و می کوشند در شغل شان بهتر شوند و به همین اکتفا کنند؟ آیا رفتار و کردار و گفتار برخی از نمایندگان ادوار مجلس باعث نشده دیگران هم اعتماد به نفس پیدا کنند که « ما چی مان از فلانی کمتر است که نتوانیم نماینده مجلس شویم»؟!
کسانی که با اطمینان خاطر می گویند « من هم می توانم نماینده مجلس شوم» گمان کرده اند که نماینده همیشه همین مرد/زنی است که از پلکان هواپیما با لبخند پائین می آید و روی مبل های سلطنتی با موسیقی مکرر چلیک چلیک دوربین های عکاسی می نشیند و با خبرنگاران گفتگو می کند؟ برای لحظه ای تصور کرده اید که پشت آن پرده ها چه اتفاق هایی می افتد؟ چه بغض هایی می ترکد؟ چه تذکرهایی دریافت می شود؟ چه لب هایی گزیده می شود؟ چه پیغام و پسغام هایی رد و بدل می شود؟
در این کارزار عناوینی مانند « استاد دانشگاه»، « پژوهشگر»، « محقق»، « مدیر برجسته و شایسته» و ... به مقدار زیاد! مورد استفاده قرار می گیرد، بدون آنکه هیچ داوری مشخصی در مورد این عناوین محترم وجود داشته باشد. هر کسی با تدریس دو واحد در یک شعبه دانشگاهی که گاهی در یک واحد آپارتمانی تاسیس شده است به خود اجازه می دهد عنوان دهان پرکن « استاد دانشگاه» را با فونت درشت روی پوستر تبلیغاتی اش به شکلی بنویسد که گویی شفیعی کدکنی یا پرفسور سمیعی است! برخی وعده ها و قول هایی که عده ای از این کاندیداها بیان می کنند حتی از توان رئیس جمهور هم خارج است! »- [ پایان نقل نوشته احسان محمدی]
به عبارت روشن تر در قبال تعداد کاندیداها با دو نوع مواجهه روبه رو هستیم:
نوع اول شامل برخی شخصیت های صاحب تریبون است که تعدد کاندیداها را در حد گرم شدن تنور انتخابات می خواهند یعنی اندکی بیش از تعداد نمایندگان مورد نیاز و ترجیحا هم از یک جناح! مثلا اگر در یک استان سه نماینده می خواهند 5 کاندیدا از نظر آنان کافی است. خاطر بررسی کنندگان هم آسوده است که از این 5 نفر هر سه نفری که انتخاب شوند مطلوب است.
اگر 3 نفر بخواهند ولی سه نفر کاندیدا شوند واژه انتخاب دیگر معنی ندارد وطبعا باید سراغ کسی بروند که حاضر به فداکاری ثبت نام در عین رقابت نکردن باشد. نقشی که دکتر عباس شیبانی در انتخابات سال 68 ایفا کرد و احتمالا خود او نیز به آقای هاشمی رفسنجانی رای داد! اگر سه نفر بخواهند ولی 12 نفر از نحله های مختلف فکری و سیاسی کاندیدا شوند آنگاه مردم باید واقعا انتخاب کنند و در این صورت شاید سه نفر منتخب با سه نفر مورد علاقه متفاوت باشند. نگرانی برخی از مسوولان صاحب تریبون از این آخری ناشی می شود!
مواجهه نوع دوم از جنس نقدی است که نقل شد و نماد آن در ثبت نام های اخیر کاندیدا شدن جواد خیابانی گزارشگر فوتبال از کرج است که واکنش های گسترده ای در فضای مجازی داشته است.
موضوع این گفتار اما شق اخیر نیست. هر چند این هم حق هر شهروندی است و چنانچه فاقد یکی از شرایط و نه تفسیرها و شاخص های غیر مشخص است طبعا باید به او اعلام کنند. اما نگرانی از استقبال چهره های سیاسی هم قابل درک است هم نیست!
قابل درک است چون نشان می دهد فضای رقابتی تا اندازه با روحیات برخی سازگار است و قابل درک نیست چون نمی توان افراد را به خاطر کاندیدا شدن سرزنش کرد! در همین تهران ازنزدیک به 2500 نفر که نامزد شده اند نزدیک به 500 نفر یعنی یک پنجم کاندیداها مدرک دکتری دارند.
نزدیک به 500 نفر خانم هستند. این که افراد دغدغه های اجنماعی و سیاسی داشته باشند قابل تقدیر است.
انکار نمی کنیم انگیزه برخی تنها کسب شهرت بوده یا منکر نمی توان شد که بعضی گمان می برند از این رهگذار به الاف و الوفی می رسند و کسانی درصدد آزمودن خود هستند. اما راه حل چیست؟ این که تعداد نامزدها محدود و دایره انتخاب تنگ شود؟ نه! راه حل ساده است. انتخابات با حزب معنی پیدا می کند. همان گونه که لیگ فوتبال با باشگاه و همان طور که تجارت با شرکت ها و فعالیت هنری و ادبی با انجمن ها.
انتخابات بی نظام حزبی کامل نیست. در نظام های حزبی هم عده ای به صورت «منفرد» ثبت نام می کنند که در ایران به اشتباه به آن «مستقل» گفته می شود. اگر واقعا نگران ثبت نام چهره های غیر سیاسی هستند نظام حزبی را تقویت کنند که این گونه افراد بخت خود را در شوراها بیازمایند نه در پارلمان و اگر نگران ثبت نام چهره های سیاسی از غیر همفکران خود هستند بگویند اینان چه کنند تا این گرانی رفع شود؟
اگر بگویند نمی آییم که با انگ تحریم روبه رو می شوند و اهل تحریم هم نیستند . اگر هم بگویند می آییم و بیایند که اسباب نگرانی می شوند. لابد انتظار دارند ثبت نام نکنند و به کاندیداهای دیگر رای دهند که در این صورت معنی انتخاب چه می شود؟
آیا بهتر نیست وجه مثبت قضیه را ببینیم و استقبال از کاندیداتوری در انتخابات دو مجلس خبرگان و شورا را نشانه «امید» تلقی کنیم؟ نکته اساسی همین است: امید، ستودنی است نه نکوهیدنی.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ - ۰۵ دی ۱۳۹۴ - 26 December 2015
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]