محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845285080
یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی درباره اشارات تاریخی نامه رهبری/آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ استعمار بذر افراطگرایی را در منطقه کاشت
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی درباره اشارات تاریخی نامه رهبری/آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ استعمار بذر افراطگرایی را در منطقه کاشت
تحلیلگر آمریکایی در یادداشتی خواندنی و مبسوط به بررسی اشارات تاریخی رهبر انقلاب در نامه دوم ایشان به جوانان غربی پرداخت و نوشت: آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که شکلگیری افراطگرایی در منطقه، نتیجه نفوذ استعماری غرب است.
به گزارش نامه نیوز ، «یورام عبدالله ویلر» روزنامهنگار و تحلیلگر تازه مسلمان آمریکایی در یادداشتی در خصوص نامه دوم رهبری برای جوانان غربی نوشت: رهبران آمریکایی باید غرور خود را کنار گذاشته، نقشی را بعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی بپذیرند و بجای ترکیب اشتباهات گذشته با اقدام نظامی و تولید تروریسم بیشتر، در پی یافتن راهحلهای دیپلماتیک واقعی باشند. در این یادداشت آمده است: «رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر نامهای سرگشاده برای جوانان غربی نوشتند. در این نامه چند نکته برجسته به چشم میآید: در حالی که تروریسم یک نگرانی مشترک محسوب میشود، جهان اسلام بیش از غرب قربانی تروریسم شده است. حملات نظامی انجام شده در منطقه به رهبری آمریکا موجب توقف و حتی عقبگرد پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شده؛ فرهنگ غربی "تجاوز" و "اختلاط اخلاقی" بعنوان جایگزین فرهنگهای غنی، بومی و مستقل کاملا غیرقابلقبول بوده و واکنشهای شتابزده همانند آنچه پس از وقوع حملات پاریس شاهد بودیم، تاثیری در مبارزه با تروریسم نداشته است. رهبر ایران در نامه خود سوال مهمی را مطرح میکنند: اگر تروریسم معضلی با ریشه مذهبی است پس چرا ما شاهد نمونههایی از این پدیده بیرحمانه پیش از دوره استعمارگری اروپا نبودهایم؟ به عبارت دیگر، آیا اسلام متهم تومور بدخیم تروریسمی است اکنون شاهد گسترش آن هستیم؟ اگر چنین است باید بتوان نمونههایی از این نوع تروریسم را در قرن 7 اندکی پس از ظهور اسلام یافت. برعکس، ما نمونههای از زندگی و کار پیروان تمامی ادیان ابراهیمی در کنار یکدیگر را میبینیم که تحت حکومتهای اسلامی در صلح و سازگاری زندگی میکردهاند؛ همانند آنچه در مورد مسلمانان اسپانیا مشاهده شد. در واقع، یک جامعه مدیترانهای و بینمذهبی قوی از قلب قرون 11 تا اواسط 13 بوجود آمد که «مارک کوهن» از داشنگاه پرینستون درباره آن مینویسد: "یهودیان با اعراب دیدار داشته و مشارکتهای بینمذهبی میان آنها در بازارها شکل گرفت؛ جایی که هیچگونه تضاد طبقاتی میان فقیر و غنی وجود نداشت." آنها در کنار همسایگان مسلمان خود و گاهی نیز در خانههای یکدیگر زندگی میکردند. چطور میتواند داعش، مظهر تحجر محض و خشونت غیرقابل وصف از بطن دینی با چنین فرهنگ مترقی و باظرفیتی خارج شده باشد؟» این کارشناس شیعه که مقالات بسیاری با موضوع خاورمیانه و