واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: هنرمندان ایران از تئاتر لهستان گفتند آخرین روز هفته تئاتر لهستان با حضور مهدی شفیعی مدیر کل هنرهای نمایشی در مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
۱۳۹۴ شنبه ۲۸ آذر ساعت 13:47
به گزارش سرویس فرهنگی پانا، شب گذشته سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهر میزبان جمعی از هنرمندان و دانشجویان تئاتر بود که برای شنیدن سخنرانی رضا سرور گرد آمده بودند. مهدی شفیعی ، دکتر محمد رضا خاکی ، محمد میرعلی اکبری ،افشین خورشید باختری ، رکسانا مهرافزون و... از جمله هنرمندانی بودند که در این نشست حضور داشتند.
رضا سرور که با موضوع " معرفی کارگردانان معاصر لهستان " صحبت می کرد محدوده مورد بررسی خود را از سال 1989 به بعد تعریف کرده و با اشاره ای به وضعیت سیاسی لهستان به تاثیر سیاست بر فرهنگ و هنر این سرزمین پرداخت.
او بیان کرد: در دوره استیلای نازی و پس از آن استالینیزم در این سرزمین آثار به شدت تمثیلی هستند و سراسر از تمهیدات و آیرونی های سیاسی پر شده اند. هیچ چیز صراحت آمیز در کارهایشان دیده نمی شود. همه چیز سیاسی است و مکتب هایی که در اصل سیاسی نبودند هم وقتی به لهستان می رسیدند رنگ سیاست به خود می گرفتند. تنهایی وجود فرد ، عدم امکانات ، پوچی و یاوگی که در غرب مسئله ای وجودی است در لهستان به تحمیل سیاست تبدیل می شود.
سرور ادامه داد: پس از اعتراضات 1989 نسلی شکل می گیرد که به آنها نسل جوان و مستعد می گویند. کریستین لوپا در این جمع از همه تاثیر گذارتر است زیرا به خلق یک سیستم بازیگری دست یافت که نسل بعد همگی از پیروان او بودند.
او پایه سیستم لوپا را توجه بر رویاها ، امیال سرکوب شده و تعاملات درونی عنوان کرده و افزود: این کارگردان تحت تاثیر آموزه های یونگ بود و جدال فرد را با ضمیر نا خود آگاه اش نشان می داد. پس از مدت ها تلاش به این نتیجه رسید که تنها راه غلبه بر رئالیست، کنترل و دستکاری زمان است. هنگامی که تمپو کند شود یا مکث ها طولانی گردد ، از رئالیست خارج می شویم.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: دومین دستاورد او این بود که منطق توالی زمان را باید بهم ریخت و سومین نکته این بود که توازی اتفاقات وقتی با هم به وقوع می پیوندند تصور ما را از زمان بهم می ریزند. لوپا هیچ متنی را در لهستان مناسب این اجرا نیافت بنابر این به سراغ رمان ها و آثار منثور اتریشی رفت.
او نظریه دیگر لوپا را در خصوص بازیگری بیان کرده و توضیح داد: بازیگر هرگز به طور کامل شخصیت را درک نمی کند و همواره دوگانگی نقش و بازیگر وجود دارد. نقش و بازیگر تمثیل آن حیوان افسانه ای هستند که نیمی انسان و نیمی اسب است. نقش بالاتنه انسانی و بازیگر پایین تنه اسب را تشکیل می دهد و تنها در مراحل تمرین است که سوار به تدریج بر اسب مسلط می شود. بازیگر با نیرویی بزرگتر از خودش هدایت می شود.
وی از میان شاگردان لوپا به وارلی کیفسکی که تابوهای اجتماعی و اخلاقی را در صحنه تئاتر لهستان شکست و پلاتا که تاکید ویژه ای بر عنصر مکان در شکل گیری آثارش داشت اشاره کرد.
رضا سرور درباره نقش مکان در آثار پلاتا گفت: وقتی پلاتا هملت را روی صحنه می برد اول می پرسد داستان کجا اتفاق می افتد و بعد پاسخ می دهد وقتی شکسپیر می نویسد چیزی در کشور دانمارک گندیده است منظورش کشور خودش است. من هم آن را در کشور خودم می بینم و روح ملت و جامعه من باید در آن متبلور شود. برای من چنین مکانی گدانسک است. گدانسک ، السینور من است.
سوال دوم پلاتا این است که غاصب کیست؟ جوانانی در نمایشنامه هملت هستند که رویکرد های متفاوتی به سیاست حاکم دارند اما همگی له می شوند. جوانان دهه 90 چه گرایش هایی دارند؟ این گرایش ها آنقدر برآشوبنده بود که مدیریت دولتی لهستان آن را تحمل نکرده و جلو این اجرا را گرفتند.
رضا سرور در ادامه این سخنرانی به ارائه مثال هایی از اجرای نمایش و معرفی هنرمندانی که در این فاصله زمانی کارکرده اند پرداخت.
پایان بخش هفته تئاتر لهستان در سالن چهارسو مجموعه تئاتر اجرای نمایش "وضعیت صفر" با بازی و کارگردانی آتیلا پسیانی بود. مدیر کل هنرهای نمایشی و دکتر محمدرضا خاکی در خاتمه این نمایش در پشت صحنه اجرا حاضر شده و از تلاش گروه ، آتیلا پسیانی و محمد چرمشیر قدردانی کردند.
وضعیت صفر که در بستری از جنگ های جهانی اتفاق می افتد و تاثیرات روانی رویدادهای جنگ ، تنهایی انسان ، ترس ها و اضطراب هایش را نشان می دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]