واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دستبرد پسران نقابدار به خانه دانشجويي دختران جوان
پسران شرور كه براي اجراي نقشهاي شوم وارد خانه دانشجويي دختران جوان شده بودند، به دام پليس افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 11 مهرماه بود كه دو دختر جوان وحشتزده با اداره پليس تماس گرفتند و گفتند كه دو پسر نقابدار به زور وارد خانه آنها شده و از آنها زورگيري كردهاند. لحظاتي پس از اعلام اين خبر، تيمي از مأموران كلانتري 126 تهرانپارس در محل حادثه كه طبقه اول آپارتمان مسكوني در شرق تهران بود، حاضر شدند. يكي از شاكيان در توضيح ماجرا گفت: من و دوستم شهرستاني هستيم و امسال در دانشگاهي حوالي تهران قبول شديم. پس از اين، دو نفري براي ادامه تحصيل از شهرستان به تهران آمديم و اين آپارتمان را اجاره كرديم. امروز عصر تا دير وقت كلاس داشتيم. وقتي به خانه آمديم، خسته بوديم و شام را از بيرون سفارش داديم.
منتظر شام بوديم اما سارقان نقابدار وارد خانه شدند
هنوز دقايقي نگذشته بود كه صداي زنگ خانهمان به صدا درآمد. ما فكر كرديم كه پيك رستوران است و در حياط آپارتمان را باز كرديم. ثانيههايي بعد در حالي كه جلوي در آپارتمانمان منتظر گرفتن شام بوديم، ناگهان دو پسر جوان نقابدار كه چاقو و قمه در دست داشتند، جلوي چشمانمان ظاهر شدند. ميخواستيم از همسايهها كمك بخواهيم كه دو نفري ما را به داخل خانه كشاندند و تهديد كردند اگر حرفي بزنيم و درخواست كمك كنيم، ما را ميكشند. من و دوستم از ترس زبانمان بند آمده بود كه يكي از آنها چاقويي زير گلويم گذاشت و خواست تا طلاها، پولها و كارتهاي عابرمان را به او بدهيم. من ابتدا التماس كردم و گفتم كه دانشجو هستيم و پول زيادي نداريم، اما پسر جوان یک سيلي به من زد و گفت اگر به خواستهاش عمل نكنم، سرنوشت بدي در انتظارمان است.
سارق خشن طلاها و كارت عابرم را به زور گرفت
پس از اين در حالي كه همدستش پيش دوستم ماند با او به اتاق ديگر رفتيم و حدود يك ميليون تومان طلا و مقداري پول به همراه كارت عابرم كه 4 ميليون تومان در آن بود، به او دادم. زورگير خشن به زور شماره رمز كارتم را از من گرفت و بعد تلفني با يك نفر ديگر حرف زد و از او خواست به در خانه ما بيايد تا كارت را به او بدهد و از عابر بانك داخل خيابان پولهايم را به كارت ديگري انتقال دهد. لحظاتي بعد او همراه كارت جلوي در خانه رفت و همدستش در خانه ماند. او كارت را به نفر سومي داد و بلافاصله به خانه برگشت. نيم ساعتي آنها در خانه ما را حبس كردند تا اينكه دوستش با آنها تماس گرفت و گفت رمز كارت درست بوده و پولها را به كارت ديگري انتقال داده است. همان لحظه هم پيامكي به تلفن همراهم آمد كه نشان ميداد 4 ميليون تومان از حسابم برداشت شده است. پس از اين تماس دو سارق نقابدار به سرعت از خانه بيرون رفتند و ما متوجه شديم كه دو نفر موتورسوار آنها را داخل كوچه سوار كردند و از محل گريختند.
با سارق خشن طرح دوستي ريختم
شاكي ديگر هم حرفهاي دوستش را تأييد كرد و گفت: لحظهاي كه سارق خشن دوستم را به اتاق برد تا طلاهايش را بگيرد من با همدست وي طرح دوستي ريختم و با التماس خواستم طلاهاي مرا سرقت نكند. من با حرفهايم اعتماد او را جلب كردم و شماره تلفن او را گرفتم و قرار شد با هم رابطه دوستي داشته باشيم به همين دليل طلاهاي مرا سرقت نكرد و به همدستش گفت كه من طلا و جواهر ندارم.
آغاز تحقيقات پليسي به دستور بازپرس ايزد موسي
پس از طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي ايزد موسي، بازپرس شعبه 5 دادسراي ويژه سرقت براي شناسايي سارقان نقابدار در اختيار تيم زبدهاي از كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
كارآگاهان در نخستين گام شماره مورد نظر را بررسي كردند و دريافتند اين شماره متعلق به پسر جواني به نام خسرو است. پس از اين مأموران پليس به آدرس خسرو رفتند، اما مشخص شد وي مدتي است محل زندگياش را به مكان نامعلومي تغيير داده است. مأموران تحقيقات گستردهاي را براي شناسايي مخفيگاه خسرو انجام دادند تا اينكه روز 18 آذر ماه وي را شناسايي و دستگير كردند.
ما چهار نفر بوديم
متهم پس از دستگيري در بازجوييهاي اوليه منكر جرم خود شد، اما وقتي با دو دختر دانشجو روبهرو شد، به جرم خود اقرار كرد. وي گفت: شب حادثه ما چهار نفر بوديم. من و خشايار با نقاب وارد خانه دختران دانشجو شديم. بهادر و ايرج هم با موتورسيكلت در داخل كوچه نگهباني ميدادند. رئيس باند بهادر بود كه بچه محل دختران دانشجو است و او اين نقشه را طراحي كرد. چند روز قبل از حادثه او ما را به قهوهخانهاي دعوت كرد و گفت كه دو دختر دانشجو در محلهشان خانه مجردي اجاره كردهاند و هميشه پول و طلاي زيادي همراه دارند و با سرقت پولها و طلاهايشان مدتي خرج خوشگذرانيهایمان تأمين ميشود. ما همگي وسوسه شديم و قبول كرديم.
دستگيري رئيس باند
پس از اعتراف خسرو، مأموران پليس در دو عمليات جداگانه سه سارق ديگر را شناسايي و دستگير كردند.
سه متهم ديگر هم در بازجوييها به جرم خود اقرار كردند
بهادر رئيس باند گفت: من از قبل اين دو دختر دانشجو را شناسايي كرده بودم و فهميدم آنها شهرستاني هستند و پول زيادي با خودشان دارند. به همين دليل وسوسه شدم و به خاطر سرقت اموالشان اين نقشه را طراحي كردم. وقتي با دوستانم در ميان گذاشتم، آنها هم قبول كردند و قرار شد اموال سرقتي را به صورت مساوي تقسيم كنيم. از آنجايي كه من بچه محل دو شاكي بودم شب حادثه من و ايرج با موتورسيكلت در داخل كوچه مانديم تا شناسايي نشويم و خسرو و خشايار هم به داخل خانه آنها رفتند. لحظاتي بعد خشايار كارت عابر بانك و رمزش را داخل كوچه تحويل من داد. پس از اين به عابر بانكي رفتم و تمام پولهاي كارت را كه 4 ميليون تومان بود به كارت ديگري انتقال دادم و به داخل كوچه برگشتم و خسرو و خشايار بيرون آمدند و چهار نفري از محل گريختيم. وي در پايان گفت: ما پولها و طلاها را بين هم تقسيم و در اين مدت با آنها خوشگذراني كرديم تا اينكه دستگير شديم.
چهار متهم به دستور بازپرس ايزد موسي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]