سیاستهای آمریکا نوشته، افزود: «متاسفانه همانطور که "کارن آرمسترانگ" محقق برجسته دینی میگوید "یهودستیزی یک تخلف مسیحی است." او در ادامه توضیح میدهد که احساسات ضدیهودی اساسا از اروپا نشات گرفته و در وهله نخست بعنوان واکنشی علیه پروژه استعمارگری صهیونیسم در فلسطین بوجود آمد. به گفته آرمسترانگ، ورود این احساسات منفی نسبت به یهودیان از اروپای مسیحی (به جهان اسلام) ضروری بود چرا که مسلمانان به خودی خود چنین سنتهایی نداشتند. اسلام به ما میآموزد که جنگ به قدری نفرتانگیز است که مسلمانان باید از هر ابزار موجودی استفاده کرده یا هرچه سریعتر آن را به نتیجهای صلحآمیز منتهی کنند. حتی تا اواخر قرن 18، جهان اسلام هم در داخل و هم در خارج از امپراطوری عثمانی تا حد زیادی از نفوذ استعمارگران اروپایی و ایدههای آنان در امان بود. آلبرت حورانی مورخ عرب میید: مسلمانان صرفنظر از زبان یا منشا قومیتی آنها، دارای حس مشترک تعلق به جهانی پایدار و غیرقابل تزلزل هستند که بواسطه آخرین وحی خداوند به محمد (ص) پیامبر اسلام ایجاد شده است.» همانطور که رهبری در نامه خود اشاره کردند، در قرن 18 رویداد سرنوشتساز دیگری رخ داد و آن ظهور "محمد بن عبدالوهاب" (1703-1792) و اتحاد بعدی آن با "محمد بن سعود" است. باتوجه به منبع استعماری تروریسم تکفیری، سوابق تاریخی معتبر به وضوح نشان میدهد که چگونه نفوذ استعمارگری افراطی و تفکرات مطرود در قلب قبایل بدوی، بذر افراط گرایی را در این منطقه میکارد.» ویلر که از تحلیلگران ایالت کلوریداست، خاطرنشان کرد: «به گفته دکتر عبدالله محمد سندی، در واقع این انگلیس بود که با استفاده از جاسوس خود با ناممستعار "همفر" در منطقه نفوذ کرده و در حالی که در بصره، عراق اسکان داشته موجب تضعیف عثمانیهای مسلمان، القای بدعتهای وهابی و ایدئولوژی افراط گرایی شده است. دکتر سندی چگونگی انجام اینکار را اینگونه توضیح میدهد: "همفر که هدایا و مبالغ هنگفتی را به ابنعبدالوهاب اعطا کرده بود وی را شستشوی مغزی داده و متقاعد کرد که اکثریت مسلمانان باید کشته شوند چرا که آنها بطرز خطرناکی در حال گرویدن به ارتداد، شرک و نقض اصول اساسی اسلام هستند. همفر همچنین این توهم را برای وی ایجاد کرد که گویی پیامبر(ص) پیشانی ابنعبدالوهاب را بوسیده، او را "والامقام" خطاب کرده و از وی خواسته بعنوان جانشینش، اسلام را خرافات و بدعتها نجات دهد. ابنعبدالوهاب نیز با پذیرش این تلقینات غرق در شادی شده و مصممتر از همیشه مسئولیت نشر فرقه متفاوت و جدیدی از اسلام را بر عهده گرفت." نیرنگ انگلیس عمل کرد و در سال 1744، ترکیب قدرت ارتش ابنسعود با ایدئولوژی افراطگرایانه ابنعبدالوهاب، زمینه را برای تشکیل دولت اولیه سعودی که مستقل از حکومت عثمانی بود، فراهم نمود. در سالهای نخست قرن 19 این اتحاد نامیمون، ارتش قدرتمندی از جنگجویان وهابی را تشکیل داد که برای اشغال شبهجزیرهعربستان میجنگیدند. آنها حتی در سال 1802 به شهرهای مقدس عراق –کربلا و نجف_ نیز حمله کرده، اموال مردم را غارت و تنها در شهر کربلا 4 هزار شیعه را قتلعام کردند. اگرچه وهابیون در نهایت در سال 1814توسط نیروهای امپراطوری عثمانی اعزامشده از مصر وادار به عقبنشینی شدند اما متاسفانه