تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820575204




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پدرم به خوابم آمد و خواست به قتلش اعتراف کنم


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: «تحت‌تاثیر قرص خواب پدرم را کشتم و وقتی او به خوابم آمد و خواست اعتراف کنم، تصمیم گرفتم جزئیات قتل را فاش کنم.»


تصویر پدرم به خوابم آمد و خواست به قتلش اعتراف کنم


به گزارش جام‌ جم ، این بخشی از اعترافات پسر جوانی است که 15 آذر در جنایتی هولناک با 27 ضربه چاقو پدر 55 ساله‌اش را در شمال تهران به قتل رسانده بود. متهم به قتل دیروز برای بازپرسی به دادسرای امور جنایی منتقل و جزئیات جنایت را بیان کرد. در حاشیه جلسه، گفت‌وگویی را با متهم انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید. چرا پدرت را به قتل رساندی؟ او آدم دهن‌بینی بود و هر دقیقه نظرش عوض می‌شد و به‌خاطر حرف دیگران، همیشه به بیکاری من گیر می‌داد. از روز قتل بگو؟ سه روز قبل با دختر مورد علاقه‌ام درگیر شدم و برای همین با خوردن قرص‌های خواب از پنجشنبه عصر خوابیدم. یکشنبه صبح وقتی از خواب بیدار شدم تا به کارهای بانکی‌ام بپردازم، متوجه شدم پدرم به خانه آمده است. او خیلی کم به خانه می‌آمد. وقتی به خانه آمدم و سلام کردم، جوابم را نداد و شروع به سرکوفت زدن کرد. دقایقی بعد او به آشپزخانه رفت و با تکرار موضوع بیکاری، حرف‌هایی را در مورد مادرم که دو سال قبل فوت کرده بود، زد. بعد هم سنگی از آشپزخانه برداشت و به سمتم پرت کرد. من هم با همان سنگ دو ضربه به سرش زدم که خون جاری شد. بعد چه شد؟ از او خواستم به اتاق برود که با چاقو به سمتم آمد. نمی‌دانم چه شد که با چاقو یک ضربه به او زدم. بعد هم به اتاق خوابم رفتم و تحت‌تاثیر قرص‌ها خوابیدم. فکر کردم خواب می‌بینم و وقتی بیدار شوم، پدرم زنده است. چرا با 27 ضربه او را کشتی؟ چند ضربه؟ من چیزی از زمان قتل به یاد ندارم. تحت‌تاثیر قرص‌های خواب بودم و نمی‌دانم چند ضربه زدم. باور کنید فکر کردم همان یک ضربه را به او زدم. بعد از قتل چه کردی؟ دست و لباس‌هایم خونی شده بود به همین خاطر دوش گرفتم و بعد که حالم بهتر شد موضوع قتل را به همسایه‌ها و پلیس گفتم. فقط به خاطر زخم زبان، پدرت را کشتی؟ من او را دوست داشتم و نمی‌خواستم پدرم را به قتل برسانم. تحت‌تاثیر قرص خواب‌آور بودم و نمی‌دانم چرا او را کشتم. چرا بعد از 15 روز به قتل اعتراف کردی؟ پدرم هر شب به خوابم می‌آید. او خوشحال بود و به من می‌گفت نگران نباش مشکلی نیست. با خواب‌های پدرم تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.





پنج شنبه 3 دی 1394 ساعت 09:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن