تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838058102
بررسی تطبیقی دلالت معجزه بر صدق ادعای نبوت - بخش اول برایند ناپذیرفتنی انحصار معجزات به پیامبران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی تطبیقی دلالت معجزه بر صدق ادعای نبوت - بخش اول
برایند ناپذیرفتنی انحصار معجزات به پیامبران
پدیده معجزه امری خارق عادت است که آن را انبیای الهی به منزله دلیلی بر صدق نبوت خود به مخاطبان نشان می دهند.
چکیده پدیده معجزه امری خارق عادت است که آن را انبیای الهی به منزله دلیلی بر صدق نبوت خود به مخاطبان نشان می دهند. یکی از پرسش های مهم در این باره، نوع دلالت معجزات و رابطه آن با صدق ادعای نبوت است. در میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه ابن رشد و علّامه طباطبائی در این زمینه کاملاً مخالف یکدیگر است. ابن رشد با تأکید بر عدم سنخیت میان معجزات فعلی و ادعای نبوت، رابطه منطقی میان معجزات و اثبات نبوت را رد می کند و دلالت آن را اقناعی می داند، درحالی که علّامه طباطبائی با استناد به قاعده حکم الامثال، این دلالت را از نوع دلالت های عقلی، و یقین حاصل از آن را یقین منطقی می داند. از نظر ابن رشد تنها راه اثبات صدق نبوت، تأمل در محتوای وحی الهی و درک تفاوت آن با دیگر معارف بشری است، درحالی که از منظر علّامه طباطبائی اثبات صدق نبوت انبیای الهی تنها در پرتو تحقق معجزات امکان پذیر است. کلیدواژه ها: معجزه، دلالت منطقی، دلالت اقناعی، یقین منطقی، یقین روان شناختی، علامه طباطبائی، ابن رشد. 1. مقدمه در اندیشه دینی پدیده معجزه و مسائل مربوط به آن از جهات گوناگونی کانون توجه قرار گرفته است. از نظر اندیشمندان اسلامی، معجزه امری خارق عادت است که انبیای الهی آن را به منظور اثبات صدق ادعای نبوت خود برای مخاطبان اظهار می کنند (طوسی، 1406 ق، ص250؛ همو، 1407 ق، ص 214؛ ابن رشد، 1998م، ج 8 ص222؛ قاضی عبدالجبار، 1422 ق، ص384). بر مبنای این دیدگاه، پذیرش پیام الهی توسط مخاطبان منوط به احراز صدق ادعای نبوت است و هریک از پیامبران الهی باید تا پیش از ابلاغ پیام الهی، به مخاطبان اثبات کند که حامل پیام الهی از سوی خدای سبحان است و این اثبات از طریق معجزات صورت می پذیرد. با توجه به اینکه در این دیدگاه معجزات دلیلی بر صدق ادعای نبوت به شمار می آیند، بررسی وجه دلالت معجزات بر صدق ادعای نبوت بسیار مهم است. در این بررسی پرسش بنیادین این است که دلالت معجزات بر صدق ادعای نبوت چگونه دلالتی است؟ آیا دلالت معجزات بر مدلول آن از نوع دلالت های عقلی و منطقی است؟ به بیان دیگر آیا می توان معجزات انبیای الهی را دلیل عقلی بر صدق ادعای نبوت به شمار آورد؟ آیا میان معجزه و صدق ادعای نبوت رابطه منطقی وجود دارد؛ به گونه ای که ظهور معجزات عقلاً مستلزم صدق نبی در ادعای نبوتش است و یا اینکه ظهور معجزات تنها یقین روان شناختی را به دنبال دارد؟ بررسی این دلالت از آن جهت مهم است که از منظر معرفت شناختی، نوع یقین حاصل از مشاهده معجزات به این رابطه و دلالت بستگی دارد. همچنان که گذشت، فلسفه ظهور معجزات، اثبات صدق ادعای نبوت برای مخاطبان است. به عبارت دیگر برای مخاطبان در مواجهه با معجزات نوعی یقین حاصل می شود که اظهارکننده معجزات، با عالم غیب در ارتباط بوده، حامل پیام الهی برای مخاطبان است. حال اگر دلالت معجزات بر مدلول آن دلالتی عقلی و منطقی باشد، یقین حاصل از مشاهده معجزات نیز از نوع یقین منطقی است و در اصطلاح گذر از معجزه به صدق معجزه گر، گذری منطقی است؛ اما اگر رابطه میان معجزه و مدلول آن رابطه منطقی و عقلی نباشد، آن گاه دلالت معجزات نیز بر صدق ادعای نبوت دلالتی اقناعی است و برای مخاطب در رویارویی با معجزات تنها مرتبه ای از یقین روان شناختی حاصل می شود و در اصطلاح، گذر از معجزه به صدق معجزه گر، گذری روان شناختی است. در میان اندیشمندان اسلامی علّامه طباطبائی از نمایندگان گروه اول، و ابن رشد جزو دسته دوم است. در این پژوهش می کوشیم تا از رهگذر مقایسه ای تطبیقی میان دیدگاه علّامه طباطبائی و ابن رشد و مبانی و ادله آنان، به مواضع خلاف و وفاق حقیقی این دو اندیشمند درباره این مسئله اشاره کنیم. 2. اقسام یقین ازآنجاکه هدف اصلی تحلیل و بررسی نوع دلالت معجزات، بررسی یقین حاصل از مشاهده معجزات است، لازم بایسته است تا نخست توضیح مختصری درباره یقین منطقی و روان شناختی مطرح شود. به نظر برخی، مرتبه یقین منطقی به آن مرتبه از یقین اطلاق می شود که مرکب از دو علم است: نخست علم به ثبوت محمول برای موضوع، و دوم علم به محال بودن عدم ثبوت محمول برای موضوع. به بیان دیگر در مرتبه یقین منطقی، هم علم به صدق قضیه و هم علم به محال بودن کذب قضیه وجود دارد. در مقابل، مرتبه یقین روان شناختی به معنای جزم شخص به قضیه ای از قضایاست، به گونه ای که شک و تردید در آن راه ندارد. این مرتبه از یقین که از آن به یقین ذاتی نیز تعبیر شده است، محصول وضعیت روانی و درونی شخص است و در افراد گوناگون متفاوت است و در آن بر خلاف یقین منطقی، علم به محال بودن کذب قضیه لازم نیست (صدر، 1395 ق، ص 410). در تقسیم بندی مشابه دیگری، یقین به دو مرتبه معرفت شناختی و روان شناختی تقسیم شده است. یقین معرفت شناختی که از آن به یقین منطقی و یقین گزاره ای نیز تعبیر شده است، نیاز به تضمین دارد و این تضمین و یا توجیه با توجه به اموری مانند وثاقت مبانی معرفت، ادله دستیابی به معرفت و نیز منابع معرفت تبیین می شود. این مرتبه از یقین زمانی حاصل می شود که فرد برای اعتقاد و باور خود شواهد لازم و کافی را در اختیار داشته باشد؛ به گونه ای که با وجود این شواهد هیچ گونه تردیدی نسبت به صدق محتوای گزاره موردنظر وجود نداشته باشد. یقین معرفت شناختی بر پایه شواهد و قراینی بنا شده است که در اختیار همگان است و براین اساس نمی توان انتظار داشت که اختلاف چندانی در حصول و یا عدم حصول این یقین در افراد مختلف وجود داشته باشد. اگر شواهد و ادله یک ادعا از وثاقت لازم برخوردار باشد، آن گاه هیچ دلیلی وجود نخواهد داشت که شخصی نسبت به صدق گزاره موردنظر تردید کند و برعکس، اگر این شواهد و ادله از وثاقت لازم برخوردار نباشند، هرگز برای کسی یقین حاصل نخواهد شد. در مقابل، مرتبه یقین روان شناختی است. یقین روان شناختی عبارت است از باور، اعتقاد و یا اطمینانی که شخص نسبت به گزاره ای پیدا می کند و درباره صدق محتوای گزاره موردنظر به یک اطمینان روانی و ذهنی می رسد. قراین و شواهد حسی، کشف و شهود و یا حتی امر رازآمیزی که قابل فهم برای عموم مردم نباشد، می توانند سبب حصول چنین یقینی نسبت به یک گزاره باشد. به عبارت دیگر، در مرتبه یقین روان شناختی چگونگی حصول یقین و راه دستیابی به آن هیچ تفاوتی ندارد و تنها دستیابی به چنین یقینی مهم است. بر این اساس با توجه به اینکه راه های رسیدن به یقین در افراد متفاوت است، این احتمال وجود دارد که برای برخی از افراد نسبت به یک قضیه به آسانی یقین حاصل شود، درحالی که برای افراد دیگر نسبت به همان قضیه دیرتر یقین پدید آید (کین، 2000، ص 62). با توجه به توضیحی که گذشت، ادله اقناعی می توانند زمینه ایجاد یقین روان شناختی را در مخاطب فراهم آورند که البته ظهور این مرتبه از یقین، با توجه به ظرفیت افراد متفاوت است. به عبارت دیگر، به استثنای براهین عقلی که منجر به یقین منطقی می شوند، ادله اقناعی دیگر می توانند در ظهور مراتبی از یقین روان شناختی در افراد مؤثر باشند و همچنان که گذشت، این مرتبه از یقین با توجه به ظرفیت افراد متفاوت است. 3. دیدگاه ابن رشد درباره رابطه معجزه و صدق ادعای نبوت ابن رشد در عین پذیرش معجزات و امکان وقوع آن، ارتباط منطقی و ضروری میان معجزه و صدق نبوت را انکار می کند و آن را از نوع دلالت های اقناعی می شمارد. وی معتقد است روش متکلمان در اثبات نبوت بر اساس وقوع معجزات، از ایراداتی اساسی برخوردار است و به همین دلیل نمی توان معجزات را دلیلی برای اثبات نبوت انبیا به شمار آورد. در ادامه این ایرادات را به تفصیل بررسی خواهیم کرد. 1ـ3. ایرادات ابن رشد به دیدگاه متکلمان 1ـ1ـ3. عدم سنخیت میان دلیل و مدلول یا ادعا نخستین و مهم ترین ایراد در اثبات نبوت از طریق معجزات، عدم سنخیت میان دلیل و مدعاست. به نظر ابن رشد میان معجزات و صدق ادعای نبوت هیچ رابطه منطقی ای وجود ندارد و به همین جهت، دلالت معجزات فعلی بر صدق نبوت، دلالتی اقناعی است. اثبات صدق ادعای نبوت از راه معجزات همانند این است که شخصی برای اثبات طبابت خود و توانمندی در درمان بیماری ها، ادعا کند که قادر است بر روی آب راه برود. بدیهی است که عقل هیچ گونه ارتباط منطقی و عقلی میان راه رفتن بر روی آب و درمان بیماری درک نمی کند و حتی اگر شخص قادر به راه رفتن بر روی آب باشد، باز هم نمی توان آن را دلیلی عقلی دانست و عقل تنها با مشاهده این عمل به نوعی قانع می شود. ادعای طبابت تنها با مداوای بیماری که وظیفه ویژه پزشکی است، از نظر عقلی اثبات پذیر است. عقل با مشاهده مداوای یک بیمار توسط پزشک به آسانی حکم به صدق طبابت فرد می کند. این مسئله درباره نبوت نیز صادق است و حکم به صدق نبوت بر اساس وقوع معجزات فعلی تنها نوعی اقناع است. آنچه سبب اقناع عموم انسان ها می شود این است که کسی که توانایی راه رفتن بر روی آب را (که عملی فراتر از توان عادی بشر است) داشته باشد، به طریق اولی بر درمان بیماران که امری در حوزه قدرت بشر است توانمند خواهد بود. بر همین اساس، گمان عموم مردم با مشاهده معجزات فعلی این است که کسی که خدای سبحان او را بر انجام فعل خارق عادت توانمند کرده است، بعید نیست که از توانایی دریافت وحی الهی و وضع شریعت بر اساس آن نیز برخوردار باشد (ابن رشد، 1998م، ص185). 2ـ1ـ3. تمثیل اقناعی متکلمان ایراد دیگر ابن رشد متوجه مثالی است که اغلب متکلمان در تبیین رابطه میان نبوت و معجزات بدان استناد می کنند. در مثال یادشده انبیای الهی در حکم فرستاده ای از سوی پادشاه هستند که حامل پیام مهمی برای افراد یک قوم است. معجزات انبیای الهی همانند نشانه ای است که فرستاده برای اثبات رسالت و مأموریت خود از جانب پادشاه به همراه دارد و مردم با مشاهده آن نشانه یقین حاصل می کنند که این فرد در دعوی خود صادق است (همان، ص173). در این مثال بر اساس نشانه های نمایان شده از سوی فرستاده، از دو راه می توان به صدق ادعای او پی برد. نخست اینکه پادشاه شخصاً به عموم مردم این مطلب را ابلاغ کند که هر گاه شخصی فلان علامت مشخص از علایم ویژه من را به همراه داشت، بدانید که او فرستاده من است؛ دوم اینکه مردم خود کشف کنند که عادت و رویه پادشاه این است که این نوع خاص از علامت و نشانه را تنها در اختیار فرستادگانش می گذارد. اما از نظر ابن رشد با استناد به چنین تمثیلی نمی توان به تبیین عقلی میان رابطه نبوت و معجزات پرداخت؛ چراکه راه های حصول یقین در این دو مثال کاملاً متفاوت اند. در مثال یادشده از دو راه ابلاغ عمومی پادشاه و کشف عادت پادشاه توسط مردم می توان به این یقین رسید که هر گاه کسی علامت ویژه پادشاه را به همراه داشت، او قطعاً فرستاده پادشاه است؛ درحالی که رسیدن به چنین یقینی درباره معجزات از راه های یادشده امکان پذیر نیست. یقین به این قضیه که وقوع معجزات به دست برخی از انسان ها علامت خاص نبوت و رسالت است از راه ابلاغ عمومی خدای سبحان که همان راه شریعت است، غیرممکن است؛ زیرا فرض بر این است که پیش از ظهور معجزات و در حین وقوع آن هنوز شریعت اثبات نشده است تا با استناد به آن این مبنا را پذیرفت. از راه عقل نیز پذیرش این قضیه امکان پذیر نیست، جز اینکه عقل به دفعات فراوان درک کند که کسانی که رسالتشان تصدیق شده است، چنین علایمی را در دست داشتند و دیگران از این علایم بی بهره بوده اند (ابن رشد، 1998 م، ص174). 3ـ1ـ3. پیش فرض های مسلم انگاشته شده در استدلال متکلمان به نظر ابن رشد ایراد اساسی متکلمان در اثبات صدق نبوت از راه معجزات، مسلم انگاشتن پیش فرض هایی است که از نظر عقلی مورد تردید است. استدلال متکلمان از دو مقدمه تشکیل شده است: 1. این فرد مدعی رسالت، معجزه دارد؛ 2. هر کس که توان معجزه دارد، فرستاده خدا، و نبی است. با این حال هر دو مقدمه تا حدی کانون تردیدند. مقدمه اول. مقدمه ای حسی است و پذیرش آن مبتنی بر این است که صدور این افعال بر اساس آگاهی از فنون غریبه یا خاصیت مواد و یا سحر و تأثیر در قوه خیال مخاطب نباشد. پذیرش مقدمه دوم نیز مبتنی بر این است که اولاً بپذیریم که پیامبرانی وجود دارند و ثانیاً اینکه وقوع این معجزات تنها منحصر به پیامبران صادق است. براین اساس مقدمه یادشده تنها بر اساس اعتراف به رسالت انبیا و ظهور معجزات، پذیرفتنی است؛ چراکه این مقدمه، قضیه ای خبری است و ویژگی قضایای خبری پذیرش وجود موضوع و محمول به طور ضمنی است. برای نمونه قضیه خبری عالم حادث است مبتنی است بر دو قضیه عالم محدث است و محدث موجود است (همان، ص175). به نظر ابن رشد، هر دو مبنای یادشده، یعنی اعتراف به وجود انبیا و انحصار معجزات به پیامبران صادق از نظر عقل مورد تردید است. وی در پاسخ به پرسش مقدری که وقوع رسالت را به دلیل عدم منع عقلی نزد عقل، امری ممکن و جایز می داند، بیان می کند که جایز بودن بر دو نوع است: گاهی منظور از جواز، جوازی است که برخاسته از طبیعت یک پدیده است و عقل با مشاهده وجود آن پدیده در یک مرتبه و فقدان آن در مرتبه دیگر، حکم به جواز وجود یا عدم وجود آن می دهد. برای نمونه عقل پس از مشاهده پدیده باران در طبیعت، این گونه نتیجه می گیرد که باران ممکن است ببارد و ممکن است نبارد. در این نوع از جواز، تردید عقل میان امکان و وجوب، یک امر است؛ اما گاهی منظور از حکم عقل به جواز یک پدیده، ناشی از جهل عقل نسبت به اصل وقوع آن است و در این حالت تردید عقل میان امکان و امتناع وقوع یک امر است. در حالت اخیر ازآنجاکه عقل نسبت به اصل وقوع آن هیچ گونه آگاهی ندارد، حکم به جواز وقوع آن و یا به تعبیر دیگر امکان آن می کند که این امر با صورت اول متفاوت است. براین اساس اگر کسی به وجود نبوت اعتراف کند، حکم به جواز نبوت از نوع اول خواهد بود؛ اما اگر کسی نبوت را انکار کند بر این باور باشد که این امر هنوز اثبات نشده و به مرتبه تأیید حسی نرسیده، حکم به جواز نبوت از نوع دوم است. این تردید درباره اصل وقوع معجزات نیز وجود دارد (همان، ص176). علاوه بر این حتی با فرض پذیرش اصل وقوع رسالت و معجزه، باز هم جای طرح این پرسش هست که بر اساس چه مبنایی می توان گفت که هر کس معجزه داشته باشد پیامبر و فرستاده خداست؟ بدیهی است که پاسخ به این پرسش از راه شرع امکان پذیر نیست؛ چراکه اصل شریعت پیش از پذیرش مبنای مزبور، اثبات ناپذیر است و حکم به این قضیه بر مبنای شریعت از باب خوداثباتی است. راه تجربه و تکرار نیز نمی تواند مفید یقین به این قضیه باشد، مگر اینکه مشاهده شود که معجزه ای که به دست پیامبران آشکار شده، تنها منحصر به آنهاست و هیچ کس جز آنان قادر به انجام آن نیست. تنها در این صورت است که می توان پذیرفت که معجزات، علامتی قاطع بر نبوت اند و راه دیگری برای این اثبات وجود ندارد. ابن رشد می گوید ایراد اساسی متکلمین در تبیین وجه دلالت معجزات این است که امکان وقوع معجزات را (که به معنای جهل به اصل وقوع یا عدم وقوع معجزه است) با معنای اول امکان (که تردید میان وجوب و امکان است) خلط کرده اند و بر اساس آن این قضیه را که هر کس که معجزه داشته باشد، پیامبر است امری مسلم انگاشته اند. قضیه یادشده تنها در صورتی پذیرفتنی است که معجزات بنفسه دلیل قاطعی بر وجود نبوت باشند؛ حال آنکه در خود پدیده های عجیب و خارق عادت، چنین دلالتی وجود ندارد و تنها با در نظر گرفتن این پیش فرض که کسی که از چنین توانمندی ای در انجام امور خارق عادت برخوردار است، انسان فاضلی است که دروغ نمی گوید، می توان معجزات را دلیلی بر وجود نبوت دانست. به عبارت دیگر، پدیده خارق عادت تنها با فرض وجود رسالت و انحصار وقوع معجزه به پیامبران، دلالت بر نبوت دارد و بدون در نظر گرفتن پیش فرض های یادشده، هیچ گونه دلالتی در خود معجزات وجود ندارد. براین اساس همچنان که مداوای بیماری از افعال خاص پزشکی است و اگر کسی قادر به درمان بیماری باشد عقل حکم به پزشک بودن او می کند، درباره رسالت نیز همین گونه است و عقل بدون این پیش فرض که معجزه یکی از افعال نبوت است، قادر به درک ارتباط عقلی میان معجزه و نبوت نیست (همان، ص176). 4ـ1ـ3. برایند ناپذیرفتنی انحصار معجزات به پیامبران به نظر ابن رشد لازمه پیش فرض انحصار معجزات به پیامبران این است که دیگر امور خارق عادتی که توسط اولیای الهی و یا حتی در مراتب پایین تر، توسط ساحران و مرتاضان انجام می شود، هیچ گونه دلالتی بر نبوت نداشته باشند؛ درحالی که پذیرش این اصل نیز از هیچ مبنای شرعی و عقلی ای برخوردار نیست. به همین سبب متکلمان برای رهایی از محذور یادشده، هم زمانی معجزات با ادعای نبوت را از جمله شروط اساسی دلالت معجزات دانسته اند. به عبارت دیگر چنانچه یکی از اولیای الهی عمل خارق عادتی را انجام دهد و در حین وقوع این عمل هیچ گونه ادعای رسالتی از جانب او مطرح نشده باشد، نمی توان وقوع این کار را دلیلی بر نبوت او دانست. شرط یادشده به طور ضمنی گویای این است که وقوع معجزات تنها منحصر به انبیای الهی نیست و لازمه دلالت آن بر نبوت این است که حتماً با ادعای رسالت همراه شود. در نتیجه اعمال خارق عادت به تنهایی و بدون در نظر گرفتن شروط یادشده، دلالتی بر نبوت ندارند (همان، ص177). در واقع ابن رشد درصدد بیان این مطلب است که در بحث اثبات نبوت، دلالت معجزه بر صدق نبوت به منزله یک پیش فرض و اصل اساسی پذیرفته شده است، درحالی که اصل مزبور هیچ مبنای شرعی و عقلی ای ندارد. بر همین اساس نیز دیگر لوازم این پیش فرض مانند انحصار معجزات به پیامبران، عدم دلالت دیگر امور خارق عادت بر نبوت و عدم ظهور معجزه به دست غیر نبی را از جمله پیش فرض های اثبات ناپذیر از راه عقل و شرع می داند که بیشتر جنبه اقناعی برای مخاطب دارند. 