بقایای آنها همچنان پایدار است. در دهه 1920 و بدنبال وقوع جنگ جهانی اول، انگلستان هدف آنها (اتحاد ابنسعود و ابنعبدالوهاب) را نابودی عثمانی تعیین کرد. با کمک تسلیحاتی انگلیسی، عبدالعزیز ابنسعود و اتحاد وهابی آن توانستند شریف حسین، رقیب خود را از میدان بدر کنند اما انگلیس همچنان کنترل و نفوذ بر او داشت چراکه دولت سعودی در کنار فلسطین و عراق، مستعمره انگلیس به شمار میآمد. انگلیس پس از (حصول اطمینان از) ترکیب تلقینات ابنعبدالوهاب با عبدالعزیز ابنسعود، استقلال نسبی سعودی را تصویب و زمینه را برای توسعه انحرافی فوقالعاده متحجرانه و خشونتآمیز از اسلام فراهم نمود. این آموزههای دینی منحرفشده، بنیاد ایدئولوژیک سازمانهای تروریستی کنونی نظیر القاعده و داعش محسوب میشود. در حالی که واقعیت این است که آموزههای دینی ابنتیمیه شکلدهنده اساس ایدئولوژی افراطیگری وهابیون بوده، نباید انگشت اتهام را برای منبع تروریسم مدرن بسوی اسلام نشانه گرفت. حورانی همچنین اشاره میکند که ایجاد یک کشور سعودی جزو سیاستهای استعماری نبوده بلکه هدف، تشکیل مکتب الهیات حنبلی توسط ابنتیمیه که هنوز هم بعنوان یکی از عناصر معلق فرهنگ مذهبی اسلام باقی مانده، میباشد. اسلام بدون دخالت خارجی قدرتهای استعمارگر اروپایی در حال اصلاح خود بود، همانند اقدامی که عثمانیها در اوایل قرن 19 انجام داده و خروش وهابی را پس زدند. علاوه بر توسعه وهابیسم در شبهجزیرهعربستان، انگلیس و فرانسه نیز خاورمیانه را بعنوان منبع منافع استعماری خود تعیین و قدرت را بدون تقریبا هیچ دخالتی در اختیار گرفتند؛ از کنترل بر منابع طبیعی منطقه گرفته تا انجام تجارت آزادانه در دهه 1930. در این دوره، پروژه استعماری صهیونیستها در فلسطین با حمایت انگلیس در اوج خود قرار داشت و زخمی در بدنه امت اسلامی وارد نمود که امروز عفونت کرده است؛ همانگونه که رهبری در نامهشان قید کردند.» در بخش دیگری از واکاوی این کارشناس تازهمسلمان آمده است: «آمریکاییها نخستین بار در سال 1938 نفت را در خاک عربستان سعودی کشف کردند اما تا سال 1945 که توافق قیمومت آمریکا با پادشاهی سعودی تصویب و انحصار نفتی "آرامکو" تشکیل شد، ذخایر مورد بهرهبرداری قرار نگرفت. پس از این توافق، هجوم پول،تکنولوژی و نیروی انسانی آمریکایی پادشاهی سعودی را دچار یک معضل کرد: در حالی که ملک عبدالعزیز به درآمدهای نفتی معتاد شده، عبدالعزیز بن باز یکی از علمای وهابی پیشروی وی با صدور فتوایی حضور آمریکاییهای "کافر" را برخلاف تفاسیر متحجرانه خود از قوانین اسلامی اعلام کرد. پادشاه این مشکل را به آسانی با بازداشت و زندانیکردن روحانی متخلف حل نمود و از این تجربه برای رفع انتقادات بعدی علیه سلطنت استفاده کرد. با این حال، تنش لفظی میان پادشاهان حاکم و روحانیون وهابیشان از این واقعه آغاز شد. این تنش همزمان با افزایش درآمدهای نفتی فزاینده عربستان، به رژیم این اجازه را داد که برای صادرات نسخه بدخیم اسلامی خود به جهان سرمایهگذاری کنند. در نتیجه تناقضات درونی به شکل غیرقابلاجتناب بروز نمود: زندگی اشرافی و مصرفگرایی غیرقابلتصور در میان خاندان سلطنتی و حمایت همزمان از رشد بنیادگرایی افراطی و فرقه متحجرانه وهابیسم (در میان