3ـ5. شواهد درون دینی بر عدم دلالت معجزات بر اثبات نبوت ابن رشد در تأیید دیدگاه خود بر سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تأکید می کند. کرامات و معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ گاه به قصد دعوت به رسالت و جلب ایمان مخاطب نبوده است و این افعال در ضمن سیره و حالات پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده اند. در تأیید این سخن می توان به برخی از آیات قرآن اشاره کرد: وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّه مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَه قَبیلاً أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً (اسراء: 90ـ93). این گونه آیات به نوعی شاهد این ادعایند که در موارد پرشماری افراد برای ایمان خود، انجام عمل خارق العاده ای را از پیامبر صلی الله علیه و آله تقاضا می کردند، اما آن حضرت درخواست آنان را رد می کرد (ابن رشد، 1998م، ص178). 2ـ3. راه اثبات نبوت از دیدگاه ابن رشد ابن رشد بر این باور است که راه اثبات نبوت، تنها از طریق انجام فعل خاص نبوت، یعنی همان وضع شریعت بر اساس وحی الهی است. بر همین اساس تنها معجزه ای که حقیقتاً بر صدق نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دلالت دارد، قرآن کریم است و آن حضرت نیز تنها با قرآن عموم انسان ها را به سوی حق دعوت می کرد؛ اما در برابر چنین دیدگاهی این پرسش بنیادین قابل طرح است که راه اثبات معجزه بودن قرآن و چگونگی دلالت آن بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله چیست؟ ابن رشد با توجه به این پرسش، دیدگاه خود را درباره دلیل صدق نبوت به طور عام در ضمن بیان دو اصل مطرح می کند: نخست اینکه وجود انسان هایی که فرستادگان الهی اند، امری معلوم است و در آن تردیدی نیست. انبیای الهی کسانی هستند که شریعت را بر اساس وحی الهی و نه تعالیم انسانی عرضه می کنند. این امر به دلیل تواتر، مورد اتفاق عموم مردم است و همه مردم بجز منکران امور ماوراء الطبیعه بر این امر اتفاق نظر دارند که برخی انسان ها از طریق وحی انسان ها را به اعتقادات و اعمال شایسته ای که موجب سعادت و کمال آنان است دعوت می کنند و از اعتقادات نادرست و اعمال غیرشایسته پرهیز می دهند. همه این اوامر و نواهی بر اساس وحی الهی است و این فعل، ویژه انبیاست که دیگران در آن شریک نیستند (همان، ص 179). بر اساس اصل دوم، با توجه به اینکه وضع شریعت، فعل مخصوص انبیاست، هر کس که بر اساس وحی الهی، شریعتی را وضع کند پیامبر و فرستاده خداست. این اصل مورد قبول فطرت انسان و تردیدناپذیر است؛ زیرا همچنان که درمان بیماری فعل مخصوص حرفه پزشکی است و هر کس که بتواند بیماری را رفع کند تردیدی در طبابت او نمی توان داشت، درباره وضع شریعت بر اساس وحی الهی نیز این اصل حاکم است و عقل هیچ گونه تردیدی در نبوت چنین فردی نخواهد داشت. ابن رشد در تأیید هریک از دو اصل یادشده به شواهد قرآنی استناد می کند. به نظر وی آیات زیر تأییدی بر اصل وجود انبیای الهی اند: إِنَّا أَوْحَیْنا إِلَیْکَ کَما أَوْحَیْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنا إِلى إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ وَإِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَعیسى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهارُونَ وَسُلَیْمانَ وَآتَیْنا داوُدَ زَبُوراً وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلیماً (نساء: 164ـ163)؛ قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ (احقاف: 9) همچنین آیات زیر تأییدکننده اصل دوم هستند: یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً (نساء: 174)؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً (نساء: 170)؛ لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ الْمُقیمینَ الصَّلاه وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکاه وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أُولئِکَ سَنُؤْتیهِمْ أَجْراً عَظیماً (نساء: 162)؛ لکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِکَه یَشْهَدُونَ وَ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً (نساء: 166) (ابن رشد، 1998 م، ص180). اما باز هم پرسشی بنیادین در برابر این دیدگاه ابن رشد مطرح است و آن ملاک صدق سخن افراد در دریافت وحی است. به عبارت دیگر، از کجا می توان مطمئن بود که ادعای فرد در دریافت وحی الهی، ادعایی صادق است و شریعت او شریعتی مبتنی بر وحی الهی است؟ ابن رشد در پاسخ به این پرسش دو معیار را مطرح می کند و بر این نظر است که صدق نبوت بر اساس این دو معیار تشخیص پذیر است: نخست اینکه انبیای الهی از وجود امور و پدیده هایی که هنوز رخ نداده است خبر می دهند و این امور در وقت تعیین شده با همان ویژگی ها در خارج محقق می شوند؛ دوم اینکه معارفی که انبیای الهی از آنها خبر می دهند و نیز امر و نهی های ایشان، از راه آموزش ها و تعلیمات بشری به دست نیامده اند و کاملاً متمایز از علوم و معارف کسب شده از راه های بشری هستند. در واقع خرق عادتی که بر نبوت دلالت عقلی دارد، تنها از نوع خرق عادت در وضع شریعت بر اساس وحی الهی است و دیگر امور خارق عادت مانند شکافته شدن دریا، تنها نوعی تصرف در طبیعت است و دلالت ضروری بر نبوت ندارد. امور خارق عادتی که از سنخ اخیرند تنها زمانی که به همراه وضع شریعت بر اساس وحی باشند، به منزله شاهد و تأییدی بر نبوت انبیای الهی اند و به تنهایی و بدون وضع شریعت، دلالتی بر نبوت ندارند. ابن رشد با تحلیل یادشده امور خارق عادت یا معجزات را بر دو قسم علمی و فعلی می داند و معتقد است که تنها نوع اول از معجزات بر صدق نبوت دلالت عقلی دارند؛ اما نوع دوم به تنهایی دلیل نبوت نیستند و تنها زمانی که با معجزه نوع اول، یعنی وضع شریعت بر اساس وحی الهی قرین شوند، شاهد و تأییدی بر نبوت هستند (همان، ص 181). منابع ابراهیمی دینانی، غلامحسین، 1380، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ابن رشد، محمدبن احمد، 1998م، الکشف عن مناهج الادله، بیروت، مرکز الدراسات الوحده العربیه. صدر، سیدمحمد باقر، 1395 ق، مبانی منطقی استقراء، ترجمه احمد فهری زنجانی، بی جا، اسلامی. طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1362، اعجاز قرآن، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء. ـــــ، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین. ـــــ، 1378، شیعه در اسلام، قم، دفتر نشر اسلامی. طوسی، خواجه نصیر، 1407 ق، تجرید الاعتقاد، قم، دفتر تبلیغات اسلامی. طوسی، محمدبن حسن، 1406 ق، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت، دارالاضواء. قاضی، عبدالجبار بن احمد، 1422 ق، شرح الاصول الخمسه، بیروت، دار احیاء التراث. مطهری، مرتضی، 1377، مجموعه آثار، تهران، صدرا. Kein, Certainty, 2000, in A Companion to Epistemology, Ed. Dancy Jonatan and Sosa Ernest, Oxford, Blackwell. وحیده فخار نوغانی: استادیار دانشگاه فردوسی مشهد. سیدمرتضی حسینی شاهرودی: استاد دانشگاه فردوسی مشهد. معرفت کلامی سال پنجم، شماره اول، پیاپی 13، پاییز و زمستان 1393. ادامه دارد...