مردم). پیروان این آموزهها آشکارا سلطنت را به پولپرستی متهم و محکوم میکردند. یکی از این پیروان اسامهبنلادن بوده که خاندان سلطنتی سعودی را متهم کرده بود که به ایالاتمتحده اجازه میدهد عربستان سعودی را غربی کرده و اقتصاد آن را تخلیه نماید. این وضعیت پس از آن ایجاد شد که آمریکا و سعودیها از ارتش مجاهدین بنلادن که شوروی را از افغانستان بیرون کرده بود، حمایت مالی انجام دادند.» نویسنده در انتها تاکید کرد: «علاوه بر حمایت مستقیم امریکا از تروریستها، سیاستهای جنگطلبانه واشنگتن هیزمی برای جهنم تروریسم بوده است. پروفسور جنسن در اینباره مینویسد: "برای کسانی که مخالف سیاستهای امپریالیسمی آمریکا بوده –که من نیز خود را جزو آنها میدانم_ استراتژی صحیح با تشخیص این موضوع آغاز شده که این سیاست خارجی دوحزبی بلندمدت برای یافتن سلطه، از منظر اخلاقی غیرقابلدفاع است." جنسن اینگونه ادامه میدهد (همانطور که من نیز موافقم): "رهبران آمریکایی باید غرور خود را کنار گذاشته، نقشی را بعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی بپذیرند و بجای ترکیب اشتباهات گذشته با اقدام نظامی و تولید تروریسم بیشتر، در پی یافتن راهحلهای دیپلماتیک واقعی باشند." همانطور که این یادداشت را در روز اربعین مینویسم، جز حیرت کار دیگری نمیتوانم انجام دهم؛ حیرت از اینکه چه تعداد از جوانان آمریکایی از داستان امام حسین(ع) و مبارزه شجاعانه وی علیه خیل گسترده دشمنان مستبدش آگاه هستند. من گمان میکنم تعداد اندکی اما شاید در میان رهبران آینده آمریکا کسانی باشند که به نقش کشورشان در ایجاد القاعده و داعش آگاه باشند. اگر برخی از آنها نیز برای مقابله با نخبگان قدرت در واشنگتن متحول شده و خواستار حسابرسی کامل و توقف سیاستهای امپریالیسم آمریکایی در حمایت از تروریسم علیه دنیای اسلام شوند، پس (بی شک) نامههای رهبری به جوانان غربی بینتیجه نخواهد بود.
منبع: فارس
۲۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]
صفحات پیشنهادی
یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی در مورد اشارات تاریخی نامه رهبری آیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ
یادداشت خواندنی تحلیلگر آمریکایی در مورد اشارات تاریخی نامه رهبریآیتالله خامنهای به درستی اشاره کرد که نفوذ استعمار بذر افراطگرایی را در منطقه کاشتیک تحلیلگر آمریکایی در یادداشتی خواندنی و مبسوط به بررسی اشارات تاریخی رهبر انقلاب در نامه دوم ایشان به جوانان غربی پرداخته و نوشتنامه دعایی به مقام معظم رهبری درباره انتشار عکس رییس دولت اصلاحات و پاسخ ایشان
نامه دعایی به مقام معظم رهبری درباره انتشار عکس رییس دولت اصلاحات و پاسخ ایشان عصرایران - سیدمحمود دعایی نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در نامه ای سرگشاده که در خبرگزاری فارس منتشر شده است از نامه نگاری خود با آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری درباره انتشارنامه دعایی به مقام معظم رهبری درباره انتشار خبرهای رییس دولت اصلاحات و پاسخ ایشان