http://fna.ir/PI16TH
94/09/30 - 03:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]
صفحات پیشنهادی
بررسی اوضاع داخلی اسپانیا درآستانة فتح اسلامی - بخش اول ویزیگوت ها و ساختار سیاسی اسپانیا
بررسی اوضاع داخلی اسپانیا درآستانة فتح اسلامی - بخش اولویزیگوت ها و ساختار سیاسی اسپانیااسپانیا اولین منطقه از اروپاست که مسلمانان موفق شدند در زمان کوتاهی آن را تسخیر نمایند چکیده فتح اسپانیا و پیروزیهای بعدی مسلمانان در این منطقه از جهان که در تاریخ فتوح از اهمیتبررسی تاریخی وضعیت خمس در عصر حضور ائمه (ع) - بخش اول پیشینه تاریخی بحث دربارة خمس
بررسی تاریخی وضعیت خمس در عصر حضور ائمه ع - بخش اولپیشینه تاریخی بحث دربارة خمسبراساس دیدگاه ائمه اطهار ع مصداق خمس تنها غنایم جنگی نبوده بلکه تمامی منافع و عواید سالیانه را شامل میشود چکیده یکی از تکالیف شرعی که خداوند در قرآن کریم بر مسلمانان واجب کرده پردابرترین تصاویر نشریه تایم در سال ۲۰۱۵ (بخش اول)
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم نشریه تایم 100 تصویر برتر در سال 2015 را منتشر کرد پنهان ساختن چهره با گیاه توسط معترضی در کشور بروندی آب بازی نهنگ سفید با کودکان در آکواریومی در یوکوهامای ژاپن بهمن ناشی از زمین لرزه در اورست بازماندگان بهمن در افغانستان در انتظار دریافتصاویر/ توزیع اولین بخش از کمک های مردمی ایران در یمن
تصاویر توزیع اولین بخش از کمک های مردمی ایران در یمن همزمان با ادامه حملات آل سعود به مردم بی پناه و مظلوم یمن اولین بخش از کمک های مردمی ملت ایران که توسط اتحادیه بین المللی امت واحده جمع آوری شده بود در میان خانواده های شهدا و مجروحین توزیع شد 94 9 28 - 14 48 - 2015-12-19 1جایگاه سیاسی مردم در رویکرد اسلام و اندیشة سیاسی غرب بر معیار معرفت - بخش اول تحلیل معیار معرفت در اندیشة سیاس
جایگاه سیاسی مردم در رویکرد اسلام و اندیشة سیاسی غرب بر معیار معرفت - بخش اولتحلیل معیار معرفت در اندیشة سیاسی غرباز دیدگاه قرآن کریم که روح حاکم بر بینش اسلامی است حقیقت هرگز امری نسبی و تابع معیارهای متغیر و آمیختهای از افراط و تفریطها نیست بلکه واقعیتی ثابت و صراطی مستقیممدیر امور تعاون اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان زنجان: تحقق هفت راهبرد ابلاغی در بخش تعاون از اولویت
مدیر امور تعاون اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان زنجان تحقق هفت راهبرد ابلاغی در بخش تعاون از اولویتهای اداره کل تعاون زنجان استمدیر امور تعاون اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان زنجان گفت تحقق هفت راهبرد ابلاغی در بخش تعاون از اولویتهای اداره کل تعاون زنجان استبررسی مشکلات آموزش و پرورش در اولویت برنامه ریزی استان یزد است
استاندار یزد با اشاره به ضرورت ایجاد زمینه های مشارکت دانش آموزان در برنامه های مختلف علمی فرهنگی و سیاسی گفت بررسی مشکلات آموزش و پرورش در اولویت برنامه ریزی استان یزد است به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد سیدمحمد میرمحمدی ظهر امروز در همایش روسای شوراهای دانش آموزی مدارس استانتوزیع اولین بخش از کمکهای مردمی ایران در یمن/تصاویر
توزیع اولین بخش از کمکهای مردمی ایران در یمن تصاویر همزمان با ادامه حملات آل سعود به مردم بی پناه و مظلوم یمن اولین بخش از کمک های مردمی ملت ایران که توسط اتحادیه بین المللی امت واحده جمع آوری شده بود در میان خانواده های شهدا و مجروحین توزیع شد ۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۱اماکن زیارتی منتسب به امام زمان (عج) - بخش اول وادی السلام در آستانهِ ظهور
اماکن زیارتی منتسب به امام زمان عج - بخش اولوادی السلام در آستانهِ ظهوراز ویژگی های تربت امیرالمؤمنین ع این است که از کسانی که در آن سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر برداشته میشود چنان که در روایات صحیح به آن تصریح شده است اشاره&zwnتحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر عوامل فرهنگی - بخش اول تحولات ساختاری خانواده و هسته ای شدن خ
تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج با تاکید بر عوامل فرهنگی - بخش اولتحولات ساختاری خانواده و هسته ای شدن خانوادهدر سال های گذشته ازدواج که منشأ وقوع ولادت و باروری و به عنوان عامل بسیار مؤثر بر ساخت سنی جنسی و افزایش جمعیت محسوب می شود در کشور ما دستخوش تحولات چشمگیری شده-
گوناگون
پربازدیدترینها