نامه دعایی به مقام معظم رهبری درباره انتشار خبرهای رییس دولت اصلاحات و پاسخ ایشان مراد و ولیّامرم بعد از خواندن آن نامه کریمانه و بزرگوارانه فرمودند من هم مثل تو فکر میکنم اما نه به نرمی دلِ تو به گزارش نامه نیوز سیدمحمود دعایی نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول روزنامه اطلاعادعایی جواب زارعی را داد/ درباره رئیس دولت اصلاحات به رهبری نامه نوشتم و ایشان پاسخ دادند
دفاع مدیرمسؤول روزنامه اطلاعات از رئیس جمهور اسبق دعایی جواب زارعی را داد درباره رئیس دولت اصلاحات به رهبری نامه نوشتم و ایشان پاسخ دادند جناب زارعی حقیر در طول نیم قرن حضورم در صحنه مبارزات روحانیت همواره به مثابه سربازی کوچک و اینک کهنهسربازی وفادار خود را وقف خدمت و اطاعتسلیمینمین: نظر آیتالله مصباح درباره جمهوریت متفاوت از نظر رهبری و امام است
سلیمینمین نظر آیتالله مصباح درباره جمهوریت متفاوت از نظر رهبری و امام استتاریخ انتشار دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۳ ۴۵ یک چهره سیاسی اصولگرا معتقد است اینکه جبهه پایداری آیتالله مصباح را قبول داشته باشد یا نداشته باشد محل خدشه است عباس سلیمی نمین از چهرههای سیاسی اصعناوین روزنامههای صبح امروز شیعیان نیجریه در زیر فشار و تهدید/ شمارش معکوس برای سرنوشت پی.ام.دی/ پاسخ آیتالل
عناوین روزنامههای صبح امروزشیعیان نیجریه در زیر فشار و تهدید شمارش معکوس برای سرنوشت پی ام دی پاسخ آیتالله آملی درخصوص نظارت بر رهبریوضعیت اسفبار شیعیان نیجریه آخرین گمانهزنیها درخصوص پایان پی ام دی و پاسخ رئیس دستگاه قضا درخصوص نظارت بر رهبری از جمله عناوین مهم روزنامههنامه عضو مجمع تشخیص به قوه قضاییه درباره تخلفات شهرداری تهران + سند
قالیباف در برزخ خروج از بهشت تکرار نامه عضو مجمع تشخیص به قوه قضاییه درباره تخلفات شهرداری تهران سند یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از قوه قضاییه خواست به تخلفات شهرداری تهران رسیدگی کند به گزارش خبرنگار ایلنا٬ یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نامهای به رئیس قوه قضاییه خونظر قانون اساسی درباره «نظارت بر رهبری»
نظر قانون اساسی درباره نظارت بر رهبری مقالهای که ذیلا مطالعه خواهید فرمود مقالهای است که به قلم دکتر سیداحمد حبیبنژاد استادیار دانشگاه مذاهب اسلامی در همین زمینه به رشته تحریر درآمده و در تاریخ 12 6 1392 به عنوان یک مقاله علمی و تحقیقی در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشراکرمی: نامه رهبری قطعا بر جوانان اروپایی تاثیر خواهد گذاشت
اکرمی نامه رهبری قطعا بر جوانان اروپایی تاثیر خواهد گذاشت یک عضو جامعه روحانیت مبارز گفت جوانان غربی در سالهای گذشته علاقه بیشتر به اسلام پیدا کردهاند و نامه اخیر رهبری قطعا بر آنها تاثیرگذار خواهد بود به گزارش نامه نیوز حجتالاسلام والمسلمین سیدرضا اکرمی با بیان اینکهترجمه متن کامل قطعنامه شورای حکام درباره ایران
ترجمه متن کامل قطعنامه شورای حکام درباره ایران ترجمه نهایی متن قطعنامه تصویب شده در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ایران به شرح زیر است به گزارش نامه نیوز اجرا راستی آزمایی و نظارت برنامه جامع اقدام مشترک در جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قطعنامه 2231 2015 شو-
سیاسی
پربازدیدترینها